بخشی از مقاله

چکیده

پرداختن به مسائل اجتماعی در طول تاریخ غنی ادب فارسی مسئلهاي است که شاعران بسیاري به آن علاقه نشان دادهاند. موضوع جامعهشناسی، زندگانی اجتماعی است. شاعران نیز با توجه به بستر اجتماعی که در آن رشد کردهاند، نگاهی متفاوت به اجتماع دارند که آن را در قالب جِد یا طنز در شعرشان منعکس کردهاند.عدهاي به مسائل جامعه بیتفاوت ماندهاند. اما عدهاي نگاه انتقادي به اجتماع انداختهاند و مسائل مهم اجتماعی را در شعرشان بیان کردهاند، گرچه عنوان جامعهشناسی ادبیات محصول ادب معاصر است و در گذشته چنین عنوانی نبوده است. اما نیمنگاهی به دیوان شاعران گذشته نشان میدهد مضامین اجتماعیی در شعرشان دیده میشود که امروز میتوان آن را در جامعهشناسی ادبیات بررسی کرد. یکی از شاعرانی که مسائل اجتماعی را بیان کرده و با انتقادهاي اجتماعی، وجود زشتیها و مفاسد اجتماعی را تصویر نموده است، نزاري قهستانی شاعر اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجري است. در این پژوهش با انتخاب یک قصیده از دیوان او و بررسی آن به شیوة تحلیلی توصیفی مسایل اجتماعی در آن نشان داده شده است. نتایج بررسی نشان میدهد که نزاري در بیان انتقادي مسائل جامعه موفق بوده است. او توانسته سیماي واقعی جامعهاش را ترسیم کند و راهکارهایی را براي ساختن جامعهاي سالم پیشنهاد نموده است.

کلید واژه: نزاري قهستانی، قصیده، جامعه، مفاسد اجتماعی، فضایل اجتماعی.

مقدمه

از لحاظ تقسیمات جامعهشناسی و در واقع به لحاظ موضوع تحقیق، جامعهشناسی به شاخههاي بسیار متنوع تقسیم میشود که جامعهشناسی ادبیات جزو آنهاست - سلیم، - 12 :1377 در تعریف آن آمده است»جامعهشناسی ادبیات، به عنوان دانشی اجتماعی، به بررسی ادبیات، این بخش از شعور اجتماع میپردازد و با روشی علمی، جوهر اجتماعی آثار ادبی، شرایط و مقتضیات محیط اجتماعی دربرگیرنده و پرورندة شاعر ونویسنده، جهانبینی و موضع فکري و فرهنگی آنان، مباحث و موضوعات و سفارشهاي اجتماعی مورد توجه در آثار ادبی را مورد مطالعه قرار میدهد - «ترابی، - 5 :1376 بنابراین شعري که به مسائل جامعهشناسی بپردازد و مضمون اجتماعی داشته باشد، شعر اجتماعی است.

یکی از مسائل اساسی شعر اجتماعی پرداختن به رویکردهاي انتقادي است؛ با این رویکرد، شعر اجتماعی، شعر شاعرانی است که از وضعیت اجتماعی و سیاسی جامعه خود دلآزرده هستند. بديها و زشتیهاي اجتماعی جامعه خود را بیان میکنند. این شاعران، شعرشان از خشم و خشونت و اندوه و بیزاري آکنده است در این تعریف »شعر اجتماعی ،شعري است با جان و جوهري جامعهگرا و انسان مدار بر پایه فلسفه تکامل تاریخ که بیانگر آرمانهاي جمعی است. در این قلمرو، شاعر با هدف بیدارگري و ارتقاي بینش و ادراك تودههاي مردم، همگام و همپیوند با عواطف و اندیشههاي آنان به میدان میآید و می-کوشد تا بازتاب صادق زمانه خود باشد« - روزبه،109: 1383و - 110

به گفته براهنی »در مورد شعر اجتماعی سخن فقط از این نیست که شاعر باید شعرش را در خدمت اجتماع بگیرد بلکه سخن از این است که او در اجتماع زندگی می کند و اجتماع متعلق به اوست و او فردي از افراد آن است و اگر تصویرگر روابط خود با اجتماع نباشد قبل از هر چیز به خود خیانت کرده است - «براهنی، - 234 :1371 در ادبیات معاصر مسائل جامعهشناسی بیش ازگذشته مطرح است اما نگاهی به ادب غنی گذشته نشان میدهد که توجه به مسائل اجتماعی در شعر بسیاري از شاعران دیده میشود، در این پژوهش نگاه حکیم نزاري قهستانی به جامعه مورد بررسی قرار میگیرد.حکیم سعدالدین پسر شمسالدین پسر محمد نزاري فوادجی بیرجندي قهستانی - 721 - 645 از گویندگان بزرگ نیمه دوم سدة هفتم و آغاز قرن هشتم است دیوان وى مشتمل بر قصاید، غزلیات، ترکیبات، ترجیعات، مقطعات و مثنويها است.

همچنین دو کتاب »دستورنامه «و»ادب نامه« در بحر متقارب، »سفرنامه« در بحر رمل مسدس مقصور و »ازهر و مزهر« به تقلید از خسرو و شیرین نظامی، مثنوي مناظره »روز و شب« ومکاتبات منظوم از آثار اوست. او از شاعرانی است که در هر قالب شعري از اجتماع پیرامون و طبقات اجتماعی انتقاد میکند گرچه او »تنها شاعري از نسل خود نبود که چنین انتقاداتی را بر زبان میراند ولی احتمال بر آن است که نظریات وي بیپردهترین و گستاخانهترین همه بوده باشد - «جمال،. - 90 :1372در این مقاله ابتدا به صورت مختصر مطالبی در باب جامعهشناسی در ادب گذشته آورده میشود و آنگاه شعر نزاري با تحلیل یک قصیده از دیوان او در این باب مورد تأمل قرار میگیرد.

نگاه جامعه شناختی به ادب گذشته

در ادبیات سنتی نگاه جامعهشناختی به شعر به آن معنی که امروزه مورد توجه است، نبوده است اما با این وجود، موارد بسیاري از اجتماعیات در شعر دیده میشود. یکی از دلایل عدم توجه به مسائل اجتماعی در شعرآن است که شاعران در دربار حضور داشتند. مدیحهگو بودند و هرچه میگفتند براي شخص شاه وستایش اوبودبنابراین انتقادي هم در این شعرها دیده نمیشود.    به عنوان نمونه فرخی سیستانی در مدح سلطان محمودمیگوید:                                            
اي ملک گیتی،گیتی  تو راست                        حکم تو بر هرچه تو خواهی رواست
در خور توست و زکردارتست                          هر  چه در این گیتی مدح  و ثناست - فرخی،1355 - 18:

شاعر این شعر چگونه میتواند از بی عدالتی، فقر، جهل و نادانی و مسائل دیگر اجتماعش بگوید؟ وقتی که قدرت شعري او در دست سلطان است، نان از طریق صله شاه میخورد. میداند که اگر اندکی بلغزد نابود است .از سوي دیگر، او یک شاعر مدیحهگو است مخاطبش شخص شاه و اشراف هستند او در بین مردم زندگی نمی-کند تا براي آنها شعر بگویند. میتوان گفت در دورة مدیحهسرایی مضمون اجتماعی وجود ندارد و اگر هست یا ستایش اغراقآمیز خوبیهاي ممدوح است مثلاً در نمونه زیر چنین به نظر میآید که اصلاً فقري در جامعه وجود ندارد، زیرا ممدوح شاعر آنقدر بذل و بخشش میکند که فقیر وقتی نزد او میرود با زر بسیار بر میگردد:

شاعري زي او رود فقیر و تهیدست                با زر بسیار باز گردد و حملان - رودکی،55  :1372 -

و اگر جهل و نادانی است، در جامعه دشمنان است، این دشمن است که شراب جهل نوشیده است و شاعر به او میگوید که فردا خماري جهلش آشکار می شود:

دشمنش را گو شراب جهل چون خوردي تو دوش    صابري کن که این خمار جهل تو فردا کند - منوچهري، - 26 :1375

بنابراین ،همچنان که شعر در اختیار دربار است و مدیحهسرایی ادامه دارد و شعر اجتماعی مطرح نیست و اگرهم انتقادهایی صورت میگیرد، خطاب به جهان است.در ادبیات عرفانی نیز مسائل اجتماعی مطرح است که نمونه بارز آن در اشعار مولوي دیده میشود اما به طور کل انتقادهاي اجتماعی در عرفان نمود چندانی ندارد. در نگاه کلّی، شاعران عرفانی از عالم این جهانی خود را جدا دانسته و به وراي آسمانها می اندیشند در نگاهشان جهان و آنچه در جهان است هیچ است، عارف باید از آنها بگذرد و به عالم معنا بپیوندد. این اندیشه سبب شده که در اشعار عرفانی انتقاد اجتماعی به ندرت موجود

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید