بخشی از مقاله
چکیده
هیچ نظام سیاسی و جامعهای نمیتواند مصون از بحرانها و پیامدهای کوتاه و بلندمدت آن باشد. بحرانها در ذات خود بستر شکلگیری تهدیدها و فرصتهایی هستند که برحسب نوع، شدت و گستره محیطی بحران، میتواند نظام سیاسی و نخبگان حاکم را در شرایط دشوار و پرمخاطرهای قرار دهند. بنابراین کنترل و مهار بحران بر اساس یک تفکر نظام گرا، سیستمی و در قالب مدیریت بحران، ضرورتی راهبردی است. در این راستا امروزه یکی از عمدهترین مسائلی که صلح و امنیت بینالمللی را تهدید میکند، مسئله تروریسم است.
تروریسم پدیدهای است که تفاوتی بین افراد نظامی و غیرنظامی قائل نمیشود بلکه اکثر اوقات با استفاده از کشتار غیرنظامیان میخواهد به اهداف سیاسی و ناعادلانه خود دست یابد. در این میان کشور عراق با موقعیت حساس و وابستگیهای عمیق ژئوپولتیکی متقابل با ج.ا.ایران یکی از کشورهای درگیر پدیده تروریسم میباشد.
به این جهت مقاله حاضر مدل مدیریت بحران عراق و استراتژیهای امنیتی ج.ا.ایران در ارتباط با این بحران را به عنوان سوال اصلی مطرح میکند. بر این اساس این فرض را مطرح میکند که برای مدیریت بحران عراق باید از مدل مدیریت بحران چند سطحی بهره گرفت و ج.ا.ایران نیز باید استراتژی بازدارندگی را در اولویت سیاستهای امنیتی خود قرار دهد. لذا مقاله حاضر ضمن تبیین مدیریت بحران و پدیده تروریسم، تروریسم در عراق و مدل مدیریت بحران در عراق و امنیت ملی ج.ا.ایران را طراحی نموده است.
مقدمه
سیستم بینالملل نیز مانند سایر سیستمها، تحت تأثیر عوامل و وضعیتهای محیطی است و بنابراین برخی از وضعیت های مذکور قادرند به عنوان آنتروپی عمل نموده و ساختارها و فرآیندهای درونی آن را تحت تأثیر قرار دهند و سیستم را از وضعیت تعادل خارج نمایند. به عبارتی نقاط گسستی در تعاملات درون سیستمی ایجاد خواهد شد که سیستم مجبور به پاسخ در برابر آنها میباشد؛ چرا که در غیر اینصورت پایداری و حیات آن در معرض تهدید قرار خواهد گرفت. در چنین حالتی ورودیهای آشوبساز افزایش یافته و میتواند منجر به شکست سیستم گردد و به عبارتی سیستم را با بحران رو به رو مینماید، بنابراین سیستم برای بقا نیازمند مدیریت بحران میباشد. در این راستا طی تحولات پس از حادثهی 11 سپتامبر 2001 نقش ژئوپلتیک ایران در منطقه خاورمیانه افزایش یافت.
کانونی ترین نقطهیاین تحوّل ژئوپلتیک در حوزهی مرزی، سقوط رژیم بعثی در عراق است که به دنبال آن، پیوند الگوی نوین سیاسی با سایر روندهای شتاب دهنده،چشم انداز جدیدی از تحوّل ژئوپلتیک در منطقه را ترسیم نمود و اهمیت ژئوپلتیکی ایران در هارتلند اسلامی و شیعی را بیش از پیش نمایان ساخت. درواقع، ترکیب این تحولات با منابع سنتی و پایدار ژئوپلتیک، فرصت ها و مقدورات ویژهای را برای جمهوری اسلامی ایران تعریف می نماید که البته متضمن محدودیتها و تهدیدات جدیدی نیز هست.
یکی از خطیرترین و دغدغه انگیزترین این تهدیدات در سطح منطقه و جهان اسلام، حضور تروریستهای داعش در عراق میباشد. بنابراین پرسش اصلی این خواهد بود که مدل مدیریت بحران عراق و استراتژیهای امنیتی ج.ا.ایران در ارتباط با این بحران چگونه خواهد بود. و در ادامه این فرض را مطرح میکند که مدل مدیریت بحران چندسطحی با بهرهگیری از استراتژیهای دفاعی و تهاجمی مدل مناسب برای مدیریت بحران عراق و همچنین استراتژی بازدارندگی را به عنوان سیاست امنیتی ج.ا.ایران در این ارتباط مطرح مینماید.
احمد صدقی در مقاله مدیریت بحران به بررسی شرایط تصمیمگیری در بحران و شرایط بحرانهای آینده میپردازد. جیمز پاتریک و مایکل برچر در مقالهای تحت عنوان شیوههای مدیریت بحرانهای بین المللی به گونهبندی مدیریت بحران میپردازد.
حسین حسینی در مقاله مدیریت بحران و تصمیمگیری، سناریوهای مبتنی بر شبیه سازی، به تصمیمگیری در شرایط شکلگیری بحران و سناریوسازی میپردازد
در این راستا میتوان گفت در ادبیات موجود چندین ضعف وجود دارد، اکثر منابع موجود در حد نظریه هستند و به صورت عملی به کار گرفته نشدهاند و همچنین در مورد مدیریت بحران عراق منبع قابل توجهی نگارش نشده است. بنابراین با توجه به این ناکارآمدیهایی که در ادبیات موجود وجود دارد، پرداختن به مدیریت بحران و در پی آن مدیریت بحران عراق و نوع استراتژی منطقهای ج.ا.ایران ضرورت مییابد. بر مبنای فرضیه پژوهش و ناکار آمدی های موجود در ادبیات روابط بینالملل، پژوهش حاضر دو هدف نظری و کاربردی را دنبال مینماید. درحوزه نظری، بررسی مدیریت بحران و در حوزه کاربردی، هدف پژوهش ارائه مدل عملی برای مدیریت بحران عراق و استراتژی-های مناسب برای تامین امنیت منطقهای ج.ا.ایران میباشد.
چارچوب نظری مدیریت بحران
عبارت مدیریت بحران، به صورت امروزی برای اولین بار توسط رابرت مک فامارو به هنگام پیشامد امکان وقوع درگیری موشکی میان آمریکا و کوبا عنوان گردید. به این ترتیب، از پایان دهه 1970، فعالیتهای عمدهای در زمینه مدیریت بحران جلوهگر شد
در واقع مدیریت بحران علمی است کاربردی که به وسیله مشاهده سیستماتیک بحرانهای پیشین و تجزیه و تحلیل آنها، در جستجوی یافتن ابزاری است که به وسیله آنها از یک سو بتوان از وقوع فجایع پیشگیری نمود و یا برای مقابله با آنها آماده شده و از سوی دیگر در صورت وقوع آنها نسبت به بهبود اوضاع اقدام نمود
برخی مدیریت بحران را نوعی تدبیر استراتژیک قلمداد میکنند که در فرآیند آن محیطهای داخلی و خارجی یک بحران مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته، شناخت لازم کسب، مسیر استراتژیک پایه گذاری و استراتژیهایی خلق میشوند که نخبگان را برای رسیدن به اهداف تعیین شده و تدبیر شایسته و بایسته بحران یاری رساند. با توجه به مفهوم و تعریف بحران، بدیهی است که مدیریت بحران در برگیرنده یکسری عملیات و اقدامات پیوسته و پویا شامل برنامهریزی، سازماندهی، تشکیلات، رهبری و کنترل میباشد. در واقع مدیریت بحران فرایند کاهش خطرپذیری واقعه رویداده با استفاده از منابع ضد بحران به گونهای کارا و اثربخش است
در تعریف نقش و مسئولیت مدیریت بحران دو مفهوم نقش بسیار مؤثری دارند که عبارتند از: مدیریت بحران جامع - Comprehensive Emergency Management - و سیستمهای مدیریت بحران - Integrated Emergency CEM . - Management System عبارت از یک رویکرد جامع برای حسن انجام اقدامات و برنامههای مورد نیاز در صورت وقوع شرایط اضطراری است. در این سیستم کلیه اجزاء با یکدیگر پیوند دوگانه دارند. IEMS، شبکهای است که ارتباط بین اجزای سیستم CEM را هم از نظر استراتژیک و هم در عمل، به تصویر میکشد. به دیگر سخن CEM از مدیریت بحران یک ذهنی میسازد و IEMS، روشی است برای مفاهیم و جزئیات .CEM
همان گونه که بیان شد، مدیریت بحران یک علم کاربردی است که به وسیله مشاهده سیستماتیک بحرانها و تجزیه و تحلیل آنها در جستجوی یافتن ابزاری است که بوسیله آنها بتوان از بروز بحرانها پیشگیری نموده و یا در صورت بروز آن در خصوص کاهش اثرات آن، آمادگی لازم برای بهبودی اوضاع اقدام نماید. به عبارت دیگر مدیریت بحران، علم و هنر برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و رهبری بصورت یکپارچه، جامع و هماهنگ است که با بهرهگیری از ابزارهای در اختیار تلاش میکند، خطرات ناشی از بحرانهای مختلف را بر اساس مراحل مختلف بحران کنترل نماید
در واقع، هدف مدیریت بحران پیشبینی خطرات و فاکتورهای منجر به بحران، برنامهریزی و آمادگی برای مقابله با بحرانهای احتمالی، مقابله با بحرانها و ارائه راهکارهای مناسب برای رفع شرایط بحرانزا و در نهایت ایجاد شرایط مناسب است. با توجه به موارد ذکر شده در فوق میتوان قبل از وقوع بحران با بررسی دقیق مناطق مستعد بحران و شرایط ایجاد بحران، با حذف آسیب پذیریها، اثرات مخرب را به حداقل رسانده و قبل از آنکه یک بحران ناگوار و سنگین رخ دهد، از فشار بحران کاسته و در موقع ایجاد بحران با کمترین هزینهها میتوان شرایط بحران را پشت سر گذاشت
اصولاً در هر بحرانی دو گونه از اهداف منفی و مثبت را میتوان شاهد بود. اهداف مثبت بیانگر دستیابی به اهداف ملی است در حالیکه اهداف منفی بیانگر این است که بحران نبایستی به گونهای از کنترل خارج گردد که به جنگ منتهی شود. در هر بحرانی هم منافع مشترک و هم متضاد مشاهده میگردد که به این سبب میتوان در عین تضادهای موجود در بحران، همکاری و چانهزنی در آن را مشاهده نمود.