بخشی از مقاله

چکیده

در دنیای امروزی، کارآفرینی و کارآفرینان نقش کلیدی در روند توسعه و پیشرفت اقتصادی جوامع مختلف ایفا می کنند. تجارب چشمگیر کارآفرینی کشورهای آسیایی نظیر چین، سنگاپور، ژاپن و کره جنوبی قابل توجه است که این قبیل کشورها امروزه به توسعه یافتگی خود می بالند

باید توجه داشت که کارآفرینان تنها به ایجاد فرصتهای شغلی جدید نمی پردازند بلکه با ساختار، تفکر، تحرک و فرهنگ لازم دست به تحول و تغییر در بنیادهای کهن و سنتی می زنند و از دل آن بنای نوینی را ایجاد می کنند. کشورهایی نظیر کشور ما که با مشکلات زیاد اقتصادی مانند تورم و بیکاری مواجه اند برای رهایی از این مسائل در بخش خصوصی و دولتی نیاز به کارآفرینان سازمانی با جرات، خلاق، نوآور و ریسک پذیر دارد تا در راستای رشد و توسعه سازمان و جامعه خود دست به کار شده و طرحی نو به وجود بیاورند.

در این مقاله، نقش کارآفرینی را با تکیه بر خلاقیت و نوآوری بررسی کرده و به این نتیجه دست یافتیم که کارآفرینان خلاق در ادارات و سازمان های دولتی می توانند بسیار مثمر ثمر باشند و به پیشرفت در دستاوردهای عملی می انجامد.

مقدمه:

نیاز امروز جوامع به کارآفرینی سازمانی در پاسخ به چند مشکل به وجود آمده است از جمله، رشد سریع تعداد رقبای پیچیده و جدید، حس بیاعتمادی نسبت به روشهای سنتی در مدیریت شرکتها، خروج جمعی از بهترین و درخشان ترین متخصصان از شرکت ها برای تبدیل شدن به کارآفرینان کوچک، رقابت بینالمللی، کوچک کردن شرکتهای بزرگ و میل عمومی به بالابردن بازدهی و بهرهوری.

شرایط اقتصادی، صنعتی، اجتماعی و فرهنگی امروز کشور به گونهای است که حل مشکلات و تنگناها، الگوها و راهحلهای جدید و متفاوتی را طلب میکند .مسائل امروز سازمانها با راهحلهای دیروز حل شدنی نیست و پیشبینی آینده، مشکلات آتی را حل نمیکند، بلکه باید برای پیشسازی آینده اقدام کرد. سازمانها باید به قدرکافی منعطف باشند تا بتوانند پاسخ گوی تمام شرایط ممکن باشند. ایجاد جو کارآفرینی در سازمانها کمک میکند تا این انعطافپذیری را به دست آورند و نیز کمک میکند تا سازمان برای هر وضعیتی یک ایده داشته باشد و کمک میکند تا خلاقیت در سازمان نهادینه شود

در نهایت کارآفرینی سازمانی می تواند کلید راهگشای شرکت ها و سازمان های ما در شرایط تحریم و نیز مواجهه با محیط های پیچیده رقابتی باشد. چرا که سازمان باید آنقدر پویا، چابک و خلاق باشد که بتواند در برابر تهدید ها در کمترین زمان و با بهترین راهکار واکنش نشان دهد که حتی از تهدید ها به عنوان فرصت استفاده نموده و همچنین فرصت های ایجاد شده را بتواند به موقع تشخیص و استفاده کند.

این موارد اهمیت و ارزش کارآفرینی را بیش از پیش برای ما می نمایاند و نقش آن را در ادارات و سازمانهای دولتی و غیر دولتی پررنگ می کند و در این تحقیق، نگاهی کلی بر مقوله ی کارآفرینی سازمانی داشته و آن را بررسی می نماییم.

-1 کارآفرینی :

»کارآفرینی، واژه ای است نو که از معنی کلمه اش نمی توان به مفهوم واقعی آن پی برد. این واژه به جای کلمه ENTERPRENEURSHIPبه کار می رود که در اصل از کلمه فرانسوی ENTERPRENDER به معنای متعهدشدن نشأت گرفته است. بنابر تعریف واژه نامه وبستر کارآفرین کسی است که متعهد می شود مخاطره یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی اداره و تقبل نماید

بعضی از دانشمندان نظیر شومپیتر، کارآفرین را مهم ترین عامل توسعه اقتصادی دانسته اند.» وی معتقد است کارآفرین یک مدیر صاحب فکر و ابتکار است که همراه با خلاقیت، ریسک پذیری، هوش، اندیشه، و وسعت دید، فرصت های طلایی می آفریند. او قادر است که با نوآوری ها تحول ایجاد کند و یک شرکت زیان ده را به سوددهی برساند. -

»اصطلاح کارآفرینی در معنا و مفهوم فعلی را اولین بار »ژوزف شومپیتر« به کار برد. این اقتصاددان اتریشیالاصل ساکن امریکا که او را پدر علم کارآفرینی مینامند، بر این باور بود که رشد و توسعه اقتصادی در یک نظام، زمانی میسر خواهد بود که افرادی در میان دیگر آحاد جامعه با خطرپذیری به نوآوری دست بزنند و با این کار، روشها و راهحلهای جدید و کارآمد را جایگزین راهکارهای ناکارآمد و کمبهره قبلی کنند.

با توجه به نظریه ی شومپیتر ، می بینیم که وی خلاقیت و نوآوری را از عوامل مهم در این صنعت می داند ؛ چه اگر کارآفرین ، بدون این دو فاکتور دست به کارآفرینی بزند به طور حتم شکست خواهد خورد. دنیای کسب و کار امروزی ، دنیای رقابت و نوآوری است و کسی در این وادی ماندگار می شود که ایده های نو را با نیازهای بازار ترکیب کند.

شومپیتر، کارآفرینی را به عنوان نیروی برهم زننده اقتصاد به کار برد و آن را با عنوان »تخریب خلاق« یا »خلاقیت ویرانگر« نامگذاری کرد.شاید وجه تسمیه این عنصر فعال در آفرینش و بازآفرینی روشها و نظامها پس از تحول شکلی یا محتوایی ایشان باشد که با فروپاشی و برهمزدن نظامهای ناکارآمد، سعی در چینش و بازآفرینی خلاقانه و مبتکرانه آنها به روش صحیح و کارآمد میکند.

کارآفرینی از نگاه شومپیتر دارای سه ویژگی اساسی است:

-1 کارآفرینی قابل درک است، اما نمیتوان با بهکار بردن قوانین معمولی و تحلیل حقایق موجود و سطحی آن را به نحوی موفقیتآمیز پیشبینی کرد.

-2 کارآفرینی رویدادها و نتایج بلندمدت را شکل میدهد و برای اینکه موقعیتهای مناسبی خلق کند، شرایط اقتصادی و اجتماعی فعلی را تغییر میدهد.

-3 کثرت و تکرار وقوعی رویدادهای کارآفرینانه به کیفیت نسبی نیروها، تصمیمات راهبردی، اقدامات و الگوهای رفتاری بستگی مستقیم دارد.

پیتر دراکر معتقد است کارآفرین کسی است که فعالیت سودآور کوچک و جدیدی را با سرمایه خود شروع میکند، ارزشها را تغییر میدهد و ماهیت آن را متحول میسازد و در آیندهای نهچندان دور، کسب و کاری شایسته را بنیان مینهد.

مککله لند، تعریفی گستردهتر از کارآفرینی ارائه میکند و» فرایند کارآفرینی را فراتر از کسب و کار بلکه به یک شیوه و منش زندگی تعبیر میکند. به گونهای که خلاقیت و نوآوری، عشق به کار و تلاش دائمی، پویایی، خطرپذیری، آیندهنگری، خلق ارزش، آرمانگرایی، فرصتشناسی، نیاز به پیشرفت و مثبتاندیشی را زیربنا و اساس زندگی افراد کارآفرین میپندارد. -

در این روش زندگی، شکست مفهومی جز تجربه نزدیکشدن به موفقیت ندارد، شکست پلهای برای بالا رفتن است، دستاوردی برای آموختن، تصور هرچند ناقصی از آرمان موفقیت و واقعهای که هنوز فواید آن به سود تبدیل نشده است، تعبیر میشود.

اما ریشه، مفهوم و مبانی نظری کارآفرینی به قرن 18میلادی بازمیگردد. در آن زمان ریچاردکانیلون - 1755 - عوامل اقتصادی را به سه دسته زمین، نیروی کار و عوامل اقتصادی ریسکپذیر تقسیم کرد. تلفیق مفهوم ریسکپذیری با فعالیتهای اقتصادی، اولین گام در تدوین مبانی نظری کارآفرینی بود، از این رو عدهای وی را ابداعکننده واژه کارآفرینی میدانند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید