بخشی از مقاله

چکیده

با پیچیده و پویاتر شدن هرچه بیشتر محیطهای سازمانی، انتظار میرود که نوآوری اهمیت بیشتری در دست یابی به مزیت رقابتی و حفظ آن ایفا کند. در این عصر، برای بقا و پیشرفت باید جریان نوآوری در سازمان را تداوم بخشید تا از رکود و نابودی ممانعت شود. شرط بقا در دنیای متلاطم کسب وکار، توجه به تحولات محیطی، نوآوری و درک ابعاد گوناگون ایجاد نوآوری در کسب وکار است. از سوی دیگر، تفکر استراتژیک، فرایندی خلاقانه و واگرا است و با چشم انداز و دورنمای طراحی راهبران سازمان مرتبط است.

این امر، مستلزم فراتر رفتن اندیشه مدیران از عملیات روزمره، با هدف تمرکز بر قصد استراتژیک بلندمدت کسب و کار، است. مقاله حاضر ضمن پرداختن به مفهوم تفکر استراتژیک و مفاهیم مرتبط با آن و همچنین مقوله نوآوری سازمانی و مفاهیم مربوطه، در پایان به ارائه مدلی جدید »چرخه ی تفکر استراتژیک- نوآوری سازمانی« در رابطه با چگونگی اثرگذاری تفکر استراتژیک بر توسعه نوآوری در سازمان می پردازد.

مقدمه

تغییرات اساسی و سریع روندها و رویدادهای سیاسی، اقتصادی و تکنولوژیکی در عصر فراصنعتی تاثیرات شدیدی بر عملکرد و رفتار سازمان ها دارد. تحقیقات نشان داده که تنها تعداد معدودی از مدیران به ویژه در کشورهای جهان سوم موفق به واکنش صحیح و به موقع در برابر این گونه تغییرات گردیده و توانسته اند نوع ساختار و پوشش درونی سازمان را متناسب با توانمندی موردنیاز در برابر چالش ها و دگرگونی ها، سازمان بخشند.

برای هماهنگی با تغییرات روزافزون و گام برداشتن در جهت اهداف سازمانی نیاز به تغییر در روش تفکر و تحول ذهنی مدیران سازمان ها می باشد و وقتی سازمان با مشکلات جدید مواجه می شود، راه حل های قدیمی کارایی خود را از دست می دهند . در حال حاضر شرکت ها و صنایع مختلف مجبورند تفکر استراتژیک1را سرلوحه کار خود قرار دهند و از طرف دیگر جهت اجرای آن، فرایندهای مدیریت استراتژیک را جایگزین شیوه قبلی و معمولی مدیریت نمایند تا بهتر بتوانند شرکت را از دورن و برون پویا و سرپا نگاه دارند، برنامه ریزی استراتژیک و حتی پیاده نمودن آن کار زیاد دشواری نیست آنچه در این راستا دشوار به نظر میرسد دوام و پایداری برنامه ریزی استراتژیک در شرکت است تفکر استراتژیک از دید میتنزبرگ2 عبارت است از یک فرآیند ذهنی که از طریق خلاقیت و شهود، نمای یکپارچه از کسب و کار را در ذهن ایجاد میکند.

از سوی دیگر، سازمان ها با نوآوری3 بیشتر، در پاسخ به محیط های متغیر و ایجاد و توسعه قابلیت های جدیدی که به آن ها اجازه دهد به عملکرد بهتری برسند موفق تر خواهند بود - مونتس4 و همکاران، . - 69:2004 در صورت گسترش فعالیتهای نوآورانه، سازمانها با عدم قطعیت و تغییرپذیری بیشتری در فرآیند نوآوری مواجه شده و نیاز به کارکنان خلاقی خواهند داشت که انعطاف پذیر، ریسک پذیر و مقاوم در مقابل عدم قطعیت و ابهام باشند. بنابراین اهداف مقاله درک ماهیت تفکر استراتژیک و نوآوری سازمانی و ارائه مدل جدید »چرخه ی تفکر استراتژیک- نوآوری سازمانی« در رابطه با چگونگی اثرگذاری تفکر استراتژیک بر توسعه نوآوری در سازمان می باشد.

. 1 ادبیات موضوع

.1 -1 تعاریف تفکر استراتژیک

ریشه های تفکر استراتژیک - تحلیل سیستماتیک موقعیت جاری سازمان و فرموله نمودن مسیر آتی آن - از اوایل قرن بیستم، مورد توجه بوده است. زمان شکوفایی تفکراستراتژیک بین سال های 1960 و 1990 زمانی که اغلب تکنیک های اساسی مدیریت استراتژیک توسعه یافته اند، بوده است. ده ایده اصلی بزرگ شامل برنامه ریزی بلندمدت و تحلیل استراتژیک و کیفیت و برنامه ریزی سناریو و مدل های تخصیص منابع، فرهنگ سازمانی، رهبری، اندازه گیری و همردیفی استراتژیک سنگ بنای شکل گیری تفکر استر اتژیک بوده اند.

این ایده ها ابزارهایی قابل اطمینان بوده اند ولی با در نظرگرفتن تغییرات سریع و رقابت جهانی حاکم بر ما، تفکراستراتژیک خلاق، مزیت رقابتی جدید مدیران و منبع نهایی ایجاد تمایز سازمان ها شده است - آلیو،. - 4:2006 6 آبراهام7تفکر استراتژ یک را شناسایی استراتژی های قابل اطمینان و یا مدل های کسب و کاری می داند که به خلق ارزش برای مشتری منجر شوند. او معتقد است جستجو برای یافتن گزینه های استراتژیک مناسب، کهمعمولاً به عنوان بخشی از فرآیند مدیریت استراتژیک انجام می گیرد، در واقع نتیجه عملی تفکر استراتژیک است - آبراهام، . - 6:2005 گریتز1نقش تفکر استراتژیک را تلاش برای نوآوری و تجسم آینده ای جدید و بسیار متفاوت برای سازمان می داند که ممکن است منجر به تعریف مجدد استراتژی های اصلی و یا حتی صنعتی که شرکت در آن فعالیت می کند شود.

خانم لیدکا،2 تفکر استراتژیک را مبنائی برای خلق استراتژی نو می داند که قادر است قواعد رقابت را تغییر دهد و چشم انداز کاملا متفاوت، از وضع موجود را ترسیم کند. لیدکا برنامه ریزی استراتژیک را ابزاری برای پیاده سازی استراتژی خلق شده از طریق تفکر استراتژیک و همچنین تسهیل تفکر استراتژیک میداند. تفکر استراتژیک تنها به مفهوم حل مشکل نیست، حل مشکل با قواعد عادی و جاری ارتباط دارد، در حالی که تفکر استراتژیک بیشتر به خلق مسائل و ایجاد چالش هایی می پردازد که سازمان را در مسیر تازه به حرکت وا می دارد .

2-1 ضرورت تفکر استراتژیک

امروزه سخن گفتن ازشدت وجهت تغییرات محیطی ولزوم توجه به آن، دست مایه اغلب نویسندگان، مدیران، رهبران، سیاستگذاران، برنامه ریزان وتصمیم گیران سازمانی است. کافی نیست که فقط از تغییرات سخن بگوئیم، بلکه رهبران نیز باید خود را تکان دهند و ذهنیت های سنتی اداره سازمان را که آن را به سازمانی اداری با کارائی تکراری، عادی و روزمره تبدیل کرده، کنار بگذارند وخویشتن را به تفکر استراتژیک وسیستمی مجهز نمایند. ضرورت تفکر استراتژیک را می توان به صورت ذیل خلاصه کرد:

1.    پویایی و پیچیدگی محیط: امروزه پیچیدگی محیط برتنوع پدیده های سازمان تأثیر می گذارد. درک، فهم وشناخت این پیچیدگی نیازمند تفکر استراتژیک است.

2.    عدم ایقان حاکم برسازمانها: در زمان حاضر که بی ثباتی وعدم قاطعیت براغلب سازمانها حاکم است، تفکر استراتژیک می تواند جای تفکر ساده ساز و تقلیل گرا را بگیرد. تفکر دومی در حالت و شرایط ثبات که امکان پیش بینی وجود دارد، می تواند مفید باشد ولی در شرایط عدم قطعیت چنین فرضی جای تردید دارد.

3.    جهانی شدن پدیده ها: هماوردطلبی با چالش هایی که ابعاد جهانی دارد، نیازمند تفکر پیچیده است. گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات به این پدیده وسعت و عمق بیشتری داده است و ضرورت توجه به ابعاد جهانی سازمان ها را گوشزد می کنند.

.3-1 عناصر تفکر استراتژیک

محققان بسیاری در مورد ابعاد تفکر استراتژیک بحث نموده اند که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود.

- تاکور و کالینگو3بیان نمودند که تفکر استراتژیک شامل ویژگی های چون فعال بودن و ریسک پذیری، مرکزیت کنترل و ارتباطات قدرت می باشد لیدکا عناصر تفکراستراتژیک را در یک مقاله مفهو می شامل دیدگاه سیستمی، تفکر در طول زمان، فرضیه گرایی، نیت مندی و خوشبینی بیان نمود. وی اشاره نمود که این عناصر در کنار یکدیگر توانمندی منعطف شدن سازمان نسبت به تغییرات را ایجاد می نمایند و در کنار یکدیگر برای سازمان پیامدهای خوبی را به همراه خواهند داشت.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید