بخشی از مقاله
چکیده
توجه به خود شناسی از قرن ها پیش برای بشر مطرح بوده است .انسان تنها موجودی است که مرگ آگاه است و این مرگ آگاهی انسان ها را با مشکلات وجودی مواجه می کند و برای حل این مشکلات رویکردهای وجودی در روانشناسی تاسیس شده است . معنادرمانی از جمله درمان هایی از این جمله است و جزء شاخههای درمان وجودی محسوب میشود . این جستار با هدف شناسایی و معرفی معنا درمانی به مرور اجمالی منابع موجود پرداخته است. روش پژوهش مطالعه مروری میباشد و دستیابی به مقالات منتشر شده در مورد معنادرمانی با جستجوی کلید واژههای مرتبط در پایگاههای اطلاعاتی معتبر میسر گردید، سپس مطالب بهدست آمده با دیدگاه تحلیلی جمعبندی و گزارش شد.یافتهها نشان می دهد که اصول معنا درمانی بر یافتن معنا در زندگی هر فرد استوار است. در این روش انسان سه بعد زیستی، روانی و معنوی دارد که بعد معنوی در سازگاری انسان با شرایط نومیدکننده تاثیر ویژهای دارد. در ادامه برخی از تکنیک های معنادرمانی در اختلالات خاص معرفی شدهاست.نتیجه بدست آمده حاکی است معنادرمانی رویکرد هیجان انگیزی است که میتوان آنرا به عنوان یک روش اصلی یا کمکی در درمان بسیاری از اختلالات روانی بهکار برد.
واژگان کلیدی : خودشناسی، روانشناسی، معنا درمانی
مقدمه
از دوران باستان و از زمان سقراط شناخت خود جایگاه مهمی دشته است. کنستانتین سدیکیدز و جان اسکورونسکی - 1997 - Constantine Sedikides & John Skowronski معتقدند که نخستین سطح خود که ناشی از تاریخچه تکاملی ما و در گستره زندگی انسان پدید آمده است خودآگاهی ذهنی - Subjective self -awareness - بوده است. این آگاهی به جانداران امکان می دهد تا خودشان را از محیط فیزیکی متمایز سازند. روشن است که گیاهان چنین قابلیتی را ندارند، اما بیشتر حیوانات در این ویژگی اشتراک دارند.به عنوان مثال گربه می داند پنجههایش کجا خاتمه پیدا میکند همانطور که کودک خردسال انسان می داند. چند نوع حیوان - نخستیها - نیز نوعی خودآگاهی عینی - Objective - self-awareness پیدا میکنند -قابلیت جانداران برای این که خودشان موضوع توجه خودشان باشند - گالوپ - 1994
اما تنها انسان ها هستند که به نظر میرسد به سومین سطح یعنی خود آگاهی نمادین - - Symbolic self-awareness - توانایی شکل دادن یک بازنمایی انتزاعی از خود از طریق زبان رسیدهاند.بعضی از روانشناسان اجتماعی معتقدند که چنین خود آگاهی انسانها را از این نظر که تنها آنها از چارهناپذیری مردن خود آگاهند منحصر به فرد کرده است این آگاهی از شکنندگی وجودمان زمینه را برای وحشت وجودی - Existential - terror فراهم میکند - هارمون - 1997 برای پاسخ به این مشکلات رواندرمانیهای وجودی بنا نهاده شد و معنادرمانی یک روش درمانی است که در شاخه درمانهای وجودی طبقه بندی شده است بنیانگذار این روش دکتر ویکتور فرانکل -1977 - - 1905 روانپزشک و نویسنده اتریشی است که پس از سالها مصیبت در اردوگاههای کار اجباری نازی و و از دست دادن مادر، پدر، برادر و همسرش در آن کشتارگاه دستهجمعی متقاعد شد که معناخواهی جوهر اساسی وجود است.
او که از سالهای 1942 تا 1945 به عنوان یک زندانی شناخته میشد و بیشتر ساعات روز را با کمترین لباس و غذا مشغول کار و گذاشتن خط آهن بود به کنه اظهار نظر نیچه پی برد که: - کسی که چرایی در زندگی دارد با هرچگونهای خواهد ساخت - کاکس. - 2004او در مواجهه با عذاب اردوگاه های کار اجباری نازی از کمک کردن به دیگران معنایی آفرید که به اتکای آن توانست مرگ خانوادهاش را تحمل کند و خود نیز جان سالم بهدر برد. او میگوید اگر زندگی رنج بردن است پس برای زنده ماندن باید ناگزیر معنایی در این رنج بردن یافت. البته هیچ کس نمیتواند این معنا را برای دیگری بیابد. هرکس باید معنای زندگی خود را بیابد و مسئولیت آن را پذیرا باشد. دکترفرانکل گاهی از بیماران خود که از اضطرابها و دردهای کوچک و بزرگ رنج میبردند و شکوه می کردند. می پرسید: - - چرا خودکشی نمیکنید؟ - - او اغلب میتوانست از پاسخ بیماران خط اصلی رواندرمانی خویش را بیابد.
در زندگی هرکس چیزی وجود داشت که او را با زندگی پیوند میداد: فرزندانشان، استعدادی که بتوان آن را به کار گرفت یا حتی تنها خاطراتی که ارزش حفظ کردن دارد. یافتن این رشتههای ظریف در یک زندگی فروپاشیده مسئولیت،هدفوموضوع اصلی معنا درمانی است نقش معنادرمانگر این است که بیمار را در جهتی راهنمایی کند که معنای زندگی خود را بیابد. - فرانکل. - 1992دین مبین اسلام در دید وسیعی که به انسان دارد به این مقوله تحت عنوان گرایش به معناخواهی پرداخته است و عنوان میدارد که:"اسلام نه زندگی مادی را حیات حقیقی انسان میداند و نه برخوردار شدن از مزایای آن را سعادت واقعی میشمرد.
بلکه زندگی حقیقی انسان را حیاتی میداند که جامع بین ماده و معنا باشد؛ لازمه وصول به آن، این است که قوانین زندگی مبتنیبر فطرت باشد، نه بر احساسات؛ و دعوت خود را براساس پیروی از حق قرار دهد نه تمایلات" . وهمینطور که ملاحظه میشود اسلام انسان را در معنایابی تنها نمی گذارد و آنرا در پیروی از حق و رسیدن به کمال مطلق میداند دین اسلام یک نگاه جامع به انسان دارد و سایر گرایش های آدمی را نیز در نظر میگیرد از جمله گرایش به حقیقت، گرایش به هنر وزیبایی، گرایش به پرستش گرایش به مدنیت و زندگی اجتماعی . - آزادیان, - 1385 ولی مکاتب روانشناسی هر کدام به یکی از این گرایشات پرداختهاند و از آن منظر انسان را بررسی کردهاند و در بین این مکاتب روانشناسان وجودی سعی کردهاند انسان را کاملتر ببیند و در این بین معنادرمانی یکی از آنها است.
معنادرمانی به عنوان مکتب سوم روان درمانی وین شناخته شده است. مکتب اول روان درمانی وین مربوط به فروید است که بر اصل لذت طلبی استوار است و مکتب دوم مربوط به آدلر است که تاکید آن بر قدرت طلبی است و مکتب سوم نیز معنادرمانی است که تاکید آن بر معناجوبی است - گاتمن.. - 2008 در زمینه دو مکتب دیگر وین یعنی فرویدی و آدلری نوشتههای بسیاری به زبان انگلیسی وجود دارد ولی بیشتر انتشارات مکتب سوم به زبان آلمانی است و لذا به نظر میرسد که به این دلیل این روش کمتر شناخته شده است و لذا پژوهشگر بر آن شد که به معرفی این روش درمانی و کاربردهای آن بپردازد.
روش پژوهش
نظر به اینکه هدف این پژوهش برقرای ارتباط بین خودشناسی و روانشناسی است و نظر به اینکه خود مفهوم بسیار گستردهای است لذا در این پژوهش تنها به یکی از جنبههای وجودی انسان یعنی معنا خواهی پرداخته شد و رویکردی در روانشناسی که به این جنبه انسان توجه میکند معنادرمانی میباشد لذا پژوهشگر با استفاده از کلید واژههای: خود، لوگوتراپی - معنادرمانی - ، ویکتور فرانکل، تحلیل وجودی اگزیستانسیالیستی به بررسی متون موجود در مقالات منشر شده در مجلات معتبر و کتب موجود به زبان انگلیسی پرداخت و پس از مطالعه دقیق دیدگاه کلی موجود در مورد معنادرمانی را بررسی و گزارش نمود.
یافتهها
دکتر فرانکل در کتاب انسان در جستجوی معنا عنوان می کند که به این دلیل نام روشدرمانی خود را لوگوتراپی گذاشته است که از واژه یونانی لوگوس به معنی - - معنا - - گرفته شده است و لوگوتراپی بر معنی هستی انسان و جستجوی او برای رسیدن به این معنا تاکید دارد.بنابر اصول لوگوتراپی تلاش برای یافتن معنا در زندگی اساسی ترین نیروی محرکه هر فرد در دوران زندگی اوست. - فرانکل. - 1992