بخشی از مقاله

چکیده

دروغ در مقابل راستگویی قرار دارد و در تمامی فرهنگ ها و جوامع امری زشت و ناپسند تلقی میشود. بی گمان همه ی ما از دروغ گفتن یا شنیدن آن احساس نا خوشایندی داریم.اما واقعیت این است که برخی از کودکان به دلایل و عللی از مسیر فطرت منحرف شده و به دروغگویی و فریبکاری می پردازند و این حالت زمینه ی دشواری را برای والدین و مربیان و حتی خود کودک فراهم می کند.در این میان پدر و مادر که تربیت کودک جز اصلی ترین وظیفه ی آنهاست با شنیدن دروغ از کودک خود احساس ناراحتی بیشتری می کنند. اما باید گفت کودکان علاوه بر الگوگیری از رفتار والدین، به دلایل متعدد به دروغ روی می آورند.

مقدمه

یکی از انحرافاتی که موجب شکایت والدین از فرزندان خود می باشد، دروغگویی است. اکثر والدین از این شکایت دارند که فرزندانشان، با وجود اینکه از هیچگونه رسیدگی در تربیت وی قصوری یه عمل نمی آید، دروغگو بار آمده یا مغلطه و اغراق می کنند. آنها از این بابت ناراحتند که آدمهای متدینی هستند ، پرهیزگارند، دروغ نمی گویند، لقمه ی حرام نمی خورند و برای تربیت صحیح کودک حتی المقدور از تمام امکانات تربیتی استفاده می کنند ، او را از بچه های دروغگو و کم تربیت دور نگه می دارند، برای راستگویی تشویق می کنند، ولی با این صفت چرا باید دروغگو از آب در آید. دروغگویی نیز مثل سایر انحرافات اخلاقی و عاطفی،خالی از علت نیست . عامل و انگیزه هایی هستند که کودکان را در مسیر انحرافات قرار می دهد و یا برای سال های بعد و انحرافات عارضی در آنان زمینه سازی می کنند.

دروغ چیست؟

می توان گفت بیان چیزی است که آن را خلاف حقیقت می دانیم و یا دروغ نوعی تحریف حقیقت به منظور فریفتن دیگران و یا گفتار و رفتاری است که با حقیقت مطابقت نداشته باشد. دروغ از جلوه های نا درستی و حقه بازی افراد است که ماهرانه یا ناشیانه از کودکان سر می زند و ماهیت آن یک سیر قهقرایی از شخصیت و نوعی عقب نشینی در جنبه فطری، احساسی، تفکر و رفتار است.

دروغ در خردسالی

این نکته قابل ذکر است که بسیاری از آنچه که کودکان خردسال بیان می دارند و ما دروغ به حسابشان می گذاریم دروغ نیستند، بلکه اشتباه در تطبیق می باشند. توضیح اینکه کودکان خردسال بین حقیقت و مجاز، بیداری و رویا، تخیل و واقعیت فرقی نمی گذارند، به همین نظر آنچه را که می گویند نباید انتظار داشته باشیم راست و درست باشد. طفل 3 ساله ممکن است برای شما بحث از این داشته باشد که عروسکش با اون سخن گفته ، از او غذا خواسته است، و یا میگوید سوار اسبی شده و در اتاق جولان داده است.

والدین و مربیان باید بدانند در سنین 5 و حتی 6 سالگی این گونه سخنان دروغ نیست بلکه ادعایی ناشی از تخیل قوی است. کودکان تا این سن هنوز نمی توانند بین دنیای تخیل و واقعیت فرق بگذارند. او در دنیای تصور و خیال زندگی می کند و به اندیشه و رویاها و افکار خود وجود خارجی می بخشد، حتی اشیای بی جان را جاندار بحساب می آورد، پدیده های بی زبان را زبان دار حساب می کند و مطلبی می گوید که شما آن را نادرست می دانید.

دروغ در 6 سالگی

ممکن است طفل در سن 6 سالگی باشد و باز هم دروغ بگوید. شکی نیست که اینگونه دروغگویی ها جدی است واز نظر تربیت باید جدی با آن برخورد شود او حتی ممکن است چیزی را بدزد و دیگران را متهم کند. در عین حال باید بگوییم کودکانی هم هستند که حتی در این سن به علت ضعف شخصیت، بیماری، عدم کمال در سخنگویی، عدم درک مطلبی از روی درستی، عدم تطبیق آنچه را که دیده و شنیده با واقعیت ، به گونه دروغ بیان می دارند و یا دیده ها و شنیده های خود را فراموش کرده و بر گونه ی دیگر بیان می دارند.

دروغ در سنین بعد

در حدود سنین بعد از 5 سالگی دروغگویی به منظور فریفتن و تحت تاثیر قرار دادن دیگران در آدمی بروز و ظهور می کند و طفل سعی دارد برای جلب منفعتی گفتار و رفتاری را از خود بروز دهد که با حقیقت مطابقت ندارد. عمل او از زمانی قابل سرزنش و تنبیه است که او دریابد دروغ بد است، والدین پذیرای آن نیستند و او باید از آن خودداری کند. از نظر رشد ذهنی کودکان از حدود سنین 5 و 6 کم کم راست را ازدروغ تشخیص می دهند و در می یابنداز راه دروغ می توانند بر بسیاری از مشکلات خود فائق آمده مواردی را از خود برانند.

ریشه ها و علل دروغگویی

ترس از والدین

بعضی از والدین رفتار خشونت بارتری با فرزندان خود دارند، به کوچکترین بهانه آنها را کتک می زنند، در مقابل دیگران پرخاش و تحقیرشان می کنند. به خیال اینکه با خشونت و پرخاش و تنبیه و نیش زبان خواهند توانست جلو انحرافات روانی کودک را بگیرند. کودک به خاطر ترس از کتک خوردن و خشونت های والدین، کم کم از آنان فاصله گرفته و خود را جدا احساس می کند و گاه گاه در بعضی از موارد متوسل به دروغ می گردد زیرا احساس می کند اگر راست بگوید والدین دراثر عصبانیت کتکش خواهند زد. اینگونه خانواده ها علاوه براینکه نمی توانند کار مثبتی به عنوان کامل بازدارنده از انحرافات درتربیت کودک خودانجام دهد بلکه باعث می شوند که ترس کودک به تدریج ریخته و کارهای خود را با جرات و جسارت بیشتری انجام دهد.

خودنمایی

بعضی از کودکان به خاطر خودنمایی متوسل به دروغ می شوند. اینان کودکانی هستند که مورد توجه والدین و اطرافیان قرار نمی گیرند. پدر و مادر به علت گرفتاری های شغلی یا مشکلات خانوادگی کاری به کار آنان ندارند و گوششان به حرف آنان بدهکار نیست و اطرافیان به خاطر اینکه در کار دیگران مداخله ای نکرده باشند و یا به خاطر سایر ملاحضات و محصولات کاری به کودکان دیگر نداشتند. این کودکان فکر می کنند که حرفها و کارهایشان مورد پسند والدین و اطرافیان نیست و ناچار برای خودنمایی هر چه بیشتر متوسل به دروغ و مغلطه و اغراق شود.

گاه دروغ های چنان شاخ داری می گویند که موجب تحریکات منفی عصبی والدین می شود و گاه کارهایی را به دروغ به خود نسبت می دهند تا از خود قهرمان بسازد تا بدین وسیله بتواند توجه اطرافیان را به خود جلب نماید و گاه دست به کارهای خطرناکی می زند که با جثه و سن و سالش واقعا جور نیست. آنجه که مسلم است اینها همه به خاطر خودنمایی و جلب توجه والدین و اطرافیانی است که اعتنایی به کودک ندارند بنابراین بهتر است کودک را محترم بدانیم، به حرفهای آنها هر چند که بیجا و بی موقع هم باشد گوش فرا دهیم، کارهایی را که هر چند به ظاهر کوچک انجام می دهند به دیده ی تحسین و تکریم بنگریم ، مشوقشان باشیم تا بعدها کارهای بزرگتر و بهتری انجام دهند.

ناتوانی

یکی دیگر از علل دروغگویی ناتوانی است. وقتی که شما کودک را از ترس مسایل موهوم ، در منزل در حال اسارت و به صورت زندانی نگه داشته اید و آزادی های او را ندانسته از دستش می گیرید و همراه خشونت هایی که از خود بروز می دهید او را در احساس عجز و ناتوانی غوطه ور می سازید ناچار است که از دست شما و ستمکاریهایی که مسبت به وی روا می دارید بگریزد و امیال و غرایز خود را به نوعی و به هر نحو ممکن ارضا نماید و برای اینکار ناگزیر است که در مقابل شما به دروغ متوسل شود.

اخلاق شخصی

گاهی دروغگویی بخاطر تثبیت اخلاقی است که جزء صفات شخصیت او شده است. او دروغ می گوید تا خود را متهم نشان دهد و از این طریق سلطه و نفودی پیدا کند. کمبودهایش را تکمیل کرده و حب و بغض، کدورت و حقارت خود را به گونه ای حل کند. برخی از روانکاوان دروغ را جلوه ای از تمایلات سادیک در فرد بحساب می آورند. تمایلی که در سایه آن می خواهد ساده لوحان را به طمع اندازد وقتی که آنها شکست خوردند او خوشحال گردد. وجدان ضعیف ، وسوسه طلبی، عدم رشد و تکامل خلق فردی در این امر موثر است.

علل عاطفی

گاهی دروغگویی را ناشی از علل عاطفی دانسته اند. گفته اند کمبودهای عاطفی در این رابطه بسیار موثر است. تکیه ی اساسی روی عامل حسادت است و تحلیل این است که در سایه آن می خواهند خود را از بدبختی نجات دهند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید