بخشی از مقاله
چکیده
تئوری های سیکل زندگی یک محصول بنای نوآوری را بر ارتباط و تعامل موثر بازار و تهیه کنندگان بازار می گذارد. ورنون سه مرحله را برای سیکل زندگی یک محصول که تحت نفوذ تقاضای بازار عمل می کنند بازشناسی نموده است. مرحله تولید، مرحله مشخص شدن وق طعی شدن ویژگی های تولید و مرحله استاندارد شدن محصول. ورنون فرض را بر دسترسی یکسان بنگاه های اقتصادی کشورهای پیشرفته به دانش علمی و فنی می گذارد، اما در عین حال فاصله ای را بین دانش علمی و فنی از یک سو و تبدیل آن به محصولات تکنولوژیک قائل می شود. وی تفاوت کشورهای صنعتی با آمریکا را در درآمدها و قدرت خرید بالا در این کشور می داند.
به بیان دیگر ارتباط با بازاری که قدرت خرید آن بالاست، کارآفرینان را - که مجریان نوآوری و پدیدآورندگان محصولات جدید هستند - به پاسخگویی به تقاضاهای جدید بازار وا میدارد. تقاضاهایی که تامین آنها مستلزم نوگرایی و بهینه سازی محصولات و نیز مستلزم صرف هزینه بالا در توسعه و تولید محصولات جدید است. بنابراین صرف هزینه بالا توسط شرکتهای امریکایی به خاطر وجود تعامل موثر بین ظرفی تهای بازار و تهیه کنندگان آن است. در مرحله دوم که مرحله تثبیت تولید است تهیه کنندگان امریکایی به گسترش بازارهای خود می پردازند و به سرمایه گذاری در خارج از مرزهای امریکا مبادرت می ورزند.
-1 مقدمه
نوآوری یک فرایند است که در این فرایند ابتدا فرد اجازه می دهد تصورش به آسمانها صعود کند، سپس آن را به زمین میآورد و مهندسی می کند - مهندسی ایده - تا تبدیل به ایده شود، سپس ایدهها را از طریق مدیریت ایده به ایده های عملی، مفید و مناسب تبدیل می کند.
- خلاقیت - به دنبال آن ایده ها را به کالا، خدمات و فرایند تبدیل می کند و نهایتاٌ با تجاری کردن محصولات، خدمات و فرایندهای جدید یا توسعه یافته در بازار، فرایند نوآوری خاتمه می یابد. به عبارتی خلاقیت لازمه نوآوری است اما باید توجه داشت که ازخلاقیت تا نوآوری غالباٌ راهی طولانی در پیش است که معمولاٌ این راه را افراد کارآفرین تسهیل می کنند
هنگامی که تکنیک های تولید استاندارد شد و تولید نیازمند محیط صنعتی بسیار پیشرفته ای نیست تمرکززدایی از خطوط تولیدی و ارزان شدن آنهاو متعاقباً استقرار آنها در کشورهای توسعه نیافته محقق می شود. به نظر هیرش، مهارت علمی و تکنولوژیک پایه و مرحله نخست نوآوری را تشکیل می دهد و کشورهای پیشرفته به همین دلیل جایگاه ویژه ای در نوآوری ها و تولیدات جدید دارند.
بنابراین برخلاف ورنون معتقد است که کشوهای دیگری نظیر سوئد و سوئیس نیز می توانند علیرغم کمی سرمایه، مصدر نوآوری و تولید محصولات جدید باشند. در مرحله دوم، صادرات و سرمایه است که نقش اساسی را بازی می کند. مهم آن است که تولید در جایی شکل بگیرد که اقتصاد خارجی به راحتی قابل دسترس باشد. در پایان در مرحله استاندارد شدن محصول و هنگامی که سرمایه نقش اساسی خود را از دست می دهد کشورهای کمتر توسعه یافته می توانند با سهولت به سرمایه گذاری در محصولات جدید بپردازند
-2 نوآوری
نوآوری عمری به درازای عمر بشر دارد زیرا بشر همواره به دنبال یافتن راه های جدید برای انجام کارهای خود بوده
است. نوآوری پدید ه ای چند وجهی است. به همین دلیل موضوع مطالعه شاخه های مختلف علوم انسانی قرار گرفته است . از دید علوم رفتاری این پرسش مطرح می شود که هنگام بروز یک عمل نوآورانه چه نوع رفتارهایی از انسان سر می زند و زمینه های بروز چنین رفتاری چیست. از دید یک اقتصاددان این پرسش مهم است که چه انگیزه ها و شرایط اقتصادی باعث تسهیل نوآوری می شود و اثرات آن در عملکرد بنگاه ها و صنایع مختلف چیست از دید مدیران، نحوه مدیریت بنگاه برای بهره برداری بهتر از ظرفیت های خلاق و نوآور کارکنان بسیار اهمیت دارد
نوآوری مقوله ای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است. قدرت های سیاسی معمولاً پیرامون صاحبان دانش و تکنولوژی شکل می گیرند. نوآوری، تاثیر شگرفی بر صنعت و اشتغال می گذارد. طی چند دهه گذشته تلاش قدرت های سیاسی برای افزایش نوآوری تکنولوژیک به منظور ایجاد تحول و توسعه اقتصادی – سیاسی تشدید شده است. بحران های نفتی و ضرورت جایگزینی منابع انرژی غیرنفتی و طبیعت رقابتی فعالیتهای نوآوری و توجه به جنبه های اقتصادی نهفته در نوآوری و اجبار دولت ها در افزایش هزینه پژوهش های مربوط به نوآوری در مواجهه با جهانی شدن اقتصاد از مهمترین دلایل توجه به نوآوری است
1-1 تعریف نوآوری
معمولاً این واژه در معنای عام آن، به هر محصول یا پدیده ی جدیدی که توسط انسان ایجاد شده باشد، اطلاق می گردد. ولی در معنای دقیق تر و در حوزه مدیریت تکنولوژی، تعریف خاص تری برای آن ارائه می گردد که با مفاهیمی نظیر خلاقیت و اختراع متفاوت است.
برای نوآوری از دیدگاه های مختلف، تعاریف مختلف ارایه شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره می شود: کانتر در تعریف نوآوری، بر فرایند آن تأکید دارد و نوآوری را فرایند گردآوری هر نوع ایده جدید و مفید برای حل مسئله می خواند و معتقد است که نوآوری شامل شکل گرفتن ایده، پذیرش و اجرای آن است. کوئین نوآوری را اولین تحول و تبدیل یک ایده به عمل در یک فرهنگ تعریف می کند. شومپیتر در آثارش، نقش پرتحرک و قدرت نوآوری در صحنه تولید را برجسته ساخته است. او نوآوری را به منزله استقرار کارکردهای نو در تولید می داند.
از نظر پرو نوآوری از صفات ویژه رشد اقتصادی است. پرو این صفات را چنین تعریف می کند: توان خلق و آفرینش اقتصادی، یعنی مجموع فعالیت هایی که پدیده های نو و کارآ را برانگیزانند و به کار گیرند. هم چنین به معنای نشر نوآوری و نتایج آن در همه سطوح حیات اقتصادی است.
نوآوری عبارت است از ظرفیت کلی نوآوری سازمان در معرفی محصولات جدید به بازار یا گشودن بازار جدیدبه همراه ترکیب گرایش راهبردی با رفتار و فرایندهای نوآوری
نوآوری درباره تغییر و توانایی مدیریت تغییر در طول زمان است. نوآوری می تواند درباره بهره برداری موفقیت آمیز از ایده های جدید به شکل تولید محصول و یا خدمات جدید و یا اصلاح آن باشد . هم چنین می تواند درباره شیوه ارائه خدمت و یا تولید محصول نیز باشد. نوآوری می تواند درباره بازاریابی خلاق محصول موجود در بازار یا درباره تغییر الگوی کسب و کار باشد
1-2 انواع نوآوری
تفکیک فوق بیشتر مبتنی بر 5 گروه نوآوری است که شوچیتی معرفی کرده است. بر این اساس گروه اول را جزء نوآوری تکنولوژیک و 3 گروه آخر را نوآوری سازمانی نام نهاده اند. به عبارتی خلق محصولات، خدمات و یا فرایندهای جدید و یا توسعه محصولات، خدمات و فرایندهای موجود را نوآوری تکنولوژیک می گویند و هر نوآوری غیر از آن را نوآوری سازمانی نام نهاده اند. ادامه این تحقیق بر مبنای نوآوری تکنولوژیک و سازمانی که در ادامه شرح مختصری از آنها ارائه می شود، بنا شده است
-3 الگوهای تکامل فرایند نوآوری
فرایند نوآوری تکنولوژیک، فرایند تبدیل ایده جدید به کالا - محصول، خدمت - و یا فرایند جدید یا کاملا توسعه یافته است. به گفته فریمن، نوآوری مجموعهای از عملیات فنی، صنعتی و تجاری است. بنابراین به سادگی نمیتوان آن را به قالبهای خطی ساده تعریف کرد . اما تا قبل از دهه 80 مدل های ارائه شده برای فرایند نوآوری مبتنی بر فرایند خطی ساده تصور می شدند که با تحقیقات پایه، شروع و منجر به خلق ایده و در نهایت تولید کالا یا فرایند جدید میشوند. اما با تحقیقات وسیعتر و بررسی موشکافانه رفتارهای فرایند نوآوری در شرایط مختلف، پیچیدگیهایی مشاهده شد که دیگر نمی شد آنها را در یک فرایند خطی خلاصه کرد. بنابراین فرایندهای غیرخطی مورد ارزیابی قرار گرفتند و محققان مختلفی سعی در شناخت فرایندهای نوآوری کردند.
1-3 عوامل موثر بر شکل گیری فرایندهای نوآوری
با جمع بندی بررسیهای انجام گرفته برای این تحقیق، به طور کلی پارامترها و عوامل موثر بر فرایندهای نوآوری شرکتها رابه دو گروه اصلی میتوان تفکیک کرد:
عوامل درونی را "موتور نوآوری" نام نهاده اند که سیستم پیچیده عوامل داخلی تاثیرگذار بر فرایند نوآوری را شامل می شود. عوامل داخلی شامل توانایی و قابلیت یادگیری شرکتها برای توسعه و خلق محصولات و فرایندهای جدید است. عوامل خارجی نیز تواناییهایی است که قدرت رقابت و عرضه متناسب با نیاز مشتریان را گسترش می دهد. آندریاس هرمن، ترستن تامزاک و رنه بفورت در نتایج تحقیق عوامل داخلی موثر بر نوآوری را توان تکنولوژیک سازمان، تمایل مدیران و کارکنان به رها کردن دانش موجود خود، ارتباط استراتژیک سازمان با مشتریان، تامین کنندگان و رقبا ، عدم سرمایهگذاری خاص بر روی تکنولوژیهای قبلی، تمرکز بر خواستههای مشتریان، تمرکز بر بازار با تکیه بر شایستگیهای اساسی، بازارگرایی را معرفی نمود.