بخشی از مقاله

چکیده :

تأثیر قرآن ، در ادب فارسی ، گسترده و عمیق است ؛ چنان که در همه آثار گذشته ما، بی آن که تکلّفی در کار باشد؛تأثّر از کتاب و سنّت ، به صورت های گوناگون به چشم می خورد . این مقاله ، در پی کشف همسانی افکار فردوسی ، که در پند دادن و بیان نکات اخلاقی و فلسفی ، عقلی ، منطقی و عواطف انسانی ، از قرآن بهره جسته ؛ و نیز ناصر خسرو در بیان و نشر مذهب اسماعیلیه ف الفتی دیرینه ، با قرآن مجید ، داشته ؛ همچنین ، اسدی توسی ، در حماسه بزرگ گر شاسب نام در لابلای داستان های آن ، تأثیر از قرآن کریم گرفته ؛ در زمینه های »توحید«نبوّت«» و »نکوهش ستمگری« ، می باشد . با توجّه به اینکه ، پیشینه شاعران فارسی گوی بهره مند از قرآن و حدیث ، که به آغاز و پیدایی شعر فارسی ، یعنی ، نیمه های سده ی سوم ، می رسد ؛ به دست ما نرسیده است ؛ لذا ، اشعار شاعران برجسته سبک خراسانی ، در ارتباط با مضامین قرآنی و احادیث ائمّه بزرگوار دین ، به طور مستقل ، مورد کاوش، قرار نگرفته ؛ و به صورت پراکنده و گذرا ، به این امر ، پرداخته شده است . مقاله حاضر ، بیانگر این نکته است که تجلّی آیات قرآن و احادیث ائمّه بزرگوار ، را در همسانی مبانی فکری فردوسی ، ناصر خسرو و اسدی توسی ، منعکس سازد.
مقدمه :

قرآن مجید ، کتاب دینی ماست ؛ معانی و مفاهیم آن در طول چهارده قرن ، از جهات مختلف در حیات فردی و اجتماعی ما تأثیر پنهان و آشکار ، نهاده است ؛ چنان چه ، هر مسلمانی ، چون می خواهد ؛ از خانه خود بیرون آید ؛ با نام خدا بیرون می آید ؛ در هر کاری به قرآن ، رجوع می کند ؛ یعنی، به نحوی ، با خدا و کتاب خدا ، مشورت می نماید ؛ حدیث ، نیز همین حکم، را دارد . در مطالعه اشعار فردوسی ، ناصر خسرو و اسدی توسی ، به ابیاتی برخورد می کنیم ؛ که بیانگر اعتقاد آنان به دین مبین اسلام و آموزه های دینی ، بوده است . یکی از شیوه های گوناگون شناخت کلام هر شاعر ، بررسی تشابهات فکر، ایده و عقیده یک شاعر ، با شاعران هم عصر خویش است ؛ که بسیار سودمند ، می اشدب ؛ تسلّط هر سه شاعر بر جسته سبک خراسانی - فردوسی ، ناصر خسرو ، اسدی توسی - در زمینه قرآن و حدیث ، بیانگر همسانی و وحدت مبانی فکری و ذهینّات آنان در موضوعات »توحید« ،نبوّت«» و »نکوهش ستم و بیدادگری« می باشد .

بحث اصلی:

باتوجه ، به آن چه بیان شد؛تجلّی قرآن و حدیث بر ، همسانی مبانی فکری فردوسی ، ناصر خسرو و اسدی توسی ، به شرح زیر می باشد :

توحید:

آیات قرآن - در توحید -

مَن»کَانَیُرِیدُالْعِزﱠهَفَلِلﱠهِالْعِزﱠهُجَمِیعًا « هر »کس عزّت و ارجمندی خواهد ؛ همه عزّت و ارجمندی ، برای خداست.« - فاطر / آیه - 10 هُوَ»أَحْیاکُمْالﱠذییُمیتُکُمْثُمﱠیُحْییکُمْثُمﱠالْإِنْسانَإِنﱠلَکَفُورٌ « »و اوست ؛ آن که زنده کرد ؛ شما را ، پس بمیراندتان و سپس زنده سازدتان و همانا ، انسان ، بسیار ناسپاس است.« - حج/ آیه - 66 قُلْ»إِنﱠهُدَیاللﱠهُوَِالْهُدیَ « »بگو؛ همانا هدایت خداست ؛ هدایت. - « انعام / آیه - 71 مَنْیَهْدِ»اللﱠهُفَهُوَالْمُهْتَدییُضوَنْفَأُولئِکَلِلْالْخاسِرُونَهُمُ « »هر که را خدا، هدایت فرماید ؛ هم اوست ؛ که هدایت یافته و آنها را که به گمراهی واگذارد؛ هم آنان ؛ زیانکاران عالمند «. - اعراف/ آیه - 178 بَلْ»بِالْحَقﱢجاءَصَدﱠقَوَالْمُرْسَلینَ« »ولی نه - او - ، حقیقت ، را آورده ؛ و فرستادگان ، را تصدیق کرده است.«     - صافات/آیه - 37 رَبﱡ»السﱠماواتِلْأَرْضِوَبَیْنَهُماوَفَاعْبُدْهُاصْطَبوَلِعِبادَتِرْتَعْلَمُهَلِْلَهُسَمِی ا« »پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است ؛ پس او را بپرست ؛ و در پرسش او ، شکیبا باش ؛ آیا برای او همنامی ، می شناسی؟« - مریم/ آیه - 65

تُدْرِکُهُ»لاالْأَبْصارُیُدْرِکُهُوَالْأَبْصارَهُوَاللﱠطیفُالْخَبیرُ« »دیدگان در نیابندش ؛ و او در یابد ؛ دیدگان را ، اوست؛ بخشنده آگاه «.     - انعام / آیه - 103 إِن»اللﱠهَعَلیکُلﱢشَیْقَدیرٌءٍ« »و خداوند ، بر هر چیز ، تواناست.« - بقره / آیه - 20 إِنﱠماأَمْرُهُ»إِذاأَرادَشَیْئاًأَنْیَقُولَلَهفَیَکُونُنْ« »چون به چیزی ، اراده فرماید؛ کارش ، این بس ، که می گوید ؛ باش؛ پس بی درنگ ، موجود می شود.« - یس/آیه - 82 أَرُونِیَقُلْ»الﱠذِینَأَلْحَقْتُمْشُرَکَاءَبِهِکَلﱠابَلْهُوَالْعَزِیزُلﱠهُالْحَکِیمُ« »بگو؛ کسانی را که - به عنوان - شریک ، به او ملحق گردانیده ؛ به من ، نشان دهید؛ چنین نیست ؛ بلکه اوست ؛ خدای عزیر حکیم «. - سباء/آیه - 27 رَبﱡکَوَ»الْغَنِیﱡالرﱠحْمَهِذُو« »و پروردگار تو ، بی نیاز و مهربان ، است.« - انعام / آیه - 133

سَنُرِیهِمْ»آیَاتِنَاالْآفَاقِفِیأَنفُسِهِمْوَفِییَتَبَیﱠنَحَتﱠیلَهُمْأَنﱠهُالْحَقﱡ« »ما، آیات خود را رد آفاق جهان و نفوس بندگان ، کاملاً ، هویدا و روشن ، می گردانیم؛ تا ظاهر و آشکار شود ، که خدا برحق ، است.« - فصلت/آیه - 53 الْأَوﱠلُهُوَ»الْآخِرُوَالظﱠاهِرُوَالْباطِنُوَهُوَبِکُلﱢشَیْعَلیمٌءٍ« »اوست که اول است ؛ و آخر است و ظاهر است و باطن است و اوست ؛ که دانا ، به همه چیز ، است.« - حدید/آیه - 3

احادیث نبی اکرمصلّی» االله علیه و آله وسلّم«و ائمّه بزرگوار:

در اصول کافی ، یکی از کتاب های چهارگانه معتبر ، در حدیث ، ازامام رضاعلیه» السّلام« روایت شده است؛ که لَکِنّهُ»اخْتلِنَارَفْسِهأَسْملِغَاءًیْرِهِیَدْعُوهُبِهَا « »ولکن او - خدای تعالی - نام هایی برای خویشتن برگزید؛ تا دیگران وی را بدان نام ها ، بخوانند ، زیرا اگر او با نامش خوانده نمی شد ؛ ناشناخته باقی می ماند.« - کلینی، بی تا - 131 /

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید