بخشی از مقاله

چکیده:

اسلام احیاگر شخصیت زن و حافظ کرامت انسانی اوست. قید و بندهای جاهلیت، بی بند و باری ها و آزادی های عنان گسیخته جاهلیت نودر اصولِ اصلاح گرایانه اسلام جایی ندارد. تأمین حقوق سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی زنان از رهکارهای اصولی اسلام در جهت احیای نقش سازنده آنان در جامعه می باشد. اگر چه امروزه نقش اجتماعی زنان قابل انکار نیست، اما چگونگی و حدود این نقش، و فرصت یا تهدید بودن آن، معرکه آراء و محل تضارب افکار قرار گرفته است. در این مقاله سعی شده است تا با مورد بررسی قرار دادننوعِ حضور اجتماعی زنان به عنوان فرصت و یا تهدید، این نتیجه مهم را به اثبات برساند که اگر زنان مسلمان، شأن و منزلت خود را- از نگاه دین اسلام- حفظ کنند و در این راستا وظیفه مادری- که مسئولیت مهم تر از حضور اجتماعی است- آسیب نبیند، بی شک حضور زنان در اجتماع از نوع فرصت تأثیر گذار خواهد بود.

مقدمه:

امروزه مباحث فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، و حتی اعتقادی برای مسلمانان، دو میراث موازی و تا حدودی شاید ناهمگون به یادگار گذاشته است. یکم: برخی وارث تعالیم والایی هستند که از اولیای دین- در صدر اسلام- و دین شناسان صادق و امین- در طول تاریخ- به ارث برده اند و به طور قطع چنین توفیقی تنها شامل حال افراد اندکی بوده است؛ چرا که شرایط و فضایاجتماعی سیاسیِ حاکم بر آن زمان، مانع از تحقق گسترش این تعالیم در بین همگان بوده است.

دوم: از سوی دیگر، افرادی بودند که-در مدت کوتاهِ همراهی و مصاحبت با پیامبر - نتوانستند همه نگرش های جاهلی، و فرهنگ بی بنیه و اساس قومی عربی را- در مواجه با اجتماع و اساساً جامعه مدنی، کنار گذاشته و- از ذهن خود بیرون کنند. مطابق فرهنگ جاهلی عربی، زنان از استقلال در زندگی، و حرمت و شرافت- به جز حرمت و شرافت خانواده و قبیله ای- بر خوردار نبودند؛ بر این اساس، زنان هیچ گونه ارثی از نزدیکان خود نمی بردند، تعدد زوجات- همانند یهود- بی هیچ حد و مرزی روا بود؛ طلاق بدون هیچ قید و شرطی ممکن بود و دختران زنده به گور می شدند !. با توجه به آنچه گفته شد، و با تکیه بر وجود ذهنیت جاهلی، با فضای ایجاد شده پس از رحلت رسول اکرم ، حوادث و رخدادهای خود ساخته، چهره دینی به خود گرفت و به نام سنت و مذهب رخ نمایاند و ماندگار شد.

از این روست که سیاست مداران اموی و دولت مردان عباسی آن را- به عنوان سنت سلف- سیاست کلان، و منشور حکومت خود قرار داده و یکی از پی دیگری آن را به ارث بردند و هرگز نتوانسته اند الگویی از زن مسلمان و چگونگی حضور اجتماعی آنان در بسیاری از زمینه ها ارائه دهند. محققان غربی و بسیاری از روشن فکرمأبان نیز با توجه به همین سابقه تاریخی که بیان شد، به هنگام اظهار نظر در مورد احکام اسلام و به ویژه شخصیت زن، به نتایج و قضاوت به دور از حقیقت رسیده و نگاه منفی و گاه دو گانه ارائه می دهند؛ چرا که - متاسفانه- بسیاری از منابع و نگاشته های موجود در کتاب خانه های دانشگاه ها و مراکز آموزشی و پژوهشی کشورهای مسلمان، و حتی دیگر کشورها، برگفته از همین تفکر می باشد. این در حالی است که اگر اندیشمندان با دیدگاه مترقیانه اسلام ناب محمدی - درباره شخصیت و جایگاه اجتماعی زن-آشنا شوند، بی شک در تغیر نگرش و قضاوت آنان کاملا مثمر ثمر خواهد بود.

شناخت و بررسی دقیق نوع زندگانی فردی و اجتماعی زن هایی همچون حضرت خدیجه، حضرت زهرا، حضرت زینب کبری - درود خدا بر آنان باد - و بسیاری از زنان دیگر مانند ام سلمه نشان خواهد داد که هر کدام به تنهایی چگونه- با حفظ همه شئونات اسلامی- نقش به سزایی در دگرگونی های فرهنگی، اقتصادیسیاسی، و اجتماعی عصرِ خود و حتی زمان های بعد از آن ایفا کردند. در عرصه فعالیت های اجتماعی، چگونه بسیاری از زنان با پیامبر اسلام بیعت کردند؟ در بیعت عقبه که هفتاد و سه نفر از مردم مدینه به همران مصعب بن عمیر با پیامبر بیعت کردند، دو نفر از زنان مدینه بودند. - سیره ابن هشام، ج2، ص 47اسماء - . دختر یزید بن سَکَن از جمله زنانی بود که به همراه عده ای از بانوان با پیامبر بیعت کرد. - الاصابه ،ج 2، ص - .234 در واقعه مهم و تاریخی غدیر نیز زنان با امام علی بیعت کردند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید