بخشی از مقاله
چکیده
حدود یک دهه است که مقام معظم رهبری موضوع کرسیهای آزاد اندیشی را مطرح کردهاند، اما این موضوع آنگونه که باید جدی گرفته نشده است. یکی از جنبههای مهم تربیت که در دانشگاه ها باید موردتوجه جدی قرار گیرد، تربیت سیاسی دانشجویان است. تربیت سیاسی مبنای مغفول کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاه ها است. قبل از برگزاری این کرسیها باید شیوه گفتمانسیاسی، شیوه مناظره و بحث آموزش داده شود، همچنین باید جریان شناسی سیاسی بهطور مستمر و آکادمیک ارائه شود تا آنها بتوانند با عقبه احزاب سیاسی، شخصیتها و دیدگاه آنها و تصمیم گیریهای به جا و نا به جا در دوره های مختلف آشنا شوند و موردبررسی قرار دهند.
درواقع آنچه مدنظر نویسندگان این مقاله است تلفیقی از سه رویکرد کارکردگرایی، تضاد و انتقادی است که در مقاله پیش رو از این سه کارکرد الهام گرفتهشده و نویسندگان براین باورند که هر سه این کارکردها حائز اهمیت است و باید در تربیت سیاسی گنجانده شود. دامنه تربیت آن قدر وسیع نیست که بتوان برای دست یافتن به اهداف تربیتی آن، به هر شیوه و روشی متوسل شد. کرسیهای آزاداندیشی میتوانند ابزاری بسیار مناسب و شایسته در جهت تربیت سیاسی قرار گیرند. مقاله حاضر از حیث روش شناسی تحلیل توصیفی با استفاده نتایج کتاب خانهای میباشد.
مقدمه
آموزش را نباید سیاسی کرد، اما سیاست را باید آموزش داد. این نکته بسیار ظریفی است که دانشگاههای کشور باید به آن توجه داشته باشند. این شعار نیست، اما خط قرمزی است که مرز را بهخوبی تبیین میکند. اینکه سیاست چیست؟ چگونه سیاست رشد میکند؟ یا حتی چرا باید در مباحث سیاسی ورود پیدا کرد؟ ازجمله سوالاتی است که باید نقشه راهی برای آنها پیشبینی کرد، به آنها پرداخت و با تلفیق فعالیتهای سیاسی با برخی از فعالیتهای فرهنگی و بسترسازی هدفمند برای آنها مسیر رشد تربیت سیاسی را هموار کرد.
این روزها شاهد آن هستیم بحثهای سیاسی در هر کوچه و بازار و محافل کمرنگتر شده است. این اتفاق فینفسه نتایج خوبی را به همراه دارد. بحث درباره مسائل سیاسی نیازمند آگاهی است. تحلیلهایی که توسط عوام صورت میگیرد ناشی از آگاهی نیست، بلکه ناشی از منفعتطلبی یا ظن و گمان است و بسیاری از این گفتارها بدون سند و پشتوانه است.
این بحثها باید از خیابانها،کوچهها، خانهها و خوابگاهها به جایگاه اصلی خود آورده شود. اگر دانشگاه ها وظایف خود را در این حیطه بهخوبی انجام دهند، قطعاً این اتفاقات روی نخواهد داد و سبب رشد و بالندگی دانشجویان خواهد شد. یکی از وظایفی که دانشگاهها در این زمینه به عهده دارد، ایجاد بصیرت سیاسی در دانشجویان است. هرچند که نباید حزب گرایی را وارد این فضا کرد، اما باید سیاست را به معنای واقعی کلمه در کنار فعالیتهای درسی و فرهنگی گنجاند. نکته دیگر اینکه نباید با جبههگیریهای نا بهجا، دانشجویان را سیاست زده کرد. در مقاله پیش رو به بررسی این موضوع پرداخته میشود که آیا تربیت سیاسی در کرسیهای آزاد اندیشی تربیت سیاسی اهمیت دارد؟
بیان مسئله
تربیت سیاسی، مبنای مغفول کرسیهای آزاد اندیشی در دانشگاه ها است. قبل از برگزاری این کرسیها، باید شیوه گفتمان سیاسی، شیوه مناظره و بحث آموزش داده شود، همچنین باید جریانشناسی سیاسی بهطور مستمر و به صورت علمی ارائه شود تا دانشجویان بتوانند با عقبه احزاب سیاسی، شخصیتها و دیدگاه آنها وتصمیمگیریهای به جا و نا به جای افراد در دورههای مختلف آشنا شوند و مورد بررسی و نقد قرار دهند. این جاست که کرسیهای آزاداندیشی به معنای واقعی کلمه معنا پیدا میکند، نه اینکه بدون هیچ زمینهای از دانشجویان خواسته شود تا در جلسات شرکت نمایند و جلسات با استقبال سردی روبرو شود.
این مسئله باید با ظرافت، روشنبینیها و نکتهسنجیهای به جا شفاف شود و از تشکلهای دانشجویی خواسته شود - بدون اینکه افراط یا تفریطی صورت بگیرد - در این جهت گام بردارند. از صاحبنظران مختلف - کسانی که در حوزه مدنظر، تخصص دارند نه افرادی که از پیش، جناح سیاسی آنها مشخص باشد - دعوت شود تا به واکاوی مسائل سیاسی بپردازند یا حتی اگر این امر مقدور نمی باشد، حد اقل از دو نفر از جناحهای مختلف خواسته شود تا ادله و استدلال خود را درباره موضوع ارائه نمایند و تصمیمگیری را به دانشجویان بسپارند.
از سوی دیگر نباید فراموش کرد که دانشجویان از فضای مدرسه وارد دانشگاه میشوند و آنجا نیز از فضای سیاسی به دور بودهاند و خانوادهها و مدارس تنها درس خواندن را از آنها مطالبه میکردند.داوری اردکانی - - 1390در کتاب تعلیم و تربیت خود یکی از آسیبهای تربیت در مدارس ایران را همین مسئله میداند و میگوید:
فرزندان ما در مدارس مطالب درسی را حفظ میکنند و چون سال آخر دبیرستان میرسند ذهنشان چهار خانه میشود،آنها باید درس بخوانند تا در کنکور چهار جوابی قبول شوند، پس ناگزیر علم، علم چهار جوابی میشود. آغاز قالبی شدن علوم آموزشی از همینجاست و متأسفانه در دانشگاه هم ادامه میابد و کار بهجایی میرسد که غایت علم را نوشتن مقاله و چاپ کردن آن در مجلات خارجی میدانند. در تمام این مسیر پرسش و طلب علم و پیوند علم با زندگی که اصل است به چیزی گرفته نمیشود.
روش پژوهش
مقاله حاضر از حیث روش شناسی میتواند روش تحلیل توصیفی با استفاده نتایج کتابخانهای بهره گرفته شده و در این جهت دیدگاه تازهای در باب توجه به کرسیهای آزاداندیشی و تربیتسیاسی حاصلشده و در صورت تأیید مضامین پیشنهاد شده توسط مخاطبان در نظام آموزشی، میتواند منشاء دگرگونی در سازماندهی موضوعات و نحوه برگزاری کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاه ها شود.
تربیت سیاسی
تربیت سیاسی به معنای آمادهسازی فراگیران برای دریافت، نقد و تغییر تواناییهای جامعه و تبدیل و شکوفاسازی پتانسیل بالقوه آنها به توانشهای فکری و عملی در جهت رشد، حرکت و پیشرفت جامعه در عرصههای ملی، منطقهای و جهانی است تا بتوانند ترفندهایی که دشمنان به کار میبرند تا زمینه سقوط و انحلال و اضمحلال جامعه را فراهم آورد شناسایی و در مقابل آن عکسالعمل مناسبی نشان دهند.
تربیت سیاسی پرورش فضائل، دانش و مهارتهای موردنیاز برای مشارکت سیاسی و آماده کردن اشخاص برای مشارکت آگاه افراد در بازسازی جامعه است
تربیت سیاسی پروسهای است که به ایجاد شخصیت عقلانی، متنفذ و توانا در گفتوگو سازنده و توانمند، تقویت بینش این معنا، توانایی تحصیل و کسب بینش سیاسی را در پی دارد که هدف از آن، پرداختن به رشد و گسترش روزافزون بینش و دیدگاههایی است که ارزشها، اعتقادات و جبههگیریها و عواطف سیاسی را در برمیگیرد
انسان موجودی سیاسی است و دنیای سیاست از پیچیدگیها و زیادی برخوردار است پس لزوم تربیت سیاسی حس میشود و عمل سیاسی باید دربرگیرنده جوانب گوناگون و مصالح مردم با شد و در این مسیر جریان صحیح اطلاعات برای جلوگیری از سلب اعتماد مردم از اهمیت زیادی برخوردار است.
طبق تعریفهایی که گذشت یکی از اهداف تربیت سیاسی، جامعهپذیر کردن افراد است. درواقع تربیت سیاسی فرآیندی است که بر اساس آن جامعه، گرایشها، نگرشها، دانشها و معیارهای سیاسی خود را از نسلی به نسل دیگر منتقل میکند.
هدف آشکار پرورش سیاسی، شکل دادن رفتارهای کودکانه و نوجوانان به اقتضای قالبهای اجتماعی و سیاسی است یا به عبارت دیگر، پرورش سیاسی، فرآیندی است که شخص از طریق آن جهتگیری سیاسی - - POLITICS ORIENTATION خود را در محیط جامعه کسب میکند
در تعریفی دیگر با اندکی تفاوت گفته میشود که پرورش سیاسی فرآیندی است که از طریق آن، ارزشهای اجتماعی و سیاسی، از یک نسل به نسل بعد منتقل میشود. به اختصار میتوان گفت که پرورش سیاسی فرآیندی است که از طریق آن، ارزشهای اجتماعی و سیاسی، از یک نسل به نسل بعدی منتقل میشود
تربیت سیاسی ممکن است دارای جهتگیریهای زیر باشد:
-1شناختی - یعنی، دانش درباره اهداف و نمادهای سیاسی - - علاقه بند، - 1393 به اعتقاد پژوهشگر رویکرد کارکرد گرایی که به حفظ نظام موجود تاکید دارد
-2 عاطفی - یعنی، وفاداری به اهداف سیاسی یا عدم پذیرش آنها - - علاقه بند، - 1393 به اعتقاد پژوهشگر رویکرد تضاد که به عدم پذیرش نظام موجود تاکید دارد.