بخشی از مقاله

چکیده

اعاده دادرسی یکی از طرق فوق العاده شکایت از احکام محسوب می شود ودر قانون آیین دادرسی مدنی موادی را به خود اختصاص داده است . اعاده دادرسی، ویژه احکام بوده ورسیدگی دوباره به دعوا را نزد مرجع صادر کننده حکم مورد درخواست اعاده ی دادرسی، امکان پذیر می نماید ، در نتیجه از طرق شکایت عدولی شمرده می شود. استفاده از اعاده دادرسی برای شکایت از احکام به این معنا نیست که هر حکمی قابل اعاده دادرسی است ،بلکه تنها نسبت به آرایی قابل طرح است که در قانون صریحاٌ پیش بینی شده باشد و شرایط لازم برای پذیرش اعاده دادرسی را دارا باشد. با توجه به گستردگی موضوع اعاده دادرسی در این مقاله سعی بر آن می شود که به جهات طرح و آثار این طریق فوق العاده شکایت از احکام پرداخته شود.

مقدمه :

از آنجا که اعاده دارسی یکی از طرق فوق العاده شکایت از احکام دادگاه هاست ، احکام وآرای صادره از آنها نیز بسیار متنوع هستند. در واقع اعاده دادرسی راهی برای رجوع از حکمی است که به مرحله قطعیت رسیده است. روزانه رسیدگی به این طریق شکایت در دادگستری های ایران زیاد شده است واز طرفی قانونگذار اصل را بر قطعیت احکام گذاشته وسعی دارد که بالاخره آراء دادگاه ها در یک مرحله ای از رسیدگی قطعی شده تا بدین طریق ، وسیله احقاق حق واجرای عدالت دائم متزلزل نبوده و خطر سقوط احکام وتغییر وتحول آن، مراجعین دادگستری را تهدید نکند. قانونگذار ما اعتبار قضیه امر محکوم بها را در بند 6 ماده 84 ق.آ.د.م پذیرفته که همواره مانعی برای رسیدگی مجدد به پرونده هایی است که در رابطه با آنها حکم قطعی صادر شده است محسوب می شود ولیکن با توجه به طرق فوق العاده من جمله اعاده دادرسی این قاعده با استثناء مواجه شده است.

در واقع اعاده دادرسی متضمن تقاضای ترمیم بی مبالاتی نماینده محکوم علیه یا سوء نیت محکوم له بوده وخطا و اشتباهات قاضی صادر کننده حکم را که بر اثر فقدان اسناد ودلایل بوده جبران می نماید ومستدعی اعاده محاکمه به هیچ وجه در مقام اثبات نادانی وعدم لیاقت قاضی نبوده ودادرس هم نباید خودپسندی وخودخواهی را پیشه خود ساخته وبا پیدایش دلایل جدیدی در عقیده خود پایدار بوده واز نظر بدوی خود عدول ننماید. اعاده دادرسی ، در بین طرق فوق العاده ی شکایت از آرا، از ویژگی منحصر به فردی برخوردار است. در حقیقت این طریق شکایت موجب می شود که دادرسی منتهی به حکم قطعیت یافته و اختلاف طرفین، به درخواست محکوم علیه، دوباره در ماهیت، نزد همان مرجع صادرکننده ی حکم، مورد رسیدگی قرار گیرد.

1-1 تعریف اعاده دادرسی:

اعاده در لغت به معنای بازگردانیدن، واز سرگرفتن است.1 یکی از نویسندگان اعاده را بازگردانیدن، و بازگوکردن معنی کرده است.2 یکی دیگراز نویسندگان در تعریف اعاده می گوید: اعاده مصدر باب افعال از ریشه »عود« به معنای بازگردانید، برگردانیدن، دوباره انجام دادن است.3 داد در لغت به معنای عدل وفریاد است.4 ودر جایی دیگر گفته شده ، قانون، عدل، انصاف، مقابل ظلم وستم - به معنی عطا وبخشش، عطیه، بهره، نصیب، قسمت، تقدیر - به معنای فریاد و فغان و بانگ زدن بلند است.

دادرس در لغت به معنای به داد مظلوم رسیدن، رسیدگی به دادخواهی دادخواه ومحاکمه است.5 یکی از نویسندگان دادرسی را چنین تعریف کرده است: دادرسی عبارت است از آن مرحله از قضاوت که در طی آن از یک طرف اصحاب دعوی گفتگوهای خود را اظهار وسعی در حقانیت آن می نمایند واز طرف دیگر دادگاه رسیدگی وتحقیق به عمل آورده یعنی در مدافعات ودلایل طرفین نظر کرده جهات ومستندات ومبانی تصمیم خود را جمع آوری و مرتب کرده و زمینه قطع و فصل دعوی را فراهم وبه اصطلاح پرونده را برای رای دادن آماده می نماید.

این مرحله بلافاصله پس از ابلاغ دادخواست شروع شده و تا هنگامی که دادرسان آماده حکم شوند دوام دارد.6در اصطلاح حقوقی، بررسی ماهوی یک دعوای قضاوت شده توسط دادگاه صادرکننده حکم، اعاده دادرسی نامیده می شود. یکی از نویسندگان اعاده دادرسی را چنین تعریف کرده است: اعاده دادرسی نوعی از دادرسی فوق العاده است که به موجب آن ذینفع در دعوا از دادگاه بدوی یا دادگاه استیناف که در رسیدگی پژوهشی حکم دادگاه بدوی را نقض کرده است، درخواست می کند که در حکم خود تجدیدنظر کند.

1-2 آرای قابل اعاده دادرسی:

مطابق ماده 426 قانون آیین دادرسی مدنی ، فقط احکام قطعی قابل اعاده دادرسی می باشند . بنابراین اولاً: قرارها قابل اعاده نمی باشند8، حتی اگر جز قرارهای نهایی یا قرارهای دارای اعتبار امر مختوم باشند؛ و ثانیاً: از بین احکام نیز فقط احکام قطعی از چنین قابلیتی برخوردارند. در خصوص قرار باید گفت : چنانچه رأی دادگاه راجع به ماهیت دعوا و قاطع آن بطور جزیی یا کلی باشد ، » حکم « و در غیر این صورت» قرار« نامیده می شود - ماده 299 ق.آ.د.م - هم چنین حکم قطعی حکمی است که یا به دلیل قطعی بودن - قابل تجدید نظر نبودن - از ابتدا و در دادگاه نخستین بصورت قطعی صادر می شود یا اینکه از جمله آرای قابل تجدید نظر بوده و پس از طی مراحل تجدید نظر خواهی از دادگاه تجدید نظر صادر می شود و یا اینکه جز آرا قابل تجدید نظر بوده ولیکن در مهلت قانونی نسبت به آن درخواست تجدید نظر نشده است.

نکته قابل ذکر اینکه در اعاده دادرسی مالی یا غیر مالی بودن موضوع حکم قطعی یا ارزش خواسته یا حکم اثری در قابلیت درخواست اعاده ندارد. اعاده دادرسی تنها نسبت به احکام دادگستری امکان پذیر است ، بنابراین اعاده دادرسی نسبت به احکام دیوان عدالت اداری ممکن نیست که البته نقصی جدی محسوب می شود. در مورد آرای داوری گرچه مقررات داوری داخلی در این خصوص ساکت است ،اما ماده 33 قانون داوری تجاری بین المللی، اعاده دادرسی نسبت به آرای داوری را پیش بینی نموده است. بنا براین رای داور نیزقابل اعاده دادرسی می باشد.9 البته با توجه به اینکه اعاده دادرسی از طرق فوق العاده شکایت از آراء می باشد، لذا احکام مراجع استثنایی مانند اداره ثبت، قابل اعاده دادرسی نمی باشد.

در خصوص امکان اعاده دادرسی نسبت به آرای دیوانعالی کشور نیز باید گفت: با توجه به اینکه رسیدگی دیوانعالی کشور محدود به رسیدگی شکلی است و رسیدگی موضوعی در شان دیوانعالی کشور نمی باشد واز طرفی اعاده دادرسی بدین منظور است که، نه تنها امور حکمی بلکه امور موضوعی زنی در همان مرجع مجدداً مورد رسیدگی قرار گیرد، لذا آراء دیوان عالی کشور، قابلیت اعاده دادرسی ندارند.1

1-3 انواع اعاده دادرسی:

ماده 432 ق.آ.د.م اعاده دادرسی را بر دونوع می داند و مقرر می دارد: اعاده دادرسی بر دو قسم است: - 1 اصلی - 2 طاری

اعاده دادرسی اصلی:

به موجب بند الف ماده 432 ق.آ.د.م اعاده دادرسی اصلی »عبارت است از این که متقاضی اعاده دادرسی به طور مستقل آن را درخواست نماید.« اعاده دادرسی اصلی مستلزم تقدیم دادخواست است. - م 433 ق.آ.د.م - بدین ترتیب با تقدیم دادخواست به دادگاهی که حکم بدوی را صادر کرده است و با استناد به جهت یا جهاتی از موارد هفت گانه ی مندرج در ماده 426 ، درخواست اعاده دادرسی نسبت به حکم موصوف را می نماید.2

اعاده دادرسی طاری:

به موجب بند ب ماده 432 ق.آ.د .م اعاده دادرسی طاری »عبارت است از اینکه در اثنای یک دادرسی، حکمی به عنوان دلیل ارائه شود وکسی که حکم یاد شده علیه او ابراز گردیده نسبت به آن درخواست اعاده دادرسی نماید.« در واقع با توجه به اینکه آرای محاکم نمی توانند موضوع دعوای بطلان قرار گیرند، طرفی که حکم علیه او مورد استناد قرار گرفته است،جهت بی اثر کردن این دلیل، در صورت فراهم بودن شرایط اعاده دادرسی، تنها می تواند نسبت به آن درخواست اعاده دادرسی نماید.3 درخواست اخیر به همین دادگاه که حکم در آنجا به طور دلیل ابراز شده است باید تقدیم گردد و دادگاه مذکور دادخواست را به دادگاه صادرکننده حکم می فرستد.4

1-4 جهات اعاده دادرسی:

تنها به جهات خاصی می توان از احکام درخواست اعاده دادرسی نمود.5 جهات اعاده دادرسی مدنی در مواد 426 و227 ق.آ.د.م آمده است . لازم به ذکر است صرف ادعای وجود یکی از جهات اعاده دادرسی دادگاه را مکلف نمی نماید که درخواست اعاده دادرسی را بپذیرد تا جهت ادعایی را با رسیدگی قضایی، احراز نماید بلکه باید دلیل تحقق جهت اعاده ی دادرسی، عند الاقتضاء، پیوست دادخواست اعاده دادرسی باشد و این یکی از وجوه مهم افتراق بین این طریق شکایت با طرقی مانند تجدیدنظر واعتراض شخص ثالث می باشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید