بخشی از مقاله

مقدمه

سبک های تفکر به شیوه هایی اطلاق می شود که از طریق آن ها افراد از توانایی های فردی خود بهره می گیرند - ژانگ2،2004 نقل از استرنبرگ3،. - 1998 استرنبرگ سبک های تفکر را بر اساس نظریه "خود حکومتی ذهنی" تقسیم بندی کرده است - گریگور ینکو4 و استرنبرگ؛ . - 1997 مطابق این نظریه همانطور که مسئولین حکومتی از شیوه های متفاوتی جهت مدیریت و رهبری استفاده می کنند، هر فرد هم مانند حاکمی بر ذهن خویش عمل کرده و از شیوه های مختلفی جهت مدیریت بر ذهن خود بهره می گیرد.عملکرد و نحوه مدیریت حکومت را می توان از لحاظ کار کرد. شکل، سطح، گرایش و دامنه، تقسیم بندی کرد.

کارکردهای اساسی حکومت ها قانونی، اجرایی و قضایی است. اشکال حکومت تک سالاری، مرتبه سالاری، گروه سالاری و هرج و مرج سالاری است. از جنبه گرایش حکومت ها به محافظه کارانه و آزادمنشانه قابل تقسیم است. از لحاظ سطح دو سطح کلیو جزئی - متمرکز و غیر متمرکز - و در خصوص دامنه سیاست های داخلی و خارجی دو سطح بیرونی و درونی مطرح است.هر کدام از این شیوه های مدیریتی انعکاسی از نحوه مدیریت ذهن است. به این معنی که این شیوه ها یا سبک های تفکر توسط افراد به منظور حکومت و اداره ذهن استفاده می شود. در این نظریه 13 سبک تفکر ارائه شده است.

-1کارکرد:میزان اهمیت به هر کدام از کارکردهای قانون گذاری، اجرایی و قضایی سه سبک تفکر متفاوت را ایجاد می کند. افراد دارای سبک تفکر قانونی از اعمال و فعالیت هایی که مستلزم تدوین و برنامه ریزی است لذت می برند. فردی با سبک تفکر اجرایی بیشتر به تکالیفی علاقه مند است که دارای قوانین، راه کارها و فعالیت های از پیش تعیین شده باشد و فرد در سبک قضایی به تحلیل، ارزیابی و قضاوت علاقه مند است.

-2شکل: همانطور که حکومت ها دارای اشکال متفاوتی از جمله پادشاهی یا تک سالاری، طبقاتی یا مرتبه سالاری، گروه سالاری و هرج و مرج سالاری هستند اشکال تفکر افراد هم به این ترتیب قابل مشاهده و تفکیک است. فردی با سبک تفکر تک سالاری به انجام اموری که به او اجازه می دهد در هر زمان صرفاً بر یک تکلیف خاص متمرکز شود توجه دارد و همچنین مسایلی را که راه حل واحدی دارد می پسندد و از توجه به راه حل های دیگر می پرهیزد. فردی با سبک مرتبه سالاری مایل است توجه خود را به چند تکلیف خاص که دارای اولویت بیشتری است متمرکز سازد و بقیه را نادیده می گیرد. فردی با سبک مرتبه سالاری اهداف و تکالیف را اولویت بندی کرده و توجه خود را به آن ها معطوف می کند. سبک گروه سالار در محدوده زمانی خاص بدون هیچ اولویت بندی بر روی چند تکلیف کار می کند و سبک هرج و مرج سالار یا آنارشی عمدتاً از روشهای تصادفی برای انتخاب اهداف و فعالت ها استفاده می کند.

-3سطح: حکومت ها در دو سطح کلی و جزیی - متمرکز و غیر متمرکز - عمل می کنند. این دو سطح در خود حکومتی ذهنی نیز وجود دارد و دو سبک تفکر کلی و جزیی را ایجاد می کند. افراد که دارای سبک تفکر کلی هستند به موضوعات کلی و انتزاعی توجه بیشتری داشته و معمولاً جزئیات را نادیده می گیرند. افرادی که سبک تفکر جزئی دارند به جنبه های جزئی یک فعالیت توجه کرده و ریزه کاری ها را مد نظر قرار می دهند.

-4دامنه:حکومت ها به مسایل داخلی و خارجی خود با دیدی متفاوت توجه می کنند. در نظریه خود مدیریتی ذهنی این ویژگی نشان دهنده دو نوع سبک تفکر درونی و بیرونی است. فردی با سبک درونی بیشتر مایل است به تنهایی کار کند. این فرد عمدتاً تکلیف مدار و درون گرا است. فردی با سبک بیرونی بیشتر فعالیت هایی را می پسندد که نیازمند کار با دیگراناست وی عمدتاً رابطه مدار است.

-5گرایش:حکومت ها معمولا دارای یکی از گرایشهای محافظه کار یا آزادمنش هستند. در نظریه خود حکومتی ذهنی گرایش فرد به هر کدام از اینها نشان دهنده سبک تفکر او است. افراد آزاد اندیش خواستار مواد تازه و ناآشنا هستند و موقعیت های مبهم و قابل تغییر را بیشتر می پسندند. اما فردی با سبک محافظه کار مایل است از روشهای شناخته شده و قوانین تعیین شده قبلی تبعیت کند. بنابراین موقعیت های آشنا و ملموس که امکان تغییر کمتری داشته باشد را می پسندد.

پژوهشهای متعددی در مورد سبک های تفکر صورت گرفته است. به عنوان مثال استرنبرگ و گریگورینکو - 1997 - سبک های تفکر و نقش ویژگیهایی مانند سابقه تدریس، تجربه و رشته تحصیلی را در دانش آموزان و معلمان بررسیکردند. رابطه سبک های تفکر با خلاقیت و ویژگی های مرتبط با آن از دیگر موضوعاتی است که با توجه به اهمیت متغیر خلاقیت مورد توجه است . بسیاری نیروی انسانی هوشمند و خلاق را شرط اساسی پیشرفت جامعه و دستیابی به بهره وری پایدارمیدانند. به این جهت پرورش خلاقیت از اوایل دهه 1980 در دستور کار نظام های آموزشی قرارگرفت واز آن به بعد شناخت عوامل مرتبط با خلاقیت مورد توجه ویژه است.

استرنبرگ خلاقیت را اندیشیدن در باره امور به راه های تازه و غیر معمول و رسیدن به راه های منحصر به فرد معرفی میکند - استرنبرگ،. - 2003او سبک های تفکر، دانش، شخصیت و محیط را در خلاقیت موثر میداند.از دیگر عواملی که تصور می شد در خلاقیت نقش دارد پیشرفت تحصیلی است. اما پژوهشها بین نمره های آزمون پیشرفت تحصیلی و خلاقیت رابطه معنی داری نیافته اند - سیف. - 1386مرور پژوهش های مرتبط با خلاقیت نشان دهنده توجه به عنصر شناختی و بینشی در کنار عوامل دیگری همانند انگیزش و محیط است . استرنبرگ و گریگورینکو - - 2000معتقدند شناخت و به کارگیری سبک های تفکر و عوامل مرتبط با آن در دنیای آموزشی و حرفه ای ضروری است و عدم توجه به آن ها به ویژه در موقعیت های آموزشی به پرورش نیافتن یا نادیده گرفتن تواناییها منتهی می شود.

بررسی پژوهش های مرتبط با خلاقیت نشان میدهد که عوامل شناختی از جمله سبک های تفکر بر خلاقیت تاثیر دارد.اما سبک های تفکر ارائه شده در نظریه ها متفاوت است این که کدام سبک با خلاقیت رابطه مثبت یا منفی داشته وکدام سبک با خلاقیت رابطه معناداری ندارد هم چنان دربوته ابهام است . علاوه بر این پژوهش های پیشین میزان متفاوتی از همبستگی را نشان داده و همین مورد را دلیلی بر لزوم پژوهش در جوامع مختلف و بررسی همبستگی و علل آن دانسته اند - استرنبرگ، - 1997 از آن جا که در این پژوهش ها نقش عواملی مانند جنس در تعدیل روابط بین این دو متغیر مشخص نیست . علاوه بر این پژوهشی در زمینه تفاوت بین این متغیرها در گروه های دانشجویی از جمله دانشجویان دانشگاه پیام نوردر ارتباط با کارکرد سبک های تفکر و رابطه آن با خلاقیت به درستی صورت نگرفته است پژوهش حاضر انجام گرفت.

روش:

تحقیق حاضر از نوع پژوهش های زمینه یابی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی دانشجویان دختر و پسر دانشگاه پیام نور مرکز تهران تشکیل میدهند که تعداد کل آنها در حدود 139000 است از این تعداد 53 درصددختر و 47 درصد پسرهستندو از طریق روش نمونهگیری خوشهای طبقهای وبا استفاده از فرمول نمونه گیری مورگان300 دانشجو ، 140 پسر و160دختر بهعنوان حجم نمونه انتخاب شدند

ابزار های پژوهش:

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید