بخشی از مقاله
آموزش DNS
DNS از كلمات Domain Name System اقتباس و يك پروتكل شناخته شده در عرصه شبكههاي كامپيوتري خصوصا اينترنت است . از پروتكل فوق به منظور ترجمه اساميكامپيوترهاي ميزبان و Domain به آدرسهاي IP استفاده ميگردد. زماني كه شما آدرس www.srco.ir را در مرورگر خود تايپ مينمائيد ، نام فوق به يك آدرس IP و بر اساس يك درخواست خاص ( query ) كه از جانب كامپيوتر شما صادر ميشود، ترجمه ميگردد .
تاريخچه DNS
DNS ، زماني كه اينترنت تا به اين اندازه گسترش پيدا نكرده بود و صرفا در حد و اندازه يك شبكه كوچك بود، استفاده ميگرديد. در آن زمان ، اساميكامپيوترهاي ميزبان به صورت دستي در فايلي با نام HOSTS درج ميگرديد . فايل فوق بر روي يك سرويس دهنده مركزي قرار ميگرفت . هر سايت و يا كامپيوتر كه نيازمند ترجمه اساميكامپيوترهاي ميزبان بود ، ميبايست از فايل فوق استفاده مينمود. همزمان با گسترش اينترنت و افزايش تعداد كامپيوترهاي ميزبان ، حجم فايل فوق نيز افزايش و امكان استفاده از آن با مشكل مواجه گرديد ( افزايش ترافيك شبكه ). با توجه به مسائل فوق، در سال 1984 تكنولوژي DNS معرفي گرديد .
پروتكل DNS
DNS ، يك بانك اطلاعاتي توزيع شده است كه بر روي ماشينهاي متعددي مستقر ميشود ( مشابه ريشههاي يك درخت كه از ريشه اصلي انشعاب ميشوند) . امروزه اكثر شركتها و موسسات داراي يك سرويس دهنده DNS كوچك در ازمان خود ميباشند تا اين اطمينان ايجاد گردد كه كامپيوترها بدون بروز هيچگونه مشكلي، يكديگر را پيدا مينمايند . در صورتي كه از ويندوز 2000 و اكتيو دايركتوري استفاده مينمائيد، قطعا از DNS به منظور ترجمه اساميكامپيوترها به آدرسهاي IP ، استفاده ميشود . شركت مايكروسافت در ابتدا
نسخه اختصاصي سرويس دهنده DNS خود را با نام ( WINS ( Windows Internet Name Service طراحي و پياده سازي نمود . سرويس دهنده فوق مبتني بر تكنولوژيهاي قديميبود و از پروتكلهايي استفاده ميگرديد كه هرگز داراي كارايي مشابه DNS نبودند. بنابراين طبيعي بود كه شركت مايكروسافت از WINS فاصله گرفته و به سمت DNS حركت كند .
از پروتكل DNS در مواردي كه كامپيوتر شما اقدام به ارسال يك درخواست مبتني بر DNS براي يك سرويس دهنده نام به منظور يافتن آدرس Domain مينمايد ، استفاده ميشود .مثلا در صورتي كه در مرورگر خود آدرس www.srco.ir را تايپ نمائيد ، يك درخواست مبتني بر DNS از كامپيوتر شما و به مقصد يك سرويس دهنده DNS صادر ميشود . ماموريت درخواست ارسالي ، يافتن آدرس IP وب سايت سخاروش است.
پروتكل DNS و مدل مرجع OSI
پروتكل DNS معمولا از پروتكل UDP به منظور حمل داده استفاده مينمايد . پروتكل UDP نسبت به TCP داراي overhead كمتري ميباشد. هر اندازه overhead يك پروتكل كمتر باشد ، سرعت آن بيشتر خواهد بود. در مواردي كه حمل داده با استفاده از پروتكل UDP با مشكل و يا بهتر بگوئيم خطاء مواجه گردد ، پروتكل DNS از پروتكل TCP به منظور حمل داده استفاده نموده تا اين اطمينان ايجاد گردد كه داده بدرستي و بدون بروز خطاء به مقصد خواهد رسيد .
فرآيند ارسال يك درخواست DNS و دريافت پاسخ آن ، متناسب
با نوع سيستم عامل نصب شده بر روي يك كامپيوتر است .برخي از سيستمهاي عامل اجازه استفاده از پروتكل TCP براي DNS را نداده و صرفا ميبايست از پروتكل UDP به منظور حمل داده استفاده شود . بديهي است در چنين مواردي همواره اين احتمال وجود خواهد داشت كه با خطاهايي مواجه شده و عملا امكان ترجمه نام يك كامپيوتر و يا Domain به آدرس IP وجود نداشته باشد. پروتكل DNS از پورت 53 به منظور ارائه خدمات خود استف
اده مينمايد. بنابراين يك سرويس دهنده DNS به پورت 53 گوش داده و اين انتظار را خواهد داشت كه هر سرويس گيرندهاي كه تمايل به استفاده از سرويس فوق را دارد از پورت مشابه استفاده نمايد . در برخي موارد ممكن است مجبور شويم از پورت ديگري استفاده نمائيم . وضعيت فوق به سيستم عامل و سرويس دهنده DNS نصب شده بر روي يك كامپيوتر بستگي دارد.
DNS
DNS مسئوليت حل مشکل اسامی کامپيوترها ( ترجمه نام به آدرس ) در يک شبکه و مسائل مرتبط با برنامه های Winsock را بر عهده دارد. به منظور شناخت برخی از مفاهيم کليدی و اساسی DNS ، لازم است که سيستم فوق را با سيستم ديگر نامگذاری در شبکه های مايکروسافت(NetBIOS ) مقايسه نمائيم .
قبل از عرضه ويندوز 2000 تمامی شبکه های مايکروسافت از مدل NetBIOS برای نامگذاری ماشين ها و سرويس ها ی موجود بر روی شبکه استفاده می کردند. NetBIOS در سال 1983 به سفارش شرکت IBM طراحی گرديد. پروتکل فوق در ابتدا بعنوان پروتکلی در سطح لايه " حمل " ايفای وظيفه می کرد.در ادامه مجموعه دستورات NetBIOS بعنوان يک اينترفيس مربوط به لايه Session نيز مطرح تا از اين طريق امکان ارتباط با ساير پروتکل ها نيز فراهم گردد. NetBEUI مهمترين و رايج ترين نسخه پياده سازی شده در اين زمينه است . NetBIOS برای شيکه های کوچک محلی با يک سگمنت طراحی شده است . پروتکل فوق بصورت Broadcast Base است . سرويس گيرندگان NetBIOS می توانند ساير سرويس گيرندگان موجود در شبکه را از طريق ارسال پيامهای Broadcast به منظور شناخت و آگاهی از آدرس سخت افزاری کامپيوترهای مقصد پيدا نمايند. شکل زير نحوه عملکرد پروتکل فوق در يک شبکه و آگاهی از آدرس سخت افزاری يک کامپيوتر را نشان می دهد. کامپيوتر ds2000 قصد ارسال اطلاعات به کامپيوتری با نام Exeter را دارد. يک پيام Broadcast برای تمامی کامپيوترهای موجود در سگمنت ارسال خواهد شد. تمامی کامپيوترهای موجود در سگمنت مکلف به بررسی پيام می باشند. کامپيوتر Exeter پس از دريافت پيام ،آدرس MAC خود را برای کامپيوتر ds2000 ارسال می نمايد.
همانگونه که اشاره گرديد استفاده از پروتکل فوق برای برطرف مشکل
اسامی ( ترجمه نام يک کامپيوتر به آدرس فيزيکی و سخت افزاری ) صرفا" برای شبکه های محلی با ابعاد کوچک توصيه شده و در شبکه های بزرگ نظير شبکه های اترنت با ماهيت Broadcast Based با مشکلات عديده ای مواجه خواهيم شد.در ادامه به برخی از اين مشکلات اشاره شده است .
• بموازات افزايش تعداد کامپيوترهای موجود در شبکه ترافيک انتشار بسته های اطلاعاتی بشدت افزايش خواهد يافت .
• پروتکل های مبتنی بر NetBIOS ( نظير NetBEUI) دارای مکانيزمهای
لازم برای روتينگ نبوده و دستورالعمل های مربوط به روتينگ در مشخصه فريم بسته های اطلاعاتی NetBIOS تعريف نشده است .
• در صورتی که امکانی فراهم گردد که قابليت روتينگ به پيامهای NetBIOS داده شود ( نظير Overlay نمودن NetBIOS بر روی پروتکل ديگر با قابليت روتينگ ، روترها بصورت پيش فرض بسته های NetBIOS را منتشر نخواهند کرد. ماهيت BroadCast بودن پروتکل NetBIOS يکی از دو فاکتور مهم در رابطه با محدوديت های پروتکل فوق خصوصا" در شبکه های بزرگ است . فاکتور دوم ، ساختار در نظر گرفته شده برای نحوه نامگذاری است . ساختار نامگذاری در پروتکل فوق بصورت مسطح (Flat) است .
Flat NetBios NameSpace
به منظور شناخت و درک ملموس مشکل نامگذاری مسطح در NetBIOS لازم است که در ابتدا مثال هائی در اين زمينه ذکر گردد. فرض کنيد هر شخص در دنيا دارای يک نام بوده و صرفا" از طريق همان نام شناخته گردد. در چنين وضعيتی اداره راهنمائی و رانندگی اقدام به صدور گواهينمامه رانندگی می نمايد. هر راننده دارای يک شماره سريال خواهد شد. در صورتی که از اداره فوق سوالاتی نظير سوالات ذيل مطرح گردد قطعا" پاسخگوئی به آنها بسادگی ميسر نخواهد شد.
• چند نفر با نام احمد دارای گواهينامه هستند؟
• چند نفر با نام رضا دارای گواهينامه هستند؟
در چنين حالی اگر افسر اداره راهنمائی و رانندگی راننده ای را بخاطر تخلف متوقف نموده و از مرکز و بر اساس نام وی استعلام نمايد که آيا " راننده ای با نام احمد قبلا" نيز مرتکب تخلف شده است يا خير ؟" در صورتی که از طرف مرکز به وی پاسخ مثبت داده شود افسر مربوطه هيچگونه اطمينانی نخواهد داشت که راننده در مقابل آن همان احمد متخلف است که قبلا" نيز تخلف داشته است .
يکی از روش های حل مشکل فوق، ايجاد سيستمی است که مسئوليت آن ارائه نام بصورت انحصاری و غيرتکراری برای تمامی افراد در سطح دنيا باشد. در چنين وضعيتی افسر اداره راهنمائی و رانندگی در برخورد با افراد متخلف دچار مشکل نشده و همواره اين اطمينان وجود خواهد داشت که اسامی بصورت منحصر بفرد استفاده شده است . در چنين سيستمی چه افراد و يا سازمانهائی مسئله عدم تکرار اسامی را کنترل و اين اطمينان را بوجود خواهند آورند که اسامی بصورت تکراری در سطح دنيا وجود نخواهد داشت؟. بهرحال ساختار سيستم نامگذاری می بايست بگونه ای باشد که اين اطمينان را بوجود آورد که نام انتخاب شده قبلا" در اختيار ديگری قرار داده نشده است . در عمل پياده سازی اينچنين سيستم هائی غير ممکن است.مثال فوق محدوديت نامگذاری بصورت مسطح را نشان می دهد.
سيستم نامگذاری بر اساس NetBIOS بصورت مسطح بوده و اين بدان معنی است که هر کامپيوتر بر روی شبکه می بايست دارای يک نام متمايز از ديگران باشد. در صورتی که دو کامپيوتر موجود بر روی شبکه های مبتنی بر NetBIOS دارای اسامی يکسانی باشند پيامهای ارسالی از يک کامپيوتر به کامپيوتر ديگر که دارای چندين نمونه ( نام تکراری ) در شبکه است، می تواند باعث بروز مشکلات در شبکه و عدم رسيدن پيام ارسال شده به مقصد درست خود باشد.
اينترفيس های NetBIOS و WinSock
DNS مسائل فوق را بسادگی برطرف نموده است . سيستم فوق از يک مدل سلسله مراتبی برای نامگذاری استفاده کرده است . قبل از پرداختن به نحوه عملکرد
و جزئيات سيستم DNS لازم است در ابتدا با نحوه دستيابی برنامه ها به پروتکل های شبکه و خصوصا" نحوه ارتباط آنها با پروتکل TCP/IP آشنا شويم .
برنامه های با قابليت اجراء بر روی شبکه هائی با سيستم های عامل مايکروسافت، با استفاده از دو روش متفاوت با پروتکل TCP/IP مرتبط می گردنند.
• اينترفيس سوکت های ويندوز (WinSock)
• اينترفيس NetBIOS
اينترفيس های فوق يکی از مسائل اساسی در نامگذاری
و ترجمه اسامی در شبکه های مبتنی بر TCP/IP را به چالش می کشانند.برنامه های نوشته شده که از اينترفيس NetBIOS استفاده می نمايند از نام کامپيوتر مقصد بعنوان " نقطه آخر" برای ارتباطات استفاده می نمايند در چنين مواردی برنامه های NetBIOS صرفا" مراقبت های لازم را در خصوص نام کامپيوتر مقصد به منظور ايجاد يک session انجام خواهند داد. در حاليکه پروتکل های TCP/IP )IP,TCP) هيچگونه آگاهی از اسامی کامپيوترهای NetBIOS نداشته و در تمامی موارد مراقبت های لازم را انجام نخواهند داد.
به منظور حل مشکل فوق( برنامه هائی که از NetBIOS بکمک اينترفيس NetBIOS با پروتکل TCP/IP مرتبط خواهند شد) از اينترفيس netBT و يا NetBIOS over TCP/IP استفاده می نمايند. زمانيکه درخواستی برای دستيابی به يک منبع در شبکه از طريق يک برنامه با اينترفيس NetBIOS ارائه می گردد و به لايه Application می رسد از طريق اينترفيس NetBT با آن مرتبط خواهد شد.در اين مرحله نام NetBIOS ترجمه و به يک IP تبديل خواهد شد. زمانيکه نام NetBIOS کامپيوتر به يک آدرس فيزيکی ترجمه می گردد درخواست مربوطه می تواند لايه های زيرين پروتکل TCP/IP را طی تا وظايف محوله دنبال گردد. شکل زير نحوه انجام عمليات فوق را نشان می دهد.
اينترفيس Winsock
اغلب برنامه هائی که براساس پروتکل TCP/IP نوشته می گردنند، از اينترفيس Winsock استفاده می نمايند. اين نوع برنامه ها نيازمند آگاهی از نام کامپيوتر مقصد برای ارتباط نبوده و با آگاهی از آدرس IP کامپيوتر مقصد قادر به ايجاد يک ارتباط خواهند بود.
کامپيوترها جهت کار با اعداد ( خصوصا" IP ) دارای مسائل و مشکلات بسيار ناچيزی می باشند.در صورتی که انسان در اين رابطه دارای مشکلات خاص خود است . قطعا" بخاطر سپردن اعداد بزرگ و طولانی برای هر شخص کار مشکلی خواهد بود. هر يک از ما طی روز به وب سايت های متعددی مراجعه و صرفا" با تايپ آدرس مربوطه که بصورت يک نام خاص است (www.test.com) از امکانات سايت مربوطه بهره مند می گرديم. آيا طی اين نوع ملاقات ها ما نيازمند آگاهی از آدرس IP سايت مربوطه بوده ايم؟ بهرحال بخاطر سپردن اسامی کامپيوترها بمراتب راحت تر از بخاطر سپردن اعداد ( کد ) است . از آنجائيکه برنامه های Winsock نيازمند آگاهی از نام کامپيوتر و يا Host Name نمی باشند می توان با رعايت تمامی مسائل جانبی از روش فوق برای ترجمه اسامی استفاده کرد. فرآيند فوق را ترجمه اسامی (Host Name Resoulation) می گويند.
موارد اختلاف بين NetBIOS و WinSock
برنامه های مبتنی بر NetBIOS می بايست قبل از ايجاد ارتباط با يک کامپيوتر، نام NetBIOS را به يک IP ترجمه نمايند.( قبل از ايجاد ارتباط نام NetBIOS به IP تبديل خواهد شد.) در برنامه های مبتنی بر WinSock می توان از نام کامپيوتر (Host name) در مقابل IP استفاده کرد. قبل از عرضه ويندوز 2000 تمامی شبکه های کامپيوتری که توسط سيستم های عامل ويندوز پياده سازی می شدند از NetBIOS استفاده می کردند. بهمين دليل در گذشته زمان زيادی صرف ترجمه اسامی می گرديد. ويندوز وابستگی به NetBIOS نداشته و در مقابل از سيستم DNS استفاده می نمايد.
DNS NameSpace
همانگونه که اشاره گرديد DNS از يک ساختار سلسله مراتبی برای سيستم نامگذاری خود استفاده می نمايد. با توجه به ماهيت سلسله مراتبی بودن ساختار فوق، چندين کامپيوتر می توانند دارای اسامی يکسان بر روی يک شبکه بوده و هيچگونه نگرانی از عدم ارسال پيام ها وجود نخواهد داشت. ويژگی فوق درست نقطه مخالف سيست
م نامگذاری NetBIOS است . در مدل فوق قادر به انتخاب دو نام يکسان برای دو کامپيوتر موجود بر روی يک شبکه يکسان نخواهيم نبود.
بالاترين سطح در DNS با نام Root Domain ناميده شده و اغلب بصورت يک “.” و يا يک فضای خالی “” نشان داده می شود. بلافاصله پس از ريشه با اسامی موجود در دامنه بالاترين سطح (Top Level) برخورد خواهيم کرد. دامنه های .Com , .net , .org , .edu نمونه هائی از اين نوع می باشند. سازمانهائی که تمايل به داشتن يک و
ب سايت بر روی اينترنت دارند، می بايست يک دامنه را که بعنوان عضوی از اسامی حوزه Top Level می باشد را برای خود اختيار نمايد. هر يک از حوزه های سطح بالا دارای کاربردهای خاصی می باشند. مثلا" سازمان های اقتصادی در حوزه .com و موسسات آموزشی در حوزه .edu و ... domain خود را ثبت خواهند نمود.شکل زير ساختار سلسله مراتبی DNS را نشان می دهد.
در هر سطح از ساختار سلسله مراتبی فوق می بايست اسامی با يکديگر متفاوت باشد. مثلا" نمی توان دو حوزه .com و يا دو حوزه .net را تعريف و يا دو حوزه Microsoft.com در سطح دوم را داشته باشيم .استفاده از اسامی تکراری در سطوح متفاوت مجاز بوده و بهمين دليل است که اغلب وب سايت ها دارای نام www می باشند.
حوزه های Top Level و Second level تنها بخش هائی از سيستم DNS می باشند که می بايست بصورت مرکزی مديريت و کنترل گردنند. به منظور ريجستر نمودن دامنه مورد نظر خود می بايست با سازمان و يا شرکتی که مسئوليت ريجستر نمودن را برعهده دارد ارتباط برقرار نموده و از آنها درخواست نمود که عمليات مربوط به ريجستر نمودن دامنه مورد نظر ما را انجام دهند. در گذشته تنها سازمانی که دارای مجوز لازم برای ريجستر نمودن حوزه های سطح دوم را در اختيار داشت شرکت NSI)Network Solutions Intcorporated) بود. امروزه امتياز فوق صرفا" در اختيار شرکت فوق نبوده و شرکت های متعددی اقدام به ريجستر نمودن حوزه ها می نمايند.
مشخصات دامنه و اسم Host
هر کامپيوتر در DNS بعنوان عضوی از يک دامنه در نظر گرفته می شود. به منظور شناخت و ضرورت استفاده از ساختار سلسله مراتبی بهمراه DNS لازم است در ابتدا با FQDN آشنا شويم .
معرفی FQDN)Fully Qualified Domain Names)
يک FQDN محل يک کامپيوتر خاص را در DNS مشخص خواهد نمود. با استفاده از FQDN می توان بسادگی محل کامپيوتر در دامنه مربوطه را مشخص و به آن دستيابی نمود. FQDN يک نام ترکيبی است که در آن نام ماشين (Host) و نام دامنه مربوطه قرار خواهد گرفت . مثلا" اگر شرکتی با نام TestCorp در حوزه سطح دوم دامنه خود را ثبت نمايد (TestCorp.com) در صورتی که سرويس دهنده وب بر روی TestCorp.com اجراء گردد می توان آن را www ناميد و کاربران با استفاده از www.testCorp.com به آن دستيابی پيدا نمايند.
دقت داشته باشيد که www از نام FQDN مثال فوق نشاندهنده يک شناسه خدماتی نبوده و صرفا" نام host مربوط به ماشين مربوطه را مشخص خواهد کرد. يک نام FQDN از دو عنصر اساسی تشکيل شده است :
• Label : شامل نام حوزه و يا نام يک host است .
• Dots : نقطه ها که باعت جداسازی بخش های متفاوت خواهد
شد.
هر lable توسط نقطه از يکديگر جدا خواهند شد. هر lable می تواند حداکثر دارای ۶۳ بايت باشد. دقت داشته باشيد که طول ( اندازه ) هر lable بر حسب بايت مشخص شده است نه بر حسب طول رشته . علت اين است که DNS در ويندوز 2000 از کاراکترهای UTF-8 استفاده می نمايد. بر خلاف کاراکترهای اسکی که قبلا" از آنان استفاده می گرديد. بهرحال FQDN می بايست دارای طولی به اندازه حداکثر 255 بايت باشد.
طراحی نام حوزه برای يک سازمان
قبل از پياده سازی سيستم ( مدل ) DNS برای يک سازمان ، می بايست به نمونه سوالات ذيل بدرستی پاسخ داد:
• آيا سازمان مربوطه در حال حاضر برای ارتباط اينترانتی خود از DNS استفاده می نمايد؟
• آيا سازمان مربوطه دارای يک سايت اينترنتی است ؟
• آيا سازمان مربوطه دارای يک حوزه( دامنه ) ثبت شده ( ريجستر شده ) است ؟
• آيا سازمان مربوطه از اسامی حوزه يکسان برای منابع مربوطه موجود بر روی اينترنت / اينترانت استفاده می نمايد؟
استفاده از نام يکسان دامنه برای منابع اينترنت و اينترانت
استفاده از اسامی يکسان برای نامگذاری دامنه به منظور استفاده از منابع موجود داخلی و منابع اينترنتی در مرحله اول بسيار قابل توجه و جذاب خواهد بود. تمامی ماشين ها بعنوان عضو يک دامنه يکسان محسوب و کاربران نياز به بخاطر سپردن دامنه های متفاوت بر اساس نوع منبع که ممکن است داخلی و يا خارجی باشد نخواهند داشت ..با توجه به وجود مزايای فوق، بکارگيری اين روش می تواند باعث بروز برخی مشکلات نيز گردد. به منظور حفاظت از ناحيه (Zone) های DNS از دستيابی غير مجاز نمی بايست هيچگونه اطلاعاتی در رابطه با منابع داخلی بر روی سرويس دهنده DNS نگهداری نمود. بنابراين می بايست برای يک دامنه از دو Zone متفاوت استفاده نمود. يکی از Zone ها منابع داخلی را دنبال و Zone ديگر مسئوليت پاسخگوئی به منابعی است
که بر روی اينترنت قرار دارند. عمليات فوق قطعا" حجم وظايف مديريت سايت را افزايش خواهد داد.
پياده سازی نام يکسان برای منابع داخلی و خارجی
يکی ديگر از عملياتی که می بايست در زمان پياده سازی دامنه های يکسان برای منابع داخلی و خارجی مورد توجه قرار دارد Mirror نمودن منابع خارجی بصورت داخلی است . مثلا" فرض نمائيد که Test.com نام انتخاب شده برای دستيابی به منابع داخلی ( اينترانت) و منابع خارجی ( اينترنت ) است.درچنين وضعيتی دارای سرويس دهنده وب برا یاينترانت باشيم که پرسنل سازمان از آن به منظور دستيابی به اطلاعات اختصاصی و ساير اطلاعات داخلی سازمان استفاده می نمايند.در اين مدل دارای سرويس دهندگانی خواهيم بود که به منظور دستيابی به منابع اينترنت مورد استفاده قرار خواهند گرفت . ما می خواهيم از اسامی يکسان برای سرويس دهندگان استفاده نمائيم . در مدل فوق اگر درخواستی برای www.test.com صورت پذيرد مسئله به کامپيوتری ختم خواهد شد که قصد داريم برای کاربران اينترنت قابل دستيابی باشد. در چنين وضعيتی ما نمی خواهيم کاربران اينترنت قادر به دستيابی به اطلاعات شخصی و داخلی سازمان باشند. جهت حل مشکل فوق Mirror نمودن منابع اينترنت بصورت داخلی است و ايجاد يک zone در DNS برای دستيابی
کاربران به منابع داخلی ضروری خواهد بود. زمانيکه کاربری درخواست www.test.com را صادر نمائيد در ابتدا مسئله نام از طريق سرويس دهنده داخلی DNS برطرف خواهد شد که شامل zone داخلی مربوطه است . زمانی که يک کاربر اينترنت قصد دستيابی به www.test.com را داشته باشد درخواست وی به سرويس دهنده اينترنت DNS ارسال خواهدشد که در چنين حالتی آدرس IP سرويس دهنده خارجی DNS برگردانده خواهد شد.
استفاده از اسامی متفاوت برای دامنه ها ی اينترنت و اينترانت
در صورتی که سازمانی به اينترنت متصل و يا در حال برنامه ريزی جهت اتصال به اينترنت است می توان از دو نام متفاوت برای دستيابی به منابع اينترانتی و اينترنتی استفاده نمود. پياده سازی مدل فوق بمراتب از مدل قبل ساده تر است . در مدل فوق نيازی به نگهداری Zone های متفاوت برای هر يک از آنها نبوده و هريک از آنها دارای يک نام مجزا و اختصاصی مربوط به خود خواهند
بود. مثلا" می توان نام اينترنتی حوزه را Test.com و نام اينترانتی آن را TestCorp.com قرار داد.
برای نامگذاری هر يک از زير دامنه ها می توان اسامی انتخابی را براساس نوع فعاليت و يا حوزه جفرافيائی انتخاب نمود.