بخشی از مقاله

چکیده

جهانی شدن وجوه مختلفی دارد. یکی از مهم ترین وجوه آن که به شدت بر سازوکارهای نابرابری و فقر تاثیر میگذارد، تحرک و آزادسازی سرمایه است. این تحرک علاوه بر ایجاد محدودیت برای نیروی کار در جهت کسب حداقل های معیشتی، با قدرت چانهزنی بالای خود در زمینه کاهش مالیات ها، به کاهش قدرت دولت ها جهت برقراری حمایت های لازم اجتماعی از نیروی کار و مردمی، که به شدت از نابرابری ها رنج می برند، میشود. کاهش حمایتهای اجتماعی، فقر درآمدی را به فقر قابلیتی تبدیل میکند و پیامد ناگزیر آن استمرار و تشدید در فقر و نابرابری است. بررسی ارقام مربوط به برخی از سازوکارهای مرتبط بافقر نیز در ایران موید همین اثرگذاری می باشد. جهانی شدن با رویکرد لیبرالی در این عرصه اثرات منفی زیادی بر سطح زندگی اکثریت مردم گذاشته است و بسیاری چارهکار را در تلاش جهت تغییر رویکرد جهانی شدن از رویکرد بازار محور به رویکرد مردم محور دانستهاند و چاره را در گام نخست در بازاریابی قدرت دولتها جهت برقراری گسترده حمایتهای اجتماعی و اعمال نظارتهای اجتاعی بر سرمایه میدانند.

واژههای کلیدی: تحرک سرمایه، جهانی شدن، توسعه، نابرابری.

مقدمه

»جهانی شدن« واژه ای دلنشین و بیشتر هولناک. دلنشین از آن جهت که می تواند نوید تحقیق هر چه بیشتر فردیت انسان، آزادی اندیشه و بیان آن، گسترش آزادی های اجتماعی، افزایش آگاهی جمعی، تبادل وسیع اطلاعات به دور از کنترل، کشفیات جدید پزشکی و... باشد و هولناک از آن رو که ناشناخته های آن زیاد است و برخی از نمودهای آن از قبیل تجارت انسان و اجزای بدن آن - ناشی از تسلط روحیه کالایی در کنار پیشرفت علم پزشکی - ، ایدز، تخریب محیط زیست و صدمه به لایه ازن، تروریسم بینالمللی، تشدید تضادهای قومی و نژادی، وضعیت نامناسب نیروی کار و آینده مبهم آن، بحران بدهیها و... که ویرانی انسانها و انسانیت را نشانه رفته است. بدین سان شاید بتوان اساسی ترین مشخصه جهانی شدن را ابهامآمیز بودن آن دانست.

اما هر چه هست تبیین جنبهها و اجزای آن تکلیفی بر برنامه ریزان، سیاست مداران و سیاست گذاران و اندیشه ورزان جامعه است. گرچه شاید نتوان تمامی آنچه هست را به رشته تحریر در آورد.آن چه در این مقاله پی گرفته میشود، تلاش در جهت تبیین جنبههایی از جهانی شدن است که بهطور مستقیم بر وضعیت اکثریت مردم، که همانا نیروی کار فاقد مالکیت است، از لحاظ توان درآمد و حفظ کیفیت زندگی اثرگذار است. لذا نخست به ترسیم نمایی کلان از جهانی شدن پرداخته شده و سپس با تکیه بر برخی اطلاعات توصیفی و آماری تأثیر جهانی شدن بر نابرابری و فقر مورد بررسی قرار گرفته است.

- 1 جهانی شدن و نابرابری از جهانی شدن تعاریف مختلفی صورت گرفته است و از لحاظ تاریخی نیز بسیاری آن را دارای قدمتی به قدمت نظام سرمایهداریدانسته اند و برخی دیگر آن پدیده ای متأخرتر. هر چه هست جهانی شدن پویشی تاریخی است که در فرآیند توسعه نظام سرمایهداری که در متن تغییرات شدید فن آوری شکل گرفته است. محمل اساسی آن »سود« است و در یک رویکرد تاریخی معاصر، به کاهش نرخ سود در سال های اوایل دهه 1970 بر می گردد، که با تولید جهانی نیز مرتبط می باشد. نرخ سود در ناخالص داخلی در جهان نیز به آغاز افت آن از دهه 70 اشاره دارد. همانگونه که در جدول ذیل مشهود است نرخ رشد تولید ناخالص داخلی از حدود 5/3 درصد در -70 1950 به 4/3 درصد در دهه 70 رسید. در واقع از آغاز این بحران در این دهه به عنوان مبنای جهان شدن متأخر نام برده میشود.

سه تغییر مهم، مواجهه با این بحران توسط شرکتهای چند ملیتی، برخی دولتها و سازمانهای بینالمللی به عنوان مهمترین نیروهای محرک جهانی شدن، طراحی و اجرا شد. فرآیند انباشت از انباشت غیرمنعطف به انباشت منعطف صورت گرفت. سازمان تولید فوردی به سازمان تولید پسافوردیسم - یا تویوتائیسم - تبدیل شد و در نهایت این که پیوند بازارها و گسترش جغرافیایی آن پیگیری شد. محمل اجرای تمامی آن ها فن آوری، و به خصوص فن آوری ارتباطی و اطلاعاتی بود. گسترش بورسهای بینالمللی که قدرت تحرک و انعطاف پذیری در انباشت سرمایه را می داد مدیون این فن آوری بود، به تبع آن تغییر سازمان تولید و گرایش از تولید انبوه به تولید برای بازار، با فن آوری ارتباطات رابطه ای عمیق داشت و شکستن استبداد جغرافیا جهت بسط بازارها نیز بر این عامل تکیه داشت و»پیشرفت های حاصل شده در ارتباطات از راه دور و فنآوری اطلاعات، سرزمین زدایی تولید را امکانپذیر ساخت.« - نگری، هارت، - 286 :1384

در اینجا لازم است اشارهای به تحرک داراییها، به عنوان یک عامل مهم در ارتباط با توزیع درآمد و نابرابری در آن داشته باشیم.اگر تحرک دارایی ها را به مفهوم محدود، تحرک دارایی ها و تولیدات فیزیکی، بگیریم، نمود این تحرک در حجم مبادلات جهانی کالاها تبلور می یابد، چنانچه با تفسیر موسع به این موضوع نگاه کنیم، تحرک و نقل و انتقال سرمایه- که تا حد زیادی از تجارت مستقل است. خیلی گسترده تر از حجم کل تجارت جهانی است. با این مفهوم، انتقال و جابجایی سرمایه و دارایی میتواند به عنوان قوه محرکه اقتصاد جهانی مطرح باشد. در این ارتباط موضوع جهانی شدن بازارهای مالی را نیز میتوان به عنوان یک پسزمینه بحث در نظر داشد.تحرک و گردش سرمایه، اصلی اساسی در روند حفظ، نگهداشت و ارتقاء سرمایه در فرآیند انباشت به شمار میرود.

به خصوص در رژیم انباشت منعطف و انباشت فراملی این مسئله اهمیت مضاعف مییابد، که سرعت جذب آن در جستجوی فرصتهای مناسب و گریز آن از موقعیت ریسکآمیز نیز از اهمیت زیادی برخوردار است.این سرعت جذب و گریز نقش مهمی در حفظ تداوم انباشت دارد و »سرمایهداری ناگریز به شتاب دادن زمان دوران، افزایش سرعت گردش سرمایه و در نتیجه دگرگون کردن افقهای زمانی توسعه است. همچنین سرمایهداری ناگریز است همه سدها مکانی را از پیش پا بردارد. - هاروی، - 1989 این توان تحرک سرمایه و شفافیت آن می تواند به تحقق حذف مرزها یاری رساند. این ویژگی از چنان اهمیتی برخوردار است که برخی »مشخصه اصل اقتصاد جهانی آزاد را انتقال آزاد سرمایه از یک کشور به یک کشور دیگر به خاطر کسب منابع« می دانند. - گریفین، . - 1996 این ضرورت با »مقررات زدایی از بازار مالی جهانی به گونهای که اکنون جریان سرمایه تا حد زیادی از کنترل دولت- ملت خارج است.« - هاروی، - 1989

و جابجایی سرمایه که اکنون از طریق اقدامات شرکت های چند ملیتی در حال انجام است، به انجام می رسد. افزایش معاملات ارزی و داد و ستد بین المللی اوراق بهادار نیز در این میان حاذز اهمیت است. ارزی این معاملات در »طی سال های 1985 و 1996 بیش از 10 برابر افزایش یافت. از سال 1989 تا 1995 بهای صوری قراردادهای بسته شده در هر سال به دو برابر رسید و این رقم تا سال 1996 به رقمی بالغ بر 41 هزار میلیارد رسیده است و این رقم در آستانه ورود به سال 2000 بالغ بر 500 هزار میلیارد دلار افزایش یافته است. - فعال، - 1380 این ارقام نشان دهنده گوشه ای از تحرکات سرمایه در سطح جهان است.

تحرک سرمایه، که همراه با عوامل مرتبط دیگر مانند »ایجاد بازار سهام جهانی، بازارهای سلف کالاهای جهانی، معامله های پایانی نرخ های بهره و ارز، تحرک جغرافیایی شتابان پول« - واترز، - 1995 موجبات ایجاد یک بازار واحد جهانی برای پول و اعتبار را فراهم ساخته است از مهمترین نکات قابل توجه در این بحث برشمرده میشود.تأثیر پیشرفت فن آوری رایانه ای و همچنین گسترش کمی و کیفی سازمان بانک ها و شیوههای بانکداری که نسبت به عوامل محدود کننده ای چون زمان، مکان و پول به سرعت بیتفاوت میشود نیز در این میان تأثیر بسزایی دارد.

با این فنآوری و سیستم بانکداری »یک خریدار انگلیسی می تواند از یک رهن در ژاپن بهرهمند شود، یک آمریکایی میتواند با عابر بانک در هنگکنگ از حساب خود در نیویورک برداشت کند و یک سرمایه گذار ژاپنی می تواند سهامی را از یک بانک اسکاندیناویایی مستقر در لندن که سهامش به استرلینگ، دلار و یا مارک فرانسه است، بخرد - واترز به نقل از تایمز مالی - . حال شاید بتوان گفت کلید اصلی قدرت سرمایه در چنین امکانی نهفته است. سرمایه در هر جایی که بویی از ریسک نامتناسب با بازدهی خود ببیند، فرار می کند و به سرعت محل امن خود را پیدا می کند. اما با این همه باز نمیتواند از بحران بگریزد، چرا که بحران در ذات آن و همیشه همراه با آن است. در واقع این سرمایه است که بحران را با خود به جایی میبرد، و چهره دیگر این قدرت جابجایی سرمایه، تحرک زیاد بحران است. اما به هر صورت تداوم حیات آن به این جابجایی است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید