بخشی از مقاله

چکیده

ایران در طول چندین قرن گذشته از لحاظ موقعیت اقلیمی و حوادث تاریخی که بر آن گذشته، همواره شاهد هجوم و تسلط اقوام مختلف بیگانه بوده اما در این میان، ماهیت، فرهنگ و ملیت ایرانی تغییر اساسی نکرده و ایرانیان در سختترین شرایط هرگز تسلیم واقعی نبوده و ریشهها و پیوندهای خود را با نیاکان حفظ کردهاند. بدون تردید یکی از بزرگترین دریچههای گذر از موقعیتهای دشوار و پرآشوب، شعر و ادبیات فارسی بوده است.

شعر فارسی با مضامین گوناگون تاریخی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و فلسفی همواره دربردارندهی تفکر ایرانی و بازتابی از جهانبینی او و زمینهای برای گذر از تنگناها بوده و به گونهای سند مکتوب و محفوظ هویت ایرانی است. رباعیات خیام در روزگار سلجوقیان که به شدت با آموزههای فلسفی و خردگرایی مبارزه میشد سروش آزادگی و مبشر آزادی اندیشه است. در این مقاله بر آنیم تا رباعیات خیام را از این منظر بررسی کنیم.

مقدمه

برای پی بردن به اندیشهها و خواستهای شاعر یا نویسنده، خوانش آثار وی باید همراه با بررسی جوانب دیگری چون موقعیت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و تاریخی جامعهای باشد که شاعر در آن میزیسته است.همچنین تحلیل روابط و مناسبات شاعر با اجتماع و حکومت و مردمی که با آنها بسر میبرده، در این راستا بسیار تعیین کننده خواهد بود. بنابراین پژوهشهایی از این دست رویکردی چندگانه است که بیش از هر چیز به تاریخ اجتماعی زندگی شاعران نظر دارد.

خیام، حکیم، فیلسوف، ریاضیدان و شاعری است که در روزگار سلجوقیان زندگی میکرده و به دلیل مقام علمی و موقعیت اجتماعی خود با بزرگان و حکومتیان و درباریان نشست و برخاست داشته و از نزدیک شاهد روند و سیاستی بوده که توسط سلاطین سلجوقی و خدمتگزاران آنها بر مردم اعمال میشده است. روزگار سلجوقیان، زمانهای است که به شدت از مذهب حنفی و شافعی که تابع اصول اشاعره بودند، حمایت و با هر نوع آزادی اندیشه مبارزه میشد.

بین رافضیان و اشعریان اختلاف بود. تعصب در عقاید به قدری وجود داشت، که حتی بین خود پیروان فقه حنفی و شافعی اختلاف بالا بود. نظامالملک وزیر مقتدر سلجوقیان، در سیاستنامه همهی عقاید و نحلهها را رد کرده و محیط مذهبی خشک در کنار قشریگرایی بوجود آمده بود. اتهام کفر و الحاد و زندقه، عناوین تهدیدکنندهی مال و جان و ناموس مردم بود. عصر، عصر نزاع دین و فلسفه بود و با خردگرایی و فلسفه مبارزه میشد تا جایی که دستور سوزاندن کتابهای ابن سینا، ابن رشد و رسایل اخوانالصفا داده میشود و فیلسوفانی به دار آویخته میشوند.

شریعتمداران و دینداران حقیقی و اهل عرفان و صوفیان پاکدل و صمیمی نیز روزگاری بهتر از فلاسفه ندارند.روزگاری که به گفته ناصرخسرو بازار حکمت، کاسد و مزاج اهل شریعت، فاسد بوده و قرن آشوبهای سیاسی و اجتماعی است و به گفته سنایی، جنگاوران به غارت مشغولند و فضلا، لاف علم میزنند.متکلمان خیال میبافند و زاهدان دام دین میگسترند. صوفیان به کامرانی دلخوشاند و فقیهان، حیل شرعی به کار میبندند و عالمان به دامن تعصب آویختهاند. امیران ستم میکنند و پادشاهان به کامروایی و عیاشی خویش مشغولند. اما با این همه، قرن پنجم و ششم در ادبیات فارسی، قرن درخشانی است. دورهای که نظم و نثر فارسی از نظر وسعت مکانی و سبک و شیوه و قالب، گسترش چشمگیری دارد و انواع ادبی پیشرفت بسیاری میکند.

شاعران آزاداندیش و صاحب سبک توانمندی در این عرصه ظهور میکنند. در دورهای که سلجوقیان به عنوان عنصر غیرایرانی و دلبسته به فرهنگ عرب عباسی، بر ایرانیان حکومت میکنند، از بین رفتن تمام مفاخر ایرانی و ملی- میهنی، و پست شمرده شدن ایران و ایرانی، بحرانی را در متفکران و آزادی خواهان بوجود میآورد که به چارهجوییهای گوناگونی میانجامد.عدهای از شاعران به عنوان پرچمدار این نهضت، شعر و هنر خود را به تمامی در اختیار هدف متعالی خویش قرار میدهند و به شیوههای متفاوتی به اعتراض و انتقاد میپردازند.در این زمان رباعیات خیام با درونمایههای فلسفی و اعتقادی، فرانگری به باورها و بارقهای از آزادیخواهی است. در ادامه ابتدا چندی از زندگانی و احوال خیام جویا میشویم.

زندگانی و روزگار خیام نیشابوری

غیاثالدین ابوالفتح عمربن ابراهیم خیام نیشابوری بین سالهای 430 تا 440 در نیشابور به دنیا آمد و به بعضی احتمالات در سال 515 در همان شهر وفات یافت. خیام از اندیشمندان و دانشمندان بزرگ قرن پنجم هجری و معاصر دورهی سلجوقیان است، که در دو زمینهی علمی و ادبی پایهای بلند و مقامی شامخ دارد. وی در ریاضیات، اخترشناسی، فلسفه، گاهشماری، موسیقی، منطق، متافیزیک، پزشکی و شعر و علوم ادبی سررشته داشته و به القاب حکیم، حجهالحق و امام معروف بودهاست. »آموزش و پرورش فراگیر خیام در نیشابور، او را با همهی شاخههای دقیق و نیز دانشهای انسانی آشنا ساخت.

« - ریپکا، - 352 : 1383 مرحوم جلالالدین همایی در مقدمهای که بر طربخانه رشیدی تبریزی نوشته، گوید: » حکیم خیام در جنبهی فلسفه و فنون ریاضی، مابین علمای قدیم، از اقران ابوالعباس لوکری و ابوالفتح بن کوشک و میمون بن نجیب واسطی و امثال ایشان شمرده میشد با این تفاوت که او را در علوم ریاضی و لوکری را در خصوص فلسفه، بر دیگر اقران خود ترجیح میدادند و اما در جنبهی ادبی و شعر و شاعری، خصوص فن رباعی گویی از ایران گذشته در ممالک خارجه شهرت و معروفیتی که نصیب او شده، برای هیچ شاعر دیگر اتفاق نیفتاده.« - همایی، 2 :1372و - 3 خیام از

دانشمندانی است که مورد تکریم و احترام دربار سلجوقیان بوده و خواجه نظامالملک از او و کارها و رسالات علمیاش حمایت میکرده، » چرخشگاه مهم در زندگی خیام در سال 467 بود که سلطان ملکشاه و وزیرش نظامالملک، او را به ریاست انجمن دانشمندانی که به اصلاح تقویم مأمور شده بودند، برگماشت. کامیاب شدن در این کار نام او را در همه سرزمینهای پادشاهی گسترده سلجوقیان بلند آوازه ساخت و بدین سان فرمانروای سلجوقی ارادتی پایدار به او یافت.«

خیام رسالههای بسیاری در زمینهی ریاضیات، گاهشماری و فلسفه دارد، یکی از آن رسالهها، رسالهی فیالبراهین علی المسائل الجبر و المقابله است که آن را به نظامالملک تقدیم کرده است. و به طور کلی در زمان حیات، بیشتر به واسطهی کارهای علمی و رسالات فلسفیاش مشهور بوده، » مستنبط از عمده آثاری که دربارهی خیام اشاراتی دارند، آنکه همگی او را عالم و دانشمندی بینظیر و فیلسوف و حکیمی برتر میدانند.

سنایی به نفاذ کلامش در نیشابور معتقد است، نظامی عروضی او را در بسیط عالم و اقطار ربع مسکون بینظیر دانسته، زمخشری عنوان حکیم دنیا و فیلسوف به آن میدهد، بیهقی او را در علوم حکمت، تالی بوعلی سینا میداند، عماد کاتب در خریدهالقصر میآورد، نظیرش را در زمانه ندیده تا حدی که در حکمت و نجوم به او مثل میزدند، حمداالله مستوفی در تاریخ گزیده میگوید رسائل خوب و اشعار نیکو دارد.« - فرزانه، - 81 :1353

در مبحث شاعری خیام میتوان گفت، تقریباً صد سال پس از مرگ وی، اشعار و رباعیاتش در کتب تاریخی و تذکرههای مختلف آورده شده و از آن جایی که رباعیات خیام در زمان حیاتش گردآوری نشده، همین مسأله باعث شده به تقلید از خیام رباعیاتی سروده، به نام حکیم خیام مسجل نمایند. اما در تحقیقات اخیر، عدهای از نویسندگان و پژوهشگران معاصر، رباعیاتی را که به نام خیام آورده شده بررسی کرده و رباعیات مختار را براساس زندگینامه، رسالات، سبک شخصی، اندیشه و تفکر شاعر مشخص نمودهاند، که از آن میان میتوان به ترانههای خیام نوشتهی صادق هدایت - 1313 - ، رباعیات خیام تصحیح محمدعلی فروغی - 1320 - و دمی با خیام نوشتهی علی دشتی - 1345 - اشاره کرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید