بخشی از مقاله
بافت بدن
هر بافت مجموعهای از سلولهای تخصص یافته میباشدکه کار معینی را انجام میدهد. بنابراین چون همه بافتها و ارگانهای بدن از اجتماع سلولها تشکیل شده ، بطور مرسوم سلول را واحد ساختمانی بدن نامیدهاند.
نگاه کلی
بافت شناسی قسمتی از علوم تشریحی است که ساختمان میکروسکوپی ارگانهای مختلف بدن را مورد بحث و بررسی قرار میدهد. یادگیری جزئیات ساختمانی ارگانها و اعضای مختلف برای فهم فعالیت فیزیولوژیک و تغییرات پاتولوژیک آنها ضروری است بنابراین بافت شناسی علمی مستقل نبوده و مرتبط با سایر شاخههای علم پزشکی و یکی از پایههای اصلی علوم پایه پزشکی مورد توجه قرار گیرد. بدن جانواران از بافتهای متعددی ساخته شده است که هر کدام وظایف مخصوص به خود را دارند. در زیر به اختصار به هر کدام از آنها اشاره میشود.
بافت پوششی
لایه پوشاننده سطوح خارجی و داخلی بدن را بافت پوششی مینامند. بافتهای پوششی عهدهدار وظایف و اعمال مختلفی نظیر حفاظت ، جذب و ترشح میباشند. به همین دلیل شکل سلولها و تعداد لایههای تشکیل دهنده آنها در ارگانهای مختلف بر حسب وظیفهای که انجام میدهند متفاوت میباشند. بافتهای پوششی بر حسب تعداد لایههای سلولی تشکیل دهنده آنها به دو دسته ساده و مطبق تقسیم میشوند که هر کدام از آنها نیز بنابه شکل سلولهای تشکیل دهنده به سه دسته سنگفرشی ، مکعبی و منشوری تقسیم میشوند.
بافت پوششی سنگفرشی ساده در کیسههای هوایی ریه و پوشش داخلی رگهای خونی دیده میشود. بافت پوششی مکعبی ساده در مجاری غدد ترشحی و بافت پوششی منشوری ساده در دیواره معده و روده دیده میشود. بافت پوششی سنگفرشی مطبق در پوست بدن پوشش مری و واژن بافت پوششی مکعبی مطبق در مجاری دفعی بزرگ غدد مترشحه و بافت پوششی منشوری مطبق ملتحمه چشم ، پوشش کام نرم و پوشش اپیگلوت دیده میشود.
بافت همبند
بافت همبند ، بافتها و ارگانهای مختلف را به یکدیگر میپیوندد. این بافت در زیر اپیتلیوم و اطراف ارگانهای مختلف به عنوان یک لایه پشتیبان عمل مینماید و به همین دلیل آن را بافت پشتیبان نیز مینامند. بافت همبندی از سه جزء اصلی یعنی سلولها ، رشتهها و ماده زمینهای تشکیل شده است. سلولهای بافت همبند عبارتند از فیبروبلاست ، ماکروفاژ ، پلاسماسل ، ماست سل ، سلولهای چربی ، سلولهای مزانشیمی و سلولهای مهاجر.
رشتههای بافت همبند سه نوعند :کلاژن ،رتیکولر و الاستیک. که دو نوع اول از پروتئین کلاژن و نوع سوم از الاستین تشکیل شده است. سلولها و رشتههای بافت همبند بوسیله مادهای بیشکل به نام ماده زمینهای یا ماتریکس احاطه شده است. این ماده ژله مانند مرکب از گلیکوز آمینوگلیکانها ، گلیکوپروتئینها و مایع بافتی است.
سلولهای بافت همبند
فیبروبلاست
فیبروبلاست ، فراوانترین سلول بافت همبند است که همه انواع رشتههای بافت همبند و مواد آلی ماده زمینهای را سنتز میکند. فیبروبلاست ، سلولی است با هسته بیضوی و روشن و دارای کروماتین ظریف است که حاوی یک یا دو هستک واضح میباشد. ارگانهای دخیل در پروتئین سازی در فیبروبلاست بطور گسترده دیده میشوند. در مواردی که فعالیت سلول کاهش مییابد، اندازه سلول کوچکتر شده و هسته آن پر رنگ و دوکی دیده میشود که در این حالت فیبروسیت نیز مینامند. فیبروسیتها درصورت تحریک قابل برگشت به حال فعال میباشند.
ماکروفاژها
ماکروفاژها سلولهایی دارای قدرت بیگانه خواری هستند که سلولهای فرسوده و بقایای سلولی و میکروارگانیسمها را به درون خود کشیده و توسط آنزیمهای لیزوزومی ازبین میبرند. ماکروفاژها بطور غیر مستقیم درحفظ و ترمیم و بطور غیر مستقیم در دفاع از بدن دخیل هستند. ماکروفاژها از مغز استخوان نشات میگیرند. ماکروفاژ آزاد دارای هستهای لوبیایی و خارج از مرکز و سیتوپلاسمی وسیع و حاوی اجسام باقی مانده میباشد که آنها را به سادگی از فیبروبلاستها قابل تشخیص میسازد.
علاوه بر ماکروفاژهای بافت همبند ، سایر بافتها و ارگانه
ا نیر دارای سلولهایی با ویژگیهای ماکروفاژها میباشند که اسامی متفاوتی به آنها داده میشود. به عنوان مثال ، این سلولها را در کبد به نام کوپفر ، در ریه به نام ماکروفاژهای ریوی ، در بافت عصبی مرکزی به نام میکروگلی و در ارگانهای لنفی به نام ماکروفاژهای دیواره سینوزوئیدی مینامند.
پلاسماسل
پلاسماسلها سلولهایی هستند بیضوی یا تخم مرغی شکل با هسته کناری که سیتوپلاسم آنها به علت وسعت فراوان شبکه آندوپلاسمی دانهدار ، که قسمت عمده سیتوپلاسم را اشغال کرده بازوفیل دیده میشود. بارزترین مشخصه پلاسماسلها طرح هسته آنها میباشد اد مینماید.
در اغلب پلاسماسلها ، در بالای هسته منطقه روشنی جلب توجه میکند که با دستگاه گلژی وسیع سلول مطابقت مینماید. پلاسماسلها از سلولهای لنفوسیت B مشتق میشوند. به این معنی که لنفوسیت B پس از برخورد با آنتی ژن تحریک و تقسیم میگردد که یکی از سلولهای حاصل از تقسیم ، به پلاسماسل تبدیل میشود.
ماست سلها
ماست سلها سلولهای بزرگی هستند که به تعداد زیاد در بافت همبند یافت میشوند و سیتوپلاسم آنها حاوی گرانولهای درشت و بازوفیل میباشد. وظیفه اصلی ماست سلها ذخیره واسطههای شیمیایی است که در جریان واکنشهای آلرژیک آنها را آزاد میسازند و مهمترین واسطههای شیمیایی مترشحه بوسیله ماست سلها هپارین و هیستامین میباشند.
ماست سلهایی که در غشاهای مخاطی یافت میشوند بجای هپارین حاوی کندروایتین سولفات میباشند و بر این اساس ماست سلها را دو نوع متفاوت محسوب میکنند. لکوترین ماده دیگری است که توسط ماست سلها ترشح میشوند و باعث انقباض آهسته عضلات صاف میگردند. غشای ماست سلها حاوی رسپتورهای متعدد برای نوعی از آنتی بادی مترشحه توسط پلاسماسل به نام IgE میباشد.
سلولهای چربی
سلولهای گرد یا چند وجهی هستند که چربی ذخیره شده در آنها به صورت قطرهای بزرگ ، حجم عمده سلول را اشغال میکند.
سلولهای مزانشیمی
سلولهای مزانشیمی تشکیل دهنده لایه مزودرم جنینی هستند که از نظر شکل ظاهری شبیه فیبروبلاستها میباشند. این سلولها چند استعداده میباشند و قادرند به انواع مختلف سلولها تمایز یابند و به همین دلیل به سلولهای متمایز شده نیز معروفند.
رشتههای بافت همبند
رشتههای کلاژن
این رشتهها از پروتئین هم نام خود به اسم کلاژن ساخته شدهاند که فراوانترین پروتئین بدن محسوب میگردد. رشتههای کلاژن در همه انواع بافت همبند ، ولی به میزان متفاوت یافت میشوند. سنتز کلاژن بوسیله فیبروبلاستها مشابه ساخت سایر پروتئینها میباشد. سنتز کلاژن توسط سلولهای استئوبلاست دراستخوان ، کندروپلاست در غضروف ، ادونتوپلاست در دندان ، سلولهای عضله صاف در دیواره رگهای خونی و سلولهای اپیتلیال نیز انجام میگیرد. ترکیب اسید آمینه تشکیل دهنده کلاژن در بافتهای مختلف دارای تفاوتهای جزئی است.
رشتههای رتیکولر
رشتههای رتیکولر فیبریلهایی متشکل از کلاژن نوع III که با رنگ آمیزی معمولی قابل رویت نیستند، میباشند. چون این رشتهها با املاح نقره به رنگ سیاه در میآیند، رشتههای نقره دوست نیز نامیده میشوند. رشتههای رتیکولر توری ظریفی را در اطراف سلولهای کبدی و کلیوی ، غدد درون ریز و سلولهای عضلانی و عصبی بوجود می آورند. همچنین داربست اعضای لنفی و خونساز از رشتههای رتیکولر تشکیل شده است.
رشتههای الاستیک
رشتههایی هستند باریک و منشعب و دارای قابلیت ارتجاعی که نسبت به رشتههای کلاژن استحکام کمتری دارند و با رنگ آمیزی اختصاصی رنگ میگیرند. این رشتهها ، به مقدار فراوان در بافتهای انعطاف پذیر نظیر شریانهای بزرگ (آئورت) ، ریه و مجاری تنفسی ، پوست ، داربست طحال و لیگامانهای بین مهرهای یافت میشوند.
ماده زمینهای
سلولها و رشتههای بافت همبند بوسیله مادهای بی شکل به نام ماده زمینهای یا ماتریکس احاطه شدهاند. ماده زمینهای مرکب از گلیکوز آمینو گلیکانها ، گلیکو پروتئینها و مایع با
فتی است.
مایع بافتی
مایع موجود در ماده زمینهای بافت همبند را که متشکل از آب ، الکترولیتها و مقداری پروتئین و متابلیت میباشد، مایع میان بافتی مینامند، که محیط قابل انتشاری را بین خون و سلولها فراهم میآورد. منشا مایع بافتی پلاسمای خون میباشد.
بيماري بافت همبند
نقرس
نقرس يکي از دردناکترين بيماريهاي رماتيسمي مي باشد . نقرس در نتيجه رسوب کريستالهاي سوزني شکل اسيد اوريک در بافت همبند ، يا در فضاي مفصلي بين استخوانها و يا هر دو ايجاد مي شود . اين رسوبها منجر به التهاب مفصلي ( آرتريت ) مي شود که باعث تورم ، قرمزي ، گرمي ، درد و سفتي در مفاصل مي شود . واژه آرتريت به حدود بيش از ۱۰۰ بيماري رماتيسمي اطلاق مي شود که مفاصل ، عضلات و استخوانها و همچنين ساير بافتهاي بدن را درگير مي کنند . نقرس تقريباً ۵ درصد از کل بيماران آرتريتي را دربرمي گيرد .
نقرس کاذب گاهي اوقات با نقرس اشتباه گرفته مي شود چرا که علائم مشابهي ايجاد مي نمايد . البته در نقرس کاذب ، رسوبهاي مذکور در اثر کريستالهاي فسفات کلسيم و نه اسيداوريک ايجاد مي شوند . لذا ، نقرس کاذب بشکل متفاوت ديگري درمان مي شود و در اين مقوله کمتر به آن مي پردازيم .
اسيداوريک ماده ايست که از تجزيه مواد غذائي پروتئيني ( مثل گوشت قرمز ) بوجود مي آيد . بطور معمول ، اسيد اوريک در خون حل شده و از طريق کليه ها و ادرار دفع مي شود . اگر به هر طريقي ميزان اسيد اوريک توليدي بدن افزايش يابد و يا دفع آن مختل شود ميزان اسيداوريک خون افزايش مي يابد . اسيد اوريک بالا در خون زمانيکه شخص از مواد خوراکي پروتئيني به مقدار زياد مصرف نمايد ، ( ترکيباتي مانند جگر ، حبوبات ، گوشت ، بعضي از ماهي ها و ... ) ايجاد مي شود .
البته بالا بودن اسيد اوريک خون يا همان هيپراوريسمي در واقع يک بيماري بحساب نمي آيد و خطرناک نيز نيست . بهرحال اسيداوريک زياد خون مي تواند باعث رسوب در مفاصل و در نتيجه نقرس گردد . رسوبات اسيد اوريک که معمولاً Tophi ناميده مي شوند ممکن است بصورت يک توده در پوست اطراف مفاصل و در گوش ايجاد شوند .
ضمناً کريستال هاي اسيداوريک ممکن است در کليه نيز رسوب کرده و باعث ايجاد سنگ کليه گردد .
در اکثريت افراد ، نقرس بطور ابتدايي مفاصل شست پاها را درگير ميکند ، گاهي در حين بيماري ، ۷۵ درصد از بيماران دچار التهاب مفصل شست پا مي شوند . ضمناً نقرس مي تواند قوزک ها ، پاشنه ها ، زانوها ، مچ دستها ، انگشتان ، آرنجها و ... را درگير نمايد .
بيماري در چهار مرحله گسترش مي يابد :
• مرحله بدون علامت : در اين مرحله شخص دچار اسيداوريک بالاست ، ليکن علائمي ديده نمي شود . در اين مرحله معمولاً درماني لازم نيست .
• مرحله نقرس حاد يا آرتريت حاد نقرسي : در اين مرحله ، هيپراوريسمي باعث رسوب کريستالهاي اسيداوريک در مفاصل مي شود که باعث درد شديد و تورم در مفاصل مي شود که گرمي و حرکات دردناک را نيز در بر دارد .
حملات حاد معمولاً در هنگام شب ايجاد مي شود و در اثر وقايع ساگوار استرس زا ، مصرف الکل و داروها و يا بيماريهاي ديگر تشديد مي شود . حملات اوليه در طي سه تا ۱۰ روز اوليه معمولاً برطرف مي شوند و حمله بعدي ممکن است ماه ها حتي سالهاي بعد عارض نشود .
• نقرس : در واقع دورهاي بين حملات حاد مي باشد . در اين مرحله فرد بيمار علائمي ندارد و حرکات مفاصل نيز طبيعي است
.
• نقرس مزمن : در واقع ناتوان کننده ترين مرحله بيماريست و در طي يک مدت زمان طولاني گاهي ۱۰ سال ايجاد مي شود . در اين مرحله ، آسيب دائمي در مفاصل درگير ايجاد مي کند و حتي گاهي کليه ها را نيز درگير مي کند . با درمان مناسب ،اکثريت بيماران به اين مرحله پيشرفته وارد نمي شوند .
علل ايجاد نقرس
* عوامل خطر ايجاد نقرس عبارتند از :
• ژنتيک که مي تواند نقش مهمي در ايجاد بيماري داشته باشد چرا که بيش از ۱۸ درصد از بيماران داراي سابقه خانوادگي هستند .
• جنس و سن نيز از عوامل خطر براي ايجاد نقرس هستند . نقرس در مردان و در سنين بالا شايعتر است .
• بالا بودن وزن احتمال ابتلا به هيپراوريسمي و نقرس را افزايش ميدهد .
• مصرف بي رويه الکل
• مصرف بيش از حد مواد غذائي پروتئيني
• اختلالات آنزيمي که منجر به اختلال در تجزيه مواد پروتئيني مي شود .
• تماس بيش از حد با سرب
بعضي از بيماريها و استفاده از بعضي از داروها ممکن است احتمال ابتلا به نقرس را افزايش دهد .
نقرس تقريباً در ۸۴۰ نفر در ۱۰۰۰۰۰ نفر ممکن است عارض شود . در کودکان و جوانان ناشايع است . مردان بزرگسال بين ۴۰ تا ۵۰ سالگي احتمال ابتلاي به نقرس را بيشتر از زنان قبل از يائسگي نشان مي دهند . افرادي که عضو اهدايي دريافت نموده اند احتمال ابتلاي به نقرس را بيشتر دارند .
* تشخيص :
تشخيص نقرس براحتي صورت نمي گيرد چرا که علائم کاملاً مبهم و گاهي بين چند بيماري مشترک هستند . اگر چه افراد مبتلا به نقرس ، هيپراوريسمي را نيز در طي بيماري خود نشان مي دهند ، گاهي در طي حملات حاد بيماري افزايش اسيد اوريک ( هيپراوريسمي )نداريم . هيپراوريسمي به تنهايي نمايانگر وجود نقرس نيست و در واقع اکثريت افراد با هيپراوريسمي دچار بيماري نقرس نمي شوند .
گاهي براي تشخيص نقرس ،لازمست پزشک از مايع بين مفصلي نمونه مايعي تهيه نموده و مورد آزمايش قرار دهد .
* علائم بيماري نقرس :
• هيپراوريسمي
• وجود کريستالهاي اسيد اوريک در مايع مفصلي
• بيش از يکبار حمله حاد آرتريت
• آرتريتي که بسرعت و در طي يک روز ايجاد مي شود و باعث قرمزي ،گرما و تورم مفصل ميشود .
• آرتريت در يک مفصل مانند انگشتان پا ،قوزک يا زانو .
* درمان :
با درمان مناسب و صحيح اکثريت بيماران قادر به کنترل علائم خود هستند و براحتي به زندگي خود ادامه مي دهند . نقرس معمولاً با يک يا ترکيبي از چند درمان قابل کنترل است . هدف از درمان ، کاهش درد درحين حملات حاد ، جلوگيري از حملات آينده و پيشگيري از تشکيل رسوبات مفصلي ( tophi ) و سنگ هاي کليوي مي باشد . درمان معمولاً باعث جلوگيري از ناتوانيهاي جسمي مي شود .
* براي موفقيت در درمان نقرس :
• داروها را به موقع و منظم استفاده نمائيد .
• ساير داروهايي را که مصرف مي کنيد به اطلاع پزشک برسانيد .
• رژيم غذايي مناسبي اتخاذ نمائيد و کمتر از رژيمهاي غذايي پرپروتئين حيواني استفاده نمائيد .
• مايعات زياد بخصوص آب استفاده نمائيد .
• تحرک کافي و ورزش مناسب داشته باشيد .
• وزن خود را کنترل کنيد . البته رژيمهاي بسيار سخت باعث افزايش اسيداوريک خون مي شوند .
اسپونديليت انکيلوزان
مقدمه :
اسپونديليت انکيلوزان يکي از انواع بيماريهاي التهابي مفاصل مي باشد که شايعترين آنها روماتيسم مفصلي ( آرتريت روماتوئيد ) مي باشد. در بيماري اسپوندیلیت انکیلوزان (AS ) مفاصل بين مهره هاي ستون فقرات و همچنين مفاصل بين ستون فقرات و لگن دچار التهاب مي شوند . البته در اين بيماري مفاصل دستها و پاها ، تاندونها و رباطها در قسمتي که به استخوانها وصل مي شوند و همچنين مفاصل دنده ها در جايي که به ستون فقرات وصل مي شوند ممکن است دچار التهاب شوند .
بتدريج که وضعيت بيماري رو به پيشرفت و وخامت مي رود و التهاب پابرجا مي گردد ، بافتهاي استخواني جديد تشکيل مي شود تا بنوعي التهاب التيام يابد که البته منجر به ايجاد زائده هاي استخواني خارج از مهره اي مي شود و در نتيجه انعطاف پذيري ستون مهره ها کاهش مي يابد . چسبندگيهاي بين استخواني باعث سخت تر شدن حرکات قفسه سينه ودر نتيجه کاهش و محدوديت ظرفيت ها و عملکرد ريوي مي گردد .
AS در واقع يک بيماري مزمن مي باشد که البته درمان مي تواند درد و علائم را کاهش دهد . درمان مناسب طبعاً عوارض بيماري و تغييرات ساختماني بافت استخواني را کاهش می دهد . اين بيماري تقريباً از هر ۱۰۰ هزار نفر ۱۲۹ نفر را در ايالات متحده درگير مي نمايد .
علائم بيماري :
علائم اوليه مي توانند بصورت :
• درد قسمتهاي تحتاني کمر
• درد و سختي ( خشکي و محدوديت حرکات ) ستون فقرات و ساير مفاصلي که اغلب صبحها و بعد از دوره هاي بي فعاليتي بدتر مي شود نمايان شوند .
در مراحل پيشرفته بيماري علائم زير ممکن است ظاهر شوند :
• محدوديت حرکات قفسه سينه
• خميدگي قامت
• ستون فقرات سفت و غيرقابل انعطاف
• خستگي
• کاهش اشتها
• کاهش وزن
• التهاب چشم
علل و عوامل :
بيماري اسپونديليت انلوزان علت مشخصي ندارد گر چه بنظر مي رسد عوامل ژنتيک مهمترين عوامل هستند .
عوامل خطرساز :
• زمينه ژنتيک نقش بسيار مهمي در ايجاد اسپونديليت انکيلوزان دارد . در واقع ۹۰ درصد از بيماران مبتلا داراي ژن بخصوصي مي باشند . البته بايد گفت که داشتن اين ژن بخصوص ، حتي به معنی ابتلا به AS نيست و تنها ۲ درصد از افرادي که اين ژن را دارند دچار اين بيماري مي شوند . بهرحال وجود اين ژن مي تواند زمينه را براي ابتلا به بيماري فراهم نمايد .
• سن زير ۴۰ سال
• جنس مذکر
تشخيص :
در بسياري از بيماران علائم خفيف مي باشد و لذا بيماري براي مدت طولاني مخفي مي ماند و درضمن بعضي از افراد نيز ممکن است علائم بيماري را با بيماريهاي خفيفتر کمر اشتباه بگيرند .
لذا براي تشخيص دقيقتر ، پزشک علاوه بر کسب اطلاعات دقيق و تاريخچه بيماري ممکنست از روشهاي مختلف زير نيز استفاده نمايد .
• تصويربرداري : اشعه X مي تواند در مراحل پيشرفته بيماري تغييرات استخوانها و مفاصل را نمايان سازد . بديهي است در ابتداي بيماري تغييرات خاصي در استخوانها و مفاصل ايجاد نخواهد شد . در ادامه پزشک شما ممکنست از سي تي اسکن و ام آرآي نيز استفاده نمايد .
• آزمايشات خون : پزشک شما براي اطمينان از تشخيص بخصوص در مراحل اوليه از آزمايشات مختلف خون استفاده خواهد کرد . شايان ذکر است کم خوني يکي از عوارض بيماري AS مي باشد که در دراز مدت ايجاد خواهد شد . براي ارزيابي ژنتيک نيز پزشک شما از آزمايش خون استفاده خواهد کرد .
عوارض : عوارض بيماري و شدت علائم ايجاد شده در افراد مختلف متفاوت است . عوارض بيماري بصورت زير تظاهر مي کند :
• مشکلات ايستادن و راه رفتن : معمولاً بيماري با سوزش و درد در ستون فقرات آغاز ميشود . بتدريج با پيشرفت بيماري و بدنبال چسبيدن مهره ها ، ستون فقرات دچار سفتي و عدم انعطاف لازم مي گردد که منجر به کاهش دامنه حرکات ستون فقرات مي گردد که خود منجر به اشکالات راه رفتن و ايستادن مي گردد . مفاصل حتي بدنبال درمان نيز ممکن است دچار چسبندگي به هم شوند که در اينصورت درمانهاي اضافي کمک چنداني به برگشت حرکات نمي کنند .
• مشکلات تنفسي : التهاب گسترش يافته به دنده ها در قفسه سينه منجربه چسبندگي آنها و در نتيجه مشکلات تنفسي مي شود .
• مشکلات قلبي : در صورت گسترش التهاب به بافت قلبي ، ممکن است دريچه هاي قلبي درگيرشوند و قلب دچار نارسايي گردد .
• عفونتهاي ريوي : گاهي در اين بيماران حفره هايي در قسمتهاي فوقاني ريه تشکيل مي شود که در طي ساليان با بزرگ شدن اين حفرات و رشد ميکروبها و بخصوص قارچها باعث ايجاد عفونت ريوي مي شوند . که البته اين عارضه در بيماران غيرسيگاري کمتر ديده مي شود .
البته التهاب در بافتهاي مختلف بدن بدنبال اين بيماري مي تواند منجر به عوارض زير گردد :
• التهابات روده اي
• کم خوني
• التهاب چشم ها
• پوکي استخوان
درمان :
بيماري AS قابل درمان مي باشد . البته بايد گفت چسبندگی استخوانها و سفت شدن مفاصل معمولاً برگشت ناپذير است . در واقع هدف از درمان التيام درد و سفتي مفاصل مي باشد و از طرفي جلوگيري و به تأخير انداختن عوارض و تغييرات استخواني مي باشد .
درمان بيماري در مراحل اوليه بسيار مؤثر است . زمانيکه هنوز چسبندگيهاي استخواني و مفاصل ايجاد نشده باشد ، پزشکان براي درمان بيماري ممکنست از انواع داروهاي ضدالتهاب ا
ستفاده نمايد .
معمولاً براي درمان احتياج به جراحي نيست . البته گاهي از روشهاي جراحي براي کاهش درد و تخريب مفصلي استفاده مي شود . گاهي در AS براي جايگزيني يک مفصل خارج ستون فقرات ممکن است از روشهاي جراحي استفاده شود .
پزشکان براي کاهش درد و بهبود وضعيت حرکتي بيماران ممکن است از روشهاي مختلف فيزيوتراپي نيز استفاده نمايند که البته فيزيوتراپي براي افزايش دامنه حرکات و بالا بردن انعطاف پذيري مفاصل نيز استفاده مي شود .
پيشگيري : شايان ذکر است بدليل اينکه عامل اصلي ايجاد بيماري زمينه ژنتيک مي باشد چندان نمي توان از بروز بيماري جلوگيري کرد . ولي نمي توان با بروز علائم مشکوک بلافاصله با پزشک مشورت نموده و بيماري را در مراحل اوليه شناخت و از گسترش بيشتر آن جلوگيري نمود .
لوپوس اريتماتو
لوپوس از لحاط لغوي به معناي گرگ بوده و بعلت بثورات پوستي روي صورت که شبيه خط و خال صورت گرگ است اين نام گذاري صورت گرفته است .
لوپوس يک بيماري سيستم ايمني است که در آن سلولهاي ايمني بدن بر ضد سلولهاي بدن فعال شده و منجر به عوارضي در بدن مي شوند . از آنجا که سلولهاي ايمني بدن در هر نقطه از بدن وجود دارند در نتيجه اين بيماري مي تواند تمام ارگانهاي بدن را درگير نمايد .
اين بيماري معمولاً مزمن و داراي حالات عود و نهفتگي است . علائم بيماري بسيار متغير مي باشد و مي تواند محدود به علائم آزمايشگاهي بوده و يا بدون علائم باليني باشد . همچنين مي تواند به شکل شديد با گرفتاري اعضاي مختلف بدن باشد .
۹۰ درصد بيماران مبتلا به لوپوس خانم ها مي باشند . شيوع بيماري بيشتر در دهه دوم تا چهارم زندگي مي باشد . اگر چه بيماري مي تواند در هر سني تظاهر کند اما بيماري داراي زمينه ارثي است و شيوع اين بيماري در بستگان درجه يک فرد مبتلا بيشتر است
.
* علل بيماري :
علت دقيق بيماري مشخص نيست اما فاکتورهاي ژنتيکي در استعداد ابتلا به بيماري نقش مهمي دارند . عوامل محيطي از جمله نور آفتاب مي تواند منجر به تشديد يا بروز بيماري شود . از عوامل مهم ديگر در بروز بيماري ، عوامل هورموني مي باشد . هورمونهاي زنانگي خصوصاً استروژن در ايجاد بيماري دخيل مي باشند . مصرف سيگار و رنگ مو نيز در ايجاد بيماري مؤثر است . بعضي داروها مثل سولفوناميد و پني سيلين منجر به شعله ور شدن لوپوس مي شوند . بعضي مواد غذائي ممکن است در تشديد بيماري لوپوس نقش داشته باشند . اين مواد شامل جوانه گياهان و کرفس مي باشند . عفونت هاي ويروسي يکي ديگر از عوامل مهم بروز لوپوس مي باشند .
* علائم :
شايعترين علامت بيماري درد دياتورم مفصل است که مي تواند حالت مزمن و يا عود کننده داشته باشد . درگيري مفصلي معمولاً چند مفصلي مي باشد . دردهاي عضلاني و تب در هنگام فعال بودن بيماري شايع است . علامت شايع ديگر ضايعات پوستي شبيه به بال پروانه بر روي گونه ها و پل بيني مي باشد که قرمز رنگ بوده و معمولاً به نور آفتاب حساس است . اين نوع درگيري پوستي معمولاً منجر به آسيب پوستي نمي شود و بعد از بهبودي هيچ اثري از آن به جا نمي ماند . از علائم ديگر ، ريزش مو به همراه شکنندگي مو مي باشد که هنگام فعاليت بيماري يا پس از دارو د
رماني ايجاد مي شود . در صورت عدم درمان مناسب ، بيماري منجر به نارسائي کليوي مي شود . بيماري هنگام فعاليت مي تواند منجر به کاهش سلولهاي مختلف در خون از جمله گلبول قرمز ، گلبول سفيد و يا پلاکت شود . از علائم ديگر بيماري مي توان از سقط هاي مکرر يا انعقاد خون در داخل عروق نام برد .
* پيشگيري
بيماران مبتلا به لوپوس در مواقع شدت نور آفتاب بخصوص از ساعت ۱۱ صبح تا ۳ بعداز ظهر بايد از بيرون رفتن از منزل خودداري کنند . هنگام بيرون رفتن از منزل بايد از ضدآفتاب استفاده کنند . همچنين مصرف بعضي داروها مثل تتراسايکلين و داروهاي ضددرد مثل پيروکسيکام مي توانند در تشديد حساسيت به نور آفتاب مؤثر باشند ؛ لذا اين بيماران بايد کمتر از اين داروها استفاده نمايند .
بعلت نقص در سيستم دفاعي اهميت عفونت در اين بيماران بسيار زياد مي باشد . لذا تمام بيماران مبتلا به لوپوس قبل از دستکاري هاي دنداني بايد براي پيشگيري ، آنتي بيوتيک مصرف کنند . بهتر است تمام بيماران مبتلا به لوپوس ، سالانه واکسن آنفلوانزا و يک بار واکسن پنوموکوک را براي ايمن سازي در برابر اين بيماري ها دريافت کنند .
با توجه به اينکه بيماران مبتلا به لوپوس غالباً خانم و در سنين باروري هستند و داروهاي جلوگيري حاوي هورمون استروژن مي تواند منجر به تشديد بيماري شود ، بايد از روشهاي ديگر جلوگيري از بارداري استفاده کنند . همچنين با توجه به تشديد بيماري به دنبال حاملگي لازم است قبل از بارداري ، بيماري کنترل شده باشد و پزشک مربوط اجازه بارداري را داده باشد .
کنترل دقيق فشار خون ، قند و چربي در اين بيماران الزامي است ، زيرا عدم کنترل آن مي تواند منجر به تصلب شرائين در اين بيماران شود .
آرتريت روماتوئيد
آرتريت روماتوئيد در واقع يک بيماري التهابي است که سبب درد ، تورم ، سفتي و محدوديت حرکت مفاصل مي گردد . البته مشخصات خاصي دارد که آنرا با ساير انواع آرتريت ها ( التهاب مفاصل ) متمايز مي کند . بعنوان مثال آرتريت روماتوئيد بصورت قرينه تظاهر مي کند يعني اگر يک زانو يا دست درگير باشد به احتمال زياد طرف مقابل نيز درگير است . بيماري عموماً مفاصل مچ و انگشتان دست را درگير مي کند . البته ممکن است ساير قسمتهاي بدن بجز مفاصل را نيز درگير کند . ضمناً بيماران ممکن است از خستگي ، تب و ضعف رنج ببرند .
بيماري معمولاً از يک بيمار به بيمار ديگر متفاوت است . در بعضي تنها بمدت چند ماه يا يکي دو سال طول مي کشد و بدون آسيب و تخريب واضحي برطرف مي شود . بعضي بيماران ديگر نوع خفيف تا متوسط بيماري را با دوره هايي از بدتر شدن علائم دارند و بعد در دوره هايي علائم برطرف مي شوند در گروه ديگري نيز بيماري تقريباً هميشه فعال است و ساليان زيادي طول مي کشد و منجر به تغييرات و ناتوانيهاي وسيعي در مفاصل مي شود .
اگر چه آرتريت روماتوئيد تأثيرات قابل توجهي بر زندگي و سلامت شخص مي گذارد ، درمانهاي حال حاضر شامل تسکين درد و ساير داروها ، تناسب بين فعاليتها و استراحت و آموزش بيمار باعث مي گردد تا اکثر بيماران در طول بيماري کاملاً فعال و سرزنده باشند .
* علائم شايع :
• مفاصل متورم ، گرم و دردناک به هنگام لمس
• نماي قرينه ( درگيري مفاصل معمولاً دوطرفه است )
• درگيري مفاصل مچ دست و انگشتان دست ( معمولاً ) . مفاصل ديگر شامل گردن ، شانه ها ، آرنجها ، زانو ، باسن ، قوزک ها
• ضعف و خستگي ، تب
• درد و خشکي صبحگاهي مفاصل که بيش از ۳۰ دقيقه طول بکشد .
• علائم خارج مفصلي
* علل :
ناشناخته است ، ولي اين بيماري احتمالاً منشاء خودايمني دارد .
درآرتريت روماتوئيد بدلايل نامشخص ، سيستم ايمني بدن فرد به
لولهاي داخل کپسول مفصلي حمله ور مي شود و آنها را تخريب مي نمايد .
* عوامل افزايش دهنده خطر :
• سابقه خانوادگي آرتريت روماتوئيد يا ساير بيماريهاي خود ايمني
• عوامل ژنتيک ، مثل نقص در دستگاه خود ايمني
• جنس مؤنث
• سن ۲۰ تا ۵۰ سالگي
• استرس هاي عاطفي مي تواند باعث شعله ور شدن بيماري شود .
* عواقب :
بعضي بيماران ممکن است بجز مفاصل ساير ارگانهاي خود را نيز درگير ببينند . تقريباً يک چهارم بيماران دچار ضايعات پوستي بصورت برآمدگي پوست ( ندول )مي شوند که معمولاً نزديک مفاصل هستند . بسياري از بيماران دچار کم خوني مي شوند . گاهي درد گردن و خشکي چشمها و دهان نيز ديده مي شود . بندرت ممکن است التهاب عروق خوني ،لايه هاي ريه ها و ديواره هاي قلب ايجاد شود .
بايد توجه داشت اين بيماري قابل علاج نيست ، اما با تشخيص زودهنگام ، مي توان درد بيمار را تخفيف داد و از بروز ناتواني و معلوليت جلوگيري بعمل آورد . با درمانهاي معمول ، علائم در ۷۵٪ بيماران در عرض يکسال بهبود مي يابند ، اما حدود ۱۰-۵ درصد بيماران ، عليرغم درمان نهايتاً معلوليت پيدا خواهند نمود .
از ديگر عوامل بيماري مي توان به اختلالات بينايي ، تغيير شکل مفاصل و ازکارافتادگي بيمار اشاره نمود .
* تأثيرات آرتريت روماتوئيد در جامعه :
پزشکان معتقدند حدود ۱/۲ ميليون نفر (يک درصد ) از جمعيت آمريکا مبتلا به آرتريت روماتوئيد هستند . تحقيقات نشان مي دهد که موارد جديد بيماري خوشبختانه در حال کاهش مي باشد .
بنظر مي رسد اين بيماري در تمامي نژادها و در تمامي گروههاي سني ايجاد شود .
مانند بسياري از بيماريهاي التهابي مفاصل ، آرتريت روماتوئيد بيشتر در زنان ديده مي شود . ( تقريباً ۲ تا ۳ برابر )
بطور کلي آرتريت روماتوئيد تأثيرات بسزايي از نظر اجتماعي و اقتصادي بر فرد و جامعه مي گذارد . از نظر اقتصادي هزينه درمانهاي طبي و جراحي و ساير هزينه ها گاهي به ميليونها دلار مي رسد . درد روزانه مفاصل تقريباً از علائم اجتناب ناپذير بيماري است که گاهي منجر به افسردگي ، اضطراب و يأس و نوميدي مي شود . در بعضي بيماران ممکن است فعاليت روزانه بيمار ، انجام مسئوليتهاي خانوادگي و تفريح را در شخص مختل نمايد .
* تشخيص بيماري :
در ابتدا بايد متذکر شد که تحقيقات نشان دهنده اين واقعيت است که بيماراني که بطور دقيق از بيماري خود آگاه شده اند و بطور فعال در روند درماني خود شرکت نموده اند درد کمتري را تجربه نموده اند .
بطور کلي تشخيص آرتريت روماتوئيد در مراحل ابتدايي بيماري بدلايل مختلف مشکل مي باشد . اول اينکه تست منفردي براي تشخيص بيماري وجود ندارد . ثانياً علائم از يک شخص به شخص ديگر متفاوت است و علائم مشترک با ساير بيماريهاي التهابي مفصلي زياد است . در نهايت اينکه بسياري از علائم به مرور زمان ايجاد مي شوند و در مراحل ابتدايي بيماري وجود ندارند .
بهمين علت دقت زيادي از طرف پزشک معالج و راههاي تشخيصي فراواني امتحان مي شوند تا بيماري تشخيص داده شود . علاوه بر شرح حال کامل و معاينه دقيقي که توسط پزشک انجام مي شود آزمايشات مختلف و عکسبردارياي متفاوتي انجام مي شود . عکسبرداري از مفاصل مختلف بيشتر زماني انجام مي شود که مي خواهيم ميزان تخريب مفصل را مشخص کنيم و در مراحل اوليه بيماري چندان کمک کننده نيست .
* درمان : معمولاً پزشکان از چند راه مختلف براي درمان بيماري استفاده مي کنند که اين درمانها در سير بيماري و وضعيت فردي بيمار ممکن است متفاوت باشد . اهداف کليه اقدامات درماني عبارتند از : کاهش درد ، کاهش التهاب ، توقف يا کندکردن روند تخريب و افزايش قابليتهاي زندگي فرد .
در حال حاضر اقدامات درماني به شکل زير صورت مي گيرد : تغيير روند زندگي ، درمان دارويي ، جراحي و پيگيريهاي دقيق بيماري .
در تغيير روند زندگي فرد مباحث زير مطرح مي گردد :
• استراحت و ورزش که هر دو با اهميت هستند . در واقع بيماران نياز به تناسب خوبي بين استراحت و ورزش خود دارند و در واقع زمانيکه بيماري فعال است استراحت بيشتر و هنگامي که غيرفعال است ورزش بيشتر مطلوب است . استراحت و مدت زمان مورد نياز براي آن از فردي به فرد ديگر متفاوت است . ورزش باعث افزايش قواي عضلاني و دامنه حرکات مفاصل مي گردد و ارتجاع مفاصل را تسهيل مي نمايد . ضمناً باعث خواب راحت ، کاهش درد و کاهش وزن مي شود . بهرحال ورزش بايد در برنامه هاي زندگي بيمار بر اساس توانائيهاي شخصي اش گنجانده شود
.
• مراقبت از مفاصل : گاهي به نظر مي رسد استفاده از آتلهاي خاصي که پزشک معرفي مي کند براي کوتاه مدت مي تواند تورم و درد مفاصل درگير را کاهش دهد و منجر به استراحت آنها شود . اين نوع آتل ها بيشتر در دست ها و مچها و گاهي براي قوزک پا استفاده مي شود .
• کاهش فشارهاي روحي : شواهد کافي دال بر اينکه استرسهاي روحي نقش مهمي در ايجاد اين بيماري دارند وجود ندارد ، ليکن وجود اين استرسها همراه با بيماري روند بيماري را بدتر مي نمايند . استرسهاي روحي مي توانند مقدار دردي را که توسط بيمار احساس مي شود تشديد نمايد . البته تکنيک هاي موفقي براي رويارويي با اين استرسهاي روحي وجود دارد .
• رژيم غذايي سالم : تنها پرهيز از مواد غذايي پرچرب را مي توان اشاره نمود که مي تواند مفيد باشد . البته بهتر است بيماران مبتلا به آرتريت روماتوئيد از پزشک خود در مورد پرهيزهاي غذايي خود دقيقاً سئوال نمايند . ضمناً بهتر است با رژيم غذايي مناسب و ورزش از چاقي جلوگيري شود .
• نوع آب و هوا : اگر چه شواهد کافي درست نيست که نشان دهد تغييرات آب و هوا مي تواند چه مقدار در اين بيماري مؤثر باشد ، بعضي از بيماران معتقدند آب و هواي مرطوب وضع بيماري آنها را بدتر مي کند .
• درمانهاي دارويي : داروهاي مختلفي براي درمان آرتريت روماتوئيد استفاده مي شود که از مهمترين آنها مي توان به آسپيرين و خانواده ساليسيلاتها ، ترکيبات طلا و داروهاي سرکوب کننده ايمني بدن اشاره نمود .
در مورد بيماراني که دچار تخريب شديد مفاصل شده اند ممکن است احتياج به جراحيهاي ترميمي وجود داشته باشد .
به هر حال پيگيريهاي مستمر در روند بيماري و درمان نقش بسزايي در تعيين خط مشي آينده درمان دارد .
تحقيقات دانشمندان در حال حاضر شديداً بر روي استفاده از روشهاي درماني جديد و کشف داروهاي جديد معطوف شده است . ضمن اينکه تلاش بسياري بعمل مي آيد تا عوامل مؤثر بخصوص فاکتورهاي ژنتيک مؤثر در ايجاد بيماري شناسايي شوند تا بتوان به روش مطلوبتري بروز و تشديد بيماري را مهار نمود .
التهاب مفاصل
التهاب مفصلي يك نام كلي براي حالتي است كه علل متنوعي دارد و با گرمي ، قرمزي ، تورم ، درد يا محدوديت حركات مفصل مشخص مي گردد .
دو دسته از علل عمده آن بيماريهاي عفوني و بيماريهاي روماتيسمي يعني بيماريهاي بافت همبندي هستند . انواع روماتيسمي آن خود به چند دسته تقسيم مي شوند كه يكي از آنها بنام التهاب مفصلي – استخواني يا بيماري اضمحلال مفاصل از بيماريهاي شايع بخصوص در سالمندان است و تقريباً تمام افراد بيش از 70 ساله به آن مبتلا هستند . اين بيماري اغلب ، مفاصل تحمل كننده وزن مانند مفصل زانو و لگن را مبتلا مي كند و ناشي از فرسايش مزمن غضروف و سطوح مفصل است . اين بيماري مهمترين و شايعترين عامل زمين گيري در سالمندان است .
چگونه از التهاب مفصلي پيشگيري كنيم ؟
مهمترين عوامل پيشگيري كننده از بيماري فرسايشي مفاصل حفظ وزن مناسب بدن است چون زياد بودن وزن موجب فشار بيشتري بر مفاصل بويژه مفصل زانو مي شود و در دراز مدت باعث فرسايش بيشتر آن مي گردد . ورزش منظم ، استراحت مناسب و حفاظت مفاصل از فشارهاي كاري زياد از عوامل پيشگيري كننده ديگر هستند
چگونه درد مفاصل را مهار كنيم ؟
بسياري از سالمندان مبتلا به التهاب فرسايشي مفاصل از درد شاكي هستند و از مصرف داروهاي مختلف كه اغلب عوارضي را نيز بدنبال دارد نگران هستند .
يك راه مهار اين دردهاي مفصلي كه بسيار ساده و ولي مؤثر است گرم كردن يا سرد كردن مفصل است . گرم كردن باعث كاهش انقباض عضلات و خونرساني بيشتر به بافت هاي مفصل مي شود و در مقابل سرد كردن باعث كــاهش فعاليت اعصاب حس كننــده درد مي گردد ، البته قبل از استفاده از هر روش براي درمان مشكلات خود حتماً پزشك خود را در جريان بگذاريد
استخوان
استخوان بافت همبند ویژهای است مرکب از سلولها و ماده بین سلولی معدنی شدهای به نام ماتریکس. حضور مواد استخوانی معدنی در ماتریکس باعث شده است که استخوان بافتی سفت و محکم باشد و چگونگی ساختمان آن سبب گردید، که استخوان با حداقل وزن حداکثر استحکام را داشته باشد. مجموعه این خصوصیات ، استخوان را بافتی ایدهآل برای تامین اسکلت بدن و حفاظت از ارگانهای حیاتی نظیر مغز و نخاع ساخته است.