بخشی از مقاله

چکیده

در این مقاله با معرفی مختصر مفهوم بینالمللی شدن کسب وکارها و جهانی سازی کسب وکارها ، به بررسی رویکردها و راهکارهای جهانی سازی کسب وکارها تحت مدل خودسازماندهی میپردازیم. در پی اهمیت روزافزون فعالیت شرکتها در بازارهای جهانی و ابقای آنها در بازار رقابتی و استفاده از مزایای بازار جهانی، باید به دنبال فرآیندی بود تا از آن طریق شرکتها بتوانند به سوی جهانی سازی پیش روند. یک کسب وکار را هنگامی جهانی مینامیم که همه جهان را در قلمرو فعالیت خود میداند.

دیدگاه کارآفرین و مدیرانش تنها به محیطهای محلی، ملی و منطقهای محدود نمیشود بلکه در گستره جهانی میاندیشند، تحلیل میکنند، تصمیم می-گیرند و سیاستگذاری و برنامهریزی مینمایند. به بیان دیگر چنین کسب و کاری سراسر گیتی را گستره تاخت و تاز خود میداند و برای رویارویی با همه فرصتها و تهدیدهای این محیط بزرگ آماده شده است. کارآفرین این کسب وکار در افق دید خود یک بازار بزرگ یعنی بازار جهانی و میلیونها مصرف کننده را میبیند که حق انتخاب آنها به درون مرزهای سیاسی و جغرافیایی محدود نشده و میتوانند به هزاران کالا یا خدمات که از طرف همه موسسات تجاری و صنعتی عرضه میشود دسترسی داشته باشند.

برای جهانی سازی کسب وکارها با یک دنیای پیچیده که از زیر سیستمهای پیچیده فراوانی تشکیل شده، روبرو هستیم. بر عقیده ما درک اصول سیستمهای پیچیده جهت تحلیل جهانی سازی کسب وکارها شرطی لازم است. برای مدل سازی هر رفتار پیچیده، ما میبایست از اجزاء تشکیل دهندهی جدا از هم آن - زیر سیستمها - و نیز الگوی پیچیدهی »خودسازماندهی« که از هم برکنش این اجزاء حاصل می-آیند، آگاهی داشته باشیم. لازم است موضوع جهانی سازی کسب وکارها را بصورت یک سیستم مطالعه کرد. که برای اینمنظور مدل خودسازماندهی از تئوری پیچیدگی مناسب این هدف میباشد.

.1 مقدمه

در عصر حاضر تعداد بسیاری از شرکتها و کسب وکارهای کارآفرینانه1، ورود به عرصههای بینالمللی و جهانی را به عنوان یک ضرورت برای حیات اقتصادی خود میدانند. ورود به بازارهای خارجی و انجام مبادلات بین المللی به شرکت ها اجازه می دهد تا با کشف ایده های جدید، محصولات خود را با کیفیت بهتری به بازار داخلی و خارجی عرضه کنند و با ایجاد تنوع در منابع درآمدی خود ریسک را کاهش دهند.

در دهه پایانی قرن 20 این روند وارد مرحله جدیدی شد و شاید بتوان آغاز جدی فرایند جهانیسازی کسب و کارها را در این دهه دانست، در این زمان وسعت بینالمللی کردن کسب و کارها به شدت افزایش یافت در این زمان بود که بنگاههای بینالمللی از فرصتهای جدید در مناطق خارجی آگاه شده بودند و با استفاده از فنآوری روز توانستند قدمهای مؤثری در هماهنگی و انسجام کسب و کارهای جهانی بردارند. دانین - - 1993 در خصوص چرایی رفتن بنگاهها به سمت جهانی شدن چنین استدلال میکند که بنگاهها با این اقدام از مزایای مالکیت، مکان و بینالمللی شدن بهرهمند میشوند.

انگیزه کسب و کارها برای حرکت به سمت جهانی شدن به سه دسته مهم تقسیم میشوند که عبارتند از : - کامبیز طالبی ، ؟ - -1 عوامل دافعه موجود در داخل کشور برای کسب و کارها : عوامل دافعه به دلیل شرایطی که در اقتصاد یک کشور حاکم است سبب میشود که کسب و کارهای آن کشور به مناطق دیگری در خارج کشور حرکت کنند. این حرکت شاید هم برای تولید محصول و هم برای صادرات محصول باشد.

-2 عوامل جاذبه موجود در داخل کشور برای کسب و کارها: عوامل جاذبه، به عنوان عوامل محرک و انگیزشی هر کشور تلقی میشود و سبب میشود کسب و کار سایر کشورها برای سرمایه گذاری و فعالیت در این کشور تشویق شوند.

-3 انگیزههای مربوط به توزیع ریسک و نااطمینانی و همچنین متنوع سازی بهرهگیری از فرصتها در سطح جهانی : این موضوع هم مربوط به توزیع ریسک و نااطمینانی و هم توزیع فرصتهاست. در واقع توزیع ریسک و فرصت در مناطق مختلف در سطح جهانی است که با یکدیگر مقایسه میشود.

برای جهانی سازی کسب وکارها با یک دنیای پیچیده که از زیر سیستمهای پیچیده فراوانی تشکیل شده، روبرو هستیم. یک سیستم پیچیده، دارای تعداد زیادی اجزای برهم کنش2 است که فعالیت انباشتی آنها نمایی غیرخطی داشته و به شکل آشکار تحت فشارهای خاصی نیز رفتار خودسازماندهی3 از خود نشان میدهد. بر عقیده ما درک اصول سیستمهای پیچیده4 جهت تحلیل جهانی سازی کسب وکارها شرطی لازم است.

برای مدل سازی هر رفتار پیچیده، ما میبایست از اجزاء تشکیل دهندهی جدا از هم آن - زیر سیستم-ها - و نیز الگوی پیچیدهی » خودسازماندهی« که از هم برکنش این اجزاء حاصل میآیند، آگاهی داشته باشیم. لازم است موضوع جهانی سازی کسب وکارها را بصورت یک سیستم مطالعه کرد. همچنین از آنجا که به هم پیوستگی در میان منظرهای این سیستم به صورت غالب، ماهیت غیرخطی دارد، این سیستم نیز میبایست پیچیده باشد. که برای اینمنظور مدل خودسازماندهی از تئوری پیچیدگی مناسب این هدف میباشد.

جهانی سازی کسب و کارها

هنگام تجزیه و تحلیل ماهیت جهانی سازی کسب و کارها، با نگاهی دقیقتر به شرکتهای به اصطلاح جهانی، مفاهیم متفاوتی از جهانی شدن کسب وکارها خودنمایی میکنند. آیا »جهانی شدن کسب وکارها« به معنای فعالیت بیشتر در بازارهای موجود در کشورهای بسیار است؟ یا داشتن محصولاتی که در سراسر دنیا به فروش برسد؟ یا داشتن دفترهای فروش و شعبههای بانکی بیشتر در دور افتادهترین نقاط دنیا ؟ یا اینکه تا چه حد تفکر استراتژیک مدیران آن شرکت از تنوع و تفاوتهای فرهنگی بهرهمند و منتفع می-شوند؟ و یا اینکه ترکیب هیئت مدیره شرکت معیار بارزی است؟ »جهانی سازی کسب و کارها«1 ، فرایندی در راستای تامین منافع و تسلط ارزشهای مورد نظر یک کسب و کار در عرصه جهانی بر مشتریان خود - دولتها و ملتها - در پهنه گستره جهان است.

جهانی سازی کسب و کارها به فرآیند شتابانی اطلاق می شود که در آن شرکت در دامنه جغرافیایی به وسعت جهان در کشورها فعالیت داشته و درصد قابل توجهی از درآمدهای آن بواسطه فعالیت در آن بازارهای خارجی حاصل می شود. جهانی شدن بنگاه و ورود به بازار جهانی بر اساس استدلال پورتر به مفهوم پراکندهسازی زنجیره ارزشی بنگاه در سطح جهان است. - پورتر، - 1986 یک کسب وکار را هنگامی جهانی مینامیم که همه جهان را در قلمرو فعالیت خود میداند. دیدگاه کارآفرین و مدیرانش تنها به محیطهای محلی، ملی و منطقهای محدود نمیشود بلکه در گستره جهانی میاندیشند، تحلیل میکنند، تصمیم میگیرند و سیاست-گذاری و برنامهریزی مینمایند.

به بیان دیگر چنین کسب و کاری سراسر گیتی را گستره تاخت و تاز خود میداند و برای رویارویی با همه فرصتها و تهدیدهای این محیط بزرگ آماده شده است. کارآفرین این کسب وکار در افق دید خود یک بازار بزرگ یعنی بازار جهانی و میلیونها مصرف کننده را میبیند که حق انتخاب آنها به درون مرزهای سیاسی و جغرافیایی محدود نشده و میتوانند به هزاران کالا یا خدمات که از طرف همه موسسات تجاری و صنعتی عرضه میشود دسترسی داشته باشند.

- حقیقی، 1394، ص - 111 جهانی شدن شرکت ها، فرایندی است که در آن شرکت ها به تدریج حضور و مشارکت خود را در بازارهای جهانی افزایش میدهند. این فرایند به شرکت هایی مربوط میشود که به دلایلی مانند اشباع بازارهای داخلی و مواجهه با تهدیدات رقابتی در داخل، تامین بخشی از منابع ارزی مورد نیاز، وجود عوامل تولید ارزانتر و ... در جستجوی فرصتهایی برای رشد و توسعه به بازارهای خارجی وارد می شوند. - عباسی اسفنجانی و همکاران، - 1386 دو تفاوت اصلی میان کسب و کارهای جهانی و بومی عبارتند از پراکندگی جغرافیایی و چند فرهنگی بودن. واژه پراکندگی جغرافیایی بیانگر گسترهء عملیات کسب و کار جهانی در سراسر دنیا است. خواه سازمانها در چند کشور به تولید بپردازند یا فقط صادر کننده به آن کشورها باشند. منظور از چند فرهنگی بودن - دومین بعد اساسی شرکتهای جهانی - این است که افرادی از کشورها و یا فرهنگ-های گوناگون به طور مرتب با یکدیگر تعامل دارند.

بین المللی شدن کسب و کارها   به عنوان فعالیتی است که در سطح شرکت رخ می دهد و طی آن شرکت میزان مشارکت خود را در بازارهای خارجی در گستره یک یا چندین کشور خارجی افزایش می دهد. بین المللی شدن کوچکتر از جهانی سازی است. - قربانی، - 1395 در بین الملل شدن، کارآفرینان میکوشند تا با روش انتقال کالا و مهارت های ارزشمند به کشورهایی که در آنجا رقبای داخلی از این مهارتها و کالاها برخوردار نیستند ، برای خود درآمد و ارزش ایجاد کنند. - قربانی، - 1395 در بین المللی شدن محدودیت گمرک و .. داریم .

در کسب و کارهای بینالمللی رویکرد چند محوری در نظر گرفته میشود یعنی براساس عوامل مختلف اجتماعی، فرهنگی و غیره محصولات متناسب با آن کشور تولید و به فروش میرسد. بین المللی سازی به اهمیت فزاینده تجارت بین الملل، روابط بین الملل، پیمانهای راهبردی و غیره اشاره میکند. بین الملل به معنی بین ملتها میباشد. واحد اساسی در بین الملل، ملتها هستند و روابط بین آنها بسیار مهم و ضروری است. جهانی سازی کسب و کارها   به عنوان فعالیتی است که در سطح شرکت رخ می دهد و طی آن شرکت میزان مشارکت خود را در بازارهای خارجی در گستره سرتاسر دنیا افزایش می دهد. جهانی سازی وسیع تر است و محدودیتی ندارد.

جهانی شدن یعنی گرایش یا جهت گیری بسوی یک اقتصاد جهانی یکپارچه که وابستگی درونی آن بیش از گذشته باشد و شامل دو عنصر »جهانی شدن بازارها« و » جهانی شدن تولید« می باشد. - حقیقی، - 1394 برای جهانی شدن باید از بینالمللی شدن عبور کرده باشیم. کسب و کارهای جهانی در تلاش برای ساخت یک محصول واحد هستند که نیازهای کل مشتریان را برطرف کند. در جهانی سازی بدون روابط بینالملل از کشورها عبور میکنیم و محصولات مان به دست مصرف کنندگان میرسد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید