بخشی از مقاله

چکیده
پژوهش حاضر به بررسی نقش موثر خلاقیت و نوآوری بر کارآفرینی سازمانی می پردازد. این تحقیق توصیفی - غیرآزمایشی - از نوع همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه دانشجویان یکی از مراکز علمی کاربردی در استان مازندران به تعداد 199 نفر تشکیل می دهد . حجم نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران،131 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب گردیدند. برای گردآوری داده ها در این پژوهش، از پرسشنامه استاندارد کارآفرینی سازمانی مارک هیل - - 1990 و پرسشنامه خلاقیت و نوآوری استاندارد بهره گرفته شده است. پایایی سوالات با استفاده از فرمول آلفای کرانباخ برای کارآفرینی سازمانی و خلاقیت و نوآوری به ترتیب 0,81 و 0, 89 سنجش و تایید قرارگرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کولموگروف - اسمیرنوف و ضریب همبستگی با نرم افزار SPSS استفاده شده است . نتایج حاکی از آن است که بین کارآفرینی سازمانی با خلاقیت و نوآوری و ابعاد آن - شایستگی، تاثیر، استقلال، اعتماد - رابطه معناداری وجود دارد.

واژه های کلیدی:خلاقیت، نوآوری، کارآفرینی سازمانی، دانش جویان

مقدمه
در عصر حاضر که تغییر و تحولات محیطی از مهم ترین چالش های فرا روی سازمان ها به شمار می رود، بهره گیری مناسب از استعدادها و توانایی های افراد در تدوین چارچوب ها و الگوهای فکری جدید، شناسایی نیازهای واقعی مشتریان، بهبود مستمر خدمات، فرآورده های تولیدی و پیشبرد استراتژی های بازاریابی به شکلی رضایت بخش اهمیت فزاینده ای پیدا کرده است. سازمان ها برای مؤثر بودن، نیاز به افرادی آینده نگر دارند که بدانند چه کارهایی باید انجام شود تا بتوانند به راحتی با کسانی که گوش به زنگ تحولات هستند ارتباط برقرار کرده ، خود و سازمان را برای رویارویی با چالش های فردا آماده کنند.

راه حل مشکلات آینده در استفاده از ابزارهایی نیست که به آنها عادت کرده ایم بلکه در ابزارهایی مانند تشویق و حمایت مدیریت عالی از فعالیت های خلاق و نوآور کارکنان است که تاکنون کمتر از آنها استفاده شده است. امروزه سازمان ها دیگر نمی توانند با تعداد اندکی افراد خلاق و کارآفرین و با اجرای چند طرح کارآفرینانه به رقبای چابک ، منعطف ، نوآور ، فرصت گرا و کم هزینه خود فائق آیند،بلکه باید شرایطی را فراهم کنند تا همه ی کارکنان از چنین روحیه ی کارآفرینانه ای بهرمند شده و بتوانند به راحتی و به طور فردی یا گروهی ، فعالیت های کارآفرینانه خود را به اجرا در آورند. کارآفرینی به عنوان یک پدیده نوین در اقتصاد نقش موثری را در توسعه و پیشرفت اقتصادی کشورهای یافته است.

کارآفرینی در اقتصاد رقابتی و مبتنی بر بازار امروزه دارای نقش کلیدی است به عبارت دیگر در یک اقتصاد پویا، ایده ها محصولات، و خدمات همواره در حال تغییر می باشند و در این میان کارآفرین است که الگویی برای مقابله و سازگاری با شرایط جدید را به ارمغان می آورد. از این رو در یک گسترده وسیع تمام عناصر فعال در صحنه اقتصاد باید به کارآفرینی بپردازند و به سهم خود کارآفرین باشند. [1]دانشگاه جامع علمی کاربردی با توجه به گسترش کمی و کیفی آن در سال های اخیر، اکنون می تواند با طرح و ترویج مباحث کارآفرینی در طیف وسیع اقدام نماید و دانشجویان و دانش آموختگان این دانشگاه را به احیای انگیزه های پیشرفت، موفقیت و کارآفرینی در آینده نوید دهد. این مهم البته با برنامه ریزی و سازماندهی منسجم قابل تحقق است.

بیان مساله و ضرورت تحقیق
کارآفرینی از ابتدای خلقت بشر و همراه با او در تمام شئون زندگی حضور داشته و مبنای تحولات و پیشرفت های بشری بوده و فرایندی است که در محیط ها و مجموعه های مختلفی اتفاق می افتد و به شکل تغییر در نظام اقتصادی از طریق نوآور ی های افرادی که به فرصت های اقتصادی واکنش نشان می دهند، رخ می دهد و موجب ایجاد ارزش برای فرد و جامعه می شود. موضوع کارآفرینی همیشه با خلاقیت و نوآوری عجین بوده، به طوری که دراکر معتقد است نوآوری وکارآفرینی، آن چنان لازم و ملزوم یکدیگرند که می توان گفت کارآفرینی بدون خلاقیت و نوآوری حاصلی ندارد.[2] نتایج برخی از تحقیقات به این نکته اشاره دارند که کارآفرینان انتخاب مشاغل جدید یا تأسیس شرکت ها و مؤسسات را نه فقط به دلایل اقتصادی، بلکه اغلب به خاطر علت نوآوری و خلاقیتی که در مشاغل وجود دارد دنبال می کنند.

متون مدیریت راهبردی، نوآوری را به عنوان عامل مهم و حیاتی برای سازمان ها به منظور ایجاد ارزش و مزیت رقابتی پایدار در محیط پیچیده و متغیر امروزی می بینند. سازمان ها با نوآوری بیش تر، در پاسخ به محیط های متغیر و ایجاد و توسعه قابیلت های جدیدی که به آن ها اجازه دهد به عملکرد بهتری برسند، موفق تر خواهند بود.[3] نوآوری سازمانی مستلزم تبدیل ایده ها به اشکال
 قابل استفاده سازمانی است و این ایده برای پیشبرد عملکرد سازمانی مورد استفاده قرار می گیرد.[4] هدف از انجام این تحقیق سنجش خلاقیت و نوآوری و مهمتر از آن، پیدا کردن دلایلی دال بر وجود رابطه بین کارآفرینی و خلاقیت و نوآوری در بین دانشجویان است. به عبارتی ، این پژوهش به دنبال پاسخ دادن به این سؤال است که آیا بین کارآفرینی و خلاقیت و نوآوری جامعه مورد نظر رابطه وجود دارد؟

مروری بر ادبیات تحقیق مفهوم کارآفرین

افرادی که یک فرصت شغلی جدید در صنعت ایجاد می کنند کار آفرین هستند. آنها اغلب این کار را با ایجاد شرکتی تازه انجام می دهند. اما آنها همچنین فرصت های جدید شغلی را با ورود یک محصول یا ایجاد یک بازار جدید بوجود می آورند. بنابراین که در کارخانجات بزرگ خطوط تولید تازه ای به راه می اندازند و یا با ایجاد بخش هایی تازه که قبلاً وجود نداشت باعث ایجاد بازاری جدید می شوند با این تعریف کارآفرین هستند. به بیان کلی تر کارآفرینان منابع را مدیریت می کنند تا چیز تازه ای بسازند اعم از شغل تازه یا کالا یا خدمت یا حتی بازار تازه- آن چه کارآفرینان موفق را از کارآفرینان دیگر متمایز می کند سرعت توسعه فعالیت اقتصادی آنان است.

آن هایی بیشتر موفق هستند که فعالیت اقتصادی شان را بتوانند به سرعت رشد دهند. آنها موقعیت هایی را که در بازار دیگران به آنها توجهی نمی کنند می یابند و همین ایده بهره برداری کردن از این موقعیت ها را در ذهن آنها شکل می دهد. آن ها خودشان را به خوبی در بازاری که در حال انتقال و تغییر است جا می اندازند که از این نظر مبتکر و مخترع شناخته می شوند. آن ها به دقت پیش بینی می کنند که جهت بازارها در حال تغییر است و سپس آماده می شوند که بازارهارا به راه بیندازند که دین کار را قبلاً کسی انجام نداده بود.کارآفرین ترجمه واژه فرانسوی Entrepreneurship است که از واژه Entreprendreبه معنای عهده دار شدن کاری گرفته شده است.فراهانی - - 1388

می نویسد:کارآفرین کسی است که سازماندهی و مدیریت و پذیرفت خطرهای حضور در فعالیت تجاری را می پذیرد. پیتر دراکر1 معتقد است کارآفرین کسی است که فعالیت سودآور کوچک و جدیدی را با سرمایه خود شروع میکند، ارزشها را تغییر میدهد و ماهیت آن را متحول میسازد و در آیندهای نهچندان دور، کسب وکاری شایسته را بنیان مینهد .گرچه برای افراد کارآفرین اکتفا به این حد نیز دور از ذهناست و دائماً همچون چشمهای جوشان،حرکت و نوآوری را جزو ویژگیهای اصلی خود قرار میدهند.

کارآفرینی سازمانی

کارآفرینی سازمانی فرآیندی است که فعالیت های سازمانی را به سمت خلاقیت، نوآوری، مخاطره پذیری و پیشتازی سوق می دهد. مفهوم نوآوری از اجزا لاینفک کارآفرینی سازمانی در این تعریف است و بسیاری از محققان خلاقیت و نوآوری را به عنوان فعالیت های کارآفرینانه درنظر می گیرند و معتقدند که کارآفرینان سازمانی، نوآوران و مولدان ایده هستند. نتایج این نوآوری ها عبارت است از محصولات یا خدمات جدید، بازارها یا فرآیندهای جدید، دست یابی به یک سیستم توزیع جدید، پیاده کردن یک شیوه مدیریتی نوین و غیره[5] - پیرس ، . - 2009کارآفرینی سازمانی شامل پرورش رفتارهای کارآفرینانه در یک سازمان که قبلاً تأسیس شده می باشد.

و به این معنی است که سازمان ها می توانند نوآوری های مفید را به وسیله تشویق کارکنان برای فکر کردن همانند کارآفرینان، توسعه دهند و به آن ها برای تعقیب برنامه هایشان، آزادی و انعطاف پذیری بدهند، بدون این که آن ها را در باتلاق بوروکراتیک قرار دهند. سازمان کارآفرینانه ممکن است به عنوان سیستم توانمندسازی افراد برای استفاده از فرآیندهای خلاق که آن ها را برای به کار گرفتن و نوآفرینی فنونی که می تواند به طور برنامه ریزی شده، سنجیده و پرمعنی در سطحی از فعالیت نوآورانه مطلوب قادر سازد، نگریسته شود. کارافرینی سازمانی برای اطمینان از بقاء، به وسیله بازسازی عملیات سازمان ها، تعریف مجدد مفهوم کسب وکار و افزایش ظرفیت های نوآوری و کیفیت موردنیاز در محیط پویا، ضروری است[6] - مقیمی، . - 1392

مفهوم کارآفرینی سازمانی در معناو مفهوم فعلی را اولین بار » ژوزف شومپیتر - 1950 - « به کار برد. این اقتصاددان اتریشیالاصل ساکن آمریکا که او را پدر علم کارآفرینی مینامند، بر این باور بود که رشد و توسعه اقتصادی در یک نظام، زمانی میسر خواهد بود که افرادی در میان دیگر آحاد جامعه با خطرپذیری به نوآوری دست بزنند و با این کار، روشها و راهحلهای جدید و کارآمد را جایگزین راهکارهای ناکارآمد و کمبهره قبلی کنند. شومپیتر، کارآفرینی را به عنوان نیروی برهم زننده اقتصاد به کار برد و آن را با عنوان »تخریب خلاق« یا »خلاقیت ویرانگر« نامگذاری کرد. وی بیان می دارد ضرورتی ندارد که کارآفرینی، کار فیزیکی خاص باشد بلکه هر محیط اجتماعی روش خاص خود را برای کارآفرینی دارد. بنابراین هرسازمانی میتواند محیطی را فراهم کند که در آن تمام افراد بتوانند در انجام امور کارآفرینی مشارکت کنند. اگرچه تعداد زیادی از افرادی که سازمانهای قبلی خود را رها کرده و خودشان سازمانی جدید تاسیس کردهاند نمایانگر آن است که اغلب سازمانها قادر نیستند محیطی برای کارآفرینی خلق کنند.

کارآفرینی از نگاه شومپیتر دارای سه ویژگی اساسی است:
کارآفرینی قابل درک است، اما نمیتوان با بهکار بردن قوانین معمولی و تحلیل حقایق موجود و سطحی آن را به نحوی موفقیتآمیز پیشبینی کرد.کارآفرینی رویدادها و نتایج بلندمدت را شکل میدهد و برای اینکه موقعیتهای مناسبی خلق کند، شرایط اقتصادی و اجتماعی فعلی را تغییر میدهد.کثرت و تکرار وقوعی رویدادهای کارآفرینانه به کیفیت نسبی نیروها، تصمیمات راهبردی، اقدامات و الگوهای رفتاری بستگی مستقیم دارد.29 مرداد 1394، ICECI2015 یکی از صاحب نظران کارآفرینی را این گونه تعریف کرده است: کارآفرینی فرایندی است که در محیط ها ومجموعه های مختلفی اتفاق و به شکل تغییر در نظام اقتصادی از طریق نوآوری های افرادی که به فرصت های اقتصادی واکنش نشان می دهد، رخ می دهد و موجب ایجاد ارزش برای فرد در جامعه می شود.[7]

مککلهلند، تعریفی گستردهتر از کارآفرینی ارائه میکند و فرایند کارآفرینی را فراتر از کسب و کار بلکه به یک شیوه و منش زندگی تعبیر میکند. به گونهای که خلاقیت و نوآوری، عشق به کار و تلاش دائمی، پویایی، خطرپذیری، آیندهنگری، خلق ارزش، آرمانگرایی، فرصتشناسی، نیاز به پیشرفت و مثبتاندیشی را زیربنا و اساس زندگی افراد کارآفرین میپندارد.[8]مفهوم کارآفرینی سازمانی، از طریق نوآوری، تغییر استراتژیک و مدیریت استراتژیک تکامل یافته است و بر فعالیت های کارآفرینانه در یک سازمان، به منظور افزایش عملکرد تمرکز دارد. کارآفرینی سازمانی،به عنوان یک مولفه مهم در عملکرد سازمانی است ؟ این متغیر نقش بسزایی رادر توسعه نوآوری ها و فناوری های شرکت های با سایز  متوسط و میانگین ایفا می نماید.[9]

کارآفرینی سازمانی به انجام کسب و کار مخاطره آمیز بوسیله سازمان و کارآفرینی درون سازمانی اشاره دارد که ، به درون سازمان به  عنوان مکانی برای توسعه فعالیت های  کارآفرینانه تاکید دارد. [10] در حقیقت کارآفرینی سازمانی به عنوان دریچه ای به سوی بهره برداری از مزایای رقابتی ماندگار، نوآوری و  پیشگامی برای سازمان ها قلمداد می شود .کارآفرینی سازمانی به  معنای توسعه شایستگی ها و فرصت ها در درون سازمان از طریق ترکیب منابع جدید است . [11]

اهمیت و ضرورت کارآفرینی
بی شک، روند توسعه اقتصادی در کشورهای توسعه یافته، بیان گر این واقعیت است که اقتصاد تحت تأثیر کارآفرینی است، به گونه ای که کارآفرینان در توسعه اقتصادی کشورهای توسعه یافته، نقش محوری داشته اند و سرمایه های در دست جامعه را کشف و از آن بهره برداری می کنند. این در حالی است که کشورهای توسعه نیافته اهمیت آن را در توسعه اقتصادی نادیده گرفته و به خاطر غفلت از این عنصر حیاتی، موجبات عقب ماندگی خود را فراهم نموده اند. تاریخچه توسعه اقتصادی در کشورهای توسعه یافته، مستنداتی برای حمایت از این واقعیت فراهم می آورد که اقتصاد، تحت تأثیر کارآفرینی است. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد علت توسعه کشورهایی هم چون آمریکا، ژاپن و آلمان که از نظر صنعتی توسعه یافته اند، کارآفرینی است. کارآفرینی هم اکنون به عنوان یک حرفه ظهور کرده است و همانند دیگر حرفه ها باید توسعه یابد و از طریق برنامه های آموزشی و دانشگاهی خاص مبتنی بر مطالعات رفتاری و تجربی، پرورش پیدا کند.

خلاقیت و نوآوری

نوآوری زمانی رخ میدهد که ایده به صورت محصول، فرآیند یا خدمتی توسعه یابد. تعاریف مختلفی از نوآوری ارائه شدهاست. پیتر دراکر نوآوری را همانند هر فعالیت عینی درکنار نبوغ و استعداد، نیازمند دانش، توجه و سخت کوشی همه دست اندرکاران میداند. او معتقد است آنچه در میان کارآفرینان مشترک یافتم نه گونه خاصی از شخصیت بلکه تعهد سیستماتیک به نوآوری بوده است. مایکل تاشمن2 نوآوری را بستر پیروزی در کسب وکار دانسته تا مدیران در پی شناسایی سازوکار چرخه فناوری و جویبار نوآوری بتوانند به کمک انجام دگرگونیهای ناپیوسته در سازمان به امتیازهای ناشی از آنها برسند.

خلاقیت و نوآوری، استعداد مرموز نزد افراد نیست بلکه فعالیت روزمره برای برقراری روابطی است که قبلاً دیده نشده و برقراری ارتباط بین مسائلی است که به طور معمول در کنار یکدیگر قرار نمیگیرد. البته نوآوری در سایه نبوغ محض هم وجود دارد ولی بیشتر نوآوران به ویژه پیروزمندان آنها، از راه جستجوی آگاهانه و هدفمند فرصتهای کمیاب به نتیجه رسیدهاند. هالت3 اصطلاح نوآوری را در یک مفهوم وسیع به عنوان فرایندی برای استفاده از دانش یا اطلاعات مربوط به منظور ایجاد یا معرفی چیزهای تازه و مفید به کاربرد. ایشان توضیح می دهد که نوآوری هر چیز تجدید نظر شده است که طراحی و به حقیقت درآمده باشد و موقعیت سازمان را در مقابل رقبا مستحکم کند و نیز یک برتری رقابتی بلند مدت را میسر سازد.

به عبارتی دیگر نوآوری خلق چیز جدیدی است که یک هدف معین را دنبال و به اجرا رساند.دمنپور4 نوآوری سازمان را اختراع تازه ای از دانش یا توسعه اطلاعات تازه نظیر مفهوم، تئوری یا فرضیه می داند. نوآوری سازمانی مستلزم تبدیل ایده ها به اشکال قابل استفاده سازمانی است و این ایده برای پیشبرد عملکرد سازمانی مورد استفاده قرار می گیرد.[12] آرمبروستر5و همکاران نوآوری سازمانی را به نوآوری های سازمانی ساختاری و فرآیندی تفکیک نمودند.مدیرانی که بتوانند فضای خلاق و نوآور را در سازمان آماده کنند مدیران کارآفرین نام دارند، زیرا خلاقیت و نوآوری اصل اساسی از عوامل مهم بقای سازمان می باشند و نوآوری مهم ترین منبع مزیت رقابتی محسوب می شود. به نظر پیتر دراکر - - 1983 اساسی ترین کارآفرینی باید با نوآوری توأم باشد. نوآوری می تواند به عنوان یک رشته علمی در فرصت های نوآوری تجربه شود.[13]

پیشینه پژوهش

اسدی و مرادی - 1392 - در تحقیقی به بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و کارآفرینی سازمانی در وزارت ورزش و جوانان و ارائه مدل پرداختند. نتایج تحقیق نشان داد که بعد ساختاری و بعد کیفیتی سرمایه اجتماعی و کارآفرینی سازمانی و در نهایت سرمایه اجتماعی و کارآفرینی سازمانی رابطه مثبت و معنی داری در سطح اطمینان

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید