بخشی از مقاله
چکیده
خلیج فارس به عنوان یک حوزه نیمه بسته از دیر باز تاکنون و از جنبه هاي گوناگون تحت تأثیر سیاست وعوامل تأثیرگذار گوناگون داراي اهمیت بوده است. استعدادهاي ژئوپولتیک، ژئواکونومیک، ژئواستراتژیک، ژئوکالچري، و ژئوتوریسم در ارتباطی تنگاتنگ موجبات برتري و کانون توجه قرارگرفتن این منطقه براي سایر نقاط و مهمتر از همه کشورهاي قطب دنیا و منطقه را فراهم آورده است. از لحاظ ژئوپولتیک وجود دولتهایی با سیاست هاي خاص خودوحضور دولتهاي فرامنطقه اي؛ از لحاظ ژئواکونومیک، وجود منابع طبیعی نفت وگاز، آبزیان و مروارید؛ از لحاظ ژئواستراتژیک گلوگاه ونقطه ثقل قرارگرفتن برسر راه اروپا، شبه قاره هند و آسیاي مرکزي؛ از بعد ژئوکالچري خاستگاه و ملل واقوام کهن تاریخی، وجود فرهنگ ها و مذاهب، اقوام و حتی ادیان متفاوت و مشترك و از لحاظ ژئوتوریسم، وجود مناطق بکر طبیعی براهمیت این منطقه افزوده است. به عنوان مثال وجود فرهنگ ها و دین وزبانهاي مختلف نه تنها موجب غنی تر شدن فرهنگ شده بلکه اشتراکات آنها موجبات وحدت را فراهم آورده اند.
به علاوه این استعدادها چنانچه در جاي خود مورد توجه قرارگیرند، به صورت مجزا می توانند به عنوان یک استعداد گردشگري و توریسمی واقع شوند.
امروزه در سطح منطقه اي و بین المللی عواملی همچون: اختلافات ارضی و مرزي ریشه دار ناشی از عوامل گذشته، جنگ هاي منطقه اي دامنه دار از قبیل جنگ خلیج فارس، مسأله اسرائیل، ظهور گروه هاي تروریستی، گروه بندي هاي منطقه اي در بعد منطقه اي ومبارزه با ظهور تفکر جدید اسلام و دنبال کردن پروژه اسلام ستیزي، نفوذ تفکرات و ایدئولوژي هاي بین المللی و حضور قدرت هاي فرامنطقه اي، گسترش ناتو به شرق و... از بعد بین المللی موجبات نا امنی در این منطقه را فراهم آورده اند. دراین مقاله سعی شده به بررسی و تجزیه و تحلیل این عوامل به دو صورت منطقه اي و بین المللی بر مقوله امنیت منطقه پرداخته شود.
کلمات کلیدي: خلیج فارس، امنیت، اید ئولوژي اسلامی، تروریسم و توریسم
مقدمه
خلیج فارس تحت تاثیر عوامل درونی و بیرونی از جنبه هاي مختلف در سطح منطقه اي و جهانی داراي اهمیت بوده است. امروز به دلیل توسعه تجهیزات و آسانی دسترسی و ارتباطات اهمیت آن بسیار بیشتر شده است. به همین جهت منطقه خلیج فارس از زوایاي مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادي و فرهنگی مورد تهاجم قرار می گیرد. بدیهی است این تهاجم نه تنها در بعد نظامی بلکه به صورت تلاش حداکثري و تمام عیار قدرتهاي منطقه اي و فرامنطقه اي براي نفوذ دراین منطقه حساس از زمین است. استعدادهاي گوناگون ومتنوع خلیج فارس علاوه بر فعالیت هاي سایر متداول موجب ایجاد جاذبه گردشگري وتوریستی نیز شده است. مسئله اصلی مقاله حاضر این است که نقش امنیت و تروریسم درتوسعه توریسم منطقه چیست؟در این مقاله سعی برمعرفی استعدادهاي موجود نیست، بلکه تلاش درمعرفی عواملی است که موجب تضعیف استعدادهاي موجود درخلیج فارس در دو سطح منطقه اي وبین المللی می باشد. فرضیه اصلی این مقاله این است که امنیت پایدار ضامن توسعه پایدار در بعد گردشگري است.روش تحقیق مقاله توصیفی تحلیلی وشیوه گردآوري اطلاعات کتابخانه اي است.
بحث
خلیج فارس به عنوان یک حوزه نیمه بسته از دیرباز تاکنون واز جنبه هاي گوناگون تحت تاثیر سیاست ها و عوامل تاثیرگذار مختلف داراي اهمیت بوده است. درگذشته هاي دورتر یابه تعبیر بهتر شروع دوره تاریخی ودر زمان هخامنشیان اهمیت دریانوردي مهمترین ویژگی آن بوده است. ظهور نخستین گهواره تمدن بشري - تمدن شهري - در حوزه مجاور آن یعنی بین النهرین بر اهمیت آن افزوده است. - میرحیدر - مهاجرانی - ، - 1381 واقع شدن در منطقه هلال حاصلخیز - مخدوم، - 1385 و پس از آن تجارت و دریانوردي بخصوص بعد از جنگ جهانی اول نه تنها به عنوان معبر دریایی تجاري مهم بلکه به عنوان بزرگترین کانون نفتی منبع رشد صنایع، اهمیت اقتصادي و نظامی واستراتژیک فراوان یافت. - محمدي وهمکاران، سلیمانی فارسانی و موسوي، - 1378
وامروزه خلج فارس شریان اقتصادي غرب است واز لحاظ استراتژیک اقتصاد دنیا به خلیج فارس وابسته است.و در کل خلیج فارس شیار هلالی شکلی است که بیش از یک چهارم ذخائر فسیلی جهان را در اختیار دارد واز طریق دریاي عمان به اقیانوس هند وآبهاي آزاد راه می یابد.منطقه خلیج فارس با امکانات اقتصادي و ژئوپلتیک شگرفی که دارد، نمی تواند نسبت به چالش هاي حیاتی موازنه هاي ژئوپلتیک وژئواستراتژیک قرن 21 نادیده انگاشته شود. - مجتهدزاده، - 1378
باید اذعان نمود که تحولات وپیشرفت هاي جامعه بشري از گذشته تاکنون نه تنها از نقش هاي مهم این منطقه در جهان نکاسته است بلکه خلیج فارس با حفظ نقش هاي گذشته عهده دار شدن نقش هاي جدید، به تاثیر خود بر جهان به عنوان یک کانون استراتژیک افزوده است. به هرحال امروزه عوامل مهمی که در زیل به آنها اشاره می گردد، توریسم این منطقه را که در گرو امنیت آن است را مورد تهدید قرار داده اند.
عوامل منطقه اي
دامنه نا امنی در خلیج فارس را عمیق تر و گسترده تر نموده و باطبع استعدادهاي توریستی را تحتالشعاع قرار داده است. کشورها و ملل جهان، امروز براي واژه پایدار برنامه ها و روابط داخلی و تعاملات و مناسبات خارجی اهمیت زیادي قائل شده اند و به این باور رسیده اند که در تمامی زمینه ها مثلا سیاست پایدار، اقتصاد پایدار، اجتماع پایدار، فرهنگ پایدار وتوسعه پایدار نیازمندامنیت پایدار وبه نوعی باوجود امنیت پایدار است که تمامی برنامه ها به تحقق پذیر بودن نزدیک می شوند. در سطح منطقه اي نیز امنیت پایدار ضامن سیاست پایدار، اقتصاد پایدار، اجتماع پایدار، فرهنگ پایدار و توسعه پایدار و... است، که این مفاهیم در ابعاد جغرافیایی کوچک، متوسط، وسیع و یا ملی، منطقه اي و بین المللی قابل بررسی هستند و خلیج فارس نیز از این امر مستثنی نیست. مهمترین و به نوعی موثرترین عوامل تاثیرگذار بر مقوله امنیت خلیج فارس عبارتنداز: - اختلافات ارضی ومرزي ریشه دار ناشی از مسائل گذشته
- جنگ هاي منطقه اي دامنه دار از قبیل جنگ خلیج فارس
- مساله اسرائیل
- ظهور جنبش هاوگروه هاي تروریستی
- وگروهبندي هاي منطقه اي
:1-1اختلافات ارضی ومرزي
در توضیح این عامل موثر بر نا امنی خلیج فارس باید نگاهی گذرا به گذشته داشت. قبل از اسلام ایران یگانه قدرت حاکم بر منطقه خلیج فارس بود و یونانیان و رومیان نیز نیم نگاهی به دریاي پارس داشتند. بعد از ورود اسلام به ایران خلیج فارس به همراه دریاي مدیترانه ودریاي سرخ، مهمترین کانون هاي آبی جهان اسلام قلمداد می گردیدند وحکومت هاي اسلامی به نوعی می کوشیدند که بر این منطقه تسلط داشته باشند. با قدرت گیري نخستین دولت مقتدر ایرانی، اسلامی و شیعی در ایران - دولت صفوي - که گستره وسیعی از ایران را تحت کنترل داشت واز سوي دیگر رقابت آن با دولت عثمانی، این بار نیز خلیج فارس در کانون توجه قرار گرفت که دولت اسلامی عثمانی سعی بر در تنگنا قراردادن ایران، با نفوذ بر خلیج فارس تحت کنترل ایران از طریق حاشیه هاي جنوبی آن داشت. قرون هیجدهم و نوزدهم میلادي را باید دوره ي تحول در موازنه قدرت در آسیا و اروپا به نفع قدرت هاي اروپایی دانست. در این دوره قدرت هاي آسیایی نظیر ایران، عثمانی و هندوستان که با همدیگر همسایه بودند، به دلیل کشمکش با یکدیگر بتدریج ضعیف شده وقدرت هاي اروپایی به ویژه انگلیس، روسیه، فرانسه، هلند وآلمان بتدریج قدرت گرفته و قلمروي نفوذ و سلطه خود را تا آسیا گسترش دادند. - حافظ نیا، - 1387
درپایان جنگ جهانی اول و مستعمره شدن ایران وعثمانی که اولی به صورت تحت الحمایگی ودومی به شکل اشغال و تقسیم، نفوذ این دولت ها درخلیج فارس بیشتر شد و در واقع جنگ جهانی اول را می توان دوره تثبیت حاکمیت قدرت هاي فرا منطقه اي بر خلیج فارس نامید. باتصرف قلمرو عثمانی هریک از کشورهاي تحت سلطه آن وبه ویژه خاورمیانه عربی بین استعماگران اروپایی تقسیم و قیمومیت آنها به یک دولت واگذار گردید و می توان شروع اختلافات ارضی ومرزي را از این دوره دانست. حاکمیت دولت استعماري انگلستان بر خلیج فارس وفتنه انگیزي آن علت عمده این نوع اختلافات است وامروز اگرچه انگلستان در منطقه حضور ندارد، اما این اختلافات نتیجه حضور آن در این منطقه بوده است. اختلافات ارضی و مرزي میان کشورهاي حاشیه خلیج فارس بیشتر در مناطق نفت خیز و داراي منابع نفتی است و یا بر سر جزایر می باشد که در این مورد بیش از 50 مورد اختلاف بین 8 کشور خلیج فارس وجود دارد. - محرابی ومهکویی، - 1387