بخشی از مقاله
چکیده
داده های سرشماریبدلیل، کنترل حجم بالای آنها و جلوگیری از افشاء اطلاعات افراد، معمولاً بصورت یکپارچه منتشر می گردند. جهت بکارگیری این نوع داده ها برای اهداف مدیریتی، نیاز است بصورت غیر یکپارچه، با جزییات زیاد و توزیع مکانی مشخص، در کوچکترین واحد اندازه گیری منتشر گردند. بدین منظور، از روش دسیمتریک که نمونه ی کارآمدی از تکنیک های درونیابی سطحی برای انتقال داده ها از یک واحد مکانی به واحد های دیگر هستند استفاده می شود. این تحقیق، روابط اصلی روش دسیمتریک را با بکارگیری داده های دو و سه بعدی در فرایند غیر یکپارچه سازی و تخمین جمعیت بهبود بخشیده است. این عملیات بر روی داده های مکانی و آماری شهر انسخده کشور هلند اجرا گردیده است. نتایج و آنالیز های آماری در تخمین جمعیت، بیانگر رفتار بهتر روش دسیمتریک با داده های سه بعدی با مقدار کمتر ریشه میانگین مربع خطا - %12 - در قیاس با داده های دو بعدی - %19 - است.
واژههای کلیدی: درونیابی سطحی؛ روش دسیمتریک؛ تخمین جمعیت؛ داده های سرشماری
-1 مقدمه
رشد جمعیت جهان تاثیرات زیادی بر منابع جهان، محیط زیست و گسترش شهرها داشته است. در این راستا، تخمین درست و بهنگام جمعیت، نحوه توزیع مکانی آن و روند تغییرات آن در دوره های زمانی، در بررسی مسائل اجتماعی، اقتصادی و محیطی بطور قابل توجهی اهمیت پیدا کرده است .[14] جهت تصمیم گیری های مناسب در این زمینه ها، نیاز به نگاشتن توزیع جمعیت به صورت کاربردی و قابل تفسیر است. داده های سرشماری جمعیت به علت جلوگیری از افشاء اطلاعات شخصی افراد و کنترل حجم بالای آن هاعمدتاً بصورت یکپارچه منتشر می شوند. برای استفاده بهینه و کارآمد از این داده ها در پروژه های خاص، نیاز است که داده های یکپارچه سرشماری جمعیت با جزئیات به کوچکترین واحد اندازه گیری غیر یکپارچه گردند. بعنوان مثال، در زمینه مدیریت بحران، با دانستن تراکم جمعیت ساختمان های مسکونی، می توان پیش بینی ها و تصمیم گیری های لازم را قبل، حین و بعد از وقوع بلایای طبیعی انجام داد.
در زمینه برنامه ریزی و طراحی شهری، برای ایجاد زیر ساخت ها، بناها، سیستم های حمل و نقل عمومی نیز به گسترش جمعیت در سطح محلی نیاز است. در رابطه با گسترش بیماری ها، تراکم و توزیع جمعیت در یک منطقه، بیانگر مستعد بودن آن ناحیه به بیماری های واگیردار خواهد بود.در حالت کلی، به تصویر کشیدن توزیع جمعیت دو هدف اصلی دارد: اولاً، جنبه کارتوگرافی برای نمایش تراکم جمعیت در مناطق موردنظر؛ ثانیاً، جهت تخمین کمی تراکم جمعیت برای استفاده در مدل های آنالیزی مکانی .[1] تصویر کارتوگرافی جمعیت بصورت نقشه های Choropleth می باشد. به گونه ای که جمعیت بصورت همگن در واحد سطح توزیع شده اند، حتی در حالتیکه منطقه غیر مسکونی باشد - شکل -1 الف - . این نحوه به تصویر کشیدن بسیار ساده است؛ اما جدا از سادگی نقشه های Choropleth، کاربرد محدودی در آنالیز های مکانی داده های جمعیتی دارند .[4]
یک روش برای بهبود این نقیصه، تغییر در واحد های اجرائی و تبدیل آنها به واحد های کوچکتر است که این فرایند را اصطلاحاً تصویر کردن Dasymetric گویند .[5] تصویر کردن دسیمتریک را " نمایش داده های سطح با استفاده از مرزهایی که یک منطقه را به نواحی همگنی با هدف بهترین تصویر سطح آماری تقسیم می کند " تعریف کرد .[13] این روش را می توانبعنوان یک روش تکامل یافته نسبت به تصویر کردن Choropleth نام برد - شکل -1ب - .روش دسیمتریک اولین مرتبه توسط یک کارتوگراف روس بنام Tian-Shansky در دهه ی 1920 معرفی گردید [1]؛ اما در ادامه Wright در سال [16] 1936 بر این باور شد که کلمه دسیمتریک با اندازه گیری تراکم جمعیت ارتباط دارد و برای مناطقی که تراکم جمعیت متفاوتی دارند استفاده می شود.
روش دسیمتریک از جمله روش های درونیابی سطحی است که از داده های کمکی استفاده می کند تا دقت تخمین جمعیت را افزایش دهد. بعبارتی، این داده های کمکی هستند که این روش را در مقایسه با دیگر روش های درونیابی سطحی متمایز می کند. هدف از داده های کمکی این است که ساختار داخلی توزیع جمعیت در منطقه مبنا بدست آید.در تحقیقات گذشته از داده های کمکی متعددی در کنار روش های دسیمتریک استفاده شده است؛ از جمله: نقشه های توپوگرافی برای توزیع داده های جمعیتی در قسمت های مسکونی [16]، نور ساطع شده در شب از مناطق مطالعه که توسط تصویر برداری ماهواره ای صورت گرفته [2]،نقشه کاربری مناطق که با استفاده از تصویر ماهواره ای لندست TM استخراج شد [9]، تصویر ماهواره ای با قدرت تفکیک بالای آیکنوس جهت ارتباط بین پراکندگی جمعیت در مناطق ساخته شده .[12]
-2 منطقه مورد مطالعه
تحقیقات گذشته برای تخمین جمعیت، معمولا مناطق بزرگ را مورد بررسی قرار می دادند. به عنوان مثال، منطقه Leicestershine با مساحت 820 کیلومتر مربع و متوسط تراکم 560 - نفر در کیلومتر مربع - در مرکز انگلستان [8] و یا منطقه پیچیده South East Queensland - SEQ - در استرالیا به مساحت 22800کیلومتر مربع و میانگین تراکم 109 - نفر در کیلومتر مربع - [11] را مورد مطاله قرار دادند. بنابراین، نحوه عملکرد روش های غیر یکپارچه سازی جمعیت روی یک منطقه کوچک با تراکم بالا قابل توجه است. علاوه بر این، دستیابی به اطلاعات مکانی و آماری دقیق و به روز برای پیشبرد اهداف این تحقیق نیز مد نظر است.شهر انسخده در شرق کشور هلند واقع شده است. این شهر دارای مساحت 1/143کیلومتر مربع - سال - 2009 و جمعیتی برابر 156130 شهروند - جوون - 2009 و میانگین چگالی 1091 - نفر در کیلومتر مربع - می باشد. لایه های تقسیمات جغرافیایی در هلند بصورت کشور-استان-شهر-منطقه-ناحیه و واحد های ساختمانی می باشد. این شهر دارای 10 منطقه1 و 70 ناحیه2 است که در این تحقیق به ترتیب مناطق مبنا3 و مناطق هدف4 نامگذاری شده اند.
-3 روش ها
-1-3 روش های دسیمتریک
نمایش دسیمتریک که اصطلاحا "اندازه گیری تراکم" اطلاق می شود [16]، یک تکنیک کارتوگرافی سطح-مبنا است که از مجموعه ای از داده های کمکی برای انتقال متغیر های اجتماعی-آماری - مانند جمعیت - از واحد های مکانی کلی به واحد های مکانی جزئی تر استفاده می کند. در این روش، منطقه اجرائی - منطقه مبنا - به واحد های مکانی کوچکتری - منطقه هدف - که قرار است مقدار نسبت میانگین برای هر واحد تعیین شود، تقسیم می شوند .[7]روش دسیمتریک باینری:5 این روش منطقه مورد مطالعه را به دو کلاس مناطق جمعیتی و مناطق غیر جمعیتی تقسیم می کند و منطقه جمعیتی را بعنوان منطقه مبنا در نظر می گیرد. رابطه این روش بصورت زیر تعریف می گردد :[6]