بخشی از مقاله
چکیده
عوامل زیادی در کارآفرینی، مهم و ضروری است. با این حال، کارآفرینی اتفاق نمیافتد، مگر افراد اقدام به عمل نمایند. بنابراین، رفتار کارآفرینانه برای پدیده کارآفرینی و ایجاد کسبوکار حیاتی است. رفتار کارآفرینانه، مطالعه رفتار فرد درگیر شده در شناسایی و بهرهبرداری از فرصتها از طریق ایجاد و توسعه کسبوکار و فرآیند جدید است. رفتارِ كارآفرین، ارزشآفریني بوده و رفتارِ كارآفرینانه همان رفتارِ ارزشآفرینانه است. بنابراین رفتار كارآفرینانه نوع خاصي از رفتار در موقعیتهاي مختلف است كه منجربه ایجاد ارزش میشود. بر این اساس هدف این تحقیق تحلیل و تبیین مدلهای رفتاری مختلف هست که با محوریت ایجاد کسب و کار و در بستر کارآفرینی ارائه شدهاند، تا با شناخت آنها بتوان مدلی مناسب برای بهبود کارآفرینی با توجه به زیرساختها برگزید. تحقیق حاضر با استفاده از روش کتابخانهای و مطالعات اسنادی به بررسی این مدلها پرداخته و بیشتر مدلهای مهم در این زمینه تشریح شده است. برخالف اهمیت رفتار کارآفرینانه در مدیریت کسب و کار، مرور و بررسی مطالعات مختلف نشان داد که پژوهش بر روی رفتار کارآفرینانه جز در برخی موارد، گسترش محدودی یافته است. بنابراین برای گسترش این زمینه مهم پژوهشی، پژوهشهای مختلف نظری و تجربی الزم و مناسب که تمام جنبههای رفتار کارآفرینانه را بر میگیرند، بایستی تشویق شده و به اجرای موثر نتایج آن اهتمام ورزید.
کلمات کلیدي: کارآفرینی، مدلهای رفتاری، رقابت، ایجاد کسب و کار
.1 مقدمه
امروزه فعالیت کارآفرینی منجر به ایجاد فرصتهای معنیداری برای افراد در جهت دستیابی به استقالل مالی و اقتصادی از طریق افزایش نوآوریها و فرصتهای جدید کسب و کار میشود .[1] کارآفرینی سازمانی که از پارادایم مدیریتگرایی منشعب شده است نقش مهمی در خطمشی عمومی و مدیریت دولتی ایفا میکند، زیرا منجر به" بهبود بهرهوری و احیای عملکرد بخش دولتی"،" پاسخگویی به شهروندان "،" ارتقاء ظرفیتهای درونی برای تقویت ارزشهای عمو می" میشود و در نهایت "راهی برای اصالح برداشتهای نادرست عمومی درباره خدمات دولتی ناکارآمد" است .[2] کارآفرینی سازمانی فرآیندی است که در آن افراد در داخل سازمان به دنبال فرصتهای مستقل از منابع آن سازمان بوده و یا برای انجام کارهای جدید با کارکنان دیگر تعامل میکنند. [3]
برای موفقیت و شکلگیری فعالیتها و مهارتهاي کارآفرینانه جهت شناسایی مناسب فرصتها، وجود دانش و اطالعات بروز و کارآمد سرمایه اجتماعي نیز از اصول انکارناپذیر محسوب میشود. این سرمایه همان گونکه صاحبنظران و محققان امر دستهبندی نمودهاند شامل: سرمایههای انسانی، فکری، اجتماعی، فیزیکی و غیره هستند که همگی در قالب یك سیستم به هم تنیده در تالشاند تا ضمن خلق دانش و اطالعات به عنوان مزیتی رقابتی با عملیاتی نمودن آن در راستای رفع نیازهای سایر افراد ارزشآفرینی نمایند. این چنین است که رابطه بین کارآفرین و سرمایههای یاد شده یك رابطه چند وجهی است که در این میان رابطه کارآفرینی و سرمایه اجتماعی دارای اهمیت ویژهای است چرا که در عصر حاضر که به عصر ارتباطات و اطالعات مشهور است در قالب شبکه اجتماعی است که سایر سرمایهها تقویت میشود و بوسیله این سرمایهها فعالیت کارآفرینانه معنا مییابد از سوی دیگر نیز کارآفرینی در پرورش صور گوناگون سرمایه سهیم است .[4]
.2 مفهومشناسی کارآفرینی
واژه کارآفرینی از واژه فرانسوی "Entreprendre" به معنی متعهد شدن که معادل "undertake" در زبان انگلیسی بوده، نشأت گرفته و در سال 1848 توسط جان استوارت میل به کارآفرینی Entrepreneur به زبان انگلیسی ترجمه شده است. سابقه مفهوم کارآفرینی در دانش امروزی به 200 سال پیش بر میگردد که برای اولین بار توسط فردی به نام کانتیلون1 مطرح شد - احمدپور داریانی، - 1384 این واژه برای اولین بار در قرن شانزدهم میالدی در فرانسه برای توصیف فرماندهان موفقی که سربازان را برای حفاظت از شاهزادگان و اهالی شهر استخدام میکردند، به کار برده شد و استفاده از آن در زمینههای تجاری به تدریج در قرن هجدهم و برای اشاره به فعاالن اقتصادی که قراردادهایی را برای کارهای عمومی متعهد میشوند، تکنیکهای نوآورانه کشاورزی را عرضه میکردند و یا ریسک به کار انداختن سرمایه شخصی خود را در صنعت میپذیرفتند، آغاز گردید و در اواسط قرن بیستم مفهوم نوآوری شامل خلق محصولی جدید، ایجاد نظام توزیعی جدید، ایجاد ساختار سازمانی جدید، به عنوان یک جزء اصلی به تعاریف و مفهوم کارآفرینی اضافه و در دوران معاصر همزمان با موج ایجاد کسبوکار کوچک، رشد اقتصادی و نیز مشخص شدن نقش کارآفرینی به عنوان تسریعکننده این سازوکار، توجه زیادی به این مفهوم شد.[5]
تعریف مفهوم کارآفرینی از جنبههای مختلف و با توجه به زمینههای تخصصی گوناگون مورد توجه قرار گرفته است. اقتصاددانان بیشتر نقشهای کارکردی کارآفرینی را مورد توجه قرار دادند و جامعهشناسان و روانشناسان ابعاد فرهنگی و اجتماعی تأثیر محیط بر فرد و ویژگیهای شخصیتی کارآفرینان را مورد بررسی قرار دادند، لذا تعاریف متفاوتی از دیدگاههای مختلف برای آن ارائه شده است .[6] مفهوم کارآفرین و کارآفرینی اولین بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و مکاتب اقتصادی از قرن شانزدهم میالدی تا کنون به نحوی کارآفرینی را در نظریههای اقتصادی خود تشریح نمودهاند. از نظر اقتصاددانان موتور رشد اقتصادی کارآفرینان هستند که محیطی رقابتی، جامعه را به حرکت در میآورند و چرخهای توسعه اقتصادی را میچرخانند. ریچارد کانتیلون - 1730 - که ابداعکننده واژه کارآفرینی است، کارآفرین را فردی ریسکپذیر میداند که کاال را با قیمتی معلوم خریداری میکند و با قیمت نامعلوم میفروشد و شومپیتر1 اقتصاددان آلمانی در علم کارآفرینی، در سال - 1934 - کارآفرینی را اینگونه تعریف کرد:"
هر فرایندی در شرکت که منجر به کاالی جدید، بازار جدید و منافع جدید شود، میگوییم کارآفرینی رخ داده است" او نیز در نظریه توسعه اقتصادی خود، کارآفرین را نیرو محرکهی اصلی در توسعه اقتصادی معرفی کرد و نقش کارآفرین را نوآوری با ایجاد ترکیبی جدید از مواد میدانست و از اوایل قرن بیستم، روانشناسان و دانشمندان علوم رفتاری با درک نقش کارآفرینی در اقتصاد به منظور شناسایی ویژگیها و الگوهای رفتاری کارآفرینان، به بررسی و تحقیق در خصوص کارآفرینان پرداختند، مککله-لند - 1961 - 2 معتقد بود که کارآفرین کسی است که یک واحد اقتصادی را سازماندهی میکند و ظرفیت تولید آن را افزایش میدهد،
وی ویژگیهای کارآفرین را داشتن نیاز به توفیق باال و مخاطرهپذیری معرفی نمود. دانشمندان مدیریت نیز ضمن انتخاب رویکرد فرایندی، به تشریح مدیریت کارآفرین و ایجاد جو کارآفرینانه در سازمانها پرداختند پیتردراکر3 - 1985 - استاد مدیریت در عصر حاضر معتقد بود کارآفرین کسی است که فعالیتهای اقتصادی کوچک و جدید را با سرمایه خود شروع میکند و ارزشها را تغییر میدهد و ماهیت آن را متحول میکند .[7] شین - 2012 - 4 در مطالعه خود بیان میکند که هنوز فهم اندکی درباره رفتار اتخاذ شده کارآفرینان در فرآیند ایجاد کسب و کار، به خصوص با رویکرد تعاملی وجود دارد. یکی از مولفههای کلیدی در رفتار ایجاد کسب و کار، فرآیند طی شده برای ایجاد کسب و کار است.[8] بنابراین