بخشی از مقاله
بررسي ميزان اثربخشي محتواي درس بينش اسلامي در جهت تحقق اهداف آن
مقدمـه
اگر درنظام اسلامي , تربيت ديني به ثمر نرسد و نسل جوان جامعه تربيت صحيح ديني پيدا نكند يعني تربيت اسلامي در وجود و شخصيت آنان زنده فعال نباشد تلخي اين ناكامي با شيريني هيچ كاميابي ديگري قابل تحمل نيست و نبايد دل را به موفقيتهاي ديگر خوش داشت و از اصل قضيه غافل بود. (رهبري نژاد 1375)
قشر جوان در هر جامعهاي به لحاظ برخورداري از توان و انرژي فراوان قادرند تأثير تعيين كنندهاي بر آينده آن جامعه داشته باشند آنها به راحتي تغييرات اجتماعي ـ فرهنگي و حتي سياسي جامعه را سمت و سو ميدهند , قادرند امنيت فرهنگي جامعه را تأمين كنند و يا فرهنگ را به سويي برند كه مطلوب جامعه نيست. چرا كه ميراث فرهنگي گذشتگاه توسط آنها به نسل بعد منتقل ميشود و
چنانچه آنها در انتقال اين ميراث فرهنگي امانتدار خوبي باشند و در مواجه با فرهنگهاي ديگر دچار « خودباختگي فرهنگي» نشوند, خواهند توانست امنيت فرهنگي آن جامعه را تأمين كنند. ولي اگر در مواجهه با فرهنگهاي بيگانه دچار خودباختگي فرهنگي شوند, تا چند نسل بعد از فرهنگ مطلوب جامعه نميتوان خبر گرفت.
همه اينها نشانگر اهميت ويژه قشر جوان و لزوم شناخت موقعيت آن و برنامهريزي صحيح جهت شكوفايي صحيح شخصيت آنها دارد.
«بنابراين گزاف نيست اگر بهبود كيفيت نظامهاي تعليم و تربيت را معادل ارتقاء كيفيت حيات و تمدن انساني در همه ابعاد قلمداد كنيم و از سرمايهگذاري در جهت دستيابي به سياستها, اصول و روشهاي مناسب در اين عرصه بعنوان ضروريترين و مدبرانهترين سياست هر جامعة بشري ياد كنيم».
مهرمحمدي , محمود. جايگاه مدارس تجربي در نظام تعليم و تربيت , فصلنامه تعليم و تربيت شماره 28, ص 11
و بقول كانت « بشر تنها با تعليم و تربيت آدم تواند شد و آدمي چيزي جز آنچه تربيت از او ميسازد نيست»
شكوهي , غلامحسين . تعليم و تربيت و مراحل آن , مشهد , انتشارات آستان قدس , 1363 , ص 171
و از آنجائيكه تعليم و تربيت عمدي كوششي منظم و حساب شده محسوب شده است , وجود برخي طرحها براي هدايت چنين كوششي ضروري بنظر ميرسد. واژه برنامهدرسي معمولاً به چنين طراحي اطلاق ميشود.
« شكل و ساختار برنامه درسي از تصميماتي كه در خصوص عناصر تشكيل دهنده برنامه درسي اتخاذ ميشود تأثيري پذيرد. عناصر تشكيل دهنده برنامه درسي عبارتند از :
1- اهداف
2- محتوا
3- فعاليتهاي يادگيري دانشآموزان
4- روشهاي ارزشيابي
5- منابع و ابزار يادگيري
6- زمان
7- فضا
8- گروهبندي دانشآموزان
9- استراتژيهاي تدوين و روشهاي ياددهي
يادگيري كه در برنامهريزي درسي با اين عوامل 9 گانه به طرق مختلف برخورد ميشود.»
كلاين , فرانسيس , الگوهاي طراحي برنامه درسي , دكتر محمود مهر محمدي , فصلنامه تعليم و تربيت , شماره 4 و 3 ص 11
اما مفهوم مسلط برنامه درسي چه از نظر تاريخي و چه در حال حاضر موضوعات مدرسهاي است كه بوسيله معلمان تدريس شده و بوسيله دانشآموزان فراگرفته ميشود.
در نظام كنوني آموزش و پرورش ايران نيز كتاب درسي بهترين مرجع و منبع يادگيري دانشآموزان است و تقريباً تمام فعاليتهاي آموزش رسمي در چارچوب كتاب درسي صورت ميگيرد.
در فرايند ارزيابي برنامه درسي يا اتخاذ تدابير و تصميمهاي برنامهاي نظرات و نگرش دانشآموزان و معلمان از اهميت ويژهاي برخوردار است.
پويايي برنامه درسي زماني تحقق مييابد كه گروههاي مختلف كه هر كدام به نحوي در سطوح مختلف در امر برنامه درسي دخالت دارند, به همفكري بپردازند و همچنين به نگرش دانشآموزان و معلمان در اين زمينه توجه كافي مبذول شود.
از طرف ديگر آموزش ديني به لحاظ دارا بودن ابعاد متنوع و مرتبط با جنبههاي گوناگون زندگي انسان از مهمترين موضوعات آموزش و پرورش به شمال ميرود.
در جوامع با حاكميت ديني , بواسطه تأثير و توجه به پرورش ارزشهاي اخلاقي و اعتقادي فراگيران , تربيت ديني جايگاه ويژهاي در برنامههاي آموزش و پرورشي دارد. به همين دليل است كه مأموريت و رسالت اصلي نظام آموزش و پرورش در چنين جوامعي تربيت همه جانبه دانشآموزان بر پايه تعاليم و دستورات الهي است.
در نظام آموزش و پرورش كشور اسلامي ايران نيز پرورش فراگيران بر دستورات دين مبين اسلام كه منبعث از قرآن مجيد, سنت و سيره رسول اكرم (ص) و ائمه معصومين (ع) تكيه دارد. پس برنامهريزان درسي و مؤلفين كتب بايد فعاليتهايي كه صبفه ديني , اقتصادي و اخلاقي دارد را در اولويت قرار دهند.
بر اساس اسناد موجود هدف از تدريس اين درس در دوره متوسطه تحقق اهداف گرانسنگي نظير تقويت ايمان و اعتقاد به خداوند , پرورش حس احترا و قدرداني از انبياء, پايبندي نسبت به دستورات ايشان و مواردي نظير آن ميباشد و با توجه به اهميت نيل به اين اهداف همواره اين دغدغه براي برنامهريزي و پژوهشگران حوزه تربيت ديني وجود داشته است كه «تا چه ميزاني اهداف مزبور محقق يافتهاند و موانع عدم تحقق كامل آنها چه بودهاند؟
علاوه بر دغدغه اصولي فوق كه به ميزان اثربخشي درس بينش اسلامي و تلاش در جهت رفع موانع تحقق اهداف مربوط ميشود, در ساليان اخير دغدغه ديگري در ميان صاحبنظران تعليم و تربيت اسلامي بروز كرده است « آيا آموزشهاي دين به طور عام و درس بينش اسلامي به طور خاص توانسته در شكلگيري هويت ديني دانشآموزان مؤثر افتد؟
به بيان ديگر صرف نظر از بررسي ميزان اثربخشي محتواي درس بينش اسلامي در جهت تحقق اهداف آن , اهميت بررسي شكلگيري هويت ديني نيز مورد نظر قرار گرفته است.
چرا كه هويت به معناي كيستي انسان به نقل از دكتر كاردان , زماني مطرح ميشود كه انسان خود با چيز ديگري مقايسه كند.
احمدلو, مصيب؛ بررسي رابطه ميزان هويت ملي و هويت قوي در بين جوانان تبريز, رساله كارشناسي ارشد جامعهشناسي دانشگاه تربيت مدرس , تهران 1381
در واقع هويت همانند ديگر مقولات تنها زماني برجستگي مييابد و مطرح ميشود كه در بحران باشد.
دوران , بهزاد ؛ تأثير فضاي سايبرنيتيك بر هويت اجتماعي , رساله دكتري جامعهشناسي , دانشگاه تربيت مدرس تهران , 1381
امروزه جهانيسازي , تهديدي براي هويتهاي ملي و سكولاريسم, تهديدي براي هويتهاي ديني ميباشد.
لذا پژوهش حاضر بر آن است كه به ميزان تأثير بررسي كتاب ديني سال اول دبيرستان در شكلگيري هويت ديني دانشآموزان منطقه 7 از ديدگاه معلمان بپردازد.
لازم به ذكر است كه در بخش بيان مسأله به طور اجمال و در فصل دوم به طور كاملاً مشروح ديدگاه پژوهش حاضر در مورد نقش كتاب ديني سال اول دبيرستان در شكلگيري هويت ديني دانشآموزان ذكر شده است.
فصــل اول
كليــات تحقيــق
بيان مسئله :
در سالهاي اخير موضوع هويت در اشكال مختلف اجتماعي و فردي و با رويكردهاي مختلف و نيز عمدهترين گرايش فرهنگي نسبت به آن كه همانا ويژگي ملي و ديني است به يكي از چالشهاي عمده در بحث و بررسي از نظام فرهنگي كشور درآمده است.
عوارض و آسيبهاي ناشي از دگرگوني در نظام فرهنگي و ارزشي, تغيير الگوهاي سنتي زندگي, پيدايش آرمانها و آرزوهاي جديد كاهش نقش آموزشهاي ديني , افزايش گرايشهاي جديد اجتماعي و بسياري از موارد مشابه ديگر همگي باعث گرديده جوانان در معرض بيهويتي ديني و ملي قرار گيرند.
اگر چه هدف آموزشهاي ديني را نميتوان صرفاً ايجاد و پرورش باورها, ارزشها, نگرشها و طرز تلقيهاي مطلوب از نظر دين دانست ولي مسلماً اهداف حيطه ارزشي, مهمترين اهداف اينگونه آموزشها ميباشد. زيرا در صورت به وجود آمدن باورها, ارزشها, نگرشها و طرز تلقيهاي مطلوب است كه اعمال صالح و اخلاق پسنديده به وجود خواهد آمد و در غير اين صورت آموزشها جنبه سطحي مييابند و نميتوانند اسباب تحقق اهداف تربيت ديني را فراهم آورند.
بعد آنكه برنامهريزان درسيِ حيطه تربيت ديني مطمئن شوند كه برنامههايشان توانسته است اهداف حيطه ارزشي را متحقق سازد و هويت ديني دانشآموزان را به خوبي شكل دهد بايستي اولاً اصول و روشهاي علمي برنامهريزي درسي در حيطه ارزشي را مد نظر قرار دهند و ثانياً عناصر مختلف در زمينه شكلگيري هويت ديني دانشآموزان مثل , اعتقادات ديني, استدلال يعني ظاهر ديني , رفتار ديني و گفتار ديني را مد نظر قرار دهند.
ضرورت انجام تحقيق:
مطالعه و بررسي پژوهشها, گزارشها, مقالاتي كه به ويژه در ساليان اخير مطرح شده است نشان دهندة عدم توفيق نسبي نظام آموزش و پرورش به طور كلي و آموزش ديني در مدارس به طور خاص در تحقق اهداف ارزشي اسلامي بوده است. به عنوان نمونه قاسم كريمي در هفتمين همايش جايگاه تربيت (1377) ميگويد: ” ... همگان به وضوح دريافتهاند كه نسلهاي تحت تعليم فاقد ويژگيها, انديشهها و رفتارهاي ديني, اخلاقي, سياسي , اجتماعي و انقلابي مورد نظر هستند». ( ص 21)
« علي سادهاي در ششمين همايش جايگاه تربيت (1374) ميگويد: « ... به عبارت بهتر , پيام سمينارها كنفرانسها و اجلاسهاي متعدد توسط نهادها و مراكز آموزش و فرهنگي كشور در سالهاي اخير, نشانههايي از احساس خطر و افزايش ضريب آسيبپذيري ديني و مذهبي در نسل نو ميباشد.» (ص 86)
و علياكبر نوايي (1377) در بحث تربيت و نوسازي معنوي چنين ميگويد: « متأسفانه امروزه شاهد صحنههايي از گروهاي مد هستيم كه باز متأسفانه تشكيل دهندگان آن عمدتاً از دانشآموزان ميباشند» (ص 194)
در اين ميان آموزش و پرورش هر جامعه بايد قبل از هر نهاد ديگر اجتماعي بفكر حل اين مشكل باشد. چون جامعه ما جامعهاي مذهبي و پايبند به آموزشهاي تمام بورزد.
بنابراين نميتوان ترديد داشت كه درس ديني از اهميت خاصي برخوردار است. بطوريكه از جهاتي نميتوان آنرا با هيچ درس ديگري مقايسه كرد. اگر دروس ديگر به يك بعد از ابعاد زندگي فراگير نظر دارند, درس ديني با كل زندگي او سروكار دارد. درس ديني پايههاي ايدئولوژي دانشآموز را پيريزي ميكند و درصدد تبيين فلسفة حيات براي آنهاست تا چگونه زيستن را به آنها بيامورد. بعبارت ديگر هدف نهايي درس ديني ايجاد تغيير و تحول در بينشها, نگرشها, منشها, علائق عادات و در يك كلام «سازندگي شخصيت» است.
با توجه به آنچه ذكر شد, بنظر ميفرسد ضرورت تحقيق در زمينه درس ديني در مقطع متوسطه , بخصوص سالهاي اولية آن كه تقريباً همزمان با سن بلوغ و آغاز دورة نوجواني است, بركسي پوشيده نباشد.
« سراسر دورة بلوغ همه شگفتي است. هم سن عقل است و هم سن عواطف گنجينههاي دل و جان هر دم سيلي از انديشه و طوفاني از عشق به هر سو ميپراكند. هيچوقت جهان اين همه زيبا بنظر نميرسد. هيچگاه به اين نحو دور از دسترس و اين همه قابل تصرف ديده نميشود. سنهاي بعدي به حسرت به آن نگاه ميكنند. همة عواطف و احساسات پاك غذاي خود را از اين سن ميگيرند. ميتوان آن را رنسانس زندگي ناميد.» (دورانت , ويل ص 124)
در اين دوران , نوجوان در عين حال كه آمادة خدمت است, قادر است از منافع خود چشمپوشي كند – ايندو خصيصه حاكي از آنست كه ارشهاي معنوي معيني از ارزشهاي اخلاقي و فلسفي و مذهبي و هنري در فكرش مقام مهمي دارند. دشوارترين قسمت تربيت شخصيت در دوران بلوغ, تربيت اخلاقي است. « تا اين دوره حيات اخلاقي جز تجلي عادت اجتماعي كه از خارج بر ارادة طفل تحميل ميشود, نيست. حيات اخلاقي در اين دوره براي نخستني بار بصورت تعالي بسوي خير درميآيد و آن از شخصيتي ناشي ميشود كه تشنة خودمختاري است, امكانات اخلاقي جديد همان اخلاق فردي بجاي اخلاق اجتماعي و اخلاق آرماني , بجاي اخلاق مقرراتي است نكته عمدهاي كه شرط تعالي بسوي خير است , تلاش در راه اثبات شخصيت خويش است كه با بلوغ آغاز ميشود و در طول اين دوره بسط و توسعه مييابد. مربي ميتواند در اين دوره آنان را وادار كند به نداي پاكان و قهرمانان گوش فرا دهند در كسانيكه طبع ديني دارند, نداي پاكان همان نداي الهي است.» (دين , مورسي ص 155 و 154)
براي طبايع مؤمن, آشنايي با ارزشها بصورت تربيت ديني در ميآيند. ارزشهاي ديني خاصيت تأليف
ي دارند و دين همة ارزشهاي معنوي را در زير عنوان فضيلت و تقوا به هم ميپيوندد و به آنها وحدت ميبخشد.
روسو سن شانزده سالگي را براي پرداختن به تربيت ديني مناسب ميداند. و كانت هم معتقد است اگر ميشد آموزش اين مفاهيم بتأخير بيفتد, بهتر بود. اما چون چنين چيزي امكانپذير نيست پس معتقد است حتيالامكان مفاهيم در قالبي كه به ذهن بچهها نزديكتر است بيان گردد. بهرحال چه مفاهيم مجرد قبلاً مطرح شده باشد و چه نشده باشد, دورة نوجواني و جواني مناسبترين موقع براي طرح اين قبيل مسائل و تعمق دربارة آنهاست.
با توجه به اين واقعيت, در ساليان گذشته پژوهشگران متعددي مبادرت به انجام تحقيقات متعدد در امور علل مشكلات موجود و ارائه راهبردهاي اجرايي براي اثربخشي آموزشهاي ديني نمودهاند.
كيامنش (1371), رحيمي (1372) , اكرمي (1372) , سعيدي (1373) , عباس سروك (1371) , سادهگي (1376) و ... ولي در اين پژوهشها كمتر در حوزه هويت ديني كاوش شده و طبيعتاً پيشنهادها و راهبردها عمدتاً محدود به خود كتاب بودهاند با توجه به اهميت هويت ديني و نحوه شكلگيري آن انجام پژوهشهايي نظير پژوهش حاضر نه تنها مفيد بلكه ضروري مينماياند.
هدف كلي پژوهش
توجه به آنچه در بخش بيان مسأله گذشت
هدف اصلي از پژوهش حاضر تهيه پاسخ مناسب براي اين پرسش است كه :
كتاب ديني سال اول دبيرستان تا چه اندازه در شكلگيري هويت ديني دانشآموزان نقش داشته است؟
اهداف جزئي:
1- آگاهي از تأثير آموزش كتاب ديني سال اول دبيرستان در اعتقادات ديني دانشآموزان
2- آگاهي از تأثير آموزش كتاب ديني سال اول دبيرستان در استدلال ديني دانشآموزان
3- آگاهي از تأثير آموزش كتاب ديني سال اول دبيرستان درظاهر ديني دانشآموزان
4- آگاهي از تأثير آموزش كتاب ديني سال اول دبيرستان دررفتار ديني دانشآموزان
5- آگاهي از تأثير آموزش كتاب ديني سال اول دبيرستان دررفتار ديني دانشآموزان
6- ارائه پيشنهادات و نظرات
براي دستيافتن به پاسخ اين سؤالات پرسشنامهاي در بين ... از دبيران ديني سال اول دبيرستان كه با روش نمونهگيري تصادفي ساده انتخاب شده بودند توزيع گرديد و با استفاده از روش آماري ... مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است.
سؤالات پژوهش
با توجه به آنچه در بيان مسئله گذشت سوالات اساسي اين پژوهش عبارتند از :
1- آيا درس ديني سال اول دبيرستان در اعتقادات ديني دانشآموزان تأثير داشته است؟
2- آيا درس ديني سال اول دبيرستان در رفتار ديني دانشآموزان تأثير داشته است؟
3- آيا درس ديني سال اول دبيرستان در استدلال ديني دانشآموزان تأثير داشته است؟
4- آيا درس ديني سال اول دبيرستان در ظاهر ديني دانشآموزان تأثير داشته است؟
5- آيا درس ديني سال اول دبيرستان در گفتار ديني دانشآموزان تأثير داشته است؟
تعاريف علمي. عملياتي واژهها
در اين مطالعه چند مفهوم به كار رفته كه تعاريف علمي آنها در زير آمده است:
دين : تعريف علامه طباطبايي از دين روش ويژهاي در زندگي دنيوي است كه سعادت و صلاح دنيوي انسان را هماهنگ و همراه با كمال فردي, حيات حقيقي جاوداني او تأمين ميكند.
(ايراهيم زاده آملي, عبدالله , دين شناسي, نشر معاونت آموزش نساء 1379, ص 16)
مقطع متوسطه :
دوره متوسطه عبارت است از دوره برزخ يا دوره انتقال ميان آموزش پايه كه عمومي و غير تخصصي است و آموزش تخصصيتر در سطح آموزش عالي . دوره انتقال ميان كودكي و جواني است و يك دوره مياني كه به واسطه بسياري از فشارهاي رواني , جهاني و مشكلات سازگاري با ويژگيهاي خاصي را به نوجوان وجوان ميبخشد. اين دوره در بسياري از كشورهاي در حال توسعه , منبع اصلي توليد نيروي انساني نيمه ماهر است. دوره متوسطه دورهاي است كه در آن دانشآموزان گروه سني چهارده تا هفده يا هيجده ساله تحصيل ميكند و به دليل تنوع, برنامهها و تعدد رشتههاي تحصيلي , فرصت انتخاب دارند .
(آموزش و پرورش ابتدايي , راهنمايي متوسطه , احمد صافي , ص 89 و 90 )
دانشآموز : عنصر مهم كه در حفظ عملكرد كلاس نقش اساسي دارد, دانشآموز است. فاليتهاي مهم و دانشآموز مكمل يكديگرند و وابسته به هم است. دانشآموز هم مانند معلمان شخصيت مستقلي دارند. شناخت ويژگيهاي دانشآموزان در تحليل رفتار آنان تأثير دارد.
(نظارت و راهنمايي آموزشي , نيكنامي , مصطفي, نظارت و راهنمايي آموزشي , انتشارات سمت , 1377, ص 139)
هويـت : هويت كلمهاي عربي است كه در فارسي به جاي كلمه IDENTITY به كار ميرود. در فلسفه مفهوم هويت به معناي كيستي انسان به عنوان يك نوع است.
در اينجا انسان به دنبال صفات و مشخصاتي ميگردد كه او را از ساير پديدههاي جهان متمايز ميكند.
(احمدلو, مصيب, بررسي رابطه ميزان هويت ملي و هويت قومي در بين جوانان تبريز , رساله كارشناسي ارشد جامعهشناسي , دانشگاه تربيت مدرس تهران , 1381)
اما در فصلنامه علوم اجتماعي آمده است كه : «اصطلاح هويت كه به بررسي تداوم, تغيير و مدت در عين كثرت ميپردازد داراي تاريخ فلسفي بلند مدت است. استفاده از اين اصطلاح از دهه 1950 رايج شده و در دو حوزه نظري روانشناسي و جامعهشناسي به بحث گذاشته شده است. هويت اجتماعي عبارت است از تصور, درك و ارزيابي فرد نسبت به خود از منظر ديگران يا جامعه است كه در نتيجه آن احساس كند از منظر ديگران يا جامعه داراي جايگاه ارزش و احترام است.
(شرفي, ابوالفضل, هويت فرهنگي و پيشگيري از انحرفات اجتماعي فصلنامه علوم اجتماعي 11 , 1379 , 12)
هويت از اقطاب شخيت است كه خود به هويت جمعي و فردي قابل تقسيم است. مفهوم هويت فردي اولين بار در سال 1968 توسط اريكسون به كاربرده شد . منظور وي از هويت احساسي است كه فرد در اوايل سن نوجواني خود را از ديگران مجزا و متمايز دانسته, براي خود ثبات و يكپارچگي قايل است و خود را شبيه به تصور ديگران از خود ميداند. اين تصور حد مطلوب است و گاهي هم در شكلگيري اين احساس و تصور از خود خلل به وجود ميآيد و فرد از خودش يكپارچگي ندارد او چنين حالتي را بحران هويت يا آشفتگي هويت ميگويد.
اريك اريكسون (1968) ايجاد هويت را به عنوان مهمترين پيشرفت شخصيت در دوره نوجواني ميداند و آن را گاهي حياتي در جهت وصول به بزرگسالي ميداند. بزرگسالي كه شادمانه و مولد معرفي كرده است در اين دوره را دوره گذر از كودكي به بلوغ ميداند و ميگويد براي نوجوان اين سؤال مهم مطرح است كه ”من كيستم“ آنها به دنبال هويت شخصي و اجتماعي فرد هستند.
در اين دوره نوجوان به تدريج ياد ميگيرد كه از نظريههايي كه مورد بررسي قرار ميدهد بعضي را نادرست بداند و كنار بگذارد و آن چه را حقيقي ميداند بپذيرد.
هويت برداشتي است كه شخص درباره خود دارد و با ارزشيابي از مفهوم خود در طول سالهاي نوجواني به رشد بيشتري ميرسد.
(لطفآبادي ص 204 سال 1379)
تعريف عملياتي :
در اين پژوهش منظور از هويت ديني شامل اعتقادات ديني كه از سوال 1 تا سوال 5 سنجيده ميشود.
در اين پژوهش منظور از هويت ديني شامل استدلال ديني كه از سوال 6 تا سوال 10 سنجيده ميشود.
در اين پژوهش منظور از هويت ديني شامل رفتار ديني كه از سوال 11 تا سوال 16 سنجيده ميشود.
در اين پژوهش منظور از هويت ديني شامل ظاهر ديني كه از سوال 17 تا سوال 21 سنجيده ميشود.
در اين پژوهش منظور از هويت ديني شامل گفتار ديني كه از سوال 22 تا سوال 26 سنجيده ميشود.
محدوديتهاي تحقيق
هر تحقيقي دشواريها و مشكلات خاص خود را به همراه دارد كه تحقيق حاضر هم از اين قاعده مستثني نبود خاصه آنكه با توجه به اينكه موضوع تحقيق مورد نظر از 2 بُعد برخوردار بود و تلفيق اين آنها در هم و حتي در تهيه پرسشنامه مشكلاتي بوجود آورد.
- كمبود پيشينههاي پژوهشي مرتبط با موضوع
- ناشناخته بودن اهميت پژوهش و تحقيقات حتي در بين معلمان با سابقه و تحصيلكرده
- عدم همكاري برخي از پاسخگويان
- عدم همكاري مدارس بخصوص در مدارس پسرانه براي مراجعه مستقيم به معلمان جهت پر كردن پرسشنامه
- ترس از سياسي بودن موضوع و عدم پاسخگويي به پرسشنامه
- اظهار بياهميت بودن نتايج تحقيقات و عدم بكارگيري آنها از ديدگاه پاسخگويان (معلمان)
- پراكندگي مدارس و صرف وقت زياد براي رفت و آمد به مدارس
- محدوديت زمان اجراي تحقيق با توجه به الزامات تحصيلي
پيشينــه تحقيــق
1-2 تاريخچه
اهداف پرورش هر نظام آموزش “ نشاندهنده فلسفه اصول آموزش و پرورش آن نظام ميباشد مثلاً اگر فلسفه آموزش و پرورش در نظامي تنها پرورش انسانهايي كارآمد باشد اصول آموزش و پرورش و اهداف آن نيز جلوهگر فلسفه «كاآمدي» خواهند بود.
در نظام آموزشي ما, برا اساس اعتقادات اسلامي است و قوانين و لوايح موجود « مص
وب شوراي عالي آموزش و پرورش » اولويت و جهتگيري كلي تمام برنامهها و فعاليتها , تقويت ارزشهاي الهي و معنوي در دانشآموزان ميباشد مثلاً در اصل چهارم از اصول حاكم بر نظام آموزش و پرورش آمده است :
«در آموزش و پرورش نه تنها تصميمات ديني خاص , بلكه همه برنامهها و آموزشها بايد به عنوان اجزاي يك مجموعه هماهنگ اسلامي , بر حسب اقتضا و گنجايش , جنبه و جهت ديني داشته باشد. برنامهريزان و معلمان بايد در همه برنامهها و فعاليتها بنا بر مقتضيات خاص هر موضوع به جنبههاي الهي و تقويت بينش دانشآموزان توجه كنند».
( اصول حاكم بر آموزش و پرورش جمهوري اسلامي ايران مصوب 1368) به نقل از بينقي , 1379, ص 65)
البته بايد توجه داشت كه با توجه به نگرش اسلام نسبت به انسان , در تعيين اهداف نظام آموزش ايران , به پرورش تمام ابعاد وجود انسان, توجه شده است, هدف كلي, تربيت انسان معتقد و مسلماني است كه بتواند در ابعاد اجتماعي, سياسي, زيستي , اخلاقي, فرهنگي , هنري و علمي رشد يابد اين ابعاد هفتگانه در كنار بعد ديني (يا اعتقادي) با وجود هشتگانه اهداف نظام آموزشي ما را تشكيل ميدهد و لذا ميتوان گفت در نظام آموزشي ما اصطلاحاتي نظير, هويت سياسي, اجتماعي و ملي, مذهبي ناظر بر مجموعه فعاليتها, برنامهها و طرحهايي هستند كه به تحقق هر يك از مجموعه اهداف مصوب كمك ميكنند.
در نظام آموزش جمهوري اسلامي ايران و براي تحقق اهداف تربيت ديني تمهيداتي چند انديشيده شده است از مهمترين اين تمهيدات تدريس درس مستقل با عنوان كلي درس «ديني» از پايه دوم ابتدايي تا پايه سوم دبيرستان (دوره متوسطه) و نيز دوره پيشدانشگاهي ميباشد عنوان اين درس در دوره متوسطه بينش اسلامي است كه بر اساس نظام سالي واحدي در هر هفته دو ساعت آموزشي و بر اساس نظام ترمي واحدي هفتهاي چهار ساعت آموزش را در يك نيم سال به خود اختصاص ميدهد .
1- اهميت اهدا تربيت ديني و اخلاقي
تعليم و تربيت آدمي امر پيچيده , پردامنه و وقتگير است كه همكاري نهادهاي مختلف و افراد متعدد و هماهنگي همة فعاليتهاي مربوطه را ايجاب ميكند. اولين شرط هماهنگي فعاليتها, وحدت هدف و مقصد است كه بايد برنامهها و فعاليتهاي مربوط را هدايت نمايد. بايد هدف نهايي تعليم و تربيت بطور كلي و مخصوصاً براي افرادي كه در تنظيم برنامههاي مربوط نقشي بعهده دارند روشن باشد و هدف تربيت جوانان در هر يك از مراحل رشد نيز به صراحت تعيين و به مربيان اعلام گردد. تعيين و تصريح هدف نهايي و هدفهاي واسطه كه براي نيل به هدف نهايي ناگزير بايد تحقق حاصل كنند علاوه بر اينكه وسيلة مناسبي براي ايجاد هماهنگي لازم در فعاليتهاست, شرط لازم امكان ارزشيابي نتايج فعاليتها نيز ميباشد. (شكوهي , غلامحسين , 1363, ص 35) كمك به رشد كودك و انطباق او با جامعه دو وظيفة بسيار مهم و اساسي تعليم و تربيت است كه در عين حال به هيچوجه كل مسئله را شامل نميشود. بشر خيلي بيشتر و بالاتر از يك موجود وابسته به طبيعت و نيازمند جامعه است. او نه تحت فشار نيروهاي غريزي بايد قرار گيرد و نه تحت فشار عوامل محيط و جامعه. هر جا كه تعليم و تربيت بطور صحيح صورت ميگيرد, با اين هدف است كه روح و ذهن بشر نيرومند شوند. روند حيات بشري در هر جايي با دو زمينه پست و عالي پايهگذاري شده است كه اولي عبارت است از يك زندگي طبيعي و حيواني و ديگري حياتي معنوي و متوجه درجات بالاتر.(شكوهي, علامحسين , 1363 , ص 164)
2- تربيت مذهبي
نه طبيعت, نه اجتماع و نه فرهنگ هيچكدام نميتواند انسان را آنچنان حمايت كنند كه بتواند بر زندگي معنوي خود مسلط شود. تنها زمانيكه او با ابديت و ماوراي ماديات پيوند يافت, از شكست ظاهري و باطني در امان خواهد بود. هر نوع ايمان و تقواي دنيوي حداقل در برابر سه واقعيت آسيبپذير خواهند بود : در برابر مرگ, نوميدي و احساس غربت در دنيا. انسان در چهرة طبيعت و هر چه در او هست هيچگاه همدرد و همانندي با خويش نميخواند و همدردي و خويشاوندي تشنهترين نياز روح آدمي است.
در اين صورت هر نوع تربيتي كه تلاش نكند تا جوانان را براي رويارويي با اين واقعيتهاي اجتنابناپذير مجهز كند, هرگز به حد كمال نخواهد رسيد.
اگر اين تناقض فلج كننده بين فكر و عمل در زمينه آموزش و پرورش از بين برود, آنوقت است كه فرآيند تربيتي از مراحل ابتدايي كمك براي رشد, انطباق اجتماعي و تربيت فرهنگي فراتر ميرود و به يك كمك فراگير براي زندگي انسانهاي در حال رشد و توسعه پيدا ميكند.