بخشی از مقاله

چکیده

جادوی مجاورت که یکی از فنون بلاغی و ادبی است، به معنای استفاده از تشابهات و تکرارهای آوایی برای ایجاد کارکردی معنایی است. منظور از کارکرد معنایی، انسجام و اتحاد معنایی بخشیدن به واژگانی است که از لحاظ معنایی از هم دور هستند و به خاطر تشابه آوایی در کنار هم قرار گرفتهاند و با استفاده از تشابه صوری میان واژهها، معنایی تازه آفریده میشود. با استفاده از این روش، مفهوم مورد نظر شاعر با قوت بیشتری از طریق تکرار آواها در شعر القا میشود. شعر کلاسیک فارسی سرشار از این ویژگی هنری است و به خصوص در ادبیات عرفانی کاربرد فراوانی دارد. در غزلیات شمس استفاده از این ویژگی بلاغی به وفور دیده میشود. موسیقی شعر با استفاده از انواع جناس، سجع، واج آرایی و تکرار از غنا بیشتری برخوردار شده است. در پژوهش حاضر، این صنعت ادبی در غزلیات شمس بررسی و نمونههایی از آن ارائه شده است.

کلیدواژهها: »جادوی مجاورت«، »تشابه آوایی«، »کارکرد معنایی«، »غزلیات شمس.«

مقدمه

جادوی مجاورت حاصل همنشینی واژههایی است که از لحاظ معنایی از هم دور هستند و نزدیکی آوایی، آنها را کنار هم مینشاند. آنچه از لحاظ ادبی درخور توجه است، تاثیر جادویی این صنعت است که باعث کمرنگ شدن فاصلهی معنایی واژهها میشود و به آنها اتحادی ادبی میدهد و گاه به القای معانی و تصاویر و صدا و در نهایت برجستهسازی در شعر منجر میشود. شفیعی کدکنی در رابطه با تاثیر بلاغی جادوی مجاورت میگوید »گاه چنان عمل کرده است که ما را وادار به پذیرفتن اجتماع نقیضین یا ارتفاع ضدین کرده است.« - شفیعی کدکنی، - 21 :1377 و یا »سخن را هر قدر بیمعنی و خردستیزانه باشد، حرمتی و ابهتی میدهد که شنونده بی اختیار تسلیم آن میشود.« - همان: - 23

جادوی مجاورت یکی از مهمترین عوامل تعیین کننده در تأثیرات زبانی و شیوههای بلاغی است. تأثیر هنری جادوی مجاورت در کتب مقدس و در صدر آنها قرآن کریم نیز به وضوح قابل تشخیص است. در رابطه با چشمانداز هنری و ادبی آن نوشتهاند: »عناصری دور از هم را در طیف مغناطیسی خاص خود گرد میآورد و آنها را عینیت یا اتحاد میبخشد و ما در پرتو جادوی مجاورت، از رهگذر تشابه صوری آن عناصر یا وحدت صوتی آنها، نسبت به جنبهی معنوی آنها - که چه قدر از یکدیگر دورند- غافل میشویم و آنها را چنانکه در صورت، در معنی هم نزدیک به هم احساس میکنیم.« - همان: - 23

نکته حائز اهمیت این است که آنچه جادوی مجاورت خوانده می شود، آن دسته از جناسها و واج آراییها خواهد بود که غیر از ایجاد موسیقی در شعر، کارکردی معنایی نیز داشته باشند و دارای خلاقیت ادبی در شعر شوند. در نتیجه »جادوی مجاورت فراتر از کاربرد انواع جناس و صنایع لفظی است و تنها زمانی خودنمایی میکند که نزدیکی کلمات در صورت و اشتراک در موسیقی لفظی منجر به آفرینش معنی تازه شود و یا مفهوم مورد نظر شاعر را با قوت بیشتر به مخاطب القا نماید یا کلمات دور از هم و گاه متضاد را در کنار یکدیگر قرار دهد و از این رهگذر به آنها وحدت معنایی ببخشد.« - گلچین، - 30 :1381

ضرورت انجام تحقیق

جادوی مجاورت یکی از برجستهترین معیارهای خلاقیت در کار تمام شاعران بزرگ از رودکی تا نیما است. به ندرت دیوان شعری پیدا میشود که شاعر آن از این صنعت ادبی بهره نبرده باشد. اهمیت این موضوع تا آنجاست که میتوان تکامل هنر شاعران را در طول عمرشان، با درجهی آشنایی آنها با جادوی مجاورت بررسی کرد.شعر کلاسیک فارسی سرشار از این ویژگی هنری است و بهخصوص در ادبیات عرفانی - نظم و نثر - کاربرد فراوانی داشته است و بررسی آن خود پژوهشی مستقل میطلبد. بخش عظیمی از هنر مولانا، هم در مثنوی و هم در غزلیات شمس، از همین هنر جادوی مجاورت سرچشمه میگیرد. »

او بسیاری از مفاهیم دور از هم را، در پرتو جادوی مجاورت، چنان نزدیک به هم میکند که خواننده نه تنها آنها را غیر متناسب احساس نمیکند، بلکه در ذهن او، آن مفاهیم تا مرز عینیت به هم نزدیک میشوند.« - شفیعی کدکنی، - 25 :1377 در دیوان شمس، غزلی نیست که در ابیات آن از انواع تشابههای آوایی و جناسهااستفاده نشده باشد. موسیقی درونی در غزلیات شمس آن چنان بالاست که لفظ بر معنا غلبه پیدا میکند و با تکرارهای آوایی، فضای کلی شعر تحت تأثیر قرار میگیرد. دیوان شمس به لحاظ گستردگی واژگان در میان مجموعههای شعر زبان فارسی، بهخصوص در میان آثار غزلسرایان ممتاز است. این گسترش و تنوع ناشی از وسعت دامنهی معانی مورد نظر مولانا و تعبیرات اوست.

پیشینه تحقیق

در رابطه با جادوی مجاورت، مقالهای از شفیعی کدکنی با همین عنوان ارائه شده که در آن به معرفی این اصطلاح تازه و توضیح آن میپردازد. همچنین مقاله دیگری با عنوان »جلوههایی از جادوی مجاورت در مثنوی« به قلم میترا گلچین و شفیعی کدکنی نوشته شده که نمونههایی از این صنعت ادبی را در ابیاتی از مثنوی مثال زده و کارکردهای معنایی آن را بررسی کرده است. تاکنون پژوهشی در زمینهی بررسی این صنعت بلاغی در غزلیات شمس صورت نگرفته است.

موسیقی شعر در غزلیات شمس

اگر بپذیریم که »شعر، خاستگاهی جز به موسیقی رساندن زبان ندارد« - شفیعی کدکنی، - 389 : 1391 و »شعر تجلی موسیقایی زبان است« - همان: - 389 باید مولانا را بزرگ-ترین شاعر عرصهی ادبیات فارسی بدانیم، زیرا عنصر غالب و مایه اصلی غزلهای او جنبه غنایی و موسیقی است و این خصیصه در میان تمام غزلسرایان، منحصر به مولانا است. روح سرکش، طوفانی و موزون مولانا از دلایل موسیقایی بودن غزلیات اوست، اما »عامل دیگر در غنای موسیقی غزلیات مولانا، علاقه وافر او به موسیقی و آشنایی کامل او با این علم و هنر است.« - حسینپور چافی، - 80 :1386

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید