بخشی از مقاله

چکیده

همه سازمانها برای ماندگاری نیازمند اندیشه های نو، نظرهای بدیع و تازه اند. افکار و نظرهای جدید، مانند روحی در کالبد سازمان دمیده می شود و آن را از نیستی نجات می دهد. برای اینکه بتوان در دنیای متلاطم و متغیر امروز به حیات ادامه داد، باید به نوآوری و خلاقیت روی آورد و ضمن شناخت تغییرات و تحولات محیط، برای رویارویی با آنها پاسخ های بدیع و تازه تدارک دید. از طرفی می دانیم که مبحث کارآفرینی با مباحث خلاقیت و نوآوری ارتباط نزدیک و تنگاتنگی دارد. بنابراین با توجه اهمیت روزافزون خلاقیت و نوآوری در عرصه رقابت و کارآفرینی، در این مقاله در ابتدا مفاهیم خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی را معرفی کرده و سپس به نقش خلاقیت در حل مسائل و مشکلات سازمان پرداخته و در پایان نیز سه واژه مذکور؛ یعنی خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی را در کنار یکدیگر قرار داده و رابطه بین آنها را بررسی خواهیم کرد.

-1 مقدمه

در عصر حاضر به دلیل پیشرفت های علمی و فنی، واژه دهکده جهانی کلمه ای مناسب به نظر می رسد. از آنجا که شبکه های ارتباطی بازارهای گوناگون تولید و عرضه خدمات را در سطح ملی، منطقه ای و جهانی به یکدیگر متصل ساخته و کلید ورود به این بازارهای جهانی را رقابت پذیری دانسته اند، بدیهی است که در این رقابت جهانی نه تنها کشورها بلکه کلیه افراد و نهادها باید پیوسته قابلیت های رقابت پذیری و سازگاری خود را افزایش دهند.

برای دستیابی به این مهم، پرورش ایده های خلاق و کارآفرینانی که بتوانند خود را پیوسته با دنیای جدید هماهنگ و سازگار کنند، ضروری به نظر می رسد. در جهان امروز خلاقیت بعنوان جوهره کارآفرینی مطرح بوده ورمز بقاء شرکتهای نوپا و در حال توسعه می باشد.از طرفی نوآوری محور رقابت است و به طور کلی از شاخص های توسعه یافتگی هر کشوری می توان به میزان توجه آن کشور به خلاقیت ، نوآوری و کارآفرینی نام برد.

-2 خلاقیت

-1-2 مفهوم خلاقیت

دانشمندان خلاقیت و نواوری را به صورتهای متعدد و متنوعی تعریف کرده اند که هر یک به نوعی روشنگر بعدی از فرآیند خلاقیت و نواوری است. خلاقیت عبارت است از بکارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید . - Kaiser,1968:4 - خلاقیت فرایند تکامل بخشیدن به دیدگاههای بدیع و تخیلی درباره موقعیت های مختلف تعریف شده است - مورهد، 1374، ص. - 443 یکی از نویسندگان خلاقیت را به عنوان پدیدآوری - تولید - فکری نو تعریف کرده است - . - Stoner,1995:426 تورنس نیز در کتاب خود به نقل از کارل اندرسون - - 1969 در تعریف خلاقیت می تویسد:

-    خلاقیت عمیقتر کندن است.

-    خلاقیت دوباره نگاه کردن است.

-    خلاقیت صحبت کردن و گوش دادن به یک گربه است.

-    خلاقیت وارد آبهای عمیق شدن است.

-    خلاقیت خارج شدن از پشت درهای بسته است.

-    خلاقیت وصل کردن دو شاخه به پریز خورشید است.

-    خلاقیت میل به دانستن است.

-    خلاقیت خوش بودن است.

-    خلاقیت ساخت قصرهای شنی است.

-    خلاقیت آواز خواندن با نتهای خویش است.

-    خلاقیت دست دادن با آینده است - تورنس، . - 1375

خلاقیت زمانی شکل می گیرد که فرد راه حل تازه ای برای مسئله ای که با آن روبرو شده به کار ببرد. این تعریف شامل دو عنصر است: - 1 راه حل مسئله؛ - 2 تازه و نو بودن راه حل برای حل کننده مسئله. بنابراین ممکن است راه حلی مشابه برای فردی، خلاق باشد و برای دیگری غیر خلاق. با توجه به آنچه گفته شدخلاقیت» عبارت است از توانایی حل مسائلی که فرد راه حل آنها را قبلاً نیاموخته است. - Weisberg,1995 - «

-2-2 اجزا و عناصر خلاقیت

خلاقیت متشکل از عناصر و اجزا مختلفی است و آمابیل سه عنصر مهارت های مربوط به قلمرو یا موضوع، مهارت های مربوط به خلاقیت و انگیزه را از اجزای اصلی خلاقیت می داند. مهارت های مربوط به قلمرو عبارتند از: دانش و شناخت ما نسبت به موضوع، حقایق، اصول و نظریات و انگاره های نهفته در آن موضوع. این مهارت ها به منزله مواد اولیه استعداد، تجربه و آموزش در یک زمینه خاص به شمار می روند. به رغم اهمیت این عنصر، اگر فردی از بالاترین حد مهارت برخوردار، و از مهارت های خلاقیت بی بهره باشد، هرگز قادر به انجام کار خلاقی نخواهد بود. مهارت های خلاقیت، با شکستن قالب ها، مهارت های موضوعی را در راه جدیدی به کار می گیرد، یعنی از مهارت های موضوعی به شکل جدید استفاده می کند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید