بخشی از مقاله
چکیده
سازمانها و شرکتها بر برههای از زمان که تحت عناوین مختلف ازجمله عصر دانش،عصر فرا صنعتی، عصر جامعه اطلاعاتی، عصر سرعت و بالاخره عصر خلاقیت و نوآوری مطرحشده است,خود را در جهت مدیریت تغییرات شتابان و دگرگونیهای ژرف جهانی آماده میسازند. بهگونهای که خلاقیت و نوآوری بهعنوان اصلی اساسی از عوامل مهم بقای سازمانها و شرکتهای جوان پذیرفتهشده است. بر اساس این استدلال، کشورهای پیشرفته بر آموزش خلاقیت تأکید بسیار کرده و در این راستا در انتخاب افراد خلاق، نوآور و آیندهنگر، که رهیافتهای بدیع و خلاق برای مسائل پیچیده ارائه کنند توجه خاص مبذول داشتهاند.
سازمانها برای اتخاذ تصمیمات استراتژیک به جذب و بهکارگیری عامل انسانی خلاق و ایجاد شرایط و محیطهای مناسب برای پرورش روزافزون آن نیازمندند . سازمانها باید شرایط پرورش خلاقیت را برای تداوم کارایی خود ایجاد کنند ,تا جوابگوی نیازهای نوین جوامع کنونی خود باشند . از طرف دیگر وجود مسائل و مشکلات جهانی عامل قویی برای بروز خلاقیت و نوآوری انسانی در رفع آنها است و سازمانهایی ماندگارترند که در رفع مشکلات نیازهای خود انعطافپذیرتر باشند .در این مقاله سعی بر آن است با نگرشی بر مفاهیم خلاقیت و شرایط بروز , ظهور و عوامل تشدیدکننده آنها در سازمانها را بهمنظور تأکیدی بیشتر بر رمز ماندگاری سیستمها بررسی کند .
مقدمه
در دنیای امروزی، توان سازگاری و اداره کردن تغییرات، عنصر اصلی موفقیت و بقای هر سازمان است و کسب این تواناییها خود مستلزم توجه سازمان به خلاقیت و نوآوری افراد است. سازمانها محل مناسبی برای بروز خلاقیت هستند. سازمانها بر اساس میزان توجه و تأکیدشان بر توسعه و همپایی با تغییرات محیط و میزان خلاقیت به چهار گروه تقسیم میشوند. سازمانهایی که به توسعه و تغییرات محیط توجه بسیار داشته و از جهت خلاقیت نیز در حد بسیار بالایی قرار دارند. به اینگونه سازمانها سازمانهای خلاق و نوآور گفته میشود.
در مقابل این سازمانها، سازمانهایی قرار دارند که از جهت توجه به امر توسعه و تغییر ضعیف و ازنظر خلاقیت نیز ضعیف میباشند، این سازمانها محافظهکار و سنتی باقی میمانند دسته دیگر سازمانهایی هستند که توجه به توسعه و تغییر دارند اما چون خلاق نیستند، برای پاسخ به محیط خود دست به تقلید زده و نوآوریهای مقلدانهای را پی میگیرند. دسته آخر سازمانهای بسیار خلاقی هستند که چندان تأکیدی بر توسعه و تغییر ندارند. این گروه از سازمانها به خلاقیت میپردازند و نظریهها و تئوریهای نو و خلاق ارائه میکنند، اما چون نیازی به نوآوری عملی نمیبینند از نوآوری غفلت میورزند و ایدههای آنان کاربردی نمیشود .[6]
سازمانهای موفق، سازمانهایی هستند که خلاقیت، نوک پیکان حرکت آنان را تشکیل میدهد به عبارتی سازمانهای امروزی برای ادامه حیات بایستی پویا بوده و مدیران و کارکنان آنها، افرادی خلاق و نوآور باشند تا بتوانند سازمان را با این تغییرات منطبق ساخته و پاسخگوی نیازهای نامحدود و متغیر جامعه باشند. میتوان گفت در سیستم اقتصاد جهانی و رقابت روزافزون موجود، خلاقیت و نوآوری در حکم بقا و کلید موفقیت سازمان است .[20]
پیتر دراکر معتقد است، در جهانی که دستخوش دگرگونی و تحول بوده و امنیت آن هرروز در معرض تهدید است، تنها راه بقا، ابداع و نوآوری است .[7] ضرورت وجود خلاقیت در سازمانها به حدی است که برخی منابع عدم وجود خلاقیت را برابر با نابودی سازمان در درازمدت دانستهاند سازمانی که خلاقیت و نوآوری نداشته باشد، نمیتواند بقا یابد و در طول زمان از صحنه رقابت محو میشود؛ ازاینرو سازمانها پیوسته در جستجوی راههایی هستند تا خلاقیت فردی و سازمانی را تقویت نموده و آن را بین کارکنان خود ترویج دهند زیرا افزایش خلاقیت در سازمانها میتواند به ارتقای کمیت و کیفیت خدمات، کاهش هزینهها، جلوگیری از اتلاف منابع، کاهش بوروکراسی، افزایش کارایی و بهرهوری، ایجاد انگیزش، افزایش رضایت شغلی و کاهش نرخ جابجایی در بین کارکنان سازمان شود .[17]
تعریف خلاقیت :
خلّاقت واژهای عربی است که ریشهی آن »خلق« به معنی آفریدن است. در لغتنامهیدهخدا خلّاقت، خلق کردن و به وجود آوردن است و خلّاق، شخصی است که دارای عقاید نو باشد .[14] خلاقیت بهطور گسترده ای توسط پژوهشگران موردبحث و تجزیهوتحلیل واقعشده است. هرچند تشخیص ایده های خلاق یا افراد خلاق سخت نیست، اما تعریف خلاقیت می تواند کمی چالشی باشد. دانشمندان، خلاقیت را با تعابیر متعدد و متنوعی تعریف کرده اند، بهطوریکه گاهی هر تعریف فقط بیانگر یک بعد از فرآیند خلاقیت است. طبق نظر نگارنده خلاقیت عبارت است از فرایندی که فرد دارای انگیزه با توجه به ویژگیهای شخصیتی و کاربرد مهارتهای شناختی مسئله را تعریف مینماید و با تجزیهوتحلیل دادههای موجود شروع به ایده یابی میکند ، ایدهها را میپروراند و از بین ایدهها بهترین را برمیگزیند و در مورد آن مسئله به کار میبندد.[18]
اهمیت خلاقیت در سازمان های کنونی
علیرغم سابقه طولانی خلاقیت در حیات بشری، سازمانهااخیراً بهواسطه سرعت شگرف تغییرات تکنولوژیکی، رقابت جهانی و عدم اطمینان اقتصادی کشف کردهاند که یکی از منابع کلیدی و مستمر مزیت رقابتی و بقا، خلاقیت سازمانی است. خلاقیت سازمانی را میتوان به این صورت تعریف کرد: خلاقیت سازمانی بهعنوان توسعه یا پذیرش یک ایده یا رفتار در کارهای تجاری بوده که برای کل سازمان جدید است. خلاقیت سازمانی به واقعیت رساندن تکنولوژی یا کارهای مدیریتی جدید در ارتباط با محصولات یا فرایندهای جدید میباشد .[4]
مدیریت خلاقیت سازمانی را میتوان بهعنوان یک روش مدیریتی تعریف کرد که یک سازمان را برای خلاقیت، دلگرم کردن و آسان-سازی گسترش ایدههای خلاق با یک حرکت آنی و اساسی آماده میسازد .[4] این مزیت رقابتی مستمر در قالب ایدهها، محصولات و خدمات تازه ظاهر میشود کهمستقیماً از تفکر خلاق ناشی میشود .خلاقیت کارکنان سازمان به این صورت به بقای سازمان کمک میکند که وقتی کارکنان در کارشان خلاق باشند، قادر خواهند بود ایدههای تازه و مفیدی در مورد محصولات، عملکرد، خدمات یا رویههای سازمان ارائه دهند و بکار گیرند.
وجود چنین ایدههایی باعث افزایش این احتمال میشود که کارکنان دیگر، این ایدهها را در کارشان مورداستفاده قرار دهند. بهعلاوه آنها این ایدهها را توسعه داده و آنها را به کارکنان دیگر برای توسعه و بهکارگیری در کارشان منتقل میکنند. ازاینرو تولید و بهرهگیری از ایدههای تازه این امکان را به سازمان میدهد که بتواند با شرایط متغیر بازار منطبق شده، به تهدیدها و فرصتها پاسخ بهموقع داده و رشد و توسعه یابد.
خلاقیت نهتنها از طریق توسعه محصولات و فرآیندها، سهم بازار موجود را توسعه میدهد بلکه باعث ایجاد بازارهای جدید و شکلدهی به محیط میشود. باوجوداینکه تغییر و تحولات فزاینده محیطی، سازمانها را در برابر دو راه خلاق بودن و یا از بین رفتن قرار داده، اما سازمانهاغالباً خلاقیت کارکنان خود را سرکوب میکنند تا اینکه زمینههای ظهور و بروز و ارتقای آن را فراهم نمایند. در حقیقت، سرکوبی خلاقیت در سازمانها بهقدری رایج است که کمتر مورد سؤال قرار میگیرد. برخیمدیران عمدتاً نادانسته خلاقیت را سرکوب میکنند و زمانی که خلاقیت سرکوب شود سازمان یک ابزار رقابتی قدرتمند یعنی تولید و بهرهگیری از ایدههای تازه را از دست خواهد داد. درواقع این مدیران درک درستی از مفهوم خلاقیت و عوامل مؤثر بر آن نداشته و بیشتر افراد نمیدانند که چگونه میتوانند خلاقیت خود را افزایش دهند.
تبدیلشدن به یک سازمان خلاق وسیلهای جهت رقابتی شدن در محیط تجاری پویا و تغییرپذیر امروز شده است .[2]اگرچه مطالعات بسیاری در این زمینه انجامشده است اما بسیاری از سازمانها در مدیریت خلاقیت سازمانی با شکست مواجه شدهاند و هنوز هم از عدم توانایی در باقی ماندن در حالت خلاقیت درازمدت رنج میبرند .[1] ازجمله مسائل و دغدغههای سازمانها این است که افراد بهاندازه کافی وظایف خود را بهطور خلاق انجام نمیدهند. مسئله مهم این است که هرکس با توانایی ویژه خود میتواند خلاق باشد؛ اما اینکه چرا افراد در برخورد با مسائل درمانده میشوند، مربوط به عدم یادگیری آنها درزمینه ی خلاقیت شغلی و مهارتهای سازمانی است.
کسانی که به نیروی شگرف ذهنی خود پی بردهاند و با خودآموزی، استعدادهای خلاق خویش را پرورش دادهاند، شواهدی را ارائه کردهاند که میتوان اطمینان داشت که اگر تفکر خلاق پرورش داده شود، از مرحله رؤیاهای بیداری گذشته به مرحله تخیل خلاق رسیده، آنگاه مشکلات را دقیقتر تحلیلشده و برای این مشکلات راهحلهای اثربخشتر نیز یافت خواهد شد .[13] با پیشرفت روزافزون دانش و فناوری و جریان گسترده اطلاعات، امروزه جامعه ما نیازمند آموزش مهارتهایی است که با کمک آن بتواند همگام با توسعه علم و فناوری بهپیش برود.
هدف باید پرورش انسانهایی باشد که بتوانند بامغزی خلاق با مشکلات روبرو شده و به حل آنها بپردازند. بهگونهای که انسانها بتوانند بهخوبی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و با بهرهگیری از دانش جمعی و تولید افکار نو مشکلات را از میان بردارند. امروزه مردم نیازمند تقویت خلاقیت هستند تا با خلق افکار نو بهسوی یک جامعه سعادتمند، قدم بردارند .[12] با پیچیدگی و رقابت روبه گسترش، نوآوری بهعنوان یکی از مزیتهای اصلی برای حیات شرکتها محسوب میشود. همه سازمانها برای بقا نیازمند ایدههای نو و بدیع هستند. ایدههای نو و بدیع همچون روحی در کالبد سازمان دمیده میشود و آن را از نیستی و فنا نجات میدهد. ظهور خلاقیت نهتنها سازمانها را قادر میسازد نسبت به رقبا مزیت رقابتی به دست آورند بلکه ابزار سودمندی را برای ارتقای عملکرد سازمانی ارائه میکند .
بسیاری پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که خلاقیت برای بقاء طولانیمدت سازمانهامهم هستند. تقریباًهمه سازمانهای امروز با محیط پویا مشخصشده با تغییر تکنولوژیکی سریع، چرخه زندگی کوتاه محصول و جهانیشدن مواجه هستند. این آشکار است که سازمانها، بهویژه آنهایی که تکنولوژی محور هستند در این نوع محیط بازار نیاز به عامل خلاق و نوآورانه برای بقا در رقابت برای رشد و هدایت باشند. نوآوری از طریق خلاقیت برای موفقیت و رقابت سازمانها و نیز برای اقتصاد قوی در قرن بیست و یکم ضروری است. ازاینرو، افزایش ارزش خلاقیت و نوآوری در جهان امروز نظر شمار زیادی از متخصصان و پژوهشگران در دهههای اخیر را به خود جلب کرده است.
موفقیت در عصر حاضر درگرو دو عنصر اساسی خلاقیت و نوآوری است. سازمانها به خلاقیت و نوآوری بهعنوان یک دیدگاه راهبردی که برای سازمان مزیت رقابتی را به همراه میآورد، مینگرند. سازمانها بدون یک نظام حمایتکننده از خلاقیت و نوآوری، در جهت تولید محصولات و خدمات جدید موفق نخواهند بود [23]بسیاری. از مردم متوجه اهمیت خلاقیت هستند اما لزوماً بر آن عمل نمیکنند. خلاقیت در هر سازمانی موجب تقویت موقعیت سازمان در برابر رقبای خود میشود و اجازه میدهد که در درازمدت مزیت رقابتی نگهداری شود و متناوباً آن را در حال ایجاد چیز جدیدی که برآورده شدن هدف ویژه سازمان است آماده میکند.
ارسطو نیز توصیه میکند که کاروان اندیشه خود را بافکرهایی نزدیک، مشابه یا هر فکر دیگری به حرکت درآورید و فکرهای بعدی را در امتداد آن آشکار کنید؛ یعنی بسیاری از افکار انسانها به هم ارتباط دارند و مجموعه بههمپیوستهای را تشکیل میدهند. ازاینرو قدرت تداعی، نقش مؤثری در ایجاد و ظهور فکرها و طرحهای جدید دارد .[10] از سوی دیگر مسائل امروز سازمانها با راهحلهای دیروز حلشدنی نیست و پیشبینی آینده مشکلات آتی را حل نمیکند بلکه برای پیش سازی آینده اقدام کرد.
امروزه شرایط محیطی به حدی پیچیده، پویا و نامطمئن گردیده که سازمانها دیگر نمیتوانند با تغییرات سطحی و ظاهری در ساختارها، روشها، سیستمها و غیره بلندمدت خود را تضمین کند و از طرفی با توسعه فناوری و ماشینی شدن کارها، نوع فعالیت انسانی در سازمان تغییر شکل داده و بهصورت کار فکری درمیآیدکه این نیاز به تفکر خلاق و ارتقای سطح خلاقیت در میان افراد سازمانی را بیشازپیش نمایان میسازد.
[24] خلاقیت و نوآوری عامل رشد و بالندگی سازمان، ارتقای بهرهوری، افزایش کیفیت تولیدات و خدمات، موفقیت در رقابت، افزایش انگیزش کارکنان و رضایت شغلی آنها، کاهش هزینهها، ضایعات و اتلاف منابع، تنوع تولیدات و خدمات و کاهش بوروکراسی اداری و پشتمیزنشینی و مشوق عملگرایی است؛ بنابراین سازمانها باید تمام تلاش خود را در انجام تحقیقات و پژوهشهای گسترده جهت ایجاد، تشویق و نهادینهسازی خلاقیت و نوآوری بهکارگیرند .[22] در عصر انفجار اطلاعات و توسعه سریع فناوری پرداختن به فرایند خلاقیت و ارائه راهکارهای عملی برای رشد و آموزش آن امری ضروری و اجتنابناپذیر برای ادامه حیات یک جامعه است. هرچند خلاقیت بالقوه در انسان به ودیعه نهاده شده است اما ظهور آن مستلزم پرورش و بهکارگیری آن است.
تورنس معتقد است انسان برای بقا نیازمند است که قدرت خلاقیت را پرورش داده و مورداستفاده قرار دهد .[22]گسترش و سرعت تغییرات در سراسر جهان باعث شده که خلاقیت بیشازپیش اهمیت یابد، کشورها فقط با خلاقیت میتوانند خود را با شرایط جدید وفق داده و همگام با دگرگونیها بهپیش روند. بدیهی است در دنیای پیچیده کنونی، سازمانهایی در رقابت با سایرین موفقترند که بتوانند از فرصتهای پیش رو به بهترین نحو استفاده کنند و این امر جز با افزایش خلاقیت امکانپذیر نیست. بنابراین جوامعی که بتواند خلاقیت را در سازمان احیا و شکوفا سازند، میتوانند رشد و شکوفایی را برای آنها انتظار داشت و برعکس به هر میزان که خلاقیت، پرورش نیابد رکود علمی، صنعتی و فرهنگی را باید برای آنها متصور شد .[16]
پرورش خلاقیت - اصول، فرآیندها - اصول پرورش خلاقیت:
اصول بیستگانهی تورنس دربارهی پرورش خلاقیت به نقل از میرکمالی و خورشیدی : - 1387 -
1. تفکر خلاق را باارزش بدانید.
2. افراد را به محرکهای محیطی حساستر سازید.
3. دستکاری اشیاء و عقاید را تشویق کنید.
4. چگونگی آزمایش منظم عقاید را یاد دهید.
5. تحمل عقاید تازه را توسعه دهید.
6. از تحمیل یک الگوی خاص اجتناب کنید.
7. در کلاس جوی خلاق ایجاد کنید.
8. به افراد یاد دهید تفکر خلاق خویش را ارزشمند بدانند.
9. مهارتهایی را برای اجتناب از بدآموزی همسالان آموزش دهیم بهطوریکه فرد خلاق خود را تافته جدا بافته از جمع نداند.
01. اطلاعات لازم راجع به فرآیند خلاق را ارائه دهید.
.11 احساس ضعف در برابر شاهکارها را دور کنید.
.12 خود یادگیری را تشویق و ارزیابی کنید.
.13 خاری در پا ایجاد کنید: توجه افراد را به یافتههای بحثانگیز جلب کنید.
41. برای تفکر خلاق ضرورتهایی ایجاد نمایید. بهطور مثال استفاده از مسائلی که تا حدی مشکل باشد و بهراحتی به جواب نرسد.
.15 موقعیتهایی برای فعالیت و فرصتهایی برای آرامش ایجاد کنید.
.16 برای رسیدن به عقاید، منابع قابلدسترس فراهم کنید. .17 عادت رسیدن به کاربرد کامل عقاید را تشویق کنید. .18 انتقاد سازنده را توسعه دهید نهفقط انتقاد کردن را. .19 کسب شناخت از رشتههای مختلف را تقویت کنید. .20 مدرسانی باروح حادثهجویی باشید .[26]