بخشی از مقاله

چکیده

اخلاق حرفه ای - اخلاق سازمانی - یکی از نیازهای هر کشوری است و رعایت اخلاق حرفه ای، به شدت در حفظ صدرنشینی کشورهای پیشرفته مؤثر است. اما اخلاق بر اساس جهان بینیمتفاوتِ افراد، رنگ های متفاوتی به خود می گیرد. در پژوهش حاضر از اعتباریات و اخلاق علامه محمد حسین طباطبایی که صبغه توحیدی دارد استفاده شده تا نظرات و تئوری های ایشان با طی مراحلی به اخلاق عملی تبدیل شود و به وسیله آن برخی مسائل مدیریتی را در سطح سازمان های خرد و کلان و وزارت خانه ها به شیوه ای اخلاقی و اسلامی بتوان حل کرد.

علامه طباطبایی در اواخر مقاله ششم اصول فلسفه و روش رئالیسمصراحتاً از پتانسیل نظریه اعتباریاتشان سخن می گوید. ایشان می گوید: »هر یک از این موضوعات اعتباریه و آثار دامنه دار آن ها قابل گفتگوهای علمی دراز می باشد که ممکن است در اطراف آن ها نظرهای گوناگون داده شود و در جاهای مخصوص به خود مورد کنجکاوی گردیده اند« در این مقاله سعی شده است گوشه ای از پتانسیل نظریه اعتباریات علامه به فعلیت برسد.

مقدمه

از زمانی که انسان بعضی کارها را »خوب« و برخی را »بد « قلمداد کرد و مباحث اخلاق عملی را درک کرد، نطفه اخلاق نظری هم بسته شد. در اخلاق نظری عموماً با فضیلتگرایی و بیان مصداقهای رفتارها و افکارِ خوب و بد کتابها نوشتند.1 به عبارت دیگر مباحث نظری اخلاق خیلی به عمل و رفتار نزدیک بود و چندان مجرد نبود. با شکلگیری فلسفه اخلاق مباحث نظری، بیشتر از رفتار و عمل فاصله گرفت و به جای گفتن هزار مطلب برای هزار رفتار، فلسفه اخلاق سعی کرد یک یا چند اصل را بیان کند و همه مصادیق را با آن اصل - ها - توضیح دهد.

مثلا اخلاق افلاطون با دو اصل خیر اعلی و فضیلت پایه ریزی میشود - کاپلستون، 1388، . - 256-249 از معاصرین گنسلر فقط یک اصل را برای تئوری اخلاق خود ارائه می دهد و آن هم قاعده طلایی است. قاعده طلایی عبارت است از: »با دیگران تنها به گونهای رفتار کن که خوش داری در موقعیتی مشابه با تو آنگونه رفتار شود« - گنسلر، . - 238 این مدل گنسلر را به صورت کاربردی در کتاب اخلاق حرفهای در مدیریت آمده است - ماکسول، 1388، . - 31 این کار که همه رفتارها را به یک یا چند اصل برگردانیم مزایا و معایبی دارد. مزیتش این است که سادهتر آموزش داده می شود. عیبش این است که در هر موقعیتی باید قدرت تطبیق موقعیت با اصل - های - مزبور را داشته باشیم و این کار نسبتاً سختی است.

با پیشرفت صنعت و شکلگیری سازمانها و دانشگاهی شدن مدیریت و سودآوری، مصادیق و مشکلات جدیدی در باب اخلاق ایجاد شد. از طرف دیگر فلسفهورزیهای جدید در فلسفه اخلاق هم انجام شد. در این مقاله سعی بر آن است که مصداقی جدید از اخلاق با نظریهای جدید بررسی شود. مصداق مورد بررسی »اخلاق حرفهای« و نظریه اخلاق جدید »اعتباریات علامه طباطبایی« است. ابتدا مبانی اخلاق را در نظر علامه بررسی میکنیم و بعد از تبیین مسأله اخلاقی مورد نظر نتیجه بحث عنوان خواهد شد.

درباره تاریخچه این تطبیق، طی بررسیهای انجام شده، این تطبیق سابقهای نداشته و مقاله حاضر از مقالههای پیشرو در این حوزه است. اخلاق و ادراکات اعتباری از منظر علامه طباطبایی هنگام فهم نظر یک متفکر باید به ترتب زمانی نگارش ایده هایش توجه کرد. در این مقاله علاوه بر بیان اعتباریات علامه، نظر نهایی ایشان درباره اخلاق که در المیزان منتشر شده، بررسی خواهد شد. ابتدا به بررسی اعتباریات علامه میپردازیم. علامه اهمیت اعتباریات را بقدری میدانسته که گفته است: » تمیز و تفکیک ادراکات حقیقی از ادراکات اعتباری بسیار لازم و ضروری و عدم تفکیک آنها از یکدیگر بسیار مضر و خطرناک است و همین عدم تفکیک است که بسیاری از دانشمندان را از پا درآورده است.« - طباطبایی، 1390، - 144 اما اعتباریات از نظر ایشان چیست؟

» - 1ادراکات اعتباری فرضهایی است که ذهن به منظور رفع احتیاجات حیاتی آنها را ساخته و جنبه وضعی و قراردادی و فرضی و اعتباری دارد و با واقع و نفس الامر سر و کار ندارد.« 1 چند نمونه که خیلی هم قدیمی نیستند ولی با همین اسلوب نوشته شدهاند: اخلاق ناصری - خواجه نصیرالدین طوسی - ، معراج السعاده - ملا احمد نراقی - ، جامع السعادات - ملا مهدی نراقی - ، چهل حدیث - امام خمینی - ره - -

» - 2ادراکات حقیقی را می توان در براهین فلسفی یا علمی طبیعی یا ریاضی جا داد و نتیجه علمی یا فلسفی گرفت و همچنین میتوان از یک برهان فلسفی یا علمی یک ادراک حقیقی تحصیل نمود ولی در مورد اعتباریات نمیتوان چنین استفادهای کرد و به عبارت دیگر ادراکات حقیقی ارزش منطقی دارد و ادراکات اعتباری ارزش منطقی ندارد.«

» - 3ادراکات حقیقی تابع احتیاجات طبیعی موجود زنده و عوامل مخصوص محیط زندگانی وی نیست و با تغییر احتیاجات طبیعی و عوامل محیط تغییر نمی کند و اما ادراکات اعتباری تابع احتیاجات حیاتی و عوامل مخصوص محیط است و با تغییر آنها تغییر می کند.«

» - 4ادراکات حقیقی قابل تطور و نشوء و ارتقاء نیست و اما ادراکات اعتباری یک سیر تکاملی و نشوء و ارتقاء را طی می کند.

» - 5ادراکات حقیقی مطلق و دائم و ضروری است ولی ادراکات اعتباری نسبی و موقت و غیر ضروری است.« - طباطبایی، 1390، - 144-143 علامه میگوید میان طبیعت انسانی و خواص و آثار طبیعی و تکوینیاش یک سلسله ادراکات و افکار، موجود و میانجی است که طبیعت آنها را میسازد و بعد به کمک آنها خواص و آثار خود را در خارج بروز میدهد. - طباطبایی، 1364، - 179 ایشان بعد از تبیین اعتباریات با اتکا به دو اصل »کوشش برای حیات« و »انطباق با محیط« و زدن چند مثال نتیجه می گیرد بسیاری از مسائلی که ما به عنوان حقایقی محض میدانیم مسائلی اعتباریاند. از جمله مصادیقی که به مقاله پیش رو مربوط می شود حُسن» و قبح« است. علامه برای نمونه می گوید در قدیم مسافرت با اسب و تخت روان را خوب می دانستند ولی الان آن وسایل را برای مسافرت بد می دانند و هواپیما و ماشین و... را خوب میدانند. و نتیجه میگیرد که خوب و بد با توجه به فرهنگها و اجتماعات و پیشرفتها تغییر می کنند.

در فلسفه اخلاق دو مسئله اساسی مورد بررسی قرار میگیرد:

-1 خوب و بد - حُسن و قبح - چگونه تعیین میشوند؟ مثلاً چرا »عدالت خوب است«؟ چرا »بینظمی بد است«؟

-2 چرا در گزارههای اخلاقی »باید« وجود دارد و ارتباط آن با »است« در گزارههای هستیشناسانه چیست؟مثلاً چگونه از »عدالت خوب است« گزاره اخلاقی »انسان باید عادل باشد« را نتیجه میگیریم؟ نظر مشهور شیعه این است که حسن و قبح اعمال ذاتی هر عملی است - مصباح یزدی، 1389، . - 74 از این جهت خیلی شبیه اخلاق برخی سکولاریستها است. برخلاف اشاعره که خوبی و بدی را به امر و نهی خدا منتسب میکنند، شیعه اخلاق را انسانی و فرو دینی می داند.

نیازی نیست انسان به مقام دینداری ارتقاء پیدا کند تا اخلاق مدار باشد. کما اینکه امام حسین علیه السلام در روز عاشورا فرمودند: اگر دین ندارید لااقل در دنیا آزاده باشید - سید بن طاووس، 1384، . - 140 امام علی علیه السلام در همین زمینه میفرمایند اگر بهشت و جهنمی هم داعی ما به خیر نبود باز باید مکارم اخلاق را کسب میکردیم2 - نوری، 1368، ج11، . - 198 این نشان میدهد که برای درک مطالب اخلاقی نیازی به دین نیست. اوامر دین در مورد رفتارهای اخلاقی مولوی نیستند بلکه ارشادیاند.

اما در مقاله ادراکات اعتباریصراحتاً علامه طباطبایی می گوید حسن و قبح از امور اعتباری است. حال این سؤال مطرح میشود که آیا اعتباری بودن حسن و قبح به معنی این است که میتوان گزارههای اخلاقی را عملی نکرد و عملا فرقی بین دو نفر که یکی به گزارههای اخلاقی عمل میکند و دیگری عمل نمیکند وجود ندارد؟ از نظر معرفتشناسی حسن و قبح اعتباریاند. ولی به این معنی نیست که نمی توان از آن »باید« اخلاقی یافت. علامه رابطه هستیشناسانه بین اعتباریات و حقایق عالم را اینگونه بیان میکنند که: »نظام انسانی از طریق معانی وهمی امور اعتباری، که ظاهر آن نظام اعتباری دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید