بخشی از مقاله

چکیده

نگاه به آینده از دیرباز در کانون توجه و علاقه بشر بوده است و انسانها همواره در پی آن بودهاند که به نحوی از حوادثی که در پیش روی دارند آگاه گردیده، بر آن تأثیر گذاشته و آن را در جهتخواست خود در اختیار بگیرند. جهان در عرصههای مختلف دینی، فرهنگی، علمی، فنی، اجتماعی، اقتصادی و... در حال تغییر و دگرگونی است و نرخ این تغییر در چند دهه گذشته رشد چشمگیری داشته است. آیندهنگاری به فرآیندی سیستماتیک برای نگاه بلندمدت به آینده که منتج به سیاستگذاری در زمان حال شده، تعریف میشود. آیندهنگاری، تغییرساز است و راهبردی مبتنی بر ارزشها دارد. ارزشها نیز مبتنی بر نوع نگاه به هستیشناسی، انسانشناسی و معرفتشناسی بوده و موضوع آن نسلهای آینده در قرآن است. از جمله دغدغههای موضوع آیندهنگاری در قرآن عبارت است از:

1.    حفظ دین و ارزشها برای نسلهای آتی؛

2.    ساختن تمدن و حفظ آن؛

3.    متقن و مستحکمشدن آینده با نیت الهی؛

4.    حفظ و تقدیم امانتها به نسلهای آینده؛

5.    نگرانی از اوضاع آیندگان. مقاله پیشرو به دغدغههای آیندهنگاری قرآنشناخت پرداخته است.

کلیدواژگان: آیندهنگاری، قرآنشناخت، سیستماتیک، ارزش

.1 سرآغاز

آیندهپژوهی، دانش اکتشاف اتفاقات آینده و ساختن آینده بهطور آگاهانه و فعال است. سرفصل مباحث موضوع گفتوگو در این مجال عبارتند از: × الف. ضرورت رویکرد آیندهنگاری در نظام اندیشه قرآنی؛ ب. از مبانی نظری تا نظریه زمان در افق آیندهنگاری قرآنی؛ پ. آیندهنگاری در مرز با مدیریت راهبردی؛ ت. ارزشپژوهی در پردازش آیندهپژوهی و آیندهنگاری دینشناخت؛ ث. آیندهپژوهینگاری در تجربه خودویژه انقلاب اسلامی.

.2 ضرورت رویکرد آیندهنگاری در نظام اندیشه قرآنی

.1,2 ضرورت آیندهپژوهی

نگاه به آینده از دیرباز درخور توجه و علاقه بشر بوده است و انسانها همواره در پی آن بودهاند که به نحوی از حوادثی که در پیش روی دارند، آگاه گردند، بر آنها تأثیر گذاشته و آن را در جهت خواست خود در اختیار بگیرند. جهان در عرصههای مختلف دینی، فرهنگی، علمی، فنی، اجتماعی، اقتصادی و... در حال تغییر و دگرگونی است و نرخ این تغییر در چند دهه گذشته رشد چشمگیری داشته و پیشبینی می-شود در سال های آتی این روند همچنان با سرعت بیشتری ادامه پیدا کند. طبیعی است برای مدیریت امروز و برنامهریزی فردا، درک سازوکارهای تحولات، هماهنگ شدن با آنها و حتی جلوتر از آنها حرکتکردن لازمه آیندهپژوهی است؛ پدیدهای که فی نفسه ارزشمند است. نوع نگاه و تصوری که افراد از آینده دارند، امکان، چگونگی شناخت و نحوه مهار و به خدمتگیری آن را مشخص میکند. - خزائی، - 1395

.2,2 تعریف آیندهنگری، آیندهپژوهی و آیندهنگاری

آیندهنگری عبارت است از نگاه مطلوب ما به آینده که چگونه آن را فرض کنیم، ولی آیندهپژوهی یعنی اکتشاف اینکه در آینده چه اتفاقهایی خواهد افتاد. - خزائی، - 1395 به عبارتی دیگر، آیندهپژوهی علم ساختن آینده، بهطور آگاهانه و فعال است و با اتکاء به موضوعات مهم و معطوف به آینده، فرصتهای ارزنده و بسترهای مناسبی را برای ترسیم وضعیت مطلوب تمدن نوین اسلامی فراهم میکند. با تمسک به آموزهها و فرامین بیبدیل دینی و گزارههای آیندهساز که راهگشای عملی انسانهاست، دانش شناخت نظاممند آینده تمدن نوین با رویکردی دینی به آینده، امکان شناخت جامع و آگاهانه موضوعات و رویدادهای بیشتر و عمیقتر فراهم شده و با ارائه راهبردهای آیندهپژوهانه امکان تحقق چشمانداز مطلوب را سامان میدهد.

به نظر میرسد رویکرد عرفی کنونی نگاه به آینده نمیتواند از آینده امن و پایدار، رمز گشایی کند. انضمامیکردن و بررسی اقتضائات هستیشناسی، انسانشناسی و معرفتشناسی آموزههای دینی و قرآن و روایات در دانش آیندهپژوهی میتواند بخش مهمی از این چالش را برطرف کند. بررسی آیات قرآن مجید و روایات نشان میدهد که در اسلام، نگاه به آینده اصالت و عمق ویژهای دارد و آینده نگاری نحوه سیاستگذاری و برنامههای ما برای آینده است - خزائی، . - 1395

.3 از مبانی نظری تا نظریه زمان در افق آیندهنگاری قرآنی .1,3 بازخوانی مبانی نظری آیندهپژوهی ما قائل به این هستیم که نه تنها مبانی، بلکه حتی پارادایمها، نظریهها و فرضیهها هم در تولید علم و معرفت و محصول متفاوت است. تشخیص مبانی - مبانی فلسفی آیندهنگری - ، تبیین رویکردها - رویکرد تکلیفگرا و - …، تحلیل نظاممند به منظور گمانهزنی در خصوص آینده، سنتها و قوانین تبدیلناپذیر و تجویزهای آیندهنگرانه - تجویزهای سلبی و ایجابی، اختصاصی - - خزائی، - 1394 نمونه برجسته این پارادایمهای تأثیرگذار هستند.

آیندهپژوهی بیش از 60 سال است که در جهان مطرح شده است؛ ولی سابقه آن در ایران به 10 سال نمیرسد. عناصر چهارگانه آیندهپژوهی شامل رویدادها، روندها، چشماندازها و عمل است و ما معتقدیم اراده الهی یکی از عناصری است که در آیندهپژوهی تأثیرگذار است؛ ولی این عنصر در آیندهپژوهی غرب جایگاهی ندارد؟ رویکردهای متفاوت در آیندهپژوهی در روشهایشان نیز با یکدیگر متفاوت هستند.

برای مثال، هستیشناسی اثباتگرایی شامل معرفتشناسی، انسانشناسی، روششناسی و اقتضائات آیندهپژوهی است. در هستیشناسی اثباتگرایی دنیای اجتماعی شبیه دنیای طبیعی است و همان روشی را پیشنهاد میدهد که در دنیای طبیعی وجود دارد یا بر اساس اصول تجربی امکانپذیر است و روششناسی آن نیز قیاسی است. انسانشناسی در این پارادایم، اعتقاد به این دارد که انسانها گذشته از تفاوتهای فرهنگی در ویژگیهای ذاتی یکسان هستند، یعنی میشود به واسطه برخی از امور و مولفهها، انسان را پیشبینی کرد. نتیجه این بحث، اقتضائات آیندهپژوهی است که در این رویکرد با استفاده از اصل استقراء و مشاهدات، به قوانین اجتماعی میتوان دست یافت و میشود آینده را پیشبینی کرد؟ در هستیشناسی تفسیرگرایی نیز، دنیای

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید