بخشی از مقاله
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر معنادرمانی گروهی بر بهبود اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به سرطان اجرا شد. روش پژوهش از نوع آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه بیماران مبتلا به سرطان شهر اردبیل - n= 230 - بودند که به بیمارستان امام خمینی اردبیل مراجعه کرده بودند. از بین آنها 30 نفر بصورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شده بطور تصادفی در دو گروه آزمایشی - n=15 - و کنترل - n=15 - گمارده شدند.
ابتدا پرسشنامه های افسردگی بک و اضطراب بک به عنوان پیش آزمون روی نمونه ها اجرا شد. سپس معنادرمانی گروهی به مدت دو ماه و طی 10جلسه، دو ساعته برای گروه آزمایش اجرا شد. سپس همان مقیاس ها به عنوان پس آزمون مجدداً اجرا شد. و با استفاده از روش های موجود در آمار توصیفی و استنباطی داده ها تحلیل شدند
نتایج نشان داد که میانگین نمره کل افسردگی و اضطراب قبل از انجام مداخله در دو گروه کنترل و آزمایش اختلاف معنی داری نداشت، اما پس از مداخله، همین آزمون اختلاف معنی داری بین دو گروه نشان داد . - P<0/005 - همچنین طبق نتایج آزمون آنکوا و مانکوا، بین میانگین نمره اختلال افسردگی و اضطراب گروه مداخله در هر هفت مرحله اختلاف معنی داری وجود داشت . - P<0/005 - یافته های پژوهش حاکی از آن است که معنادرمانی گروهی برکاهش اضطراب و افسردگی موثر بوده است و این روش می تواند به عنوان یک روش مداخله ای موثر برای بیماران سرطانی به کار رود.
مقدمه
سرطان، بعد از بیماری های قلبی- عروقی دومین علت مرگ و میر جوامع انسانی است. بر اساس گزارش سازمان جهانی بهداشت، امروزه در سراسر دنیا 10 میلیون مورد جدید سرطان در سال تشخیص داده می شود که بدون به کارگیری برنامه های موثر پیشگیری در سال 2020 به 20 میلیون مورد بالغ خواهد شد - پارک، . - 2003 سرطانٌ نوعی بیماری است که در آن سلول ها توانایی تقسیم و رشد عادی خود را از دست می دهند و این موضوع منجر به تسخیر، تخریب و فاسد شدن بافت های سالم می شود.
از اجتماع این سلول های سرطانی و تخریب سلول های بافت های سالم، توده ای به نام تومور ایجاد می شود. اگر تومور به لایه ای محدود ختم شود وبه سایر بافت ها و ارگانها سرایت نکند تومور خوش خیم - غیر سرطانی - است و اگر تومور گسترده شده یا به طور بالقوه قابلیت پخش شدن و احاطه کردن سایر بافتها و ارگانها را داشته باشد بدخیم یا سرطانی نامیده می شود
وجود سرطان ودرمان هایی نظیر شیمی درمانی و رادیوتراپی، منجر به آشفتگی هیجانی وفشار روانی و رفتاری در بیماران مبتلا به سرطان می شود. لذا به نظر می رسد که بیماران مبتلا به سرطان در معرض فشارهای روانی ناشی از بیماری وعوارض درمانی آن قرار دارند که این می تواند آشفتگی های روانی واجتماعی رادر آنان ایجاد کند
مطالعات انجام شده در دنیا نیز شیوع بالای افسردگی را در افراد مبتلا به سرطان نشان می دهد
افسردگی شایع ترین اختلال خلقی است که در طی پنجاه سال گذشته رو به فزونی بوده است، و از شایعترین علل بستری شدن شمرده می شود
افسردگی اختلالی است که با کاهش انرژی و انگیزه، احساس گناه، اشکال در تمرکز، بی اشتهائی و افکار مرگ و خودکشی مشخص و با تغییر در سطح فعالیت، توانائیهای شناختی، تکلم، وضعیت خواب، اشتها و سایر ریتم های بیولوژیک همراه می شود و یکی از مهمترین علل ناتوانی در تمام کشورها و از شایعترین اختلالات روانی است که به عنوان مشکل سلامت جهانی در تمامی فرهنگ ها خونمایی می کند. برخی افراد به دلیلی موقعیت خاص نسبت به این اختلال آسیب پذیرند
تحقیقات نشان می دهد که هر ساله در ایالات متحده آمریکا حدود 19 میلیون نفر از مردم و در ایران حدود 25-15 در صد جمعیت کشور افسردگی را تجربه می کنند. بر اساس آمارهای مختلف شیوع افسردگی در زنان 30/5 در صد و در مردان 16/7 درصد است
بر اساس رویکرد معنادرمانی، اختلالات روانی حاصل فقدان معنا و مقصود در زندگی و احساس تهی بودن است
با سبب شناسی اختلال افسردگی شیوه های درمانی گوناگونی پیشنهاد شده است؛ یکی از این رویکردها، معنادرمانی می باشد که سودمندی آن در بررسی های متعددی گزارش شده است
روش های درمانی موجود برای درمان این اختلال شامل دارودرمانی و روان درمانگری با استفاده از روش های روان تحلیل گری، شناختی، رفتاری، شناختی-رفتاری و خانواده درمانی بصورت ترکیبی، یا به تمناهایی می باشند ، با وجود اینکه دارو درمانی یکی از شیوه های رایج در درمان اختلال های عاطفی به خصوص افسردگی است اما عوارض جانبی نامطلوب این داروها کاربرد آنها را در بسیاری از موقعیت ها محدود می کند. هم چنین مطالعاتی که در زمینه پی گیری های پس از درمان صورت گرفته است نشان دهنده نرخ بالای نشانه افسردگی در بیماران افسرده پس از از قطع دارو است. از جمله عواملی که می تواند با افسردگی مرتبط باشد فقدان معنا در زندگی است. معنادرمانی، روشی از رویکرد وجودی است که می تواند ساختار مفهومی را برای کمک به مراجعان جهت چالش با یافتن معنی در زندگی شان آماده کند. »فرانکلَ« بر اساس کار بالینی و مطالعه نتیجه گرفت فقدان معنا منبع اصلی استرس وجودی و اضطراب است. او »نوروز وجودیُ« را به عنوان تجربه بی معنایی می داند . بنابراین بر اساس نظر فرانکل درمان به مراجعان کمک می کند تا معنایی را در زندگی شان پیدا کنند
همچنین یافته های بالینی نشان می دهد که فشار روانی ناشی از رویدادهای روزمره زندگی به تدریج فعالیت سیستم های مختلف بدن از جمله سیستم ایمنی را تحت تاثیر قرار داده و می تواند آنها را تضعیف و مختل سازد. اضطراب اختلالات روانشناختی است که سیستم ایمنی بدن را تضعیف نموده و بدن را مستعد ابتلا به بیماری های جسمانی می کند
معنادرمانی، یک نظام فلسفی- روان شناختی است که به بیماران کمک می کند تا به رغم سوگ یا ناامیدی بر از دست رفته ها تمرکز نکنند بلکه در جستجوی معنا باشند. معنادرمانی نوعی روان درمانی وجودی است که روی آزادی انسان برای رنج بردن متعالی و معنایابی در زندگی اش تأکید می کند و بر این باور است که انسان می تواند پا را از رنج بردن فراتر بگذارد و معنایی در زندگی اش پیدا کند
در این صورت با توجه به اهمیت موارد فوق در این پژوهش به بررسی اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد معنادرمانی بر ارتقای سلامت عمومی زنان آسیب دیده از زلزله شهرستان زرند پرداخته می شود. رویکرد معنا درمانی، کمتر به گذشته توجه دارد و بیشتر بر آینده و معنای زندگی تاکید می کند. معنادرمانی توسط فرانکل در سال 1967 مطرح شد - فرانکل، - 1998 ؛ وی در کار مشاوره با مراجعان سعی می کند تا آنان را به سوی هدفی که به زندگی معنی می دهد، هدایت کند
معنادرمانی با در نظر گرفتن گذرایی هستی، به بدبینی و انزوا، انسان را به تلاش و فعالیت فرا می خواند و بیان می دارد که آنچه انسان را از پای در می آورد، رنج ها و سرنوشت نامطلوبشان نیست بلکه بی معنی شدن زندگی است که مصیبت بار است؛ اگر رنج شجاعانه پذیرفته شود تا واپسین دم، زندگی معناخواهد داشت؛ فرانک معتقد است راه های زیادی از جمله کار، عشق، رنج کشیدن و انجام کاری برای دیگران برای یافتن معنا وجود دارد؛ به نظر وی، عملکرد درمانی این نیست که بیماران گفته شود که معنای ویژه شان در زندگی چه باید باشد بلکه باید آنها را در جهت کشف معنا برای خودشان تشویق کرد؛ وی معتقد است که حتی رنج کشیدن می تواند عامل رشد باشد
احتمال بروز اختلالات روانی در بیماران سرطانی30تا40 درصد برآورد شده است . براساس تحقیقات انجام شده % 80 از بیماران مبتلا به سرطان از نگرانی و اضطراب فوق العاده ای در مراحل اولیه ی معالجات خود رنج می برند. از طریق روان درمانی، می توان این عوارض را به حداقل رساند و با کمک به بیمار نظام ایمنی بدن وی را نیز تقویت کرد - اسپیگاّ، . - 1993 با توجه به شیوع بالای سرطان و همچنین عدم وجود پژوهشی در این زمینه در داخل کشور، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی معنادرمانی گروهی بر اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به سرطان انجام شد.
روش تحقیق ین پژوهش از نوع مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه شاهد می باشد. جامعه آماری پژوهش بیماران مبتلا به سرطان تشخیص داده شده در بیمارستان امام خمینی اردبیل می باشند. بیماران در محدوده سنی 20تا 40 سال قرار داشتند و توسط متخصص آسیب شناسی پزشکی، به تشخیص قطعی رسیدند و درمان تکمیلی و نگهدارنده، شیمی درمانی و رادیوتراپی را انجام داده بودند.
معیارهای ورود به مطالعه عبارت بود از:
رضایت آگاهانه برای شرکت در مطالعه، عدم دارا بودن سابقه افسردگی شناخته شده در بستگان درجه یک و نیز سابقه افسردگی و مصرف داروهای ضد افسردگی قبل از ابتلا به سرطان پستان و دارا بودن حداقل نمره 21 بر اساس آزمون افسردگی بک؛ و نمره 23برای اضطراب بک بر اساس این معیارها، 30 نفر - 15 نفر گروه آزمون و 15 نفر گروه شاهد - مورد ارزیابی قرار گرفتن که به روش غیر احتمالی مبتنی بر هدف به دو گروه مورد مداخله و شاهد تقسیم شدند