بخشی از مقاله

چکیده:

مدیریت دانش توانایی کسب، بایگانی و دسترسی مطلوب به دانش از طرف کارکنان و مدیران برای رفتارهای فردی و گروهی می باشد. در دنیای پر تغییر و تحول امروز حرکت به سمت دانش محوری از ضروریات می باشد چرا که تغییر سریع و اجتناب ناپذیر،جهان را متحول کرده است و سازمان ها برای باقی ماندن در رقابت باید به سمت دانش ،گرایش داشته باشند آنچه سازمانهای دانش محور بکار می برند رهیافتی نظامند را بر کسب ،ذخیره سازی و بکار گیری دانش کارکنان خود بکار بسته و بدون توجه به عنوان شغلی و وظایف همه ی مدیران و کارکنان سازمان به کارکنان و مدیران دانش مدار دارند. که در این مقاله به بررسی این موضوع می پردازیم.

کلمات کلیدی: دانش، مدیریت دانش، دانش محوری

مقدمه

دانش ترکیب شناوری از تجربه، ارزش ها، اطلاعات وابسته به یک بستر مشخص و بینش تخصصی است. دانش چارچوبی برای ارزیابی و یکپارچه کردن تجربیات و اطلاعات جدید فراهم می کند و در ذهن افراد مطلع از آن شکل می گیرد. این دانش در سازمان ها اغلب نه تنها در اسناد ذخیره شده وجود دارد بلکه می تواند در روندها، فرایندها، کارهای عملی و هنجارهای سازمانی نهفته باشد. مدیریت دانش یک رشته - علمی - مدیریتی است که به ارتقای سازمان دهی پردازش دانش می پردازد. مدیریت دانش هم چنین فعالیتی انسانی است که بخشی از تعاملات فرایند مدیریت دانش یک عامل یا گروه را تشکیل می دهد.

این تعریف، مدیریت دانش را تا حد فرایند مدیریت دانش کاهش می دهد. فرایند مدیریت دانش یک تعامل مستمر، مصرانه ، هدفمند، در بیان عامل های انسانی است که در آن عامل های مشارکت کننده به مدیریت - اداره، جهت دهی، نظارت، کنترل، هماهنگی، برنامه ریزی، سازمان دهی تسهیل و توانمند سازی - سایر عامل ها، اجزا و فعالیت های تشکیل دهنده پردازش دانش می پردازد. امروزه سازمان ها برای ماندن در رقابت و تغییر و تحولات جهانی باید به سمت دانش گرایش داشته باشند که در این مقاله به بررسی آن پرداخته خواهد شد.

دانش

دانش، مخلوط سیالی از تجربیات، ارزش ها، اطلاعات موجود و نگرش های کارشناسی نظام یافته است که چهارچوبی برای ارزشیابی و بهره گیری از تجربیات و اطلاعات جدید به دست می دهد. دانش، در ذهن دانشور به وجود آمده به کار می رود. دانش در سازمان ها نه تنها در مدارک و ذخایر دانش، بلکه در رویه های کاری، فرایندهای سازمانی، اعمال و هنجارها وجسم می شود. این تعریف از اول مشخص می کند که دانش، ساده و روشن نیست، مخلوطی از چند عمل متفاوت است؛ سیالی است که در عین حال ساخت های مشخصی دارد و نهایت اینکه ابهامی و شهودی است دانش در خود مردم وجود دارد و بخشی از پیچیدگی ندانسته های انسانی است. دانش از اطلاعات و اطلاعات از داده ها ریشه می گیرند. تبدیل اطلاعات به دانش در عمل بر عهده خود بشر است. - تامس ترجمه رحمان سرشت ، - 29 :1379

مدیریت دانش

مدیریت دانش توانایی کسب، بایگانی و دسترسی مطلوب به دانش منتخب وتوانایی تصمیم گیری از طرف کارکنان و مدیران برای رفتارهای فردی و گروهی محسوب می شود. به عنوان مثال، یک مدیر ممکن است دانش چگونگی فراهم کردن سریع عناصر مورد نیاز ار یک تامین کننده - رفتار فردی - و نیز دانش چگونگی کار با مدیران دیگر در اجرای سیاست های تاکید شده از طریق سلسله مراتب شرکت - رفتار گروهی - را داشته باشد. در عمل، بیشتر فعالیت های مدیریت دانش، در رسیدن به این اهداف نا توان است؛ زیرا واقعا غیر ممکن است که تفکرات، باورها و رفتارهای یک مدیر یا یک کارمند به گونه ای ثبت شود که در عین کامل و با صرفه بودن فرد یا سیستم دیگری را با اطلاعات کافی در سطح یکسانی از عملکرد در زمینه اخذ تصمیمات، نشان دادن اصول رهبری و اجرای وظایف پیچیده تجهیز کند. یکی از اولین چالشها در فهم دقیق مدیریت دانش کاربردی، در توافق بر روی یک تعریف واحدو جامع است.

مدیریت دانش، راهبرد بهینه سازی نظام مند و حساب شده تجاری است که به انتخاب، تلخیص، ذخیره سازی، سازماندهی، دسته یندی و انتقال اطلاعات ضروری برای کسب وکار شرکت می پردازد، به گونه ای که عملکرد کارکنان و مزیت رقابتی شرکت را بهبود ببخشد. با توجه به تعریف مذکور، این امر باید روشن شود که مدیریت دانش اساسا رویکردی نظام مند به مدیرت سرمایه های فکری و اطلاعات محسوب می شود به گونه ای که مزیت رقابتی برای شرکت ایجاد کند. مدیریت دانش راهبرد بهینه سازی تجاری است و مربوط به فن آوری یا منابع اطلاعاتی خاصی نیست. دربیشتر موارد، تنوع گسترده فن آوری های اطلاعاتی، نقشی کلیدی در ابتکار مدیریت دانش ایفا کرده است و این امر به سادگی، بواسطه صرفه جویی در زمان و انرژی است که فن آوری اطلاعات، آنها را فراهم کرده است. - برگرن،ترجمه قهرمانی و همکاران - 12-10 :1386

وظایف راهبردی دانش

اهداف راهبردی دانش اصولا دو وظیفه ی مختلف دارند. اگر بر اساس رهبرد موجود پایه گذاری شوند، ارزیابی عملی بودن راهبرد را از نقطه نظر نیازمندی های دانش، ساده تر می سازند. اگر به عنوان اهداف مستقل تدوین شوند، می توانند به خلق شقوق راهبردی جدید کمک کنند. اهداف عبارتند از:

-1 گوناگونی - احتمال موفقیت - : اولین وظیفه مربوط به زمانی است که گوناگونی راهبردها ارزیابی می شود. از لحاظ تجربی آشکار شده است که ایجاد گوناگونی در صنایع و تولیدات مرتبط، نسبت به مشارکت در حوزه های نامرتبط امید موفقیت بیشتری دارد. برای شرکت ها انتقال مهارت های موجود، ساده تر از ساختن مهارت های جدید است. یعنی اگر یک شرکت بخواهد وارد حوزه های بازاری یا تولیدی جدید بشود، تعریف کردن اهداف دانش می تواند به آن کمک کند تا در مورد شانس موفقیت قضاوت کند، و محاسبه کند که بر روی چه منابعی بایستی سرمایه گذاری کند.

-2 شقوق راهبردی جدید: یک شیوه راهبردی برای یافتن زمینهای جدید فعالیت، تحلیل مجموعه ی قابلیت های موجود است. اگر این شیوه در شناسایی گوناگون های ممکن، بازارهای جدید با شرایط جدید برا ی گسترش تولید، بکار گرفته شود فعالیت های جدید می توانند براساس منابع دانش موجود امکان پذیر شوند. - گلبلیرت، - 69: 1385

عوامل موثردر توفیق دانش محوری سازمان

-1 فرهنگ دانش محور: فرهنگ دانش طلب یکی از آشکارترین ارکان اصلی موفقیت یک طرح است. و عناصر مختلفی دارد که عبارتند از: الف - نگرش مثبت یا تمایل به دانش: کارکنان، روشن واز لحاظ فکری کنجکاو هستند. آنها راغب و آزادند که به اکتشاف بپردازند و مدیریت به اقدامات دانش آفرین کارکنان خود بها می دهد. ب - غیببت ساکنان دانش در کوی فرهنگ: آدم ها از سازمان دلخوری ندارند و از اینکه دیگران را در دانش خود سهیم کنند، نمی هراسند. ج - هماهنگی مدیریت دانش با فرهنگ: نوع مدیریت دانش با فرهنگ سازمانی هماهنگی دارد. -2زیربنای سازمانی و فنی: احتمال موقیت طرح های دانشی مبتنی بر زیربنای سازمانی، از احتمال موفقیت طرح های دانش محروم چنین زیر بناهایی، بیشتر است. ساختن زیر بنای سازمانی برای مدیریت دانش، به معنی استقرار مجموعه ای از وظایف، ساختارهای سازمانی و مهارت هایی برای استفاده تک تک طرحهاست.

-3 پشتیبانی مدیریت ارشد: حمایت های مفید مدیریت ارشد عبارتند از: الف - القای پیام هایی مبنی بر حیاتی بودن مدیریت دانش و یادگیری برای توفیق سازمان. ب - هموارساختن راه و تامین بودجه برای استقرار زیرساختها و زیر بناها. ج - تصریح نوع دانشی که بیشترین اهمیت را برای شرکت دارد.

-4 وضوح در نگرش و زبان: روشنی هدف و واژه ها برا ی موفقیت هر طرح دگرگون ساز سازمانی، عامل مهمی به شمار می آید، اما بویژه عنصر مهمی ازمدیریت دانشی مطلوب تلقی می شود. از واژه های مورد استفاده در این قلمرو، دانش، اطلاعات، و مطالعات برداشت های متفاوتی صورت می گیرد. مثلا مفهوم یادگیری سازمانی می تواند هر چیزی، از ارائه دوره های کارآموزی خسته کننده گرفته تا تغییرات وسیع در فرهنگ سازمانی را در بر می گیرد. طرح موفق مدیریت دانش مورد مطالعه، با حذف برخی واژه ها و مفاهیم از دستورالعمل ها، به شکلی این موضوع را در بر گرفته بودند.

-5 سطوح ساختار دانش: برنامه های دانشی موفق، تا حدودی از ساختار دانش سود می جویند. از آنجا که دانش طبیعتی سیال دارد و جزئی از صاحبان خود است، تقسیم بندی ها و مفاهیم آن نمی تواند دائما دستخوش تغییر نباشد. بر این اساس، دانش معمولا تن به مهندسی نمی دهد. با این حال اگر منابع دانش به کلی فاقد هر نوع ساختاری باشند، هدف خود را محقق نخواهند -6 راه های چند گانه انتقال دانش: مدیران موفق دانش می دانند که دانش از طریق کانال های متعددی که هر یک دیگری را تقویت می کند، منتقل می شود. بعضی از شرکت های مالک منابع دانش می دانند که هراز چندی باید به مناسبت های مختلف، عرضه کنندگان دانش را گرد هم آورند. - تامس ترجمه رحمان سرشت ، - 229-222: 1379

اصول رمزگذاری دانش در سازمان

نخستین مشکل مطرح در رمزگذاری این است که دانش را چگونه رمزگذاری شود تا ویژگی های متمایز خود را از دست ندهد و در ضمن به اطلاعات یا داده هایی مثبت تبدیل شود. به بیانی بهتر، دانش به ساختمندی نیاز دارد، ولی ساختمندی زیاد قاتل دانش است. و شرکت هایی که می خواهند در رمزگذاری دانش موفق باشند. باید چهار اصل زیر را مد نظر قرار دهند که عبارتند از: -1 مدیران بایستی مشخص سازند که دانش رمزگذاری شده باید به کدام هدف های تجاری معطوف باشد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید