بخشی از مقاله
چکیده:
یکی از پدیدههای مهم عصر حاضر که همچون موجی توفنده، روابط و مناسبات کشورها و دولتها را دگرگون ساخته و با سرعت، پیوندهای پیچیدهای بین فرهنگها و جوامع بشری ایجاد نموده است، پدیده جهانی شدن است. این رویداد، تنها به امور اعتباری بین کشورهای و توسعه تجارت ختم نمیشود بلکه ساختار تازهای از جامعه شبکهای ایجاد کرده و بدین طریق، تمامی مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و محیطی را بصورت یکپارچه در جغرافیای هم بسته کره زمین مورد تأثیر قرار خواهد داد.مهمترین اثرات جهانی شدن، تأثیری است که این پدیده بر محیط زیست و منابع طبیعی کره زمین بر جا میگذارد. این رویداد در عرصه محیط زیست و منابع طبیعی میتواند به دو صورت مثبت و منفی عمل نماید.
جهانی شدن اطلاعات باعث آن خواهد شد که شمار افرادی که وارد شبکههای جهانی کامپیوتر میشوند، روز به روز افزایش یافته، شبکههایی که افکار، اطلاعات و تصاویر را بطور آنی در سرتاسر جهان به گردش در میآورند، افزایش و بدین طریق بر ادراک و آگاهی انسانها در اقصی نقاط جهان افزوده و با بیدار نمودن وجدانهای خفته و احساس مسئولیت در آنها، باعث تحریک و تشویق آنها در مشارکت جهانی محیط زیست شوند. از طرف دیگر، جهانیشدن خصوصاً در عرصه اقتصاد با ترویج داروینیسم باعث گسترش رقابت به ضرر کشورهای فقیر شده، فقر و تضاد میان کشورها را گسترش خواهد داد. بر این اساس تا زمانی که فقر، بیخانمانی، بیعدالتی، ناامنی، شکاف طبقاتی و فاصله میان کشورهای ثروتمند و فقیر، زیاد باشد و انسان دست از خودخواهی و حرص و آز بر ندارد، جهانی شدن نه تنها منجر به بهبود محیط زیست که به نابودی بیشتر آن و انقراض نسل بشر خواهد انجامید. در هر حال چه بخواهیم و چه نخواهیم، جهانی شدن، ثروت میآفریند و در همان حال فقر بدنبال میآورد. حرص و آز و نوآوری و امید بر میانگیزد، مرارتها و سختیهایی هم دارد و ناامیدی نیز در کام زندگی میریزد. خوب یا بد، این دنیایی تازه است که ما بایستی تجربه کنیم.
واژگان کلیدی: جهانی شدن، محیط زیست، منابع طبیعی .
مقدمه:
در هر برهه از زمان، واژه یا واژگان خاصی است که ماهیت و جوهره آن دوره تاریخی را نشان میدهد، چنانکه طی دهههای گذشته، نظریههای کلان چندی در تبیین عمدهترین مسائل جهان معاصر عرضه شده است. از جمله مهمترین این نظریات میتوان به نظریه، امپریالسیم، نظریه وابستگی، نظریه نظام جهانی، تئوری نوسازی، توسعه پایدار و نظریه جهانی شدن - Globalization - اشاره کرد که واژه اخیر، در واقع، بستر شکل دهنده ماهیت عرصههای گوناگون انسانی در قرن حاضر و واکنشی در برابر نارسائیهای موجود است. تاکنون در رابطه با جهانی شدن و اثرات آن، تحقیقات زیادی صورت گرفته است. در واقع،تحلیل تئوریک جهانی شدن به عنوان یک پدیده غیر قابل اجتناب به گونهای بسیار ملموس و سیستماتیک بوسیله فرانسیس فوکویاما نویسنده آمریکایی صورت پذیرفت.
او همسو با نظرات ماکس وبر و دانیل بل، عقل گرایی را در غاییترین شکل آن به تصویر کشیده و استدلال میکند که همه چیز را میشود پیش بینی و از قبل برنامهریزی کرد و اینکه ارزشهای متکثر رقیب بر پایه منطق تاریخ باید نفی شده تلقی گردد.بنابراین از برآیند نظرات عالمان چنین استنتاج می گردد که جهانی شدن، بازتاب یک فرآیندتاریخی و پیامد غیر قابل اجتناب تحولات چند سده گذشته تمدن غرب است. امری که ریشه در تحولات فکری و مادی این تمدن دارد-انسان را ارباب طبیعت شناختن- سبب شده است که کشورهای توسعه یافته غربی، همه منابع سیاره زمین، به ویژه منابع طبیعی کشورهای عقب مانده را مورد تاراج قرار دهند. در این مقاله پس از مشخص کردن معنا و مفهوم جهانی شدن و محیط زیست، اثر این پدیده را بر محیط زیست و منابع طبیعی مورد بررسی قرار خواهیم داد. تحقیق از نوع توصیفی - تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانهای خواهد بود.
بیان مسأله - ضرورت تحقیق -
جهانی شدن چیست؟ آیا این پدیده فقط عرصه اقتصاد را در بر میگیرد یا اینکه عرصههای دیگر زندگی را هم شامل میشود؟ آیا پدیده جهانی شدن بر اعمال و رفتار بشریت، عشق و شفقت، احساس مسئولیت، اخلاق و وجدان حکومت خواهد کرد یا اینکه حرص و آز، رقابت و ستیزهجویی را بر رفتار انسانها حاکم خواهد نمود؟ آیا جهانی شدن بر محیط زیست و منابع طبیعی کره زمین هم اثر خواهدگذاشت؟ آیا این پدیده، محیط زیست جهانی را از بحران نجات خواهد داد یا اینکه منجر به بدتر شدن اوضاع زیست محیطی کره زمین خواهد شد؟ آیا جهانی شدن، نا آرامیهای درون کشوری در پی نخواهد داشت؟ آیا فقر، نابرابری، بیعدالتی، جنگ، بحران هویت، آلودگی و دهها مشکل دیگر که دامنگیر انسان قرن حاضر است، از طریق پدیده جهانی شدن حل خواهد شد یا اینکه مشکلات بشر حادتر و بیشتر خواهد گردید؟چنین بنظر میرسد که جهانگرایی ریشه در نظریات داروین داشته، این پدیده باعث استثمار ملل عقب مانده توسط کشورهای ثروتمند شده و بدین طریق میان کشورها بیشتر، شمار فقرا افزونتر و در مجموع، زیست بوم سیاره زمین تحت محاصره قرار گرفته و سرنوشت زمین و بشر در معرض خطر قرار خواهد گرفت، زیرا شعار جهانگرایی این است که هر کس میتواند خود را نجات دهد!
تعریفی از جهانی شدن
تاکنون افراد زیادی راجع جهانی شدن و ماهیت آن، مطالب زیادی نگاشتهاند. رنالد رابرتسون از مشهورترین افرادی است که در اواخر قرن بیستم در تحلیل مسایل کلان اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جهان و در واکنش به نارساییهای نظریات مطرح شده در قبل، نظریه تازه جهانی شدن را مطرح مینماید.رابرتسون معتقد است:»جهانی شدن عبارت است از در هم فشرده شدن جهان و تبدیل آن به یک مکان واحد« . - Robertson,1991:27 - بر این اساس،جهانی شدن حرکتی منحصر به دنیای معاصر نیست، هر چند که یکی از قالبهای جهانی شدن که قالب معاصرباشد، به خاطر جهشی که در فرآیند در هم فشرده شدن جهان ایجاد کرده است جای شاخص و وجه خاصی دارد...این نویسنده معتقد است که:» در دوره معاصر، جهان از وضعیت »درخود« به سوی وضعیت »برای خود« به پیش میرود...
جهانی شدن از طریق فرآیندی که میتوان آن را خاص شدن عام و عام شدن خاص نامید، به طور افزایندهای از جوهر فرهنگ و بازاندیشی سرشار میشود. به بیان سادهتر، جهانی شدن را هر روز بیشتر باید در قالب نظریه »اراده گرایانه« در مقابل »جبرگرایانه« توضیح داد... ، گر چه واژه جهانی شدن مربوط به نیمه دوم دهه 1980 است اما،تاریخی طولانیتر دارد. ادیان بزرگ و امپراتوریها اشکالی از جهانی کردن در قدیمیترین دورههای تاریخ بودهاند. جهانی شدن از سده پانزدهم سرعت بیشتری گرفته و در دهه هفتاد قرن نوزدهم وارد مرحله جهش شده است. آنچه جهانی شدن معاصر را از مراحل قبل متمایز میسازد، سرعت، وسعت و قالبهای تازه است. قالب تازه جهانی شدن چهار مؤلفه عمده را در بر میگیرد که عبارتند از فرد، جامعه - ملی - ، نظام جوامع - نظام بینالمللی - و نوع بشر. - Robertson,1991:28 - «
بنابراین ، جهانی شدن به معنای انتقال »زمان و مکان« است و بخش اعظم این تحول ناشی از توان بشر در متحول ساختن وسایل ارتباطی و فعالیت از راه دور است.جهانی شدن یک فرآیند اجتماعی است که در آن محدودیتهای جغرافیایی از بین میروند و تأثیرشان برقراردادها و پیمانهای اجتماعی و فرهنگی کاهش میباید، در فرآیند جهانی شدن، گر چه اقلیمها و مرزهای جغرافیایی اهمیت دارند، اما دیگر از نقش تعیین کننده گذشته برخوردار نیستند - مهرعلی زاده،. - 51:1380ماکس وبر معتقد است »در امر جهانی شدن، خرد تکنیکی با عقلانیت ابزاری بتدریج و پیوسته خط و مشی سیاسی، فرهنگی و اقتصادی راتعیین میکند - «وبر،. - 192:1373بالاخره طبق نظر مانوئل کاستلز: »جهانی شدن و اطلاعاتی شدن که به دست شبکههای ثروت، تکنولوژی و قدرت انجام میگیرند، جهان ما را دگرگون میسازند. این دو فرآیند، توان تولید، خلاقیت فرهنگی و توانایی ارتباطی ما را تقویت میکنند. در عین حال، آنها حق انتخاب را از جوامع سلب میکنند. از آنجا که نهادهای دولت و سازمانهای جامعه مدنی بر پایه فرهنگ، تاریخ و جغرافیا استوارند، شتاب گرفتن ناگهانی ضرباهنگ تاریخ و انتزاعی شدن قدرت در شبکهای از رایانهها، مکانیسمهای موجود کنترل اجتماعی و بازنمود سیاسی را نابود میسازد. - Robertson,1991:28 - «