بخشی از مقاله
چکیده
هدف پژوهش حاضر شناخت راهبردهای رویارویی کودکان دارای اختلال در محاسبه و کودکان دارای اختلال در خواندن برای مقابله با فشارهای روانی و مقایسه این دو گروه با یکدیگر است.
نمونه متشکل از 18 دانش آموز (11 پسر و 7 دختر) دارای اختلال در خواندن و 12 دانش آموز (8 پسر و 4 دختر) دارای اختلال در محاسبه بودند. راهبردهای رویارویی کودکان با فشارهای روانی با سیاهه راهبردهای رویارویی کودکان (ccsc) که توسط آیرز (1991) طراحی شده، سنجیده شد. به منظور تحلیل داده ها از فنون آمار توصیفی (محاسبه میانگین، انحراف معیار، توزیع فراوانی، درصد فراوانی و رسم نمودار) و آمار استنباطی (تحلیل واریانس دو متغیری) استفاده شد.
نتایج حاصل از تحلیل پاسخ های کودکان به سیاهه راهبردهای رویارویی نشان داد که: بین راهبردهای رویارویی کودکان با اختلال در محاسبه و کودکان با اختلال در خواندن در سه راهبرد رویارویی یعنی در راهبرد رویارویی فعال، حواس پرتی و اجتنابی تفاوت وجود ندارد، اما در راهبرد رویارویی جستجوی حمایت در این دو گروه تفاوت وجود دارد. کودکان در هر دو پایه تحصیلی و در هر دو نوع اختلال صرف نظر از جنسیت، راهبردهای رویارویی فعال را به عنوان راهبرد غالب خود معرفی کردند و تمایل کمتری را نسبت به راهبردهای حواسپرتی، حمایتی و اجتنابی نشان دادند.
فصل یکم
مقدمه پژوهش
مقدمه
فشار روانی الگویی از حالت های هیجانی منفی و واکنش های فیزیولوژیکی است و در موقعیت هایی رخ می دهد که فرد احساس می کند هدفهای مهم او مورد تهدید قرار گرفته و قادر به برخورد و رویارویی با عامل تهدید کننده نیست. وقایع فشارزا شخص را از نظر هیجانی، شناختی و فیزیولوژیکی تحت تأثیر قرار می دهد، و در نتیجه فرد از روش هایی برای برخورد با عوامل فشارزا استفاده می کند و اثرهای زیان بخش این عوامل را با راهبردهای رویارویی کاهش می دهد (ریو، 1995 ترجمه سید محمدی،1378).
اولین بار واژه فشار روانی در قرن پانزدهم میلادی به معنای تنش یا فشار فیزیکی به کار برده شد. در سال 1704 این واژه برای توصیف سختی، دشواری یا بدبختی به کار برده شد و در اواسط قرن 19 به معنای فشار گسترش بیشتری یافت و تنش بر روی اعضای بدن و یا نیروی ذهنی را هم دربرگرفت(ربر،1985).
در فرهنگ روان شناسی ربر(1985) تعاریف زیر در مورد فشار روانی ارائه شده است:
1- فشار روانی به هر نوع نیرویی اشاره می شود که هنگام وارد شدن بر یک دستگاه موجب تغییرات قابل توجهی در شکل آن گردد و معمولاً شامل یک تغییر و تحریف در شکل دستگاه می شود. این اصطلاح بر فشارها و نیروهای اجتماعی، روان شناختی و جسمانی اشاره دارد. در این معنا فشار روانی یک علت محسوب می شود.
2- فشار روانی یک حالت تنش روان شناختی که به وسیله فشار دو نیروهایی که به آنها اشاره گردید، ایجاد می شود. در این معنا فشار روانی معلول و محصول فشارهای دیگری است در این صورت در مورد عامل ایجادکننده تنش از اصطلاح فشارزا استفاده می شود.
در زمینه روان شناسی دامنه ای از تعاریف وجود دارد که نشانگر ناهمگرایی دیدگاه های مؤلفان است. در این زمینه بیشترین پژوهش و بررسی را هانس سلیه ، پزشک معروف اطریشی در سال 1976 انجام داده و به همین دلیل نیز «پدر فشار روانی» نامیده شده است. اولین مقاله او در این باره نیز قبل از آن یعنی در سال 1936 در مجله انگلیسی (نی چر) منتشر شد. به عقیده وی فشار روانی مجموعه ای از واکنش های غیر اختصاصی بدن است که به رغم عامل تولید کننده آن، عکس العمل های فیزیولوژیک مشابهی را ایجاد می کند. وی تغییرات فیزیولوژیکی و روان شناختی ناشی از فشار روانی را مورد توجه قرار داد. (پیرلو، هنری لو ترجمه قریب، 1371).
سلیه (1993) در زمینه فشار روانی می گوید انسان پیوسته در حالت فشار و تنش به سر می برد چرا که فشار پاسخی است اختصاصی که ارگانیسم در برابر هر گونه درخواستی از خود نشان
می دهد. استرس ضعیف ترین و آسیب پذیرترین افراد را هدف قرار می دهد ولی در عین حال قویترین افراد هم از گزند آن در امان نیستند.
تعریف انجمن پزشکی آمریکا از فشار روانی عبارت است از هر نوع مداخله که مزاحم سلامت روانی و جسمانی فرد باشد (اینلندر و موران، 1378 به نقل از احمدی، 1380).
توماس هولمز (1979) به نقل از گنجی (1379) نیز تعریفی مشابه با تعریف فیرز ارائه نموده است و فشار روانی را واقعه محرکی که لازم است فرد با آن سازگار شود، می داند. بنابراین در دیدگاه این دو نفر فشار روانی به عنوان یک محرک در نظر گرفته شده که از خارج بر فرد تحمیل می شود.
کارلسون (1990 به نقل از حاجت بیگی، 1381)، فشار روانی را دربرگیرنده پاسخی می داند که مکانیسم های فیزیولوژیک را فرا می خواند. این پاسخ ها به وسیله محرک های زیان آور یا خطرناک و به واسطه دستگاه عصبی خود مختار و دستگاه درون ریز فعال می گردد. این تعریف نیز همانند دیدگاه سلیه فشار روانی را به منزله یک پاسخ فیزیولوژیک در نظر گرفته است.
فشار روانی به مقوله وسیعی از مشکلات اشاره دارد که متمایز از دیگر حیطه های مشکل است، زیرا با فشاری که وارد می آورد نظام را، (اعم از نظام فیزیولوژیک، اجتماعی یا روانی و نیز پاسخهای آن نظام) برآشفته می سازد. (لازاروس، 1971 به نقل از محمدی،1380) وی در ادامه
می گوید: واکنش فرد به نحوه تفسیر یا ارزیابی (هوشیارانه یا ناهوشیارانه) او از اهمیت رویداد زیانبخش، تهدیدآمیز یا چالش انگیز بستگی دارد(پاول و ایزابت، 1991) به نقل از حاجب بیگی، 1381). این تعریف برای الگوی فشار روانی سه مؤلفه مهم دارد:
1- فشاری که نظام را برآشفته می سازد.
2- این باور که نوعی ارزیابی یا ادراک از تهدید وجود دارد.
3- اهمیت پاسخ آن نظام.
وقتی که یک فرد با حوادث و رویدادهای فشارزا روبرو می شود برای رویارویی مؤثر با آن موقعیت، مراحل متعددی را طی می کند؛ اولین مرحله، ارزیابی موقعیتی است که از نظر او ارائه دهنده یا پیش بینی کننده یک فشار روانی باشد. لازاروس (1984) این مرحله را به نام مرحله ارزیابی شناختی نام گذاری کرده است. در واقع در این مرحله فرد یک سری فعالیت هایی را انجام می دهد و می تواند موقعیت را به شیوه های گوناگون سودمند و مفید، تهدید آمیز و غیر مناسب و یا فشارزا تعبیر کند. بر این اساس یک حادثه را به سه طریق ارزیابی کرده است. اول: آسیب رسان، دوم: تهدید آمیز و بالاخره سوم: ارزیابی مبارزه و درگیری و رقابت است (لازاروس و لانیر،1978 به نقل از محمدی،1380)
به علاوه رویدادهای فشارزا در هر عصر و زمانی به اشکال مشخص وجود داشته اند و امروزه شواهدی وجود دارد که نشان می دهد مشکلات ناشی از رویدادهای فشارزا در قرن بیست و یکم به ویژه در کشورهای پیشرفته غربی افزایش یافته است. تا جایی که بعضی از صاحب نظران، عصر ما را عصر فشار روانی (تنیدگی) نامیده اند(گلدبرگر و برزنتیز،1993 به نقل از کافی،1375).
راهبردهای مداخله ای، فرآیند واسطه ای میان دانش آموزان و محیط هستند که برای تسکین آلام، بهبود رفتار و بهداشت روانی آنان به کار برده می شوند. معمولاً دانش آموزان با مشکلات یادگیری، ناتوانی هوشی و اختلال هیجانی که رفتار نامناسبی دارند با پاسخ های منفی از طرف همسالان خود مواجه می شوند. به نظر می رسد که آنها در کنترل خود و سازگاری فردی و اجتماعی دچار نقصان هستند. این راهبردها ممکن است شامل گفتگو، طرح های خلاق و ایفای نقش باشد. طرح های خلاق که حوزه های هنر، موسیقی، ادبیات و قصه را در بر می گیرند،شیوه های مناسبی برای
کمک به دانش آموزان در ابراز هیجان هایشان هستند(گرهارت، دی رویتر و سیلئو،1986 ، به نقل از متین، 1384).
امروزه روشن شده است که مردم در مواجهه با موقعیت های فشارآور از پاسخ های مقابله ای متفاوتی استفاده می کنند(کارول ، اسکینر ، و وینتراب ، 1989؛ لازاروس و فولکمن، 1984؛ کاتانزار و همکاران، 1995) به علاوه خصوصیات و ویژگی های موقعیت به ویژه کنترل پذیری استرسور، پاسخ های مقابله ای متفاوتی را بر می انگیزد (اسکولر ، 1978؛ تیلور ، 1991) و به کارگیری انواع شیوه های مقابله پیامدهای متفاوتی در سلامت جسمانی و روانی فرد دارد (فلتون و ریونسون، 1984). در این راستا مطالعات زیادی بر اهمیت اقدامات مقابله ای فرد در جهت حفظ سلامت هیجانی افراد بزرگسال تأکید کرده اند(کوهن و لازاروس، 1979 به نقل از ملتون و ریونسون، 1986؛ موس و بیلینگ ، 1982).
عبارت رویارویی، بیانگر تمام روش هایی است که اشخاص برای چیرگی به فشار روانی خود و یا کاهش آن به کار می بندند (پاری، 1994 ترجمه مقدسی، 1373). از نظر فریدنبرگ و لوئیز (1993) روش رویارویی یعنی، میزان سازگاری با مشکلات، پیدا کردن راه حل و سعی و تلاش در کسب دانش.فلک من و لازاروس (1991) به نقل از رپتی (1999) رویارویی را در واقع تلاش های شناختی و رفتاری شخصی، برای غلبه کردن بر تنیدگی تحمل کردن، کاهش دادن یا به حداقل رساندن اثر آن می داند. بر اساس این تعریف دو نوع رویارویی، مسأله محور و هیجان محور مطرح شده است. در رویارویی مسأله محور فرد به طور مستقیم بر رویداد فشارزا متمرکز می شود تا آن را تغییر دهد یا کنترل کند. در رویارویی هیجان محور فرد تلاش می کند تا هیجان های ناشی از تنش را کنترل نماید. روش مسأله محور شامل فنونی است چون گردآوری اطلاعات، حل مسأله، آموزش مهارت های اجتماعی و ارتباطی، برنامه ریزی و کسب راهنمایی از دیگران می شود. رویارویی هیجان محور شامل انکار، بی توجهی به مسأله و جلب حمایت عاطفی است.
در واقع افرادی توانایی استفاده از روش مسأله محور در مواجهه با رویدادهای فشار زا را دارند که از مهارت های شناختی و اجتماعی کارآمدی برخوردار باشند. در این زمینه مطالعات هین (1996) به نقل از متین (1384) نشان داده است دانش آموزان دارای مشکلات یادگیری به دلیل نقص در مهارت های شناختی و اجتماعی نمی توانند به فعالیت هیجانی خود نظم بخشند و همواره درگیر کشمکش درونی خواهند بود و همین امر موجب عدم تمرکز آنها در هنگام تفکر و کار می شود و از انرژی فعال آنها می کاهد و سرانجام موجب ناتوانی در حل مسائل و تصمیم گیری درست
می شود. چون این کودکان مهارت ها را به کندی می آموزند، نمی توانند راهبردها و دانش لازم برای انجام موفقیت آمیز یک تکلیف را کسب کنند. این امر ممکن است در ظاهر چنین بنماید که او دارای ساختار شناختی متفاوتی است. کودکانی که به درجات ضعیف و متوسط مشکلات یادگیری دچارند در موقعیت های حل مسأله ناتوان تر هستند(ویز ،1978 به نقل از متین، 1384).
شیوه های رویارویی نقش مهمی در سازگاری روان شناختی افراد دارد. مطالعات مختلف نشان
می دهند افرادی که بر مهارت های حل مسئله متمرکز می شوند در موقعیت های فشارزا شواهد کمتری از آشفتگی را از خود بروز می دهند. این افراد نسبت به کسانی که از رویارویی متمرکز بر هیجان استفاده می کنند، تسلط بیشتری بر موقعیت دارند و بهتر می توانند خود را با شرایط دشوار سازگار کنند و نشانه های مرضی کمتری در آنها بروز می کند (توتیز، 1995؛ تری ، 1994؛ فولکمن و لازاروس، 1986؛ مکدونالد ،1998 به نقل از کافی، 1375).
وجود رویدادهای فشارزای عمده و جزئی در زندگی کودکان و نوجوانان مبتلا به مشکلات یادگیری به طور معنی داری با مشکلات هیجانی و رفتاری آنها ارتباط دارد. (کامپاس، مالکارنی و فونداکار ،1998)می تواند در برخی از نوجوانان به فشار روانی و مشکلات سازگاری منجر شود. این تجربه ها چون با خواست این دانش آموزان مبنی بر گسترش استقلال عمل (خود پیروی) و ایجاد ارتباط صمیمی تر با همسالان همراه است، فشار روانی بیشتری را برای آنها ایجاد
می کند(گراس و سیپراستین ،1998).
باور نکردنی است که بتوان از همه موقعیت های فشارزا اجتناب کرد البته از نظر بهداشت روانی نیز درست نخواهد بود که تحت هیچ نوع عامل فشارزا قرار نگرفت، آنها را تجربه نکرد و برای مقابله با آنها آماده نشد. انسان همه تنش های کاری، سیاسی، گرفتاری های روزانه و دگرگونی ها را تحمل می کند. او مجبور است که ناکامی هایی مانند: مرگ عزیزان را تحمل کند و نمی تواند که از تنش به دور باشد(گنجی،1376).
کودکان آسیب پذیرترین قشر جامعه هستند و در زمان وقوع یک رویداد فشارزا آسیب پذیریشان افزایش می یابد. هنگام وقوع یک رویداد فشارزا فراوان ترین نشانه هایی که در کودکان می توان دید، یکی تغییر در رفتارها و دیگری واپس روی در رفتارهاست. کودکان می توانند واکنش ها و تغییراتی را در رفتارشان نشان دهند که در حالت های عادی فاقد آنها می باشند. گروه های سنی مختلف، واکنش های مختلف نشان می دهند که به سطح رشدی آنها بستگی دارد، و بازشناسی این نشانه آسان نیست(دی بورد ،2001).
چیزی که بیش از تجربه های تنش زا موضوع بحران است، چگونگی درک افراد از فشار و شیوه پاسخگویی به آن است (مسی،1999) چگونگی رویارویی با فشار تحت یک فرآیند، پیشرونده ایجاد می شود (سیوارد، 1997 به نقل از مسی،1999). بنابراین این مهم است که کودکان و نوجوان فرصت هایی برای رشد مهارت های زندگی داشته باشند. چرا که به آنها کمک خواهد کرد تا با دردسرهای روزمره رویدادهای اصلی زندگی و تغییرات رویارو شوند (مسی،1999).
زندگی در جامعه امروزی با داشتن مشکلاتی مانند نارسایی در یادگیری می تواند فرد را در آسیب پذیری بیشتری برای مشکلات همایند دیگر قرار دهد (تایلور و همکاران ،2004).
افراد بسیاری معتقدند که هر دانش آموز مبتلا به ناتوانی یادگیری اساساً دارای چند نوع مشکل هیجانی یا اجتماعی می باشد. اگرچه این نظر تا حدی اغراق آمیز به نظر می رسد، ولی تحقیق نشان داد که افراد بسیاری در این زمینه ها مشکل دارند. بررسی هایی که دانش آموزان مبتلا به اختلالات یادگیری را با همسالان عادیشان مقایسه کرده این نکته را نشان می دهد که آنها
مضطرب تر و گوشه گیر تر هستند (کالینان، اپستین، لوید،1981 به نقل از تجلی، 1383)، در تعامل هایشان با معلمین و والدین مشکلات بیشتری دارند (برایان و برایان،1986) و در ارتباط با بزرگسالان مشکلات رفتاری دارند (دشلر، شوماکر،1983) و از لحاظ اجتماعی مهارت کمتری دارند (استون ،1984 هر سه به نقل از تجلی، 1383).
بیان مسأله
راهبردهای رویارویی، کوشش های هشیارانه فرد است که رویدادها و تقاضاهای فشارزا را مهار
می کند و منابع شخصی فرد (مانند: عاطفه مثبت، اطمینان و خود کنترلی) را ارتقاء می بخشد تا شدت تنش کاهش یابد(لازاروس، 1999 به نقل از آنشل و دالانی ،2001).
راهبردهای رویارویی دو کاربرد دارند:
هیجان های منفی حاصل از درماندگی را تنظیم می کند.
عاملی را که موجب درماندگی شده، تغییر می دهند. (برینک و دی لاری ،2001).
به منظور سازگاری با رویدادهای فشارزا روش های مختلفی مطرح شده است. راهبردهای رویارویی آن دسته از فعالیت های شناختی و رفتاری هستند که به منظور کاهش اثرات تنیدگی به کار گرفته می شود. وقتی افراد توانایی رویارویی با موقعیت های مشخص را نداشته باشند آن موقعیت ها برایشان فشارزا تلقی می شود. بدین ترتیب ارزیابی اشخاص از توانایی خودشان برای رویارویی با موقعیت در ادراک تنیدگی حائز اهمیت است. این ارزیابی در سه مرحله انجام می شود. در ارزیابی نخستین شخص بررسی می کند که آیا موقعیت تهدید کننده است و اینکه چه نوع از ارزش ها، نیازها و خواسته های وی را تحت تأثیر قرار می دهد. در مرحله ارزیابی ثانویه ماهیت و توان نیروهای رویارویی با تنیدگی بررسی شده و نوع رویارویی متناسب با موقعیت مشخص می شود. مرحله سوم که ارزیابی مجدد نام دارد شامل تغییر قضاوت فرد از موقعیت ها یا منابع موجود برای رویارویی است (اندلر ،1998).
منابع رویارویی مجموعه پیچیده ای از عوامل هیجانی، انگیزشی، شناختی و به طور کلی
ویژگی های شخصیتی هستند که زمینه لازم را برای روش های رویارویی فراهم می کند. این منابع ویژگی های غیر موقعیتی ثابتی هستند که بر فرایندهای رویارویی اثر می گذارند، به عبارت دیگر به عنوان اقدامات پیشگیری کننده اجتماعی و روان شناختی هستند که می توانند احتمال آسیب دیدگی ناشی از تنیدگی را کاهش دهند و به افراد کمک می کنند که یا در مواجهه با رویدادهای فشارزا نشانه های مرضی کمتری داشته باشند و یا اینکه پس از مواجهه سریعاً بهبود یابند. ویژگی هایی همچون برخورداری از احساس عزت نفس ، احساس تسلط بر موقعیت، سبک های شناختی، موضع کننترل درونی ، خود اثر بخشی ، توانایی حل مسئله و سخت رویی به عنوان منابع رویارویی محسوب می شوند. تفاوت راهبردهای رویارویی با منابع رویارویی آن است که راهبردهای رویارویی رفتارهایی هستند که پس از مواجهه با رویدادهای فشارزا به کار گرفته می شود در حالی که منابع رویارویی ویژگی های شخصیتی هستند که قبل از وقوع فشارزا ها وجود دارند (تری ، 1994؛ زید نروهامر، 1992؛ انسل ولین، 1991 به نقل از دیماتو ، 1991).
جان دی و کاترین مک آرتور (1998) به نقل از شلی تیلر در تعریف راهبردهای رویارویی اشاره به این دارند که راهبردهای رویارویی به مجموعه اقدامات رفتاری یا روان شناختی گویند که فرد در مواجهه با اتفاقات پر تنش، برای مدیریت، تحمل و کاهش اثرات آن از خود بروز می دهد. آنها دو روش را مطرح کرده اند: نوع اول رو به رو شدن بر پایه حل مسأله است که سعی در انجام فعالیت هایی دارد که منجر به آرام تر شدن اوضاع شود، در صورتی که تأکید نوع دوم بر کاهش اثرات عاطفی ناشی از تنش متمرکز شده است و شامل مجموعه کوشش هایی است که بر اداره عواقب عاطفی اتفاقاتی که افتاده اند و یا امکان وقوع آنها در آینده وجود دارد پایه ریزی شده اند.
شیوه های رویارویی به دلیل نقش میانجی و تعدیل کننده ای که در ارتباط بین فشار روانی و پیامدهای آن دارد یک مفهوم اساسی در تحقیقات مربوط به سلامت روان است. بروز رفتارهای رویارویی مستلزم وجود فشار روانی است. به عبارت دیگر به هنگام بروز فشار روانی برای انتخاب و ساختن پاسخ مناسب، کوشش و تلاش بیشتری می کنیم(لازاروس و فولکمن، 1984)
مقابله و رویارویی صحیح، ایجاد تعادل روانی و آرامش روحی می کند و شخص را از ابتلاء به اختلالاتی مثل فشار روانی و اضطراب و افسردگی مصون می نماید و ما را به هدف اصلی از سلامت روانی که ارتقای عملکرد اجتماعی و نداشتن علائم افسردگی و اضطراب است نزدیک
می نماید (تودور ،1983 به نقل از حاجب بیگی، 1381).
کودکان با نیازهای ویژه هنگام مواجهه با فشار روانی معمولاً فشارهای کلامی و تصویری و صوتی را بروز می دهند که بیانگر احساس خطر یا احساس عدم امنیت و عدم اطمینان است. (انجمن ملی روان شناسان مدرسه ،2001).
این علامت ها برای کودک خاص است و از تجربه های گذشته، ارتباط با حادثه، مشاهده ترس در بزرگسالان و غیره ناشی می شوند. بزرگسالان باید در نظر داشته باشند که وقتی کودکان با
موقعیت های فشارزا و غیر عادی روبرو می شوند، مهارت های خودکنترلی کمتری را نشان می دهند و به اطلاعات عینی متناسب با سطح درک و رسش شان نیاز دارند (همان منبع).
خودپنداره و ادراک از خود، دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری، زمینه دیگری است که مورد بررسی قرار گرفته است. اشنایدر (1984) متوجه شد که بسیاری از دانش آموزان نسبت به ماهیت مشکل خود بینش اندکی دارند و آن را به تنبلی نسبت می دهند. راجرز و سافلوسکی (1985 به نقل از تجلی، 1383) گزارش کردند که دانش آموزان مبتلا به اختلالات یادگیری نسبت به همسالان خود از خودپنداره ضعیف تری برخوردارند، بیشتر تحت سلطه محیط خارجی قرار می گیرند. از خودشان توقع کمتری دارند.
طبق اظهار نظر مایرز و هامیل (1976) و لویت (1978) به نقل از والاس و مک لافین ترجمه منشی طوسی (1373) مشکلات اجتماعی – عاطفی کودکان مبتلا به اختلال یادگیری در همه آنها مشابه است. برخی از این ناراحتی ها که نوعاً در این کودکان مشاهده شده است، عبارتند از: حواس پرتی شدید، کمی فراخنای توجه، تحرک بیش از حد، ارزیابی نادرست از خود، گوشه گیری، مسائل شخصیتی – اضطراب و نداشتن رابطه قوی با دیگران.
بسیاری از کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری اتکای شدید به والدین، معلمان و سایر بزرگسالان دارند. اتکای زیاد اینگونه کودکان معمولاً به این صورت ظاهر می شود که آنان بیش از حد می خواهند آنها را یاری و تأیید کنند، و برای انجام اکثر فعالیت هایی که به انجام آن مشغولند از دیگران یاری می خواهند(بلکهام و سیلبرمن،1975 به نقل از والاس و مک لافین ترجمه منشی طوسی،1373).
با توجه به آنچه گفته شد این پژوهش قصد دارد به سؤال زیر پاسخ دهد:
آیا بین راهبردهای رویارویی کودکان دارای اختلال در محاسبه و کودکان دارای اختلال در خواندن برای مقابله با فشار روانی تفاوت وجود دارد؟
هدف پژوهش
هدف پژوهش حاضر شناخت راهبردهای رویارویی کودکان دارای اختلال در محاسبه و کودکان دارای اختلال در خواندن برای مقابله با فشارهای روانی و مقایسه این دو گروه با یکدیگر است.
اهمیت موضوع پژوهش
عدم سازش و وجود اختلال های رفتاری در جوامع انسانی بسیار مشهود و فراوان است و هیچ فردی از ابتلاء به ناراحتی های روانی مصون نیست. بنابراین به منظور جلوگیری از وقوع بیماری های شدید روانی، افزایش سه عامل راهبردهای رویارویی، عزت نفس و گروه های حمایت کننده منجر به کاهش شیوع و اختلال روانی به ویژه در کودکان و نوجوانان می گردد(شاملو،1378).
کودکان در جریان رشدشان فشار روانی را احساس می کنند. بسیاری از کودکان با تعارض های خانوادگی، طلاق، تغییراتی در ثبات مدرسه، همسایگان، تربیت فرزندان، فشار همسالان و خشونت در خانه و اجتماع روبرو می شوند (هاک ،2001) که نسبت به این فشارها، واکنش های جسمی، هیجانی، رفتاری و شناختی با شدت و ترتیب متفاوت نشان می دهند(اداره پلیس سیاتل ،2001). هر چه منابع بهتری برای رویارویی داشته باشند کمتر احتمال دارد که دچار آسیب شوند (ساراسون و ساراسون ترجمه نجاریان و همکاران،1375).
اکثر گروه های کودکان با نیازهای ویژه هنگام رویارویی با رویدادهای فشارزا، به حمایت های
ویژه ای نیاز دارند. هر چند که کودکان دارای مشکلات یادگیری ممکن است به حمایت های متفاوت از کودکان عادی نیاز نداشته باشند با این وجود، برخی از کودکان دارای مشکلات یادگیری در مهارت های اجتماعی و مدیریت خود مشکلاتی دارند و در زمینه کنترل خشم، تحمل تفاوت های فردی و خودبازبینی به آموزش ویژه نیاز دارند(اداره پلیس سیاتل،2001).
مراقبت کنندگان و کارکنان مدرسه اگر یک کودک را در مدرسه بطور دقیق مشاهده کنند و
پاسخ های او را به فشارهای روانی گذشته ببینند، خیلی خوب می توانند واکنش ها و رفتارهای او را پیش بینی کنند(همان منبع).
همچنین والدین باید توجه داشته باشند که کودکان با نیازهای ویژه چطور به فشارهای روانی پاسخ می دهند و باید بتوانند واکنش های به دنبال یک بحران را پیش بینی کنند. راهبردهایی که در گذشته مؤثر بوده اند، بهترین راهبردهای اجرایی امروز هستند. برخی از این کودکان ممکن است برای کاهش عوامل اضطراب زا، در اوج یک بحران به حفاظت و نظارت بیشتری از جانب بزرگسالان نیاز داشته باشند(انجمن ملی روان شناسان مدرسه،2001).
بنابراین شناخت راهبردها هنگام رویارویی با مشکلات روزمره (مانند: مشکلات بین فردی و تحصیلی) و رویدادهای مهم زندگی (مانند: طلاق، کودک آزاری) از اهمیت بسزایی برخوردار است.
همچنین آموزش مهارت های رویارویی به منظور کمک به شاگردان در سازماندهی رفتارهای اجتماعی صورت می گیرد. الیس معتقد است که تمرین راهبردهای رویارویی به شاگردان می آموزد تا متغیرهای مربوط به حل مسأله را بشناسند و مهارت های رویارویی ویژه ای را برای انجام مؤثر تکلیف به کار گیرند(گیج و برلاینر ترجمه لطف آبادی،1374).
بنابراین شناخت کودکان حساب نارسا و نارساخوانی از این نظر که آنها از کدام یک از راهبردهای رویارویی استفاده می کنند حائز اهمیت است و همین طور به ما بینشی در مورد چگونگی پاسخ این کودکان در موقعیت های تنش زا و فشارزا می دهد.
فرضیه پژوهش
پژوهش به بررسی فرضیه زیر پرداخته است:
بین راهبردهای رویارویی کودکان دارای اختلال در محاسبه و کودکان دارای اختلال در خواندن برای مقابله با فشار روانی تفاوت وجود دارد.
تعریف عملیاتی متغیرها
راهبردهای رویارویی: منظور آن چیزی است که سیاهه راهبردهای رویارویی کودکان (ccsc)
می سنجد.
کودکان دارای اختلال در محاسبه: منظور دانش آموزانی است که توسط متخصصان مراکز اختلالات یادگیری شهر تهران دارای اختلال در محاسبه تشخیص داده شده اند.
کودکان دارای اختلال در خواندن: منظور دانش آموزانی است که توسط متخصصان مراکز اختلالات یادگیری شهر تهران دارای اختلال در خواندن تشخیص داده شده اند.
فصل دوم
پیشینه پژوهش
مقدمه
مطالب این فصل شامل دو بخش (فشار روانی و راهبردهای رویارویی، فشار روانی و راهبردهای رویارویی با مشکلات یادگیری) می باشد. در بخش اول بعد از مقدمه به موضوع فشار روانی (تعاریف آن، بررسی تاریخچه شکل گیری مفهوم آن، مدل های مربوط به آن، منابع فشار روانی) و همین طور به موضوع راهبردهای رویارویی (تعاریف، بررسی تاریخچه شکل گیری مفهوم رویارویی، جنبه های مفهومی روش های رویارویی، پیشینه نظری مفاهیم رویارویی، الگوهای رویارویی،
دیدگاه های رویارویی، رویکردهای مربوط به آن، خرده مقیاس های راهبردهای رویارویی، عوامل مؤثر در راهبردهای رویارویی) پرداخته شده است.
بخش دوم در خصوص کودکان با اختلالات یادگیری(اختلال در محاسبه و اختلال در خواندن) تعاریفی شده و به موضوع ویژگی های شخصیتی و رفتاری دانش آموزان با اختلالات یادگیری ، راهبردهای رویارویی در کودکان با نیازهای ویژه پرداخته شده است.