بخشی از مقاله

چکیده:

هدف این مقاله، بیان دیدگاه جاحظ در باب اصول تربیت میباشد . این پژوهش به شیوه کیفی و با روش تحلیلی استنباطی انجام شده است و با استفاده از منابع موجود و دردسترس به تحلیل و استنباط دیدگاه جاحظ درباب اصول تربیت پرداخته است. با استفاده از منابع موجود این نتیجه حاصل میشود که متأسفانه در رابطه با آراء تربیتی جاحظ تحقیقات زیادی صورت نگرفته است.

مقدمه:

هدف از تربیت را، انتقال معلومات و مهارتها به دیگران، به گونهای که این مهارتها و معلومات به کار آیند، دانستهاند. - نوروزی و همکاران، - 1392 تربیت در لغت به معنای پرورانیدن، پروردن، آموختن، نشو و نما، برتر نهادن، زیاد کردن، برکشیدن، بزرگ داشتن و ارزنده ساختن است. - تهوری و بهنام فر، - 1392 و زمانی این هدف با موفقیت انجام میشود که به رعایت اصول تربیت در فرایند آموزشی توجه گردد. چرا که اصول، منشا و اساس رفتارها را بیان میکند، چنانکه وجود اصول و قواعد کلی در مناسبات انسانی و مرجعیت آن برای تفسیر رفتارها آنچنان آشکاراست که غالباً نیازی به بیان تشریحی وجود ندارد. - نوروزی و همکاران، - 1392 انسان موجودی با استعدادهای فراوان است و برای به فعلیت درآمدن استعدادهای او باید زمینههای مساعد را فراهم ساخت. - تهوری

وبهنام فر، - 1392 همچنین برای داشتن یک زندگی اجتماعی موفق، نیاز به مهارتهای مختلفی دارد که بتواند با محیط اطراف خود تعاملهای سازنده داشته باشد و این نیز نیاز به تربیتی متناسب با فرهنگ آن جامعه دارد - امیری ایوری، - 1393 تربیت از ریشه »ربو« به معنای زیادت و فزونی و رشد و برآمدن گرفته شده است و کاربردهای گوناگون از این ریشه همه همین معنا را در بردارد. رب در اصل به معنای تربیت و پرورش است. یعنی ایجادکردن حالتی پس ازحالت دیگر در چیزی تا به حد نهایی و تام و کمال خود برسد. . - تهوری وبهنام فر، - 1392

اصول تربیت از منظرجاحظ:

1.    اصل تفاوتهای فردی:

یکی از پدیدههای طبیعی مشهود در تمامی ساختارهای جوامع انسانی، وجود تفاوتها است. یک نظام آموزشی سالم، انسانی وکارآمد، این تفاوتها را به شکل طبیعی از تواناییها و قابلیتها دریافت و ادراک میکند. وجود تفاوتهای فردی در میان دانش آموزان یکی از مهمترین مسائلی است که معلمان درکلاسهای درس خود با آن مواجهند. جاحظ میگوید ویژگی ظاهری و جسمی انسانها مانند چاقی و لاغری، قد و اندازه و همچنین طول عمر آنها یکسان نیست، انسانها گذشته از خصوصیات ظاهری در صفتها و ویژگیهای اخلاقی از جمله سخاوت و بخل، زیرکی و کندذهنی، صداقت و حیلهگری، ترسویی و شجاعت، صبوری و عجولی، خوش حافظگی و فراموش کاری، خوش بیانی و لکنت زیان با یکدیگر متفاوت و طبقات و مراتب مختلفی دارند.

انسانها از نظر استعداد فراگیری علوم، صناعت و علاقه دانش به رشتههای گوناگون با یکدیگر تفاوت دارند. در هر فردی استعداد و علاقه نسبت به علم و فن خاصی را میتوان یافت. این استعدادها در افراد مختلف گاهی چنان متفاوت است که موجب شگفتی میشود. چنانکه مشاهده میشود یکی به علم حساب علاقمند است و دیگری به نجوم، یکی به موسیقی عشق دارد و آن دیگری خدمت در ارتش، یکی شغل مارگیری را میطلبد و دیگری چوپانی را، یکی میخواهد به تربیت حیوانات درنده بپردازد و دیگری به فراگیری علم نجوم و تماشای ستارگان روی می آورد، یکی دوست دارد خیاط شود و دیگری زرگر. خداوند به هر کسی استعداد فراگیری علم و حرفه خاص را عنایت کرده وهرکس را علاقمند به دانش و صنعتی آفریده است. - نوروزی وهمکاران، - 1392

.2  اصل ایجاز و شرایط مناسب:

از آنجا که ریشه برخی از افکار، نیتها و رفتار آدمی را باید در شرایطی که او زندگی میکند جستجوکرد، پس میتوان این اصل - اصل ایجاز شرایط مناسب - را بر مبنای تأثیرپذیری انسان از شرایط گوناگون، شامل مکان و زمان و اجتماع ارائه داد. جاحظ نیز در آرای خود در این باره میگوید: شغلی که شخص به آن می پردازد و گروه و صنفی که شخص عضو آن شمرده میشود در تشکیل شخصیت و ویژگیهای فردی، اجتماعی و اخلاقی او مؤثراست.

تجربه نشان میدهد که در هر مکان و زمانی، اشخاصی که به شغل خیاطی میپردازند، از لحاظ خلق وخو و دیگر صفات، همانند یکدیگرند، همچنان که فروشندگان چهارپایان، ماهی فروشان، حجامت کنندگان و صاحبان سایر مشاغل، هرکدام در صفات و ویژگیهای اخلاقی و رفتارهای اجتماعی با افراد همصنف خویش شباهت دارند. چراکه محیط و شرایطی که در آن زندگی میکنند درشکل دهی شخصیت آنها مؤثر است و بنا به این دلیل، ضروری است که در امر تربیت فراگیران، دست اندرکاران آموزشی به نقش محیطهای شغلی، خانوادگی و غیر آنها آگاه باشند و شرایطی را بوجود آورند که در شکل کیری شخصیت فراگیران مناسب باشد. - همان منبع -

.3  اصل تنظیم برنامه براساس مراحل زندگی:

جاحظ معتقد است: انسان دردوره جوانی از قوای سالم آماده ای برخوردار است و توانایی او در بالاترین حد خود قراردارد، اعضاء و جوارح او قوت و آمادگی بیشتری دارد و حواس پنجگانه او در نهایت قوت است. از این رو، جوان، از توانایی جسمی وروحی بیشتری برای یادگیری دانش و مطالب و حل مسائل برخوردار است، ولی دردوران پیری ضعف و سستی تمامی اعضا را فرا میگیرد، قوا و استعدادهای شخصی همگی رو به نقصان مینهد، بنابراین فرد نمیتواند مانند دوران جوانی مطالب را به خوبی فراگیرد، سریعتر به خاطر بسپرد و به یادآورد. - همان منبع -

.4  اصل اعتدال - دوری ازافراط وتفریط - :

جاحظ معتقد است که ارزش هر صفتی به میانهروی درآن است. هرگونه افراط و تفریط، موجب میشود عنوان ممدوح و پسندیده بودن از یک صفت سلب گردد، و عنوان نکوهیده و رذیله بر آن اطلاق شود. صفات نیکو تا زمانی آثار پسندیده به دنبال دارد و برای جامعه سودمند است، که از حد اعتدال خارج نشود؛ درغیراین صورت، نتایج سوء و زیان باری برآن مترتب خواهدگردید. از اینرو افراط در بخشش، به تبذیر؛ زیاده روی در فروتنی، به ذلت و خواری؛ و افراط و بزرگ منشی، به کبر و خشم بر اطرافیان منجر میشود.

در زمینه افعال نیز فرد باید اعتدال را نصب العین خویش قراردهد؛ مثلا، در معاشرت با دوستان، از افراط و تفریط بپرهیزد؛ زیرا زیاده روی در انس گرفتن و شوخی، از قدر و منزلت شخص درنزد دوستانش می کاهد، و حتی گاهی ملامت و دلسردی، جایگزین محبت و دوستی شده، باعث میشود شخص به دوستان بدگرفتارآید. در مقابل چنانچه در این سستی ورزد، و به مدت طولانی از ملاقات و ارتباط با دیگران اجتناب کند، محبت و علاقه کاهش می یابد و شخص دوستان خود را ازدست میدهد و آنها را از اطراف خویش پراکنده می سازد. کسانی که در تربیت فراگیران فعالیت میکنند نباید جوانب اعتدال را ازدست بدهند؛ زیرا خارج شدن از اعتدال نتیجهای جزء شکست را درپی نخواهدداشت. - همان منبع -

.5  اصل تغییرپذیری صفات، غرایز و عادات:

اصل تغییر پذیری صفات بیان میکندکه ازطریق تربیت میتوان صفات و اخلاق را در جهت موردنظر تغییر داد. به عقیده جاحظ، انسان توانایی دارد صفات و غرایز اولیه خویش را تغییر دهد و صفاتی تازه کسب کند، یا صفاتی تازه کسب کند، یا صفاتی تازه جایگزین صفات قبلی کندمثلاً.: این که انسان به طور غریزی به سخن گفتن تمایل دارد، مانع از آن نیست که زبان و گفتار خویش را تحت کنترل درآورد و از گفتن سخنان ناپسند و سرپیچی از دستورات الهی خودداری کند؛ چراکه خداوند به انسان اینقدر توان و استطاعت را عنایت کرده، که طبایع و غرایز خویش را تغییر دهد. او توانایی دارد با غرایز خویش به مبارزه برخیزد؛ چنان که خداوند، با وجود علاقه طبیعی انسان به غذا و جنس مخالف، خوردن مال حرام و فحشا را منع کرده است. بنابراین، اگر کسی تصور کند که انسان نمیتواند صفات و عادات خویش را تغییر دهد و او را مقهور و تحت سیطره تمایلات و عادات خودبداند، تمامی فاسقان و گمراهان را تبرئه کرده است. - همان منبع -

.6  اصل علاقه مندی برای یادگیری:

اصل علاقه مندی فراگیران برای یادگیری، جایگاه و اهمیت والایی در نظام تربیت دارد. جاحظ نیز برای علاقهمندی نقش والایی را در نظرگرفته است. ایشان مینویسد: دانشور باید آنچنان علاقهمند به تحصیل باشد که گویی به آموختن و یادگیری عشق میورزد. کسی میتواند مدارج علمی را طی کند و مشکلات پیچیده علوم را حل کند و سختیها و رنج ایام تحصیل را به خوبی پشت سر بگذارد که دانش را بیش از مال و ثروت و منصب و هر چیز دیگر دوست داشته باشد. آنچنان آموختن دانش نزد او ارزشمند باشد که نه تنها از صرف مال و ثروت خویش در این راه ترسی به دل راه ندهد، بلکه با کمال اشتیاق و علاقه، ثروت خویش را فدای این راه نماید. همچنین جاحظ میگوید: انسان تا زمانی که صرف مال خود را برای دانش، بیش از صرف مال دشمن خود دوست نداشته باشد، چیزی یاد نمی گیرد و دانشی برهم نمینهد و متعلمان نزد او آمدو شد نمیکنند. - همان منبع -

.7  اصل عقل محوری:

جاحظ همگان را به استفاده از عقل و ملاک قرار دادن آن در تشخیص صحت و سقم مسائل دعوت میکند، و شاگردان خویش را به همین شیوه تربیت میکرده است. نیز افرادی را که از روی هوا و هوس قضاوت میکنند و بدون تعقل و اندیشه، به تقلیدکورکورانه از دیگران می پردازند، مورد نکوهش قرارمیدهد، جاحظ از شک نمیترسد بلکه آن را مورد ستایش قرارمیدهد و مقدمه یقین می داند و معتقداست : - خواص بیش از عوام دچار شک و تردید می شوند - . - همان منبع

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید