بخشی از مقاله

چکیده

یکی از مهمترین بحثهای عرفان، مساله ختم ولایت است که در این راستا، نظر ابن عربی به عنوان پدر عرفان اسلامی، مورد توجه ویژه قرار دارد. از این رو، پژوهش حاضر کوشیده، با توجه به ادله و شواهد مختلف، نظر ابن عربی درباره ختم ولایت را به دست آورد. در این پژوهش روشن شده که ابن عربی به سه نوع خاتم ولایت اشاره کرده است: .1خاتم ولایت مطلقه یا عامه که مصداقش حضرت عیسی علیه السلام است؛ .2 خاتم ولایت کلی محمدی یا همان خاصه که مهمتر و برتر از ولایت مطلقه است.

این مختص امام زمان حضرت مهدی عجل االله فرجه است؛ .3 خاتم ولایت جزئی محمدی. از منظر ابن عربی، خاتم اولیای محمدی که به حسب حیطه ولایت و مقام اطلاق و احاطه، محیط بر جمیع ولایات و نبوات است و نزدیکترین موجودات به حق تعالی محسوب می شود، امام مهدی - عج - است. از این رو، سخنان برخی از شارحان ابن عربی مانند داوود قیصری درباره دیدگاه او نسبت به خاتم ولایت محمدی درست نیست. همچنین موارد خاصی که به ظاهر، خلاف نظر فوق است به سبب ملاحظات سیاسی و اجتماعی ویژه آن دوره و از باب تقیه بوده و یا دست تحریف به سوی آن آثار، دراز شده است.

طرح مسئله

یکی از مهمترین مسائل اعتقادی که در عرفان اسلامی نیز جایگاه ویژهای دارد، بحث نهاییترین مقام انسان است. عارفان همانند دیگر علمای اسلامی تأکید کردهاند که نهاییترین مقام انسانی از آن خاتم انبیاء، رسول اعظم حضرت محمد بن عبداالله صلی االله علیه و آله است. از سوی دیگر، با توجه به اینکه هر پیامبری به ویژه خاتم انبیاء، وصی و جانشین حقیقی دارد که از سوی خداوند متعال و با معرفی آن پیامبر معین میشود لذا آن وصی حقیقی نیز به تبع خاتم انبیاء، وارث مقام نهایی انسانیت خواهد بود و به همین سبب، عهدهدار امامت و ولایت امت و حافظ دین میشود. حال، سؤال این است که از منظر محیی الدین ابن عربی، خاتم اولیاء، چه کسی است؟ آیا وی اعتقاد و فرهنگ امامیه را پذیرفته یا سخن دیگری دارد؟

محیی الدین ابن عربی

محیی الدین ابن عربی، متولد اندلس اسپانیا در 27 ماه رمضان سال 560 هجری قمری در مرسیه و از نوادگان حاتم طائی است. نامش محمد بن علی بن محمد بن العربی الحاتمی الطائی و کنیه اش أبو عبد االله - نه ابوبکر - است. وی غالبا ابن عربی - بدون الف لام - خوانده میشود تا از ابوبکر ابن العربی - م 543 ق - ، قاضی، محدث و فقیه اندلسی، متمایز شود. 2 ابن عربی، فعالترین عارف و صوفی مسلمان و از پرکارترین مؤلفان سراسر تاریخ جهان اسلام به شمار می آید. در باره تعداد نوشتههای او سخن بسیار است. کاملترین فهرستی که تاکنون، به شیوهای پژوهشگرانه و انتقادی، از نوشتههای ابن عربی در دست است، در کتاب عثمان یحیی »تاریخ و طبقه بندی آثار ابن عربی« در دو جلد مییابیم. در آنجا عنوان بیش از 800 نوشته ابن عربی آمده است.

در این میان برخی از آنها منسوب به وی و برخی دیگر یک نوشته است که زیر دو سه عنوان یا بیشتر تکرار شده است. اکثر این نوشتهها در کتابخانههای ترکیه و به ویژه در کتابخانه شخصی صدرالدین قونوی یافت میشود که در واقع پس از وفات ابن عربی، نوشتههای خود وی و کتابهای دیگر را در بر داشته و به صدرالدین رسیده بوده و اکنون در قونیه نگهداری میشود. - خراسانی، دایره المعارف بزرگ اسلامی، جلد چهارم، مدخل ابن عربی، مقاله - 1507 مهمترین آثار ابن عربی، فتوحات مکیه و فصوص الحکم است.

ابن عربی در 22 یا 28 ربیع الثانی 638 ق در دمشق، در خانه قاضی محیی الدین ابن زکی در 78 سالگی درگذشت و در دامنه جبل قاسیون، در مقبره خانوادگی ابن زکی به خاک سپرده شد. آرامگاه او هم اکنون در دمشق زیارتگاه است. - خراسانی، دایره المعارف بزرگ اسلامی، جلد چهارم، مدخل ابن عربی، مقاله - 1507. 2 خیلی ها به اشتباه، محیی الدین ابن عربی که عارف است را با ابوبکر ابن عربی که عارف نبود، یکی می پندارند و سخنان ابن عربی غیر عارف را به حساب ابن عربی عارف می گذارند.

ابوعبد ، محیی الدین، محمد بن علی معروف به ابن عربی حاتمی طائی، صاحب فتوحات و فصوص الحکم، متولد 27 رمضان المبارک 560 هجری قمری در اندلس و متوفای 22 ربیع الثانی 638 در دمشق است. در حالی که ابوبکر، محمد بن عبد بن محمد بن عبد بن احمد، المعروف بابن العربی المالکی، متولد 468 هجری و متوفای 543 هجری است. وی صاحب کتاب احکام القرآن و کتب مختلف دیگر در شرح کتب اهل سنت است. توجه نکردن به این مساله باعث می شود که انسان در مقام تحقیق، پژوهش و نسبت دادن مطالب، دچار اشتباهات بزرگی شود.ابن عربی، بزرگترین عارف همه دورهها، پدر عرفان اسلامی و به وجود آورنده تحولی عظیم در عرفان اسلامی است. - مطهری، مجموعه آثار استادشهیدمطهری، ج23، ص - 353

درباره محیی الدین ابن عربی، دو نکته، اساسی است:

یک. علم عرفان نظری، با محیی الدین، شکل گرفت. وی بهتر از همه عرفانی گذشته، مطالب عرفانی را بیان داشت و همه عرفای بعد از خود را تحت تاثیر قرار داد به طوری که بعد از ظهور وی در عالم عرفان، همه عارفان و همه حکمای متاله، سر سفره علمی او نشستند. آیت االله جوادی آملی در مقدمه کتاب سر الصلوه امام خمینی - ره - درباره محیی الدین می نویسد: »بعد از وی هر چه در زمینه معارف و اسرار، به تازی و فارسی یا نظم و نثر، تصنیف یا تألیف شده است نسبت به نوشتار شیخ اکبر چو شبنمی است که در بحر می کشد رقمی« - جوادی آملی، مقدمه سر الصلوه معراج السالکین و صلوه العارفین، ص - 25 استاد مطهری و علامه حسن زاده آملی از علامه طباطبایی، صاحب تفسیر المیزان نقل میکنند: »در اسلام هیچ کس نتوانسته است یک سطر مانند محیی الدین بیاورد.«

- مطهری، مجموعه آثار، ج9 ص 194، پاورقی؛ واحدجوان، عرفان علامه طباطبایی در بیان استاد رمضانی، ص - 142 دو. در عرفان عملی، علامه حسن زاده آملی از فرزند علامه سید علی آقا قاضی نقل می کند - یعنی مرحوم میرزا مهدی قاضی - که پدرم - یعنی علامه سید علی آقا قاضی - می فرمود: »اگر من قبلها میشنیدم که در بین آحاد رعیت بعد از مقام عصمت کسی به پایه محیی الدین بن عربی نمیرسد، الان دارم این امر را مشاهده کرده و میبینم.«

همچنین علامه حسن زاده آملی در یکی از کتابهای خود مینویسد: »تنی چند از اساتید بزرگوار ما رضوان االله تعالی علیهم که در نجف اشرف از شاگردان نامدار اعجوبه دهر، آیه االله العظمی، عارف عظیم الشان، فقیه مجتهد عالیمقام، شاعر مفلق و صاحب مکاشفات و کرامات، جناب حاج سید میرزا علی آقای قاضی تبریزی بوده اند.... این اساتید برای ما از مرحوم قاضی حکایت می کردند که آن جناب می فرمود: بعد از مقام عصمت و امامت، در میان رعیت احدی در معارف عرفانی و حقائق نفسانی در حد محیی الدین عربی نیست و کسی به او نمی رسد. و نیز فرمود که ملاصدرا هر چه دارد از محیی الدین دارد و در کنار سفره او نشسته است.« 

امام خمینی - ره - نیز در آثار اخلاقی و عرفانی خود مانند شرح دعای سحر، مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه، تعلیقه علی الفوائد الرضویه، سر الصلوه، آداب الصلوه و شرح چهل حدیث در موراد بسیاری از محیی الدین ابن عربی به عظمت یاد کرده و تحت عناوینی مانند: شیخ کبیر، شیخ عارف، شیخ محقق، بزرگمرد از او نام برده و به عنوان یکی از »بزرگان مشایخ ارباب عرفان« وی را ستوده است.

- امام خمینی، صحیفه امام، ج 21 ص - 237 همچنین ایشان در اواخر ماههای عمر شریفش 11 - دی ماه - 1367 در پیام مهم و تاریخی خود به میخائیل گورباچف او را به اسلام دعوت کرد و از شکست کمونیسم خبر داد که در قسمتی از آن نامه مهم آمده: »دیگر شما را خسته نمی کنم و از کتب عرفا و بخصوص محیی الدین ابن عربی نام نمی برم؛ که اگر خواستید از مباحث این بزرگمرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را که در این گونه . 3 نگارنده این سطور این مطلب را از استاد حسن رمضانی خراسانی و ایشان از علامه حسن زاده آملی نقل کردند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید