بخشی از مقاله
چکیده
یکی از موانع تفکر صحیح، منفینگري و سرزنش شرایط محیطی است، تفکر درست به ما میآموزد که چیزي که مسبب بروز مشکلات باشد، در بیرون از ذهن وجود ندارد. باید دانست که عمده اسباب و علل مسائل در درون ما نهفته است و جزئی از آن به شمار میرود. تمایز بین حادثه و تفسیر آن حادثه محصول شناخت و ادراك درست در تعاملات اجتماعی و فردي است. شناخت خود و مقابله کردن با منفی بینی ریشهي بسیاري از مشکلات را میخشکاند.
بررسی ذهن خطاکار و بسترهاي خلق و ابداع آن خطاها با بهرهس گیري از تعلیمات اثر بدیع ادب فارسی، مثنوي معنوي، هدف این تحقیق است. سیستم ذهنی فرد بدبین، به گونهاي است که خود را بد و گنهکار نمیبیند؛ بلکه دیگران را بد تحلیل میکند، در حالی که مشکل در نفس سرکش و ذهن غلط اوست. مولوي شاعر صاحب اندیشهي ادب فارسی، معتقد است به هر میزان که شناخت آدمی از موضوعات، کاملتر و عمیقتر شود، موجب ایجاد بینشی واقع بینانه و شفافتر میگردد که آن هم در گرو پالایش ذهن و تزکیهي درون امکان پذیر خواهد بود.
کلیدواژهها: ادب فارسی، مولوي، روانشناسی، منفینگري، خطاي ادراکی
مقدمه
انسان بیش از آن که موجودي جسمانی باشد، موجودي روحانی است و سلامت روان او بیش از سلامت جسمش اهمیت دارد. بعد روانی انسان در گذر زمان با گسترش هیجانات در مواجه با رویدادها اگر به خوبی کنترل نشود، نمیتواند روابط اجتماعی و فردي سالمتري تشکیل دهد. اصولا بیشتر افراد در کنترل هیجانات منفی دچار مشکل میشوند. یکی از مطرحترین مباحث در حوزه روانشناسی، مدیریت و کنترل هیجانها میباشد. این بحث با گسترهي عظیم میتواند، در حوزههاي دیگر از جمله ادبیات قابل بررسی باشد. مباحث عرفانی در ادب فارسی بهعنوان آموزههاي انسان شناسی و تعلیمات اخلاقی پتانسیل قوي را براي شناخت درمانی اختلال منفیگرایی و منفیبینی داراست.
انسان سالم در عرفان کسی است که عینک بدبین خود را از جلوي چشم و دل برداشته و با صفاي دل به جهان هستی بنگرد که از این بعد با انسان سالم و خودشکوفا در روانشناسی همسو است که اعتقاد به کنترل هیجانات منفی و ادراك صحیح از وقایع دارد . مولوي، عارف صاحب اندیشه بزرگ جهان در پیکرهي و محاوي ابیات خود با استفاده از شیوه معهود خود از تمثیلها براي بازگوئی عواقب منفیبینی و چگونگی دردام افتادن اینگونه افراد بهعلت ناهنجاريهاي ادراك سود جسته و دادسخن را اداء کرده است.مولوي، ابرمرد تاریخ اندیشه اعتقاد دارد اسارت ذهن در قالبهاو قید و بندهاي اندیشه سد راهی میشود براي فعالیت و جولان ذهن در میدان حقایق و در نتیجه ادراك ضعیف که عوامل ایجاد کنندهي گمراهیها در زندگی است، که با هزیمت و شقاوت روحی و جسمی بشر را به سوي چشم انداز غلط از هستی هدایت میکند.
» جلالالدیندر ششم ربیعالاول، سنهي 604 هجري، در بلخ زاده شد،زندگانی واقعی مولانا، به عنوان یک شاعر شیفته بعد از سال 642 و انقلاب حال او آغاز شد و از آن پس از برکت انفاس شمس الدین، عارفی وارسته و واصلی کامل شد و زندگی خود را وقف ارشاد وتربیت عدهیی از سالکان در خانقاه خود کرد.« - تاریخ ادبیات ایران، - 97 :1381»مهمترین اثر منظوم مولوي، مثنوي شریف است، در شش دفتر به بحر رمل مسدس مقصور یا محذوف که حدود 26000 هزار بیت است. دراین منظومهي طولانی که آن را بحق باید یکی از بهترین زادگان اندیشهس ي بشري دانست، مولوي مسائل مهم عرفانی و دینی و اخلاقی را مطرح کرده و هنگام توضیح به ایراد آیهها وحدیثها یا تعریض به آنها مبادرت جسته است.
دومین اثر بزرگ مولوي، دیوان کبیر مشهور به دیوان شمس تبریزي است،زیرا مولوي به جاي تخلّص نام خود در پایان غالب غزلهاي خود نام مرادش شمس الدین را آورده است. در غزلیات خود »خاموش« و »خمش«، تخلص میکرد و گهگاه، تعبیر »بس کن« را به کار میبرده که مفید همان معنی است.« - همان - »سومین اثر منظوم مولوي، رباعیات اوست.از مولوي، اثرهایی به نثر باقی مانده که در خور اهمیت بسیار است و آن شامل مجموعهي مکاتیب و مجالس او و کتاب فیه مافیه است.« - همان - پژوهش حاضر با هدف بررسی خطاي شناختی که به عنوان زیربناي احساس فرد براي رفتار میتواند بسیار تاثیرگذار باشد، انجام گرفت.
هدف ما در این تحقیق، بررسی خطاي شناختی منفینگري و زمینههاي پیدایش آن است تا از مسیر شناخت آنها، بتوانیم از بروز رفتارهاي منفی برخاسته از افکار منفی جلوگیري کنیم. روش تحقیق در این پژوهش، روشی تحلیلی است که بر مبانی عرفانی مبتنی بر آیات و روایات و نیز دادههاي روانشناسی و علوم تربیتی انجام گرفته است.یافتهها نشان میدهد که نگاه منفی گرایانه، در زندگی و در مواجهه با حوادث، مهمترین عاملی است که ما را گرفتار خطاي شناختی میکند. این تحقیق نشان میدهد که خطاهاي شناختی عمدتا برخاسته از حدسهاي غیرقطعی است و فردي که داراي خطاي فکري است، همواره دربارهي خودش اعتقاد دارد که نگرش درست دارد.
آنچه ضرورت دارد این است که فرآیندذهنخوانی را بررسی کنیم و ببینیم دسترسی ما به افکار دیگران چگونه پدید میآید و چه دلیل و شاهدي میتوانیم پیدا کنیم که حدس ما با واقعیت منطبق است؟این مقاله در پی آن است که به ادبیات از زاویهي دید روانشناسی نگاه کند، چرا که علوم انسانی پیوند عمیقی با یکدیگر داشته و در پیشبرد اهداف هم در راستاي انسان شناسی و هستیشناسی و همچنین رفتارس شناسی مکمل هم هستند. آموزش صحیح که رسالت ادبیات عرفانی است، میتواند در تربیت روان و کنترل هیجانات منفی در گرو خودآگاهی موثر باشد زیرا، مدیریت افکار و نگرشها غیر از شناخت، شجاعت و ارادهي راسخی میطلبد که جز در التجاي ایمان و اعتقاد به معنویت و مکتب الهی میسر نخواهد بود.
ما غالباً شرایط محیطی را مقصر اصلی ناکامیها میشناسیم و همواره تمامی گناهان را بر عهده چیزي بیرون از خود میاندازیم، در حالی که ما جزئی از سیستم هستیم نه جداي از آن. باید درك کنیم که چگونه افکار و اعمال ما به وجود آورنده مسائل و مشکلات ما هستند. نباید رخدادها را به چیزي یا کسی بیرون از خود نسبت دهیم.»ادراك حقیقی، تفکري توسعه گرایانه است که براي فهم موانع به تمام جهاتتوجه میکند و درصدد حل آن برمیآید. »جیم کالینز«1 این رویکرد را در رهبران متعالی با استفاده از استعاره و با الگوي »پنجره و آینه« چنین بیان کرده است: »رهبران متعالی، وقتی کارها خوب پیش میرود و موفقیتی کسب میشود از »پنجره« به بیرون نگاه میکنند تا عوامل موفقیت را در بیرون از خود جست وجو کنند و همزمان به »آینه« مینگرند تا اگر نقصانی وجود دارد به خود و عملکرد خود نسبت دهندح« - استراتژي رقابتی، - 132 : 1384
»گسترهي میدان تفکر سیستمی »عمل جهانی« است و همین مسئله، درك و تفاهم فرهنگها و ملتها را آسان میسازد. منفیبافی و تنگنظري، مانع داشتن تفکر سیستمی است. ذهنیتها در تفکر سیستمی، مثبت اندیش و تنوع پذیر است. فرد برخوردار از ذهن تنوع پذیر، از قرار گرفتن در معرض افراد و گروه هاي متنوع استقبال میکند. چنین فردي میخواهد یاد بگیرافرادي. که واقعاً »جهان وطنی« هستند به دیگران منفعت میرسانند، اعتماد اولیه را نشان میدهند، ارتباطات را شکل میدهند و از پیشداوري و قضاوت پرهیز میکنند. ذهن تنوع پذیر با این فرض شکل میگیرد که تنوع، امر مثبتی است و جهان مکانی بهتر خواهد بود، اگر افراد دنبال احترام گذاشتن به هم و تحمل یکدیگر باشندح« - همان -
البته، هر انسان آگاهی میداند که بدون انواعی از شناختها و برخورداري از درك آنچه در دو قلمرو درونی و برونی میگذرد، زندگی امکانناپذیر است. فکر بد و نادرست نیز زمینه ساز نگرش غلط میشود و نتیجه آن، رفتار و اعمال ضد تکاملی است.» فقط با شناخت است که ما عوامل مفید و مضر جهان عینی را از یکدیگر تفکیک میکنیم و با همین شناخت است که با نظم جاري درجهان هستی آشنا شده و در صورت قوانین علمی با نظم آن ارتباط برقرار