بخشی از مقاله

چکیده

توسعه و پیشرفت در ایران اسلامی همواره دغدغه پژوهشگران جامعه شناسان ایرانی بوده است. در این زمینه مقالات و کتبی نیز به رشته تحریر درآمده که به نوبه خود مطالعه آنان به منظور رسیدن به الگوي اسلامی ایرانی پیشرفت حائز اهمیت می باشد. احمد اشرف یکی از این جامعه شناسان می باشد که در زمینه موانع توسعه در ایران صاحب نظر است. وي در بررسی علل و موانع رشد سرمایه داري در ایران دوره قاجار به عوامل درونی و بیرونی پرداخته و وضعیت نیمه استعماري آن دوران را مورد توجه قرار داده است. جهت بررسی و شناخت مبانی فکري اشرف به صورت گذرا آراء مارکس، ماکس وبر و ویتفوگل مورد مطالعه قرار گرفته و در نهایت سعی شده با نگاهی انتقادي و با بررسی نوشته هاي منتقدان اشرف نظراتش مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. از جمله این که وي پس ازبیان مشکل مسیري را براي حل آن پیشنهاد نکرده و به بیان راهکار کلی بسنده می کند.

واژگان کلیدي:احمد اشرف، رشد سرمایه داري، توسعه، وضعیت نیمه استعماري، ناامنی،صاحب نظران ایرانی

-1  مقدمه

تأمل در پیشرفت یا به تعبیري دیگر توسعه و علل عقب ماندگی ایران در مقاطع مختلف تاریخی از جمله مسائلی است که همیشه مورد توجه جامعه شناسان بوده است. در دهه اخیر نیز مبحث الگوي اسلامی- ایرانی پیشرفت که از سوي رهبر معظم انقلاب مطرح گردیده ناظر به همین مساله است. بی شک در راستاي نیل به این مهم یکی از مقدماتلازم، بازخوانی، تحلیل و نقد نظریات توسعه در باب ایران چه در قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب می باشد. احمد اشرف از جامعه شناسان بنام ایرانی است که محققان علوم اجتماعی در بررسی تاریخ اجتماعی معاصر ایران به کتاب ارزشمند »موانع تاریخی رشد سرمایه داري در ایران« استناد کرده و از اطلاعات و تحلیل هاي متکی به استدلال این کتاب بهره مند می شوند. اشرف که در سالیان گذشته در سازمان برنامه و بودجه به فعالیت می پرداخته و در دانشگاه هم دروس جامعه شناسی و تاریخ اجتماعی ایران را ارائه داده است، سعی دارد با استفاده از تحلیل شالوده هاي اجتماعی به کشف این موانع دست یازد.

دورانی که کتاب مذکور به تحلیل تاریخی آن می پردازد قرن نوزدهم میلادي و به ویژه اواخر آن است. این دوره مصادف است با زمانی که سرمایه داري غرب مراحل تجاري، رقابتی و همچنین تحولات صنعتی را پشت سر نهاده و وارد مرحله نوین انحصاري شده است. در این مرحله از پیدایش انحصارات، بنا بر اصل حرکت و گردش سرمایه تمرکز و تجمع سرمایه پدید می آید. شرایط رقابت آزاد که موجب پیدایش این نظام و حاکمیت مبتنی بر آن یعنی نظام مبتنی بر مردمسالاري شروع شده بود به تدریج منتفی می شود. - ابراهیم فیوضات، - 1384در این نوشتار به منظور بررسی و شناخت دقیق تر منظومه فکري وي از برخی مقالات دیگر اشرف از جمله »توهم توطئه« و »شهرنشینی از دیدگاه جامعه شناسی تاریخی« نیز استفاده شده است.

-2 شیوه تولید آسیایی:استبداد شرقی و ایران

در بررسی و تحلیل آثار هر نویسنده اي گام نخست شناخت چارچوب فکري آن نویسنده است. به همین منظور قبل از ورود به بررسی آراء اشرف، بخشی از اندیشه هاي مارکس، ویتفوگل و ماکس وبر که به نظر می رسد به شناخت هر چه بیشتر تفکرات اشرف کمک می کند مختصر بیان می گردد.کارل مارکس با طرح مساله شیوه تولیدآسیایی،نظریه استبداد انگلیسی را مطرح می کند. همچنین ماکس وبر نیز مبحثی را تحت عنوان نظریه استبداد شرقی مطرح کرده است.منتسکیو نیز در کتاب روح القوانین درباره آسیا و حکومت هاي استبدادي آن مطالبی را مطرح کرده و در این بین ایران،چین و ژاپن جزء حکومتهاي استبدادي دانسته است.

منتسکیو بر این باور است که در استبداد شرقی همگان برابرند و تساویشان در ترسوناتوانی در برابر قدرت حکومت است. در نظام استبدادي هیچ قدرتی در مقابل حکومت وجود ندارد فقط قدرت موقتی مذهبی است که گاهی در مقابل حکومت قرار می گیرد.منتسکیو سازمانهاي آسیایی را بر اساس دو عامل طبیعی وجود دشتهاي وسیع و عدم اعتدال آب و هوایی و استبداد شرقی می دانست. - منتسکیو،1362، - 454مارکس شیوه تولید آسیایی را مقوله اي متفاوت از شیوه تولید فئودالی می داند.مارکس معتقد است ارزش اضافی در جامعه فئودالی بوسیله فئودال ، در جامعه سرمایه داري بوسیله سرمایه دار و در جامعه آسیایی بوسیله دولت غصب می شود. در جوامع آسیایی به دلیل شرایط خاص اقلیمی و آب و هوایی و صحراهاي گسترده همواره مساله آب و کشاورزي مهم بوده و از این رو یک کارکرد اقتصادي به تمام حکومت هاي سیاسی محول شد و این وظیفه جواب گفتن به کارهاي عمومی بود. - مسعود پورفرد، - 1384

از طرفی دیگر مارکس معتقد است که استبداد شرقی منجر به فقدان مالکیت می شود.ولی اساس آن مالکیت قبیله اي یا اشتراکی است که در اکثر موارد از طریق ترکیبی از مانوفاکتور و کشاورزي در اجتماع کوچک ، که به این ترتیب کاملا خود بسنده شده و تمام شرایط تولید را در بر میگیرد بوجود می آید. به عبارتی دیگرمارکس علت فقدان ماکیت را در جوامع آسیایی مالکیت قبیله اي میداند نه استبداد حکومتی. - همان، - 1384بطور کلی می توان گفت مبناي اساسی نظریه مارکس بر روي اقتصاد پایه اي گذاشته شده است؛ به این معنا که وقتی شیوه تولید تغییر کند لاجرم نظامهاي اجتماعی نیز تغییر خواهد کرد.

مارکس یک روند پنج مرحله اي را در جهان به این منظور به صورت تاریخی ارائه می کند : کمون اولیه – دوره برده داري - دوره فئودالیته و کشاورزي – دوره سرمایه داري و دوره کمون ثانویه . - مصطفی عبدي، - 1387نکته مهم این است که در شرق هیچ دوره اي تحت عنوان دوره برده داري وجود نداشته است. تحلیل مارکس نسبت به پاسخ به این مساله چنین است که ما در شرق از ابتدا با پدیده استبداد مواجه بوده ایم. وي بحث شیوه تولید آسیایی را در شرق مطرح کرد که بر این اساس تفاوتی بین شرق و غرب وجو خواهد داشت. - نجف لک زایی، 1382، - 107انگلس نیز علت حکومت هاي استبدادي در شرق را شرایط اقلیمی می داند . وي معتقد است که حکومت هاي استبدادي در شرق مسئول ساخت ، حفظ و نگهداري تاسیسات آبیاري هستند. - مسعود پورفرد، - 1384

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید