بخشی از مقاله
اندازهگيري مزيت نسبي در صنعت قطعهسازي خودرو كشور
از طريق DRC
چكيده
اين مقاله به اندازهگيري مزيت نسبي توليدات شركتهاي توليدكننده قطعات تندمصرف خودرو طي يك دوره 5 ساله براساس روش هزينه منابع داخلي (برمبناي روش حسابهاي صنعتي) ميپردازد. بكارگيري اين رويكرد جديد در ارزيابي هزينه منابع داخلي توليدات بنگاهها ( از طريق هزينههاي واحدهاي توليدي) به دليل بهرهگيري از اطلاعات به هنگام، قيمتهاي سايهاي و ... از توانايي بيشتري نسبت به روشهاي متنوع قبلي برخوردار است. بدين منظور مقاله حاضر ابتدا به شاخصهاي اندازهگيري هزينه منابع داخلي پرداخته و سپس ضمن معرفي روش شناسي رهيافت جديد DRC به اندازهگيري مزيت نسبي چند شركت منتخب توليدكننده قطعات تند مصرف خودرو و تجزيه و تحليل آن ميپردازد.
مقدمه
شناخت از وضع موجود صنايع و ساختار حمايتي از آنها در راستاي پيوستن به سازمان تجارت جهاني (WTO) از موضوعات مورد علاقه سياستگذاران كشور است. تصميمگيري در خصوص پيوستن به (WTO) نيازمند بررسي دقيق ( بر مبناي روشهاي علمي) صنايع كشور در مورد مزيتهاي نسبي و سياستهاي حمايتي موجود در آنهاست. پس از شناخت مزيتهاي نسبي در صنايع، ميتوان از آن به عنوان ابزاري جهت تخصيص مناسب منابع بين صنايع يا حتي درون صنايع استفاده نمود.
در اين مقاله نيز سعي مي شود با استفاده از معيار هزينه منابع داخلي (DRC) كه يكي از معيارهاي مناسب جهت نشان دادن كارايي در تخصيص منابع است، مزيت نسبي در صنعت قطعهسازي مورد بررسي قرار گيرد. به جهت محدوديت در آمار و اطلاعات مورد نياز تنها به هشت واحد توليدكننده قطعات تند مصرف خودرو (قطعاتي هستند كه در طول عمر يك خودرو با سرعت بيشتري نسبت به ساير قطعات تعويض ميشوند)،در دوره زماني
77-1374 اكتفا شده است. بدين منظور ابتدا شاخصهاي اندازهگيري هزينه منابع داخلي بررسي شده و سپس روش اندازهگيري هزينه منابع داخلي در اين مقاله معرفي ميشود و در ادامه نتايج محاسبات مورد تجزيه و تحليل قرار ميگيرند و در پايان خلاصه و نتيجهگيري ارايه ميگردد.
1 . شاخصهاي اندازهگيري هزينه منابع داخلي (DRC)
مفهوم هزينه منابع داخلي، كاربردي از تحليل بازدهي عوامل بر پايه ارز خارجي است. به عبارت ديگر DRC هزينه فرصت از دست رفته واقعي منابع داخلي كه صرف توليد يك كالاي خاص بر حسب قيمتهاي جهاني ميشود، است و يا DRC نسبت ارزش سايهاي دادههاي خالص داخلي به ارزش سايهاي ستاندههاي خالص مبادله شده ميباشد (فين1995). اين معياراولين بار توسط برونو در سال 1976 و سپس در سال 1972 مطرح شد و سپس محققين ديگري نظير كروگر (1972)، لوفسكي (1972)، گريناوي و ميلز (1990)، فين
(1995) و پركينز (1997) با انجام تعديلاتي، آن را مورد استفاده قرار دادند.
روش هزينه منابع داخلي بسيار مشابه روش تحليل هزينه ـ فايده است. با اين تفاوت كه روش هزينه ـ فايده، كل هزينه واقعي و سوددهي را مقايسه ميكند؛ در حالي كه روش DRC علاوه بر در نظر گرفتن هزينه منابع داخلي، صرفهجويي در ارز خارجي را نيز محلوظ ميدارد. به عبارت ديگر روش هزينه منابع داخلي يك معيار هزينه ـ فايده است كه براساس آن سياستگذاران و تصميمگيرندگان نهايي كشور، تصميم ميگيرند كه آن محصول را خود توليد كنند و يا آن را از بازارهاي جهاني وارد نمايند. بدين ترتيب اگر منفعت نهايي خالص حاصل از تحليل هزينه ـ فايده مثبت باشد، طرح سرمايهگذاري انجام و در غير اينصورت طرح متوقف ميشود. پس مدل كلي DRC را ميتوان براساس روش منفعت خالص اجتماعي فرمولبندي و تفسير نمود.
هزينه منابع داخلي (DRC) از طريق نرخ حمايت مؤثر (ERP) نيز قابل محاسبه است. كروگر ( 1972) تحت فروض خاصي ثابت نمود كه حمايت تعرفهاي مربوط به فعاليت j به رابطهاي بين دو معيار DRC و ERP منجر ميشود. يعني:
1 + DRCj = ERPj
استفاده از يك الگوي تعادل عمومي و حل آن به منظور يافتن ضرايب فني توليد، روشي بود كه توسط برونو و كروگر (1972) جهت محاسبه هزينه منابع داخلي بكار گرفته شد. اما اين روش به دلايلي نظير كمبود اطلاعات مورد نياز و عدم محاسبه ضرايب فني براي يك كالاي خاص امكان استفاده را محدود ميكرد.
ادوارد ( 1984) در مقالهاي تحت عنوان منابع مزيت نسبي بينالمللي فرمول DRC را به شكل سادهتري به صورت زير بكار گرفت:
:C هزينه توليد
:e نرخ ارز
:Pw قيمت مرزي كالا
:Ci هزينه نهادههاي وارداتي
در اين فرمول نيز چنانچه DRC كوچكتر از يك باشد، به مفهوم وجود مزيت نسبي آن كشور در توليد كالاي مورد نظر است.
دكتر تيزهوش تابان نيز به منظور ارزيابي فعاليتهاي برخي صنايع ايران از DRC كمك گرفت. الگوي تعديل يافته DRC كه توسط اين محقق جهت توسعه برخي از صنايع ايران بكار گرفته شده است، عبارت است از:
:Vsi ارزش افزوده عوامل اوليه توليد داخلي كه به طور مستقيم در توليد كالاي j به هزينه فرصت يا قيمت سايهاي آنها بكار رفته است.
:anj ضريب داده عامل اوليه غيرقابل تجارت به ازاي هر واحد از كالاي j
:Nn ارزش افزوده عوامل اوليه توليد داخلي ( كه به صورت مستقيم و غيرمستقيم بكار گرفته شده) در توليد يك واحد از نهاده غيرتجاري nام كه در توليد كالاي j به قيمت سايهاي بكار رفته است.
:Dij قيمت سايهاي نهاده داخلي i ام كه به طور مستقيم در توليد كالاي jام به كار رفته است.
:P/j قيمت C.I.F. واحد كالاي jام
:Mhj قيمت C.I.F. نهاده وارداتي است كه به طور مستقيم و يا غيرمستقيم در توليد يك واحد از كالاي jام بكار رفته است.
:Flj قيمت نهادههاي وارداتي مستقيم وغيرمستقيم بكار رفته در توليد كالاي j ام
به هر حال هزينه منابع داخلي iامين فعاليت عبارت است از نسبت هزينههاي عوامل داخلي مستقيم و غيرمستقيم ارزيابي شده در هزينه فرصتشان براي توليد يك واحد از محصول iام، به تفاوت بين درآمدهاي نقدي خارجي ناشي از توليد كالاي jام و هزينه ارز خارجي نهادههاي وارداتي مستقيم و غيرمستقيم.
براساس آنچه كه در مورد روش محاسبه DRC در بالا بيان شد، در محاسبات آن بايستي هزينههاي فرصت داخلي كسب يك واحد ارز خارجي مورد محاسبه قرار گيرد. بنابراين در صورت كسر DRC، به منابع داخلي به كار گرفته شده در توليد يك واحد از كالاي مورد نظر توجه ميشود.
به علت عدم دسترسي به ضرايب فني در سطح كالايي وكمبود اطلاعات در اين زمينه، عملاً محاسبه DRC در سطح كالايي با مشكل مواجه است. لذا جهت حصول هزينه منابع داخلي در سطح كالايي، نظرات به سمت هزينههاي حسابداري واحدهاي توليدي سوق يافت و از اين رهگذر رهيافت جديدي حاصل آمد. اين معيار كه اطلاعات مورد نيازش به هزينههاي حسابداري بنگاهها وابسته است، اولاً به ضرايب فني نيازي ندارد و ثانياً DRC در سطح كالايي را ميسر ميسازد .
ويژگي اصلي رهياف جديد بكار گرفته شده در محاسبه DRC استفاده از هزينههاي حسابداري بنگاههاي اقتصادي است. البته اين روش محاسبه DRC توسط گريناوي و ميلنر
(1993) در ماداگاسكار و پركينز (1997) در چين به نوعي استفاده شده است.
2 . معرفي روش اندازهگيري DRC
مفهوم هزينه منابع داخلي كه قبلاً نيز بدان اشاره شده بود را ميتوان به صورت زير تصريح نمود:
(نرخ ارز موثر × ارزش افزوده جهاني به پول خارجي) / (هزينه فرصت عوامل داخلي به پول ملي) = DRC
صورت كسر يعني هزينههاي عوامل داخلي به دو بخش هزينههاي اوليه توليد و هزينههاي غيرتجاري قابل تقسيم است:
ـ هزينههاي عوامل اوليه نظير نيروي كار و سرمايه كه با استفاده از تعديلات لازم، منعكس كننده هزينههاي فرصت عوامل داخلي خواهند بود.
ـ هزينههاي غيرتجاري (شامل مواردي است كه نه قابل صادر و نه وارد كردن هستند) نظير هزينههاي انرژي، آب، برق، سوخت، ماليات، اجاره، هزينههاي تعميرات و نگهداري، بيمه و ديگر هزينههاي غير تجاري.
در مخرج كسر DRC ارزش افزوده جهاني يك واحد از كالاي مورد نظر قرار دارد كه در آن قيمت جهاني محصول عامل تعيين كننده است. براي بكارگيري قيمت ميتوان براي كالاي صادراتي از
قيمت F.O.B. و كالاي وارداتي از قيمت C. I. F. استفاده نمود. بنابراين قابل ذكر است كه نسبت هزينه منابع داخلي، هزينه فرصت عوامل داخلي را براي كسب يك واحد ارز خارجي در كالاي صادراتي و هزينه فرصت عوامل داخلي را براي صرفجويي يك واحد ارزي خارجي در كالاي وارداتي محاسبه ميكند.
با كسر بهاي خارجي محصول مورد نظر از ارزش اقلام و مواد تجاري مصرف شده در توليد يك واحد كالا ( به ارز خارجي)، ارزش افزوده خالص به ارز خارجي به دست ميآيد.
اين روش محاسبه DRC، به جهت استفاده از اطلاعات به هنگام ( چرا كه هر ساله ميتوان با به هنگام كردن اطلاعات اين معيار را محاسبه نمود)، استفاده از قيمتهاي سايهاي در محاسبه هزينههاي فرصت عوامل (كه موقعيت پيشنگر را مهيا ميكند) و استفاده از ضرايب فني واقعي توليد نسبت به ساير روشهاي سنتي DRC ترجيح داده شده است.
بر اساس نكات مطرح شده فرمول DRC را ميتوان به صورت زير بيان نمود:
:S محصول موردنظر
:A هزينه سربار توليد يك واحد كالاي S (ريال)
:M هزينههاي غيرتجاري يك واحد كالاي S (ريال)
:b ضريب تعديل هزينه و دستمزد نيروي كار براي تخمين هزينه فرصت آن (درتحقيق حاضر اين ضريب برابر با 75% در نظر گرفتهشده است).
:C هزينه دستمزد مستقيم نيروي كار يك واحد كالاي S (ريال)
:e ضريب تعديل هزينه سرمايه استفاده شده براي تخمين هزينه فرصت آن و يا نرخ سايهاي بهره (در تحقيق حاضر اين ضريب برابر با 24% در نظر گرفته شده است)
:F هزينه كل سربار توليد يك سال بنگاه توليدي براي تمام محصولات توليدي (ميليون ريال)
:G ارزش كل سرمايه شركت (ميليون ريال)
:A/F سهم تناسبي هزينههاي سربار براي يك واحد از محصول s
:e.(A/F).G هزينه فرصت سرمايه براي يك واحد از محصول s (ريال)
:H قيمت جهاني محصول s (دلار)
:I ارزش مواد مصرفي و كالاهاي واسطهاي مصرف شده براي يك واحد از محصول s (ريال)
:J ارزش مواد مصرفي و كالاهاي واسطهاي مصرف شده براي همه محصولات در يك سال (ميليون ريال)
:K ارزش كل مواد مصرفي و كالاهاي واسطهاي مصرف شده براي همه محصولات در يك سال (ميليون ريال)
:(I/J) سهم تناسبي مواد مصرفي و كالاهاي واسطهاي مصرف شده براي يك واحد از محصول s
: (I/J).K ارزش كل مواد مصرفي و كالاهاي واسطهاي مصرف شده براي يك واحد از محصول s (دلار)
:L نرخ مؤثر ارز
بدين ترتيب ملاحظه ميشود كه در صورت كسر DRC هزينه همه عوامل توليد و نيز اقلام غير تجاري سنجيده ميشود و در مقابل در مخرج كسر، ارزش افزوه جهاني كالاي توليدي وارد شده است.
همانگونه كه از فرمول DRC ملاحظه ميگردد، عمده متغيرها به صورت سرانه به كار گرفته شدهاند. دراين صورت تنها لازم است اطلاعات و آمار مورد نياز مستخرج از حسابهاي بنگاهها را بر ميزان توليد سالانه تقسيم نموده تا سرانه آنها به دست آيد.
3 . اندازهگيري DRC واحدهاي قطعهسازي منتخب
3ـ1. انتخاب واحدهاي قطعهساز
در اين مرحله براساس شاخصهايي نظير بيشترين سهم از بازار، وجود سيستم حسابداري صنعتي جهت تفكيك حسابها، پوشش اطلاعات طي سالهاي 77ـ1373 و ... مجموعاً8 واحد انتخاب و اطلاعات مورد نياز از طريق پرسشنامههاي تنظيمي جمعآوري گرديد.
بدين ترتيب اطلاعات واحدهاي قطعهسازي زير كه در مجموع در برگيرنده 20 محصول توليدي اين شركتهاست، جهت ارزيابي هزينه منابع داخلي كالاهاي توليدي بكار گرفته شد:
1 ـ شركت كيان تاير (5 محصول)
2 ـ شركت لاستيك دنا (5 محصول)
3 ـ شركت صنايع لاستيك كرمان (5 محصول)
4 ـ شركت كمك فنر ايندامين (يك محصول)
5 ـ شركت ايران رادياتور (يك محصول)
6 - شركت سهامي عامل فنرسازي خاور (يك محصول)
7 ـ كارخانجات توليدي زر ( يك محصول)
8 ـ شركت توليدي لنت ترمز ايران ( يك محصول)
3ـ2. جمعآوري آمار و اطلاعات
بخشي از اطلاعات مورد نياز براي ارزيابي DRC هر كالا مربوط به واحد خاص از گزارشهاي مجمع عمومي ساليانه و گزارشهاي حسابرسي بنگاهها استخراج شده است و بخش ديگر اطلاعات كه مربوط به قيمتهاي جهاني محصولات و مواد اوليه است از آمارهاي منتشره از سوي مركز تجارت بينالملل (ITC) با استفاده از نرم افزار PC/TAS جمعآوري گرديد و در مواردي هم كه اطلاعات تفكيكي در نرم افزار فوق موجود نبوده از واحدهاي توليدي و يا از طريق اطلاع از قيمت محصولات مشابه خارجي وارداتي، اطلاعات مورد نظر تهيه شده است. در اينجا لازم است اشاره گرددكه ارزشگذاري اقلام مواد و كالاهاي واسطهاي تجاري و نيز محصولات برحسب قيمتهاي F.O.B. و براي كالاهاي توليدي جايگزين واردات، قيمتهاي C.I.F. آنها به عنوان قيمت سايهاي در نظر گرفته شده است.
3ـ3. بررسي روند تحولات DRC در واحدهاي قطعهسازي منتخب
بررسي روند مزيت نسبي فعاليتهاي مورد بررسي از اين حيث داراي اهميت است كه ميتوان روند بهبود يا سقوط مزيت نسبي محصولات توليدي واحدها را مورد تجزيه و تحليل قرار داد. چرا كه در سياستگذاري براي واحدها، شناخت روند صعودي يا نزولي مزيت نسبي از اهميت ويژهاي برخوردار است. براي همين منظور جدول شماره (1) روند تغيير و تحولات معيار DRC واحدهاي قطعهسازي را طي سالهاي 77-1373 نشان ميدهد. چنانچه از جدول فوق ملاحظه ميشود تنها دو شركت
ايران رادياتور و كمك فنر ايندامين داراي مزيت نسبي نبوده و حتي روند آن افزايشي نيز ميباشد. ولي در خصوص ساير كالاها هر چند در برخي موارد سير صعودي مشاهده ميشود، ولي توان نسبي در آنها ملاحظه ميگردد.
براساس اطلاعات مندرج در اين جدول، از پنج كالاي مورد بررسي شركت كيان تاير، همگي داراي مزيت نسبي در توليد ( DRC كمتر از يك) بودهاند. ولي روند DRC آنان قدري متفاوت از يكديگر است. به طوري كه روند DRC در مورد تاير سواري و تاير وانتي و باري سبك در حال افزايش (كاهش توان رقابتي)،تاير اتوبوسي در حال كاهش ( افزايش توان رقابتي) به صورت جزئي، تيوب در حال كاهش با نرخ رشد بالا (افزايش توان رقابتي)و تاير كشاورزي همراه با نوساناتي تقريباً بدون تغيير بوده
است.
در مورد محصولات توليدي اين شركت اين نكته حائز اهميت است كه با توجه به وجود شرايط يكسان براي كليه فعاليتهاي اين شركت، محصول تيوب از بهبودي قابل ملاحظهاي در DRC برخوردار است كه در واقع ميتواند بعنوان علامتي در جهت تخصصگرايي در توليد مورد استفاده قرارگيرد. (DRC تيوب از 119/1 درسال 73 به 517/0 در سال 1377 كاهش يافته است)، چرا كه يكي از علايم حركت به سمت تخصصيتر شدن توليد، روند بهبودي در DRC است.
لاستيك دنا دومين شركت توليدكننده محصولات لاستيكي است كه براساس اطلاعات دريافت شده، DRC براي دوره مورد نظر در مورد محصولات توليدي اين شركت قابل ارزيابي بوده است. چنانچه از جدول شماره (1) ملاحظه ميگردد، تمامي كالاها مورد بررسي اين شركت داراي مزيت نسبي بوده و از توان نسبي رقابتي بالايي نيز برخوردار ميباشند. اين شركت در توليد تيوب، نظير شركت كيان تاير، در دوره مورد بررسي از افزايش قدرت رقابتپذيري برخوردار بوده است و در توليد ساير محصولات با كاهش در قدرت رقابتپذيري مواجه است البته نه به گونهاي كه تبديل به عدم مزيت گردد.
لاستيك كرمان سومين شركت مورد بررسي است كه DRC پنج محصول توليدي اين شركت (تاير سواري، وانتي، اتوبوسي، كشاورزي و تيوب)مورد ارزيابي قرار گرفته است. همچنانكه از جدول شماره (1) ملاحظه ميگردد در سال 1377 همگي محصولات از مزيت نسبي برخوردار ميباشند.
ولي روند تحولات آنها باهم متفاوت است. به طوري كه در برخي بهبود در DRC و در برخي سقوط در DRC مشاهده ميشود. به عبارتي اين شركت در توليد تاير سواري و وانتي و باري سبك با روند صعودي در DRC روبرو بوده و قدرت رقابتپذيري خود را در طي دوره مورد بررسي با كاهش مواجه كرده است. اما در توليد تاير اتوبوسي و كشاورزي كه از ابتدا داراي مزيت نسبي بوده، در طي دوره مورد بررسي آن را تقويت نموده و توان نسبي رقابتي بالايي براي خود ايجاد كرده است. در خصوص
تيوب، اين شركت در ابتدا با عدم مزيت مواجه بوده كه با گذشت زمان DRC اين محصول بهبوديافته، طوريكه در سال 1376 به مزيت نسبي تيوب نيز دست يافته است. روند DRC براي محصولات مورد بررسي حاكي از تخصصيتر شدن اين شركت درتوليد تاير اتوبوسي، كشاورزي و تيوب ميباشد.
در مورد هر سه شركت مورد بررسي، توليد تاير سواري و تاير وانتي و باري سبك عليرغم وجود مزيت نسبي، از روند افزايشي برخوردار بودهاند. به عبارتي قدرت رقابتپذيري و توان نسبي رقابتي در طي دوره مورد بررسي براي اين محصولات در حال كاهش بوده است.روند DRC تيوب براي هر سه شركت حاكي از تخصصيتر شدن واحد توليدي در زمينه توليد تيوب ميباشد كه لازم است بنگاهها توجه ويژهاي به اين نوع توليدات خود داشته باشند.
با وجود مزيت نسبي در عرصه فعاليت در تمامي محصولات توليدي شركتهاي كيان تاير، لاستيك دنا و لاستيك كرمان چنانچه مسايل و مشكلات گريبانگير اين بخش برطرف نشود، درآيندهاي نزديك بسياري از توليدات اين شركتها مزيت نسبي خود را از دست داده و حتي توليدات داراي مزيت نسبي در حال بهبود (نظير تيوب) روندي معكوس را طي خواهند كرد.
شركت فنرسازي خاور كه هزينه منابع داخلي براي فنرهاي توليدي اين شركت در گستره زماني 77ـ1374 ارزيابي شده حاكي از وجود مزيت نسبي در توليد فنر است كه در طي دوره مورد بررسي تغييرات محسوسي در روند DRC آن مشاهده نميشود.
كارخانجات توليدي زر از ديگر واحدهاي مورد بررسي است كه فنر توليد آن از حيث DRC در گستره زماني 77ـ1373 مورد ارزيابي قرار گرفته است. فنر توليدي شركت مذكور در سال 1373 از مزيت نسبي و توان نسبي رقابتي بالايي برخوردار بوده كه در سال 1374 اين وضعيت پايدار نمانده و به عدم مزيت تبديل شده (709/1 = DRC) كه حاكي از كاهش توان رقابتي است. اما مجدداً DRC فنر از سال 76 روند بهبودي خود را بازيافته و در سال 77 اين شركت در توليد فنر از مزيت نسبي برخوردار گشته است. ضريب تغييرات 44 درصدي در اين مورد بيانگر تغييرات زياد در بين سالهاي مورد بررسي است كه در بالا بدان اشاره شد.
هزينه منابع داخلي لنت ترمز محصول توليدي شركت لنت ترمز ايران در گستره زماني مورد نظر درجدول شماره (1) آورده شده است. چنانچه از جدول مشاهده ميشود محصول توليدي اين شركت از مزيت نسبي در توليد (DRC كمتر از يك) برخوردار است. اما با گذشت زمان، مزيت نسبي با افزايش هزينههاي توليدي اين شركت سير صعودي داشته و از توان رقابتي آن كاسته است.
شركت ايران رادياتور و شركت كمك فنرايندامين از جمله شركتهاي فعال در عرصه توليد رادياتور و كمك فنر ميباشند كه در طي دوره مورد بررسي از مزيت نسبي برخوردار نبوده و حتي با روند صعودي در DRC مواجه بودهاند.
توليد با ظرفيتهاي پايين، افزايش هزينههاي توليد ( هزينههاي نيروي كار، سرمايه و سربار توليد)، كاهش سهميه ارز صادراتي ( بخصوص
در مورد صنايع لاستيك)، هزينههاي مربوط به جبران كمبود نقدينگي و ... از جمله مهمترين دلايل افزايش DRC و يا كاهش در مزيتهاي نسبي قطعات مورد بررسي بودهاند.
جدول شماره 1 ـ مقدار DRC براي واحدهاي قطعهسازي منتخب
طي سالهاي 77ـ1373 (بر مبناي قيمت سايهاي ارز)
نام شركت نام محصول سال ضريب تغييرات نرخ رشد (درصد)
1373 1374 1375 1376 1377
كيان تاير تاير سواري 191/0 236/0 291/0 339/0 550/0 4/43 3/30
تاير وانتي 155/0 200/0 248/0 283/0 241/0 8/21 7/11
تاير اتوبوسي 244/0 184/0 179/0 179/0 199/0 9/13 9/4-
تايركشاورزي 203/0 153/0 147/0 163/0 206/0 1/16 4/0
تيوب 119/1 310/1 993/0 697/0 517/0 3/34 5/17-
لاستيك دنا تاير سواري ـــ 096/0 168/0 384/0 213/0 8/56 4/30
تاير وانتي ـــ 076/0 137/0 338/0 166/0 6/62 7/29
تاير اتوبوسي ـــ 100/0 116/0 245/0 110/0 9/47 2/3
تاير كشاورزي ـــ 098/0 110/0 184/0 125/0 5/29 4/8
تيوب ـــ 330/0 432/0 249/0 293/0 9/23 9/3-
لاستيك كرمان
(بارز) تاير سواري ـــ 312/0 397/0 417/0 430/0 6/13 3/11
تاير وانتي ـــ 252/0 330/0 346/0 354/0 6/14 9/11
تاير اتوبوسي ـــ 374/0 293/0 249/0 234/0 9/21 4/14-
تاير كشاورزي ـــ 314/0 214/0 222/0 228/0 1/19 1/10-
تيوب ـــ 574/1 466/1 964/0 686/0 8/35 1/24-
فنرسازي خاور فنر ـــ 487/0 298/0 469/0 508/0 9/21 4/1
كارخانجات زر فنر 899/0 709/1 279/2 167/1 815/0 8/44 4/2-
ايران رادياتور رادياتور ـــ 691/1 044/2 786/3 822/4 8/47 7/41
لنت ترمز ايران لنت 350/0 458/0 770/0 729/0 796/0 7/32 8/22
شركت ايندامين كمك فنر ـ 501/1 731/1 039/1 868/1 7/23 5/7
ماخذ: مستخرج از طرح
3ـ4. بررسي مزيت نسبي محصولات توليدي واحدهاي قطعهسازي منتخب
نتايج حاصل از اندازهگيري مزيت نسبي واحدهاي منتخب براساس نرخ سايهاي ارز حاكي از آن است كه از ميان 20 محصول مورد بررسي تنها 17 محصول از مزيت نسبي برخوردار بودهاند كه جدول شماره (2) مقايسه رتبهاي اين محصولات را به همراه محصولات فاقد مزيت طي سالهاي 77ـ1373 نشان ميدهد. نتايج بررسي اين جدول را ميتوان در موارد ذيل خلاصه نمود:
1 ـ تاير كشاورزي ( شركت لاستيك دنا) در ميان ساير محصولات مورد بررسي از لحاظ درجه اهميت در رتبه اول مزيت نسبي قرار گرفته است. با نگاهي به رتبههاي حاصله مشخص ميشود كه اين محصول طي سالهاي مورد نظر از جايگاه رتبهاي يكساني برخوردار نبوده، ضمن اينكه اختلاف زيادي در رتبهها مشاهده نميشود، طوري كه در گستره فوق در مراتب 1 تا 3 بوده است. به عبارتي اين محصول به طور نسبي موقعيت رتبهاي خود را به صورت با ثباتي حفظ نموده است.
2 ـ پس از تاير كشاورزي، تاير اتوبوسي اين شركت در مرتبه دوم قرار دارد، اما نوسانات بيشتري در رتبه اين محصول نسبت به تاير كشاورزي مشاهده ميشود، طوريكه جايگاه رتبهاي اين محصول طي سالهاي مورد بررسي از اول تا پنجم تغيير كرده است.
3 ـ تاير وانتي و باري سبك، سومين محصول توليدي شركت لاستيك دنا ميباشد كه در مرتبه سوم ( به لحاظ مزيت نسبي) واقع شده است. جايگاه رتبهاي اين محصول حاكي از تغييرات زياد در رتبه DRC است. به طوريكه اين محصول از رتبه يكم در سال 1374 به رتبه نهم در سال 1376 تنزل كرده است.
4 ـ ساير محصولات توليدي شركت لاستيك دنا مورد بررسي در اين مقاله، تاير سواري و تيوب از لحاظ رتبه مزيت نسبي، وضعيت بي ثباتتري نسبت به ديگر محصولات اين شركت دارند؛ چرا كه دامنه تغييرات رتبهاي تاير سواري از 2 تا 12 و
تيوب از 14 تا 7 (در جهت بهبودي) در حال تغيير بوده است.
5 ـ تاير كشاورزي و اتوبوسي از محصولات توليدي كيان تاير در رتبهبندي DRC در مراتب 4 و 5 قرار دارند و تقريباً جايگاه هر دو اين محصولات درارزش رتبهاي يكسان بوده و از اول تا ششم در نوسان بودهاند. اين درحالي است كه ساير محصولات توليدي اين شركت نظير تاير وانتي، سواري از تغييرات رتبهاي بسيار زيادي برخوردار هستند. اين وضعيت نوعي بيثباتي در موقعيت توليد اين محصولات نسبت به ساير محصولات توليدي اين شركت از نظر قدرت رقابتي ايجاد ميكند. در خصوص تيوب توليدي اين شركت، چنانچه سال 1373 را ناديده بگيريم از سال 1374 تا 1377 وضعيت بسيار باثباتي در ارزش رتبهاي اين محصول مشا
هده ميكنيم كه حاكي از بهبود وضع جاري در مقايسه با ساير بنگاههاي توليدي است.
6 ـ تاير كشاورزي مجتمع صنايع لاستيك كرمان در رتبهبندي هزينه منابع داخلي در مقايسه با ساير محصولات مورد بررسي در مرتبه هفتم قرار گرفته است. توانايي رقابتي اين شركت، اگرچه در مقايسه با ساير شركتها در ابتداي سال 1373 نسبتاً پايين بوده، ولي با گذشت زمان اين توانايي تقويت شده و در سال 1376، جايگاه رتبهاي توليد اين كالا به 4 كاهش يافته است كه حاكي از افزايش توان نسبي رقابتي اين محصول توليدي است. در مورد ساير محصولات توليدي اين شركت نظير تاير اتوبوسي، وانتي، سواري و تيوپ، وضعيت توان رقابتي كمي متفاوت است. بطور مثال تاير اتوبوسي ( در مرتبه نهم) و تيوب (در مرتبه هفدهم) توليدي اين مجتمع با افزايش توان رقابتي و تاير سواري و وانتي با كاهش توان رقابتي مواجه بودهاند.
7 ـ موقعيت توليد فنر در شركت فنرسازي خاور كه در مرتبه چهاردهم قرار گرفته است، از يك روند با ثباتي برخوردار نبوده است. به طور مثال در سال 1374 رتبه پانزدهم را داشته و در سال 1375 به رتبه يازدهم ارتقا يافته اما در سال 1376، مجدداً با افت در مزيت نسبي، جايگاه اين محصول به چهاردهم سقوط نموده است. علي رغم بهتر شدن جايگاه اين شركت در مقايسه با ساير شركتهاي مورد بررسي در سال 1377، مزيت نسبي توليد اين محصول باكاهش مواجه بوده است.
8 ـ لنت ترمز محصول توليدي لنت ترمز ايران در مرتبه پانزدهم ( به لحاظ رتبهبندي مزيت نسبي) قرار دارد. روند رتبهاي اين شركت حاكي از كاهش قدرت رقابتي در طي دوره مورد بررسي ميباشد.
9 ـ موقعيت توليد فنر كارخانجات توليدي زر در سالهاي اول دوره مورد بررسي (75-1373) متفاوت از دو سال آخر دوره بوده است. در سالهاي ابتدائي به علت افت مزيت نسبي، رتبه آخر نصيب اين شركت شده است ولي از سال 1376 به بعد توليد فنر اين بنگاه اقتصادي با ارتقا مزيت نسبي مواجه شده و باعث شد كه جايگاه اين شركت دو رتبه بهبود يابد
جدول شماره 2ـ ارزش رتبهاي DRC براي واحدهاي قطعه سازي منتخب
طي سالهاي 77-1373 (برمبناي قيمت سايهاي ارز)
رديف نوع كالا بنگاه توليدي ارزش رتبهاي
1373 1374 1375 1376 1377
1 تاير كشاورزي لاستيك دنا ـــ 3 1 3 2
2 تاير اتوبوسي لاستيك دنا ـــ 4 2 5 1
3 تاير وانتي لاستيك دنا ـــ 1 3 9 3
4 تاير كشاورزي كيان تاير 3 5 4 1 5
5 تاير اتوبوسي كيان تاير 4 6 6 2 4
6 تاير سواري لاستيك دنا ـــ 2 5 12 6
7 تاير كشاورزي لاستيك كرمان ـــ 11 7 4 7
8 تايروانتي كيان تاير 1 7 8 8 9
9 تاير اتوبوسي لاستيك كرمان ـــ 13 10 6 8
10 تيوب لاستيك دنا ـــ 12 14 7 10
11 تاير وانتي لاستيك كرمان ـــ 9 12 11 11
12 تاير سواري كيان تاير 2 8 9 10 15
ادامه جدول 2-
رديف نوع كالا بنگاه توليدي ارزش رتبهاي
1373 1374 1375 1376 1377
13 تاير سواري لاستيك كرمان ـــ 10 13 13 12
14 فنر فنر سازي خاور ـــ 15 11 14 13
15 لنت لنت ترمز ايران 5 14 15 16 17
16 تيوب كيان تاير 7 16 16 15 14
17 تيوب لاستيك كرمان ـــ 18 17 17 16
18 كمك فنر شركت ايندامين ـــ 17 18 18 19
19 فنر كارخانجات زر 6 20 20 19 18
20 رادياتور ايران رادياتور ـــ 19 19 20 20
ماخذ:جدول شماره (24ـ5)
3ـ5 . طبقهبندي واحدهاي قطعهسازي منتخب براساس روند تغييرات DRC
براساس جدول شماره (1) واحدهاي قطعهسازي را ميتوان برمبناي روند تغيير و تحولات هزينه منابع داخلي هر يك از محصولات به سه دسته بهبود در DRC ، روند نسبتاً ثابت در DRC و سقوط در DRC دستهبندي نمود. اين طبقهبندي در جدول شماره (3) آورده شده است. براساس اطلاعات مندرج در اين جدول از مجموع 18 كالاي داراي مزيت نسبي، 6 محصول در قسمت بهبود در DRC طبقهبندي شده و 8 محصول با سقوط در DRC مواجه بوده و 4 محصول در قسمت روند نسبتاً با
ثبات در DRC دستهبندي ميشوند. به عبارتي در طي دوره مورد بررسي، 6 محصول توليدي سه بنگاه اقتصادي با كاهش در هزينه منابع داخلي از قدرت و توان نسبي رقابتي بيشتري برخوردار شدهاند. اين در حالي است كه 8 محصول ديگر مندرج در جدول (3) با افزايش در DRC به مرور زمان از توان رقابتي و قدرت رقابتپذيري آنان كاسته شده است.
3ـ6. مقايسه واحدهاي توليدي منتخب
براساس نتايج جدول شماره (1) ميتوان با متوسطگيري از تعداد محصولات مورد بررسي يك شركت در هر سال، به ميانگين DRC (همه محصولات) براي شركت مذكور دست يافت كه جدول شماره (4) نتايج حاصل از اين عمليات را نشان ميدهد . اما به منظور مقايسه در رتبهبندي شركتها از دو معيار ميانگين شركتي و ضريب بيثباتي (ضريب تغييرات) استفاده خواهيم كرد.
بر مبناي ميانگين DRC براي هر شركت طي سالهاي 77-1373، لاستيك دنا به جهت
برخورداري از حداقل ميانگين DRC در بين شركتهاي مورد بررسي از بالاترين ميزان رقابتپذيري برخوردار است. در مرتبه دوم شركت كيان تاير قرار دارد. شركتهاي فنرسازي خاور، لاستيك كرمان ، لنت ترمز ايران، كارخانجات زر، كمك فنر ايندامين و ايران رادياتور براساس معيار ميانگين DRC در رتبههاي سوم تا هشتم واقع شدهاند.
معيار ديگري كه ميتوان توسط آن روند فعاليتهاي شركتهاي مورد بررسي را در مقايسه با هم ارزيابي نمود، ضريب ثبات (پايين بودن ضريب تغييرات DRC) روند DRC
(و يا ضريب ثبات رقابتپذيري) در طي دوره مورد بررسي است. از اين نظر شركت كيانتاير، داراي رتبه اول بوده و شركتهاي لاستيك كرمان، خاور ، ايندامين، لاستيك دنا، لنت ترمز ايران و ايران رادياتور در رتبههاي دوم تا هشتم قرارگرفتهاند.
درمجموع ميتوان گفت، شركتهاي كيان تاير، فنرسازي خاور، لاستيك كرمان و لاستيك دنا در ميان ساير شركتهاي مورد بررسي به جهت برخورداري از ميزان رقابتپذيري و ثبات در روند رقابت پذيري از وضعيت مطلوبتري برخوردار بودهاند.
جدول شماره 3 ـطبقهبندي واحدهاي قطعهسازي منتخب براساس روند DRC
(طي دوره 77ـ1373)
بهبود درDRC روند نسبتاً با ثبات درDRC سقوط درDRC
نام محصول واحد توليدي نام محصول واحد توليدي نام محصول واحد توليدي
تاير اتوبوسي كيان تاير تاير كشاورزي كيان تاير تاير سواري كيان تاير
تيوب كيان تاير فنر فنرسازي خاور تاير وانتي كيان تاير
تيوب لاستيك دنا تاير اتوبوسي لاستيك دنا تاير سواري لاستيك دنا
تاير اتوبوسي لاستيك كرمان فنر كارخانجات زر تاير وانتي لاستيك دنا
تاير كشاورزي لاستيك كرمان تايركشاورزي لاستيك كرمان
تيوب لاستيك كرمان تاير سواري لاستيك كرمان
تاير وانتي لاستيك كرمان
لنت لنت ترمز ايران
ماخذ: نتايج تحقيق
جدول شماره 4ـ رتبهبندي واحدهاي قطعهسازي منتخب براساس معيار DRC
واحد توليدي سال ميانگين DRC
77-1373 انحراف ميعار DRC
77-1373 ضريب تغييرات رتبه ثبات
1373 1374 1375 1376 1377
لاستيك دنا ـــ 140/0 193/0 280/0 181/0 199/0 059/0 6/29 5
كيان تاير 382/0 417/0 372/0 332/0 343/0 369/0 034/0 1/9 1
فنرسازي خاور ـــ 487/0 298/0 469/0 508/0 441/0 096/0 9/21 3
لاستيك كرمان ـــ 565/0 540/0 440/0 386/0 483/0 084/0 4/17 2
لنت ترمز ايران 350/0 458/0 770/0 729/0 796/0 621/0 203/0 7/32 6
كارخانجات زر 899/0 709/1 279/2 167/1 815/0 374/1 615/0 8/44 7
شركت ايندامين ـــ 501/1 731/1 039/1 868/1 535/1 364/0 7/23 4
ايران رادياتور ـــ 691/1 044/2 786/3 822/4 086/3 476/1 8/47 8
ماخذ: جدول شماره (24ـ5) و نتايج تحقيق
جمعبندي و ملاحظات
با توجه به وجود شاخصهاي متنوع در ارزيابي هزينه منابع داخلي، استفاده از روش حسابداري صنعتي براي محاسبه DRC به جهت برخورداري از اطلاعات به هنگام، استفاده از قيمتهاي سايهاي در محاسبه هزينههاي فرصت عوامل و ضرايب فني واقعي توليد در اين مقاله ترجيح داده شده است. از طرف ديگر استفاده از قيمتهاي سايهاي و نه قيمتهاي بازاري، ابزار DRC را علاوه بر ويژگي پسنگر به پيشنگر نيز مجهز كرده و امكان تعيين مزيت نسبي بالقوه در توليدات صنعت قطعهسازي را فراهم ميسازد