بخشی از مقاله

چکیده

با توجه به اهمیت جغرافیای تاریخی شهرهای ساسانی در جنوب غرب ایران، تاکنون کمتر به جغرافیای تاریخی محوطهی جندیشاپور دزفول پرداخته شده است. این محوطه یکی از مراکز شهری ساسانیان در منطقهای میان شوشتر، دزفول و شوش واقع شده است . آنچه به عنوان یک کلیت اساسی مطرح است،اینکه جندیشاپور از شهرهای تأسیس یافته در شمال خوزستان است که توسط شاپور اول بنیان گردیده، و در زمان خسرو انوشیروان با تأسیس دانشگاه طب و فلسفه به عنوان اولین مرکز علمی دانشگاهی این حکومت، از شهرت جهانی برخوردار بوده است.

لیکن در خصوص شهرهای ساسانی شوشتر، لور، شوش و ایوان کرخه که در این منطقه قرار دارند کمتر نوشته شده است. با توجه به گستردگی جغرافیای تاریخی محوطهی جندیشاپور در دزفول، تپهها و محوطههای باستانی بکری وجود دارد کهاحتمالاً با شهر دانشگاهی جندیشاپور در ارتباط بودهاند و با بررسی و کاوشهایی که در آینده صورت میگیرداحتمالاً به اهمیت آن افزوده میشود. لذا در این مقاله منابع موجود از دو دورهی ساسانی و اسلامی در راستای جغرافیای تاریخی جندیشاپور از آغاز تا قرن چهارم و پنجم هجری که رونق خود را از دست داده و سرانجام تا اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری که به طور کلی متروک و ویران شده، مورد مطالعه و بررسی قرار میگیرند.

مقدمه:

زمانی که در سال 1836 سرگرد راولینسون به همراه ارتش کوچک خود متشکل از فوجی از گوران به دزفول رسید، به دنبال شهری میگشت که تقریباً موقعیت آن در اذهان هیچ یک از ساکنان منطقه باقی نمانده بود . او در واقع با مکانیابی شهر جندیشاپور بی هیچ ابهامی، پیشگام دیگر محققان در نگاشتن جغرافیای تاریخی این شهر بود. پس از او سایر محققان از طریق بررسی منابع مکتوب و با مطالعه بستر جغرافیایی و حتی با انجام کاوشهای محدود باستان شناختی، توانستند بخشی از گذشته شهر را بازسازی کنند.

بررسیها نشان میدهند که انزوای نسبی این محدوده در پیش از دوران ساسانی به ویژگیهای منابع آبی آن ارتباط داشته است. به همین دلیل، در مقایسه با زمینهای موجود، این محدوده در آغاز دوره ساسانی و حتی در بهترین زمانهای خود جمعیت اندکی داشته است. منابع تاریخی چنین القاء میکنند که جندیشاپور زمانی شکل گرفت که شاپور اول بر والریانوس پیر چیره گشت و زیست محیط شکننده آن را محل اسکان گروهی از اسرا قرار داد. در حال حاضر نیز تا حدودی پذیرفتهشده که بخشی از شکوه اقتصادی این دوره را بیتردید بایستی به وجود پناهندگان جنگی نسبت دهیم.

آنها توانستند با پشتکار فراوان و روحیهای سرشار از امید بر ویژگیهای جبری زیست محیطی فائق آیند. در این دوره مهارت و تکنولوژی لازم برای کشاورزی آبیاری شده پدید آمد و موانع کمبود آب که مانع از انجام کشاورزی در این مناطق شده بود، برداشته شد. تکنولوژی مدرن کشاورزی همراه با توسعه سدسازی بر محدودیتهای قبلی استقراری چیره گشت. به حدی که نه تنها نیازهای جامعهای حداقلی شهرنشین را تأمین میکرد بلکه این عاملی بود تا گروههای جمعیتی به سمت جندیشاپور روانه شدند.

حاکمان قدرتمند ساسانی جهت وفاق و سازش با محیط توانستند مردمانی با پس زمینه قومی متفاوت را باهم ترکیب کرده و در جندیشاپور مستقر سازند. ترکیب جمعیت جندیشاپور نشان میدهد که حداقل برخی از عوامل جمعیتی در کارهای صنعتی و کشاورزی و بخشی دیگر به امور پزشکی اشتغال داشتند . در این میان کار اطباء بالا گرفت و از این رهگذر شهرت فراوانی را نصیب این شهر نمود. حضور گروههای مختلف قومیتی جامعهای چند زبانه فارغ از تعصبات قومی و میهنی و جهان وطنی در آن به وجود آورد.

بخشی از پیامدهای این موضوع از طریق نفوذ مسیحیت و تداوم جامعه نسطوری در این شهر به بحث گذاشته شده است، این مسئله نیز تا حدودی نشان داده که شهر زمانی مورد هجوم ارتش بزرگ مسلمین قرار گرفت، با وجود عناصر تدافعی معماری با هیچ مقاومتی روبرو شد و تصرف آن به شکلی سادهتر از نقاط دیگر به دست اعراب مسلمان انجام شد. در اواسط قرن چهارم هجری سه رقیب دیرینه در سرزمین خوزستان یعنی شوشتر، جندیشاپور و دزفول همچنان به نمایشی ادامه میداند که در ابتدای حکومت ساسانی آغاز شده بود. در پایان قرن پنجم هجریتقریباً گندی شاپور از خاطرهها محو گردید، و شهر دزفول نیز به عنوان آخرین مدعی توانست شوشتر پرشکوه را کنار بزند و نام خود را به عنوان یک کانون جمعیتی تا پایان خط حفظ کند.

هر چند تا کاوش گستردهای در شهر جندیشاپور صورت نگیرد، چهره این شهر چندان آشکار نخواهد شد. با این حال، تا آنجا که ما میدانیم هنوز برای حفظ و حراست از این محوطه باستانی خاص راه دشواری باقی مانده است، اما امید داریم که این مقاله نشان داده باشد که برای حفظ بقایای این شهر و بازشناسی جندیشاپور وظیفه بزرگی را به عهده داریم. برای رسیدن به این هدف بایستی منتظر ماند که آیا رهیافتی مطمئن برای حفظ حریم شهر و برنامهریزی برای مطالعات باستان شناختی ارائه خواهد شد یا خیر.

موقعیت جندیشاپور - مکان و توصیف - :
ویرانههای جندیشاپور در 14کیلومتری جنوب شرقی شهر دزفول و در جنوب روستای شاه آباد در میان زمینهای کشاورزی قرارگرفته است مختصات آن32 درجه و 17 دقیقه و 09 ثانیه عرض شمالی و 48 درجه و 30 دقیقه و 50 ثانیه طول شرقی است. مکان باستانی مجموعههای زیستی کهن حدود 96 متر از سطح دریا ارتفاع دارد و هستههای استقراری حدود3 در 4 کیلومتر را پوشش میدهد. این محوطه با شماره 46 در سال1310در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است، در ضلع شمال آن روستای اسلام آباد - شاباد سابق - واقع شده و درست کنار روستا و در ضلع غربی آن، مقبره امامزاده شاه ابوالقاسم قرار دارد.

بنای شاخص و بلند مقبره از دور دیده میشود که راهنمای مناسبی برای یافتن محل آن است. محیط اطرافمامزاده از قبور اهالی و بعضاً روستاهای اطراف پوشانده شده و چشم انداز درختان کُنار آن در نوع خود جالب است - برخی از پژوهشگران معتقدند که مقبره یعقوب لیث صفاری را میتوان در این مکان جستجو کرد - . رودخانه فصلی سیاه منصور که از آخرین رشته کوههای کم ارتفاعی که مرز شمالی جندیشاپور و دشت خوزستان را تشکیل داده منشاء میگیرد و از غرب محوطه باستانی عبور میکند.

پل بند سیفونی که راه ارتباطی و هدایت بخشی از آب مورد نیاز محوطه را تأمین می کرده در فاصله یک کیلومتری شمال غربی ویرانهها قرار گرفته و بخشی از چشم انداز تاریخی را تشکیل میدهد. در مجاور این پل و در کرانه غربی رودخانه،جاده شوش به سمت جنوب غربی امتداد دارد و کمی بالاتر میتوان از طریق جاده سیاه منصور به شهر دزفول راه پیدا کرد که مناسبترین راه دسترسی به جندیشاپور بوده و از این طریق ادامه راه نیز به سمت شوشتر کشیده شده است.از این رو،جندیشاپور در حد فاصل شوشتر و دزفول قرار گرفته است.

با توجه به محل قرارگیری شهر قدیم بر ساحل شرقی رودخانه و ضرورت تأمین دسترسی به مناطق واقع بر کرانه دیگر رود، شرایط به گونهای فراهمشده که بستر فعلی رودخانه سیاه منصور در طول زمانهای متمادی مورد بهرهوری قرار گرفته و این موضوع شیوه انطباق ساختگاه پل را با مسیری مشخص نشان میدهدظاهراً. در فاصله 75 متری جنوب بند سیفونی هنوز میتوان بقایای یک پل به شدت ویران شده را در عکسهای هوایی مشاهده کرد.

[2] [1] ساخت گاه این پل بندها در کنار ویرانهها و وجود مقبره ترکیب روح بخشی را در منطقه پدید آوردهاند. افزون بر این، هنوز میتوان سنگ آسیابهایی را در داخل بستر رودخانه مشاهده کرد که در ضلع جنوبی پل سیفونی و در زیر قشری از رسوبات دفن شدهاند.[ 1] بررسیهای باستان شناختی نشان میدهد که بقایای شهر قدیمی جندیشاپور یکی از وسیعترین محوطههای شهری دوره ساسانی تا اوایل قرون میانی اسلامی خوزستان است. این محوطه باستانی از تعدادی»تپه کوتاه نامشخص پراکنده« و فرورفتگیهای قابل رویت که به طور عمود همدیگر را قطع کردهاند، تشکیل شده که آنها احتمالاً شبکه بندی خیابانهایی هستند که جغرافیا نویسان و تاریخدانان عرب آنها را توصیف کردهاند.[3]

در عکسهای هوایی چندین تأسیسات ساختمانی به ابعاد مختلف و فضایتقریباً مسطح مابین آنها قابل تشخیص است کهاحتمالاً کاوشهای آینده نشان دهد که آنها سرشار از مواد فرهنگی هستند. هر چند مساحت محوطه از طریق تصاویر ماهوارهای و گزارشهاکوتاهی اَدَمز و هانسن - - 1968تا حدودی قابل محاسبه است، اما تشخیص گسترهی واقعی آن دشوار و نیاز به بررسی و کاوش جامع و دقیق دارد.

متأسفانه این محوطه شهری ارزشمند قبل از هرگونه مطالعهای مورد هجوم زمینداران کشاورز قرار گرفته و سراسر شهر قدیم در زیر توسعه کشاورزی به بیرمقی گراییده است. اگرچه در سال1963 باستانشناسان موسسه شرقی دانشگاه شیکاگو توانستند بر پایه عکسهای هوایی نقشه مستطیلی شبکهبندی شدهای از این شهر تهیه کنند[4 ] [5 ]،اما امروز همان نیز باقی نمانده است. به طوری که در سال 2003، اندرو لاولر گزارش داد که علیرغم مخالفتهای سازمان میراث فرهنگی ایران، گندی شاپور به زمینهای زراعی تبدیل شده است .[6 ] [7 ]

پیشینه تحقیق و مکانیابی جندیشاپور:

تاکنون دانستههای اندکی از جندیشاپور، که ویرانههای آن در جنوب مقبره امامزاده شاه ابوالقاسم شاه آباد واقع شده، منتشر شده است. در واقع مکانیابی جندیشاپور در موقعیت کنونی بیش از 170 سال قبل توسط سر هنری راولینسون انجام شد. او مینویسد: ...» به روستای شاه آباد رسیدیم و من در سمت راست خود توانستم بدون کوچکترین تردید خرابههای جندیشاپور را تشخیص دهم. در اقامت مکرر در دزفول، بارها برای بررسی آثار جندیشاپور به آنجا مسافرت کردم . گرچه تمام این نواحی مدتها است زیر کشت بوده و آثاری از ساختمانها بر پا نیست ولی هنوز هم میتوان بقایای خاک ریزها و دیوارهای عظیم را تأیید بر نظر جغرافیدانان مبنی بر محل دقیق این شهر دانست.

بدون تردید در تشخیص محل جندیشاپور اشکالاتی وجود دارد که همگی ناشی از اشتباه برخی از نویسندگان ایرانی در رابطه با تعیین محل دقیق این شهر است ولی با بررسی مدارک موجود کوچکترین شکی در تعیین محل جندیشاپور ندارم. آب مورد مصرف اهالی جندیشاپور به هنگام آبادانی، به وسیله نهرهایی که به فاصله 5 مایل از رود دزفول به اینجا کشیده شده تأمین گردیده است. این نهرها هنوز مورد استفاده اهالی است و مزارع برنج به وسیله آنها مشروب میشود.

اهالی خوزستان از وجود جندیشاپور بیاطلاعاند به گونهای که من به ندرت به افرادی برخوردم که با نام این شهر آشنایی داشتند، با این حال، بنا به روایت اهالی دهکده شاه آباد، ساکنین خوزستان این شهر را »شهر هفت خفته1«می دانند و این داستانی است که درشرق، هر کجا شنیده شود مبین باستانی بودن آن محل است« استنباطهای هوشمندانه راولینسون موجب شد، تا دیگر محققان تاریخ و باستانشناسی بارها گزارش او را مورد استناد قرار دادند و تا حدودی نیز مکانیابی او مورد موافقت عمومی قرار گرفت.

کلمنت آگوستدوبُد در سال 1841میلادی از شاه آباد بازدید کرد و تأیید نمود که اینجا همان جندیشاپور است او در نظری اجمالی این سایت را به عنوان شهری وسیع با دیوارهای درهم شکسته و مصالح ساختمانی که در همه جا پراکنده شدهاند، توصیف میکند و به آجرهای قرمز و سفالها و کاشیهای پراکنده در سطح، و ردیفی از تپهها و اثراتی از کانالهای آب رسانی و قناتها که هنوز در آن محل باقی است، اشاره میکند.

او از امامزادهاش با نام عبدالکاظم ذکری به میان آورده و یاد آور میشود که بیهوده چشم و تصوّر خود را خسته کردم تا اثر دروازهای را بیابم که پوست مانی فریبکار - زندیق - ، مروج آیین مانوی 1مولف تذکره شوشتر تالیف حدود سال1167 هجری، در باره شاه آباد چنین اشاره می کند: فتح علی خان، مردی صاحب عزم بود و انشای آثار عظیمه نمود؛ از آن جمله محل شاه باد با آن عمارت پادشاهانه و باغات و بساتین و میدان و حمام و عصارخانه. و گویند این محل در روزگار قدیم شهر دقیوس بود و مقامی در کوه نزدیک هست موسوم به هفت تنان و مشهور است که ایشان اصحاب کهفند، لیکن در کتب قصص مسطور است که مقام اصحاب کهف در فلسطین مغرب است واالله یعلم.[10] نجم الملک در سال 1299ق 1881/ میلادی راجع به این محل می نویسد: از دزفول حرکت کردیم بعد از دو ساعت رسیدیم به امامزاده شاه ابوالقاسم آنجا را زمین دقیانوس گویند.

هر گاه زمین را بکاوند آثار عمارت قدیم و چیزها بدست می آید. در طرف یمین شارع رشته کوه عظیمی ممتدست غاری آنجا نشان می دهند منسوب به اصحاب کهف[11] چریکف 1849 - م - نیز در نام بردن منطقه کهنک از این مکان چنین یاد می کند: دکیان روم جایی است که در نزدیکی کونک واقع شده و شاه آباد نیز در آنجا قرار دارد. اینجا را دکیان روم نامیده، بواسطه اینکه امپراتور روم اسمسش دستیان بود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید