بخشی از مقاله
چکيده :
اجراي طرحهاي نوسازي و بهسازي بافتهاي فرسوده شهري بدليل تعدد در منشاء پيدايش و عوامل شکل گيري و تکوين آن ها با مسائل و پيچيدگي هاي خاص مواجه است . ارائه هرگونه راه حل و يا طرحهاي مرتبط جهت بازسازي و مناسب سازي اين قبيل محيط هاي شهري مستلزم آگاهي و شناخت عوامل به وجود آورنده بوده تا ضمن بکارگيري روشهاي علمي و منطقي جهت مقابله با اين عوامل ، تمهيدات مناسب جهت تعديل و کاهش روند فرسودگي را در پيش گرفت . مسئله عمده در اين پژوهش چگونگي برخورد با بافت هاي فرسوده اي مي باشد که غالبا فاقد ارزش هاي تاريخي بوده و از ديد مديريت شهري به دور مانده اند. در طرح هاي مربوط به نوسازي شهر تبريز نيز اين مورد مشهود است و کمتر توجهي به کيفيت هاي محيطي بطور خاص و طراحي شهري بطور عام شده است و غالبا به صورت صرفا برنامه ريزي به موضوع احياء بافت هاي فرسوده نگاه شده است . يکي از روشهاي پياده سازي بهسازي شهري، برنامه ريزي گردشگري بافتهاي فرسوده ميباشد .محدوده مورد مطالعه در پژوهش حاضر ميدان کاه تبريز(سامان ميداني) بوده و هدف اصلي، بهبود شرايط محدوده مذکور از طريق طراحي و بهسازي براي ساکنان و ارتقاء آن با برنامه ريزي و اجراي پروژه هاي محرک توسعه جهت فراهم آوردن بسترهاي لازم براي جذب ساکنان و گردشگران مي باشد. روش تحقيق ، توصيفي- تحليلي است که با تکيه بر مرور ادبيات تحقيق در زمينه هاي بازسازي و گردشگري سعي در تبيين نقش فرهنگ و اقتصاد در تعامل بين آنها براي رسيدن به شهري جذاب از طريق پروژه هاي محرک توسعه دارد. جهت تدقيق موضوع ، راهبردهاي مبتني بر اصل رويکرد بازآفريني در بافت هاي تاريخي مبتني بر رويکرد گردشگري ارائه شده است که با اعمال اين راهبردها و سياست ها به ارتقاء و توسعه زيرساختها و شبکه معابر از طريق تعريف و تقويت مسير پياده گردشگري و تجهيز و گسترش فضاهاي عمومي و بازآفريني عرصه هاي فضاي شهري در ورودي اين خيابان (سامان ميداني) و توسعه و تأمين خدمات شهري از طريق معاصرسازي و يا ايجاد کاربري هاي جديد و همچنين الگوسازي با استفاده از مفاهيم و الگوهاي باارزش موجود در بافت تاريخي- فرهنگي تبريز کمک ميکند، که نهايتا اجراي چنين راهبردهايي امکان حضور و مشارکت ساکنان و سرمايه گذاران براي جذب گردشگران را نيز ارتقاء خواهد داد.
کليدواژه ها: طراحي شهري، بافت فرسوده ، ساماندهي کالبدي، پتانسيل هاي طبيعي، تبريز
مقدمه
بافت هاي مسئله دار شهري چندي است که موضوع مباحث زيادي در عرصه شهرسازي کشور گرديده است . لزوم مداخله در بافت شهرها از هنگامي احساس گرديد که کالبد شهرها نتوانستند همگام با زندگي جاري در آن ها به پيش آيند. نخستين مداخلات خود ضربات جبران ناپذيري بر پيکر شهرهاي ايراني وارد آورد. اين مداخلات تحت تاثير مدرنيزاسيون وارداتي صورت پذيرفت که هيچ سنخيتي با شهر کهن ايراني ندارد و باعث از هم گسستن شالوده شهرها گرديد. شهرهاي کهن با به وجود آمدن مظاهر زندگي مدرن و امروزي جذابيت سکونتي شان را از دست دادند و حومه ها محل توسعه و رشد شهرها گرديدند و بخشهاي جديد به صورت مدرن و فاقد هويت شکل گرفتند و شهر قديمي به حال خود رها گرديد.
ارتقاي کيفي شهرهاي ايراني بدنبال عدم پيگيري مديران شهري طي دو دهه گذشته ، بخش فراموش شده اسناد هدايت ونظارت شهري بوده است ، در حاليکه اخيرا ارزش هاي کيفي عرصه عمومي شهرها براي متوليان شهري از وزارتخانه گرفته تا شهرداري به موضوعي با اهميت تبديل شده است . هدف عمده در اين تحقيق آگاهي از مجموعه عوامل و علل شکل گيري بافتها ي فرسوده شهري بخصوص در نمونه تبريز و نقد و بررسي عوامل تأثير گذار در ابعاد مختلف و ارائه راه حلهاي علمي و منطقي جهت کاهش سرعت فرسودگي و احياء و بازگشت حيات مجدد به اين بافتها با هدف تأمين حداقل نيازهاي اساسي و ضروري است .
تعاريف عملياتي
بافت هاي فرسوده بسته به نوع بافت و وضعيت موجودي که دارند، انواع مختلفي پيدا کرده و تعاريف متفاوتي خواهند داشت . برخي از مهم ترين تعاريف فرسودگي عبارت اند از:
فرسودگي از مهمترين مسائل مربوط به بافت هاي شهري است که موجب بي سازماني، عدم تعادل و تناسب و بي قوارگي بافت مي گردد. (حبيبي و مقصودي، ١٣٨١)
فرسودگي شهري داراي معاني مرکبي است ، متروکي زودرس ، خرابي کالبدي، رو به زوال گذاشتن ، وجود کمبود هايي در فضاي شهري (جوادي، ١٣٧٦)
فرسودگي عبارت است از عملکرد و تحول و تغيير کالبدي و اقتصادي و ثبات نسبي بناها و مکان ها (نجاري، ١٣٨٢) ديدگاه ها و نظريات مرتبط با بهسازي و نوسازي بافت هاي فرسوده در رابطه با برنامه ريزي، ساماندهي و احيا بافت هاي قديمي از ديرباز تاکنون نظريه هاي گوناگوني مطرح شده است . برخي به دخالت هاي شديد در بافت هاي قديمي اعتقاددارند، برخي ديگر به حفظ اصالت و هويت گذشته معتقدند، گروهي به تخريب و ساختن بناها به فرم قديم معتقدند، برخي ديگر به مرمت و دخالت موضعي معتقدند، گروهي ديگر به حفظ تک بناهاي قديمي و تخريب فضاهاي اطراف آن اصرار ميورزند(شماعي، ١٣٨١: ٦١). در جدول زير، به مهم ترين نظريه ها و مکاتب مطرح شده در راستاي توسعه فيزيکي شهر و چگونگي برخورد با بافت هاي قديمي درروند توسعه شهري پرداخته شده است .
جدول ١: نظريات انديشمندان در مورد بافت فرسوده (منبع : نگارنده )
رويکردهاي متداول طراحي شهري در برخورد با بافت بارزش تاريخي
بافت هاي تاريخي و فرسوده شهري جهت ارائه شرايط زيست معاصر نياز به مداخله دارند .تاکنون انواع مختلفي از رو شهاي مداخله و برخورد در بافتهاي فرسوده شهري تجربه شده که ميتوان در سه رويکرد کلي زير دسته بندي کرد:
ساماندهي بافت فرسوده ؛حفاظت از بافت فرسوده ودخالت در بافت فرسوده ؛ مطالعات زمينه اي بحث مداخله در بافت هاي مرکزي به مفهوم امروزي آن به اواخر قرن نوزده و قرن حاضر به ويژه پس از جنگ جهاني دوم بر مي گردد.فرايند صنعتي شدن در غرب که موجب رشد سريع شهرنشيني و ازدحام جمعيت در شهرها گرديده بتدريج شرايط زندگي را در آن ها سخت و مشکل نموده ظهور اتومبيل و استفاده گسترده از آن سبب شد که بتدريج گروه هاي مرفه و متوسط اجتماعي از سکونت در محلات شلوغ و پر از ازدحام قسمت داخل شهر دست شسته و به حومه هاي خلوت و خوش آب و هوا روي آوردند و در مقابل گروه هاي اجتماعي کم در آمد جايگزين آن ها شدند.مهاجرت گروه هاي اجتماع با در آمد بالا و متوسط قسمت هاي مرکزي به حومه و جايگزيني آن ها با گروه هاي کم در آمد شهري در حقيقت زمينه بحث و مداخله در بافت هاي مرکزي(بطور عمده فرسوده ) را بتدريج به وجود آورد.
بررسي نمونه هاي داخلي و خارجي پروژه بازسازي شهر بيروت -لبنان
تا قبل از وقوع جنگ (سال هاي ١٩٧٥ تا ١٩٩١ ميلادي) منطقه مرکزي بيروت از موقعيت خاص جغرافيايي در قلب شهر، موقعيت تاريخي ويژه و نيز جايگاه اداري، تجاري فرهنگي و زندگي اجتماعي گسترده اي برخوردار بود. اما با وقوع جنگ توان اين منطقه براي بعهده گرفتن نقش هاي اساسي پيشين بشدت کاسته شد. تلاش براي بازگرداندن شهر بيروت به همان موقعيت و جايگاه سابق در خاورميانه ، در بوجود آوردن پايه ها و مباني نظري بازسازي اين شهر نقش اساسي ايفا نموده است . 1996:46 Gawin&Maluf
پس از جنگ طرح بازسازي بيروت با لحاظ کردن اين ضرورت و کاربست تجارب بازسازي هاي پس از جنگ اروپا تهيه شد. در اين طرح مسائلي همچون ديدهاي مطلوب در شهر، تصوير دهني ساکنان ، پيوند با دريا و ديگر پتانسيل هاي طبيعي موجود، عوامل غير کالبدي، يادگارهاي جنگ ، پيوند با گذشته و هويت ملي، ميراث فرهنگي گذشته و... مطرح گرديده و نگرش صرف فني و کالبدي و بويژه ترافيکي به شهر تقليل يافته است و شبکه معابر، بعنوان فضاهاي شهري طراحي مجدد گرديدند.
اقدامات انجام پذيرفته دربيروت :
توجه به ترکيب توده و فضا،توجه به دسترسي ها ،ارائه الگو براي نماهاي شهري با توجه به هويت ويژه و خاص شهر،طراحي مبلمان مناسب شهري ،طراحي ساختمان هاي عمومي شهر ،جداکردن مسيرهاي سواره و پياده با توجه به حوزه محلات ،توجه به آب و پوشش گياهي بعنوان عامل طراوت فضاهاي عمومي ،توجه به ديد و منظر در تمامي مقياس هاي شهري ،توجه به تناسبات و تنوع پوشش گياهي ،تشويق و جذب گردشگر ،افزايش مشارکت مردمي و سازمان هاي محلي وارتباط واحدهاي همسايگي رامي توان از اهم اقدامات ناميد کشور فرانسه شهر تولون در کشور فرانسه از نمونه هاي عالي رويکرد به بافت فرسوده مي باشد. مرکز تاريخي شهر تولون دهمين محدوده آسيب پذير شهري در کشور فرانسه است که سال هاي متمادي هدف بهسازي هاي بي ثمر بوده است .
نتايج حاصل از مطالعات اين محدوده بدين شرح مي باشد:
- بين سال هاي ١٩٩١ و ١٩٩٩ ،محدوده با يک کاهش ٣١ درصدي جمعيت مواجه بوده است .- دوسوم خانواده ها به صورت تک نفره و مجردي هستند.- اغلب ساکنان از قشر آسيب پذير بوده و نرخ بيکاري متجاوز از ٤٤ درصد است .- کشش فعاليت هاي تجاري بسيار اندک است -٢٤ درصد از فضاهاي تجاري واقع در طبقات همکف خالي مانده اند.-پارک اتومبيل و دسترسي با معضلات بسياري مواجه است .-محدوده با کمبود تجهيزات زيربنايي مواجه است .-حس عدم امنيت و متروکه بودن در بافت تجاري وجود دارد.
عملکرد:
اين پروژه ، درواقع به علت ايجاد زيرساختي جهت تفريح و تفرج و توريسم اجراشده است و اين امر با تبديل شدن به يک ابزار طراحي مرکزي و اصلي براي کنترل رشد شهر به سوي توسعه پايدار صورت گرفته است . درواقع با اجراي اين طرح منابع باارزش حفظ شده و به طور همزمان باعث ايجاد فرصت فرصت هاي جديد اقتصادي مرتبط با توريسم ، تفرج و گردشگري و نيز آموزش ميشود. (Riberio,LuisT 2115)
نمونه ها ي ايران
- بازسازي محله جماله اصفهان
محله جماله در بخش تاريخي شهر اصفهان واقع شده است . وسعت محله در حدود ١٧ هکتار با جمعيتي حدود ٣ هزار نفر است . اين محله به دليل قدمت و فرسـايش کالبـدي و تخريـب ناشـي ازبمب باران زمان جنگ از نظر فيزيکـي و کالبـدي داراي مـشکلاتي بـود و از سـوي ديگـر مهـاجرت ساکنان بومي منطقه و استقرار ساکنين جديد از اقشار کم درآمد برخي مشکلات اجتماعي - فرهنگي را نيز پديد آورده بود. در سال ١٣٦٧ طرح احياء و بازسازي محله با هـدف ان جـام اقـدامات عمرانـي،ايجاد محورهاي دسترسي مناسب و رونق خدمات آغاز گرديـد. سـاختمان هـاي موجـود کـه داراي ارزش فرهنگي بودند توسط دولت خريداري شد و اقدامات لازم براي نوسازي آنها به عمل آمـد. ايـن طرح از جمله طرح هايي است که از طريق مقامات مسؤول شهري بـه طـور عمـده بـا هـدف ايجـاد تغييرات فيزيکي و کالبدي در محله به اجرا در آمده است . از ويژگي هاي بارز اين طرح دولتي بـودن آن و پرداختن به مقوله فيزيک و کالبد است . با ايجاد دسترسي بـه خيابـان هـاي اصـلي و تعـريض گذرها مشکلات خاصي از جمله ورود افراد غريبه به داخل محله براي ساکنان پديـد آمـد . همچنـين نوع بدنه سازي ها با آجر مشبک اشراف آنها را نسبت به يکديگر بيشتر نمود و موجب کاهش امنيت در محله شد. وجود منازل خريداري شده توسط دولـت کـه بـه صـورت بلاتکليـف در سـايت بـاقي مانده اند از ديگر مشکلات اجرايي اين طرح است . به طور کلي مي توان گفت عدم حـضور مـردم در روند برنامه ريزي و طراحي باعث شده تا اثرات ناشي از اجراي اين طرح مثبـت ارزيـابي نـشود و نـه تنها نتوانسته مشکلات محله را کاهش دهد، بلکه بر آنها افزوده است (پور جعفر و معروفي ،١٣٨٧).
- طرح بهسازي و نوسازي محله سيروس تهران
طرح بهسا زي و نوسـازي محلـه سـيروس در منطقـه ١٢ تهـران بـراي حـصول بـه شهرسـازي مشارکتي و توسعۀ تدريجي، نخستين نمونه در نوع خود، به مثابه آغازي براي فرآينـد بازگـشت بـه مرکز تاريخي تهران محسوب مي شود. اين طرح ، در پـي اعـلام آمـادگي يـک تـشکل محلـي بـراي مشارکت در جريان بهسازي و نوساز ي محله ، به سفارش سـازمان عمـران و بهـسازي شـهري وزارت مسکن و شهرسازي، در محدوده اي به وسعت ٤١ هکتار تهيه شـده و در کميـسيون مـاده پـنج بـه تصويب رسيد (٨٢- ١٣٨١). هدف ها و راهبرد هاي اصلي طرح بـه ترتيـب شـامل تـأمين مـشارکت مردم در سـطوح برنامـه ريـزي و طراحـي، بخـش عمـومي، بخـش خـصوصي، و دولـت در سـطوح برنامه ريزي، طراحي، فعاليت هاي عمراني و ساخت و ساز و اداره محله ، ساماندهي بافت فرسـوده وناکارآمد موجود از طريق بهبود تأسيسات زيربنايي، ارتقـاي کيفيـت محيطـي، تقويـت حـس تعلـق ساکنان به محله ، رفع مشکلات اجتماعي و تأمين خدمات شهري متناسب بـا جمعيـت و بهـسازي ونوسازي بناها و فضاهاي عمومي، به کمک ارائه روش هاي تشويقي براي ساکنان و سـرمايه گـذار نبوده است . موفقيت در اين طرح به علت تغيير نگرش اجرايي و استفاده از مـشارکت مـردم ، تـشکيل جلسات توجيهي براي آنها و همچنين آگاه سازي و جلب اعتماد سـاکنان بـوده اسـت (پـور جعفـر ومعروفي ،١٣٨٧) مروري بر نظريه هاي طراحي شهري مرور تئوري هاي مختلف طراحي شهري اشتراکات و تفاوت هاي برداشت نظريه پردازان را از طراحي شهري خوب و معياري هاي کليدي آن را آشکار ميکند.
بر اساس بررسي هاي بعمل آمده درباره تکامل تدريجي فضاهاي مدرن و همچنين بررسي قدمت و تاريخچه اين دسته از فضاها، سه تئوري طراحي شهري تعريف شده است :
تئوري شکل و زمينه : در اصل تحليل ارتباط ما بين توده ، ساخمان ها و فضاهاي باز مي باشد. بعبارت ديگر نسبت فضاهاي پر به فضاي خالي مهم بوده و رابطه بين اين دو را تعيين ميکند. تحليل شکل زمينه ابزار باقدرتي است که براي هويت بخشيدن به زمينه ها و الگوهاي بافت شهري بکار گرفته مي شود.
تئوري اتصال : مبتني بر سازمان خطوطي است که عناصر را بهم متصل مي کند. اين خطوط مي تواند خيابان يا مسير پياده باشد.
طرفداران اين تئوري تلاش بر سازمان دادن شبکه اي براي ايجاد يک سيستم حرکتي را داشته و مسئله ارتباطات در شهر مهمترين دغدغه ذهني آنهاست .
تئوري مکان : مولفه هاي نيازهاي انساني و زمينه هاي تاريخي و فرهنگي شهر را در خود احاطه ميکند. تئوري مکان با بکاربردن فرم ها و جزئياتي که مختص و ويژگي يک سکونتگاه است ، تلاش بر غني کردن فضاهاي کالبدي دارند.
تجربيات نشان داده اند که هيچکدام از اين تئوري ها به تنهايي کافي نيست و براي رسيدن به يک کار مطلوب مي بايست هر سه تئوري فوق را ترکيب نمود. در اين چارچوب سعي بر ترکيب و توجه به تئوري هاي فوق گرديده است و در نهايت چارچوب نظري انتخاب خواهد شد، که تمامي موارد فوق در آن لحاظ شده باشد. لازم به ذکر است که هدف نهايي و ايده آل پروژه دسترسي به کيفيت هاي مناسب زندگي و ارتقاي مطلوبيت هاي زيست محيطي است . (گلکار، کورش : جزوه درسي ١٣٨٧)
-کالبد محله ميدان کاه تبريز
در نهايت با توجه به مفاهيم ذکر شده در بعد کالبد، بايد گفت که ميدان کاه داراي دانه بندي نسبتا ريز و غير متشابه با بافت کلي و پيرامون شهر است . از سويي تنوع بناهاي موجود بدليل غناي تاريخي آنها در اين محدوده قابل ذکر مي باشد. نفوذپذيري به اندازه اي که در يک بافت فرسوده با پتانسيل هاي طبيعي ويژه همچون رودخانه و پوشش گياهي بايستي موجود باشد، نيست .
همچنين فقدان جداره هاي فعال بدليل تسلط کاربري سکونتي در بخش هاي همکف است . اين موضوع بخصوص در کناره هاي رود محله ميدان کاه و همچنين اطراف خيابان هاي اصلي قابل مشاهده مي باشد.
بطور کلي قابليت استفاده از فرم هاي متنوع و جداره هاي فعال در بخش هاي اصلي ميدان کاه جهت ارتقاي کيفي کالبدي در سطح محله ديده مي شود.
-فعاليت
-فعاليت در محدوده ميدان کاه
با توجه به مبحث فعاليت در تعامل مفاهيم مهم ترين نکته اي که در اينجا به چشم ميخورد، کمبود جريان پياده در اين بافت هاست . اين موضوع عمدتا ناشي از نبود فعاليت هاي جاذب شامل فعاليت هاي تجاري، تفريحي و فرهنگي متناسب با پتانسيل هاي طبيعي و گردشگري اين محدوده مي باشد.
همچنين با توجه به گفته يان گل عمده فعاليت هاي موجود در اين محدوده شامل فعاليت هاي حرکتي و نه سکون و تماشا مي باشد آنهم در بخشي که پتانسيل طبيعي مي تواند به شکل گيري اقتصاد محلي قوي کمک کرده و رفتار ساکنان را تحت تاثير قرار دهد.
-معنا
رابطه بين فضاهاي شهري و کاربران از ديدگاههاي مختلفي مورد بررسي قرار گرفته است که در ميان آن ها، ترجيحات کاربر وقناعت ، ويژگيهاي طراحي پاکت حجمي، تراکم جمعيتي و تعلق به مکان از عواملي هستند که براي تشريح اين رابطه استفاده شده اند. اين مطالعات به اهميت و حساسيت شيوه طراحي و برنامه ريزي کالبدي در قبال حفظ منابع طبيعي شامل آب و فضاهاي سبز در محيط آن اشاره کرده اند. بخصوص با توجه به استانداردسازي اين مجموعه ها و پتانسيل هاي طبيعي که از آن غافل مي شوند. قدرت سازگاري بالاي انسان معمولا به مردم توان ماندن در يک فضاي جديد و انطباقشان را ميدهد با وجوديکه آن محيط امکانات متناسبشان را ارائه نمي دهد. (٢١١٩:٢ ,Ahmad& Abdul Aziz) حس مکان بيشترين وابستگي را با ديدگاه هاي کاربران دارد از جهت پتانسيل ها و چالش هايي که در محيط اجتماعي و فيزيکي واحد مسکوني شان ايجاد ميشود. رفتار ساکنان ادراک واقعي و واکنش آن ها نسبت به محيط است . تحليل حس مکان در يک فضاي شهري ميتواند چارچوبي را براي ايجاد شرايط مناسب رواني و اقتصادي ايجاد کند.
در راستاي مؤلفه ي معنا در ساخت مکان در بافت فرسوده ، سيمون (١٩٧٩) ٥ رنگ مايه را براي ايجاد حس مکان عنوان ميکند: ريشه داري به عنوان منبع و عامل بيان هويت شخص که ريشه در يک مکان دارد تخصيص به عنوان کنترل فضا مثل حريم خصوصي يا مالکيت ها نوزايي که به معناي قدرت بازگردانندگي فيزيکي عناصر کالبدي است در راحتي بودن به عنوان عامل آشنايي بيشتر با محيط از تمامي چارچوب هاي موجود ميتوان سه مفهوم "تخصيص " "حس تعلق " و "هويت " را تشکيل دهنده ي مؤلفه ي معنايي حس مکان در بعد ماهوي دانست . در بعد رويه اي نيز همانگونه که اشاره خواهد شد، مشارکت و بعد اقتصادي موثر در آن پررنگ هستند.
-معنا و ميدان کاه
اگر با توجه به مفاهيم گفته شده در بعد معنا، شامل تخصيص ، حس تعلق و هويت ، به ميدان کاه تبريز بنگريم خواهيم ديد که بدليل نبود مبحث مشارکت در ساخت و نگهداري اين محدوده و از سوي ديگر نبود قابليت هاي اقتصادي محله ، همچنين فقدان هويت خاص اين محدوده و متمايز نبودن ان نسبت به بافت پيرامون ، در ذهن مردم هيچگونه حس تعلقي به اين مکان ديده نمي شود و براحتي مهاجرت هاي ساکنان پس از استطاعت مالي شان به چشم مي خورد.
همچنين سمبل هاي تاريخي سازگار با پيش زمينه ذهني ساکنان و نبود عناصر زيبايي شناسي با خاطره جمعي مشترک جهت ايجاد تمرکز فضايي، به شکل گيري يک معناي مشترک در ذهن ساکنان منجر نشده است .
بعد رويه اي
در اين بخش با توجه به محيط تاريخي، حقوقي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي، دو مولفه مشارکت و بعد اقتصادي پيشنهاد ميشود.
-بعدمشارکت
مشارکت از راهکارهاي مهم جهت دخالت افراد در ساخت محيط خود مطابق با نيازها و پيش فرض هاي ذهني شان ميباشد. در اين راستا عوامل مختلفي در مشارکت افراد در ساخت و مديريت محله شان اهميت دارد. لوئيس عدم اعتماد متقابل و فقدان همدلي را در مشارکت مهم مي داند . وي همچنين بر آن است که فقر باعث عدم مشارکت ميشود . دانيل لرنر، علاوه بر متغيرهاي رواني، همچون همدلي، متغيرهاي جامعه شناسي مانند سطح تحصيلات ، ميزان شهرنشيني، دسترسي به رسانه هاي گروهي را نيز بر مشارکت تأثيرگذار دانسته است . شفرد معتقد بود که حمايت هاي مالي دولت ،همچنين عملکرد مثبت مديران و مسؤوليت پذيري اعضا بر مشارکت آنان تأثير مثبت دارد. اين موضوع بخصوص در بافت هاي فرسوده که مشارکت تاثير فراواني بر شکل گيري حس تعلق ساکنان به محيط دارد، ناديده گرفته مي شود. (خراساني و ديگران ، ١٣٩١: ١٣٦) جامعه و جمع تقويت اصل شايسته سالاري که در مشارکت آنهايي که شايستگي بيشتري دارند درموقعيت ممتازي قرار گيرند (جلوگيري از شمول گرايي و انحصارگرايي) ايجاد برابري و ارتقاي عدالت ايجاد پويايي در فضاهاي شهري
مشارکت آنطور که "ارنشتاين " به آن اشاره مي کند(١٩٦٩) داراي سه سطح و هشت پله است :
الف -سطح عدم مشارکت (مراحل ١و٢: دستکاري و درمان ): در اين دو مرحله که حاکي از عدم مشارکت است ، شهروندان به پذيرش سياست هاي حکومت محلي تن در مي دهند (دستکاري) و سپس خود را با آن تطبيق مي دهند. دستکاري به معناي دخالت حکومت محلي در محيط زيست شهروندان است و درمان نيز به ناگريزي شهروندان در پذيرفتن اين دخالت ها مي گويند.
ب - سطح مساوات طلبي نمايشي (مراحل ٣ تا٥: اطلاع دادن ، مشورت و سفارش دادن ):
در اين سطح نوعي مساوات طلبي نمايشي يا فرمايشي درزمينه ◌ٔ مشارکت شهروندي صورت ميگيرد. ابتدا شهروندان از برنامه هاي حکومت محلي مطلع مي شوند (اطلاع )، سپس ديدگاههايشان پرسيده شده (مشورت خواهي)، سپس حکومت محلي برخي اقدامات مورد نظر را درخواست ميکند (سفارش دادن )
پ -سطح قدرت شهروندي (مراحل ٦ تا٨: شرکت ، وکالت و نظارت شهروندي): در اين سطح تمهيداتي براي مشارکت شهروندان بصورت واقعي انديشيده ميشود.
ميتوان گفت که اطمينان يک محرک در ايجاد مشارکت بين مردم است که نه تنها سبب شکل گيري حس تعلق کاربر به محيط ميشود بلکه در صورت نبود آن روابط شکل نميگيرند. يک عامل مهم در اين زمينه کيفيت اداره ي محلات و بخصوص بافت هاي فرسوده شهري است که سطح اعتماد شهروندان به مقامات را تعيين ميکند وبا تسهيل روابط به پيوستگي اجتماعي منجر خواهد شد. (Adam et al, 2115: 116)
-بعد اقتصادي
قبلا نيز اشاره شد که اقتصاد عاملي بسيار مهم در جهت دهي به فعاليت ها و شيوه زندگي ساکنان محلات شهري دارد. بخصوص در مجموعه هاي فرسوده و تاريخي "شغل " تعيين کننده ي نحوه و ميزان تعاملات افراد در محيط است . زنان نيز در کنار مردان قابليت تغيير محيط را بکمک فعاليت هاي اقتصادي خود دارا هستند. به طورکلي شکوفايي و توانمند سازي اقتصاد محلي در بافت هاي فرسوده
ميتواند از راههاي متعددي صورت گيرد:
-جلب سرمايه گذاري دولتي و خصوصي براي حفظ صنايع و رسوم محلي و نيز کمک به اقتصاد خانوارها جهت ارتقاي کيفيت زندگي: وجود سيستم هاي حمايتي و سياست گزار در مورد حفظ و ارتقاي برنامه ها و ميراث فرهنگي و فعاليت ها و دارايي هاي فرهنگي واجتماعي عقيم و ناکارآمد هستند. اين کمبودها بسته به فاکتورهايي چون توسعه ، سرمايه گذاري، منابع خلاق و .. است .
موانعي که مانع حفظ اقتصاد و صنايع محلي هستند شامل کمبود سرمايه و منابع مالي براي اقدامات ، ارتباطات ناکافي ميان جوامع محلي و کمبود شبکه هاي ارتباطي ميان جامعه محلي و دولتمردان باشد.
ساخت و راه اندازي خدمات شهري علاوه بر ايجاد کار براي ساکنان ، عاملي براي جذب جمعيت و بهره گيري از مشارکت بيشتر افراد و تامين امنيت و نيازهاي گوناگون افراد مي باشد و تمايل و تداوم براي زندگي در چنين مکان هايي براي افراد بيشتر مي باشد.
اشتغال به عنوان مهمترين عامل در جذب جمعيت به مکان هاي مختلف و بخصوص بافت هاي فرسوده ، از اهميت فراوان برخوردار است . همچنين نکاتي که در ذيل آمده است مي تواند در بعد اقتصادي عاملي کمک کننده در احياي بافت هاي فرسوده داشته باشد: سرمايه گذاري جهت تدوين و يا اصلاح ساختاري در مباحث توريسم برنامه ريزي، سياستگذاري و نظارت کامل به روند صنعت و عدم دخالت در اجراي برنامه هاي صنعت توريسم توسط دولت (خصوصي سازي واقعي )
اختصاص اعتبار و بودجه کافي براي امور پژوهشي در صنعت توريسم
امکان دسترسي سريع و سهل به تسهيلات اداري و مالي جهت متقاضيان و ايجاد مراکز آموزشي، امکانات توريستي اعم از هتل ، هتل آپارتمان ، اصلاح ساختار ناوگان ترابري مطابق با استانداردهاي بين المللي و سايت هاي مختلف توريستي
سرمايه گذاري براي تبليغات و آموزش هاي عمومي و ايجاد شبکه هاي آموزشي مکانيزه و الکترونيکي از راه دور (خراساني و ديگران ، (139 :1391
-مبحث مشارکت و بعد اقتصادي در ميدان کاه
با توجه به سطوح مشارکت ارنشتاين ، سطح مشارکت در حوزه ميدان کاه ، يک مي باشد. در واقع مردم محدوده هيچ اختياري جهت انجام تغييرات در محدوده زندگي خود ندارند. اين موضوع عمدتا ناشي از وجود سلسله مراتب از بالا به پايين در برنامه ريزي براي اين حوزه مي باشد که باعث شده تنها ارگان هاي دولتي و بصورت پيماني ،قادر به تغييرات در عرصه عمومي اين بافت باشند.
همچنين با توجه به پرسش هاي انجام گرفته ، اين عامل تا حدودي ناشي از بي اعتمادي مردم به مسئولين نيز مي باشد که نهايتا منجر به عدم شکلي گيري حس تعلق و تعهد مردم نسبت به فضاهاي عمومي و بخصوص در اطراف رودخانه گرديده است . از عوامل ديگر مشاهده شده در بعد رويه اي به موارد زير ميتوان اشاره کرد:
عدم وجود بازده اقتصادي در محدوده عليرغم وجود پتانسيل هاي گسترده گردشگري و طبيعي
عدم اختصاص بودجه براي تقويت توريسم طبيعي (رود و پوشش گياهي) و اقتصادهاي کوچک محلي براي ساکنان تعريف و تحديد دامنه مطالعه و تدوين چشم انداز مقدماتي
محدوده طرح که به عنوان محله ميدان کاه (سامان ميداني) معروف است ، در منطقه واقع شده و از طريق شبکه معابر اصلي پيرامون به اقصي نقاط شهر مرتبط مي شود. محدوده مورد نظر از شمال به محدوده شمالي شهر و شرق به خيابان ايده لو و خيابان شهيد بهشتي از غرب به خيابان فجر , خيابان عباسزاده ,خيابان شهيد شريفي ,خيابان مفتح و خيابان فسطين , از جنوب به خيابان فارابي(تصوير شماره ١) محدود شده است . و مساحتي حدود ١١٥١ هکتار و جمعيت حدود ١٩٤٥٦٤ نفر ميباشد