بخشی از مقاله

چکیده

خلاقیت به عنوان یک صفت سالم و مطلوب است. در رویکرد شناختی فرض بر این است که رفتار انسان تحت تأثیر نحوه تفکر اوست. تمام موفقیتها و پیشرفتهای انسان در گرو اندیشه بارور ، پویا و موثر است. می دانیم که شیوه تفکر افراد با نگرش و شیوه زندگی افراد در ارتباط است. افراد با سبک تفکرعمل گرایی بیش از دیگران انعطاف پذیر هستند و از خود خلاقیت و نوآوری نشان می دهند و در برنامه ریزی برای روزهای پیش بینی نشده مهارت دارند. خلاقیت تأثیر معنی داری بر کاهش اضطراب و افسردگی، افزایش سازگاری بهتر، افزایش خودکارآمدی، افزایش رشد شخصی دارد.

ایجاد و تقویت خلاقیت در قالب مؤلفه های فرا شناختی، شخصیتی، انگیزشی می تواند تأثیر زیادی بر ارتقاء سلامت روان، خودکارآمدی و روش کنار آمدن با فشار روانی داشته باشد. همچنین خلاقیت در درمان اختلالات روانی نیز بکار می رود. امروزه روش های بهبود خلاقیت ، از جمله تکنیک هایی است که در جهت افزایش سلامت روان جامعه به کار برده می شود. ما نیز در این پژوهش به بررسی رابطه خلاقیت، سبک های تفکر و تعدادی از اختلالات روانی می پردازیم.

خلاقیت

پژوهشگران تعاریف متعددی از خلاقیت مطرح کرده اند. تعدادی از پژوهشگران،خلاقیت را بعنوان رفتار جدید و مفید تعریف کرده اند . - Murray and Johnson,2010 - مدنیک - 1962 - 1 خلاقیت را بعنوان یک توانایی ترکیب پدیده های مرتبط با هم، در یک راه جدید و مفید تعریف کرده است. از دیدگاه وینیکات - 1971 - 2 خلاقیت نشانه ای از زندگی و انرژی زندگی می باشد - Winnicott . - 1971; Levine 1992; Mackali et al,2014 توسا - 2003 - 3 دیدگاه خلاقیت را وسعت داده و بعنوان یک نشان از یک چیز تخیلی ناموجود بعنوان یک محصول هنری پس از کشف شدن تعریف می کند . - Mackali et al,2014 - خلاقیت را می توان به عنوان ترکیبی از ایده ها و رفتارها دانست که هر دوی آنها برای زندگی دارای اهمیت می باشند.

ویژگی های شناختی همراه با خلاقیت شامل مهارتهای فکری مانند تفکر واگرا یا دامنه توجه طولانی است - . - Rybakowski et al,2008 تحقیقات بر خلاقیت و عناصر تشکیل دهنده آن، توسط دانشمندان علوم اجتماعی بیش از یک قرن پیش آغاز شد، اما انگیزه اصلی برای تحقیق در سال 1950 توسط گیلفورد توسعه داده شده است. خلاقیت گیلفورد با تفکر واگرا - دستیابی به روش های جدید برای حل مسائل - در مقابل تفکر همگرا - دستیابی به پاسخ صحیح - مترادف در نظر گرفته شده است - شهراری و مدنی پور،1996؛ به نقل از Davoudi . - ,2014 از دیدگاه برخی از محققان از جمله جیمسون - 1993 - ، بارون و هرینتون - 1981 - 4 ، خلاقیت سازه ای است که با مؤلفه های هیجانی و شناختی در هم تنیده شده است.

- Srivasta et al, 2010 - خلاقیت را می توان به عنوان ترکیبی از ایده ها و رفتارها دانست که هر دوی آنها برای زندگی مهم و مفید است . - Rybakowski et al ,2008 - خلاقیت به هر ایده ، عمل و یا محصولی اطلاق می شود که به طور بارز وضعیت موجود را تغییر داده و یا آن را به حوزه ی معنادار و مفید تبدیل می نماید - Thys . - et al,2013 اثر مهم دوپامینرژیکی انتقال نوروترانسمیترها در افکار و رفتارهای خلاقانه مطرح شده است - De Manzano, 2010; . - Flaherty,2011 کونتز - 1988 - خلاقیت را به عنوان توانایی قدرت و تحقق ایده های جدید تعریف شده است - Sam Khanian, . - 2002; Davoudi, 2014 به گفته فروید - 1959 - ریشه های خلاقیت، شامل درگیری در ذهن ناخودآگاه - Id - است. ناخودآگاه دیر یا زود راه حلی برای این درگیری می یابد.

فروید به عنوان یک فرد تلاش می کند برای رفع نیازهای فیزیولوژیکی، از طریق ایجاد تلاش برای غلبه بر این درگیری ها، به عبارت دیگر، در این دیدگاه، خلاقیت یک مکانیسم تنش فرض است - Davoudi . - ,2014 تفکر خلاق با خلاقیت و تولید ایده ها، مراحل، تجربیات و اشیاء مرتبط است. خلاقیت از دو جزء تشکیل می شود: اصالت - منحصر به فرد بودن و یا نوبودن - و اثر - ارتباط با تناسب - ، هر دوی آنها بر زمینه ای خاص منعطف هستند به بیان دیگر ، خلاقیت شامل کشف ، پیشرفت و خلق است.

می توان گفت که مراحل ذهنی که به یک اختراع ، راه حل و یا ترکیب جدید در هر زمینه ای منجر می شوند ستون های خلاقیت و تفکر خلاق هستند. ویژگی های شناختی همراه با خلاقیت شامل مهارتهای فکری مانند تفکر واگرا5 یا دامنه توجه طولانی است . - Rybakowski et al,2008 - گیلفورد - - 1967 معتقد است که خلاقیت را از طریق تحریک می توان در افراد پویا ساخت و به حرکت در آورد. او معتقد است که پویا سازی بایستی در تمامی عناصر خلاقیت روی دهد؛ این عناصر شامل مؤلفه های واگرا، مؤلفه های همگرا و مؤلفه ارزشیابی خلاقیت است.

در همه فرهنگ ها خلاقیت نوعی جهت گیری حل مسأله شناختی است که با تعاریف محصول مدار از خلاقیت تطابق دارد و فرد خلاق همواره مراحل آمادگی، کمون، بروز ایده خلاق و بررسی و ارزیابی را طی می کند - لوبارت،1990؛ به نقل از البرزی،. - 1393 تورنس - 1974 - معتقد است که ارتقاء و تقویت خلاقیت رمز بقاء روانی و جسمانی افراد بوده و باید شامل تواناییهای ذهنی، تواناییهای انگیزشی و تواناییهای مهارتی باشد. دیدگاه آمابیلی - 1987 - نیز بر تقویت و ارتقاء توانائیهای ذهنی، انگیزه درونی و مهارتها در خلاقیت تأکید دارد. - پیرخائفی و برجعلی،. - 1391

برخی پژوهشگران میان خلاقیت برجسته و عالی با خلاقیت روزمره تمایز قائل می شوند. خلاقیت روزمره یا معمولی که خلاقیت جزئی نیز نامیده می شود، به قابلیت انعطافی برمی گردد که به ما کمک می کند تا مقابله ی موثری با شخصیت دائم التغییر و مشکلات زندگی داشته باشیم و راه حل های جدید را بیابیم. هنوز مشخص نیست که آیا شکافی میان این دو خلاقیت وجود دارد یا این دو در امتداد یکدیگرند و آیا خلاقیت های بزرگ و یا نبوغ خلاقیت به دلیل چندین خلاقیت معمولی ایجاد می شود که همه انسان ها قابلیت ان را دارند . - Andreasen and Ramchandran,2012 -

با توجه به تحقیقات پژوهشگران، مشخص شده که افزایش خلاقیت در افراد موجب افزایش سلامت روان، افزایش سازگاری بهتر، افزایش خودکارآمدی، افزایش رشد شخصی، افزایش انعطاف پذیری و خوش بینی و کاهش اضطراب و افسردگی می شود. مادجار1 - 2002 - بیان می کند که خلق و خوی مثبت رابطه مثبت و معنادار با خلاقیت و عملکرد خلاقانه در محل کار دارد - Hennessey . - and Amabile,2010 همچنین پارامیتا و اینداریت - 2014 - 2 بیان کردند که انگیزش درونی در رابطه بین همکاران و خلاقیت تاثیر می گذارد. مطالعات نشان داده است که عاطفه مثبت منجر به سطوح بالاتری از خلاقیت در افراد می شود.

بخش عمده ای از این تحقیقات نشان می دهد که عاطفه مثبت نه تنها انگیزه درونی - Isen and Reeve, 2005; Hennessey and - Amabile,2010، بلکه تفکر انعطاف پذیر و حل مسئله را حتی در خصوص وظایف پیچیده و دشوار تسهیل می کند - . - Aspinwall, 1998; Isen, 2005; Hennessey and Amabile,2010 همچنین کافمن - 2003 - 3 این استدلال را که خلق و خوی مثبت خلاقیت را تسهیل می سازد را رد کرده است.

دیگر محققان دریافته اند که اگر چه ممکن است دستکاری عاطفه مثبت، خلق و خو را افزایش و اضطراب را کاهش دهد اما لزوما باعث افزایش تفکر واگرا نمی شوند - Clapham, 2001; Hennessey and . - Amabile,2010 از آنجایی که خلاقیت باعث افزایش عزت نفس، انگیزه، خود شکوفایی و نهایتا دستیابی به موفقیت می شود، به درمانگران کمک می کند تا در درمان اختلالات روانی از خلاقیت بهره ببرند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید