بخشی از مقاله

چکیده

روان درمانی تحلیلی -کارکردی - - FAP، مدلی برای روان درمانی، بر اساس رفتارگرایی افراطی است و بر اساس آن رابطه درمانی بافت اولیه برای تغییر رفتار در فرایند درمانی است. در این رویکرد سه طبقه رفتار مناسب بالینی - - CRB شامل؛ .1 مشکلات رفتاری درحین جلسه ،.2 پیشرفت در جلسه و .3 توصیف مراجع درباره متغیرهای کنترل کننده کارکردی رفتارهایش، وجود دارد. پنج قانون شامل،.1 مشاهده وقوع رفتارهای بالینی متناسب، .2 برانگیختن آن رفتارها، .3 تقویت آنها، .4 مشاهده اثرات رفتار درمانگر بر آن رفتارها و .5 ارایه تفاسیر مربوط به متغیرهایی که بر رفتار مراجع اثر می گذارد، مورد توجه است.

همچنین در این شیوه، مشاهده و اصلاح رفتارهای مشکل ساز در حین جلسه درمان و ارائه تقویت پیوسته برمبنای رفتارهای بالینی مناسب و قوانین مذکور می تواند نقص سایر روشهای رفتاری را جبران نماید. هدف عمده آن کمک به درمانگر برای توسعه یک بافت درمانی است که توازنی کارکردی بین محیط درمان و زندگی روزمره را در مراجع ایجاد نماید. در این رویکر تعامل و رابطه و شیوه ارائه و نوع تقویت حائز اهمیت است و در تلفیق با درمانهای متداولی چون شناختی- رفتاری، درمان ترکیبی و مکملی موثر قلمداد می گردد.

مقدمه

درمان های رفتاری مبتنی بر اصول شرطی سازی عامل و پاسخگر، در درمان طیف وسیعی از مشکلات رفتاری در کودکان و بزرگسالان موثرند. مثلاً تکنیک های عاملی برای درمان کودکانی که آسیب های زبانی شدید دارند به خوبی تأیید شده اند. همچنین، استفاده از تکنیک های پاسخگر مثل مواجهه، در درمان بزرگسالان دارای مشکلات مربوط به اضطراب موثرند. از این درمان های رفتاری اولیه گاهی با عنوان "موج اول درمان رفتاری" یاد می شود. با این حال، اکثر روان درمانی های رفتاری که در محیط های سرپایی و برای مشکلات فراگیرتر و عمومی تر مثل مشکلات شخصیتی، افسردگی شدید یا مشکلات وسواسی طراحی شده اند، هدفشان تغییر وضعیت روانی است و معمولاً شامل روش های درمان شناختی می شود.

از این رویکردها، که در مجموع به عنوان درمان شناختی-رفتاری1 شناخته می شوند، گاهی اوقات با عنوان "موج دوم درمان رفتاری" یاد می شود - اگوایو2 و همکاران، . - 2011در همین راستا در سال های اخیر، گروهی از درمان ها تحت عنوان " موج سوم رفتار درمانی" مطرح شده که شامل درمانهایی مثل رفتار درمانی دیالکتیک3، درمان پذیرش و تعهد4، زوج درمانی رفتاری تلفیقی5، فعال سازی رفتاری6 و روان درمانی تحلیلی- کارکردی7 است.

مشخصه این درمان ها، توانایی شان در غلبه بر مشکلات روانشناختی از دیدگاهی مبتنی بر رفتارگرایی زمینه نگر است که درنآ فرایندهای شناختی نیز صرفاً به عنوان نوع دیگری از رفتار تلقی می شوند. گرچه موج سوم رفتاردرمانی ها ریشه های مشترکی دارند و به لحاظ نظری بهم مرتبط و با یکدیگر هماهنگ اند، در تکنیک ها و حیطه های مود تأکیدشان با یکدیگر متفاوتند. این مقاله دیدگاه روان درمانی تحلیلی -کارکردی را از فرایند تغییر درمانی و نیز روش ها و تکنیک هایی که بیش از همه با آن مرتبط هستند، را بررسی می کند.

مفهوم شناسی روان درمانی تحلیلی کارکردی - - FAP

روان درمانی تحلیلی کارکردی - - FAP، مدلی برای روان درمانی، بر اساس رفتارگرایی افراطی است و نخستین بار توسط کلنبرگ و تی سای - 1991 - 8 تدوین شد. این مدل چنین فرض می کند که رابطه درمانی بافت اولیه برای تغییر رفتار در فرایند درمانی مراجعان دارای مشکلات بین فردی است - کلنبرگ و تی سای، 2001؛ کلنبرگ و همکاران، . - 2009 بنابراین ، همه آنچه درمانگر برای کمک به مراجعان در طی فرایند تغییر نیاز دارد و می تواند به کار برد، در حین جلسه های درمانی و در رابطه درمانی اتفاق می افتد.

روان درمانی تحلیلی کارکردی ، درمانگر را به شناسایی سه طبقه رفتار مناسب بالینی - CRB - 9 که در جلسه درمان رخ می دهد، تشویق می کند: نخست؛ مشکلات رفتاری که در حین جلسه رخ می دهد10، .دوم؛ بهبود در رفتار یا پیشرفت در جلسه11 و در آخر؛ توصیف مراجع درباره متغیرهای کنترل کننده کارکردی رفتارهایش - هم در درون و هم بیرون جلسه - . روان درمانی تحلیلی کارکردی - - FAP پنج قانون وضع می کند که درمانگر باید آنها را اساس درمان قرار دهد. قانون اول: مشاهده وقوع رفتارهای بالینی متناسب، قانون دوم؛ برانگیختن آن رفتارها، قانون سوم؛ تقویت آنها و قانون چهارم؛ مشاهده اثرات رفتار درمانگر بر آن رفتارها و قانون پنجم؛ ارایه تفاسیر مربوط به متغیرهایی که بر رفتار مراجع اثر می گذارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید