بخشی از مقاله
تعريف مسئوليتهاي فردي و اجتماعي
چالشهای جدید: ابعادِ تازهی مسئولیت
تحولِ انکارناپذیر در روابط بینالمللی را میتوان بهویژه با به رسمیت شناختهشدنِ دو موافقتنامه از سوی کشورهای جهان در پیوند دانست: اعلامیهی جهانی حقوق بشر، كه كرامت انسان و احقاق حقوقِ افرادِ مردم و دفاع از حقوق آنان را مورد توجه قرار میدهد، و منشور سازمان ملل كه به صلح و توسعه توجه میكند. بااینحال در پنجاه سال گذشته شاهد تغییراتِ فراگیرِ ریشهای در جهان بودهایم. اكنون نوع آدمی با چالشهای جدیدی روبهروست: بهویژه، ضرورت محافظت از محیط زیست
برای نسلهای آینده. بیشك، این دو موافقتنامهی اولیه باید ابعاد جدیدتری را در بر بگیرند تا به چالشهای كنونی و آتی برای بقا پاسخ دهند. در اینجا «مسئولیت» به عنوان مفهومی اخلاقی (Ethical) پیشنهاد میشود كه بر پایهی حقوق و صلح و نیز پیدایش یك جهانبینی ارتباطی كه توانِ حیاتی سیارهی زمین و مردمانش را تضمین کند ، استوار است.
دیباچه
تا پیش از این زمان آدمیان هرگز بر حیات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی یكدیگر چنین تأثیراتِ فراگیری نگذاشته بودند. آنها هرگز پیش از این برای تغییر محیط زیست چنین دانش و قدرتی را در اختیار نداشتند. اما با وجود امكانات عظیمی كه این مناسبات متقابلِ فزاینده ایجاد كرده، و با وجود مهارتهای جدیدی كه نوع آدمی كسب كرده، بحرانهای بیسابقهای در بسیاری از عرصهها ظهور کرده است. تأثیرات كنشهای فردی و جمعی انسانی بر محیط زیستهای
اجتماعی و طبیعی به علتِ وابستگی متقابلِ فزاینده میان افراد، جوامع و انسانها و طبیعت، در كوتاهمدت و درازمدت، برجسته میشود. با وجود این، نهادهای اجتماعی مستقر و موظف به مصاف با این چالشهای جدیدِ سدهی بیستویكم بیشازپیش ناكارآمد میشوند. قدرت مسلطِ بازارهای بینالمللی در حال تضعیف نقش سنتی دولتهاست. احتمال اندكی وجود دارد كه نهادهای علمی با علائق تخصصی خود با آن موضوعاتِ جهانی كه انسانیت را به چالش میطلبد به مقابله برخیزند.
نهادهای اقتصادی بینالمللی در برگرداندن موج خیزندهی نابرابری شكست خوردهاند. دنیای تجارت و معاملات هدفهای سودآور خود را اغلب به زیانِ دغدغههای اجتماعی و زیستمحیطی دنبال میكند و نهادهای مذهبی نقش خود را در پاسخ به چالشهای جدیدی كه جوامع ما با آنها روبهروست، بهنحومناسبی ایفا نكردهاند. هركدام از ما در این بستر باید مسئولیتهای خود را در دو سطح فردی و جمعی بر عهده بگیریم. در چالشهای جدیدی كه بشریت با آن روبهروست،
بیشازپیش امكانات جدیدی برای ایفای نقش به وجود میآید. هر انسانی میتواند در بازتعریف مسئولیت نقش داشته باشد و مسئولیت نیز دارد كه این نقشها را بپذیرد. انسانها میتوانند با ایجاد پیوند با دیگران برای برپایی قدرتی جمعی، احساس ناتوانی خود را كاهش دهند یا حتا بر آن چیره شوند. اگرچه همهی مردم استحقاق یكسانی برای دستیابی به حقوق بشر دارند، اما مسئولیتهایشان به تناسبِ امكاناتی است كه در اختیار دارند. آزادی، دسترسی به اطلاعات، دانش، ثروت و قدرت هرکدام بهنحوی توانایی برای اجرای مسئولیتها و وظیفه برای بررسی
كنشهای انسانها را افزایش میدهد. مسئولیتها نه فقط كنشهای ما در حال و آینده بلکه کنشهای گذشتهی ما را نیز در بر میگیرد. بار ضایعات ناشی از یك عملِ جمعی باید از لحاظ اخلاقی توسط آن جمع به رسمیت شناخته شود و حقوقِ ترمیمی و جبرانکننده را تاحدامكان به صورت عملی درآورد. چون ما پیآمدهای كنشهای خود در زمان حال و آینده را فقط بهطورناقص
اصول راهنمای اعمال مسئولیتهای انسانی
1. ما همگی مسئولایم اطمینان یابیم كه حقوق بشر در افکار و رفتارمان رعایت میشود. 2. كرامت هر انسان مستلزم ادای سهم در آزادی و كرامت انسانهای دیگر است. 3. تضمینِ این امر که هر آدمی امکانِ تحققِ حداکثرِ توانهای بالقوهاش را بیابد جزوِ مسئولیت است. و این امر هم نیازهای مادی، هم آرزوهای غیرمادی، و هم تعهد دفاع از خیرِ همگانی را در بر میگیرد. 4. یک صلح پایدار تنها از طریق آزادی، عدالت و مسالمتی که كرامت و حقوق انسان ارج بنهند ، قابل تصور است. 5. رشد و مصرف منابع طبیعی برای برآوردن نیازهای انسان، و جستوجوی رفاه و سعادت باید به پشتوانهی تعهد به تداومپذیری و اصل دوراندیشی، تضمین مراقبت فعالانه از محیط زیست و مدیری
ت هوشیارانه در امر حفظ تنوع و تقسیم منصفانهی ثروتها انجام گیرد. 6. دسترسی به توانمندی كامل دانش و کاردانی از طریق ارزشگذاریِ نظامهای متفاوت دانش و شیوههای شناخت، بهاشتراكگذاشتن و كاربرد آنها در خدمت همبستگی وحدتبخش و فرهنگ کثرتگرایانهی صلح حاصل میشود. 7. آزادی پژوهشِ علمی مستلزم احترام به ملاكهای اخلاقی است، مانند ارزشگذاشتن به تنوع زیستی، احترام به كرامت انسانی و شكلهای زندگی موجوداتی غیر از انسان و قبولِ محدودیتهای دانش انسانی. 8. اعمال قدرت هنگامی مشروع است كه در خدمت خیر همگانی باشد و در مقابل كسانی كه بر آنان اعمال میشود پاسخگو باشد. 9. هنگامِ تصمیمگیری دربارهی اولویتهای كوتاهمدت، باید ارزیابیِ پیآمدهای درازمدت آن در سازگاری با اولویتهای اخلاقیِ عدالت و محافظتِ زیستمحیطیِ نسلبهنسل انجام شود و مخاطرات و نااطمینانیها را در نظر بگیرد. 10. برای رویارویی با چالشهای امروز و فردا، آشتیدادن عملِ همبسته و احترام به ویژهگیهای فرهنگی ضروری است.
مسئولیت: مفهوم كلیدی سدهی بیستویكم
گسترش شكافهای اقتصادی درون و بین ملتها، تمركز قدرت اقتصادی و سیاسی در دستِ شماری مدام معدودتر، تهدید علیه تنوع فرهنگی و بهرهبرداری بیشازحد از منابع طبیعی، در سطح جهان آشوب و جدال میآفریند و دغدغههایی عمیق دربارهی آیندهی سیارهمان ایجاد میكند. ما بر سر دوراهی تاریخ آدمی ایستادهایم. انسانها بخشی از «گیتی بههمبافته»ای هستند كه عواملِ تعادل و یکپارچگیاش هنوز فراتر از فهمِ بشر است. با توجه به این شناخت فزاینده كه خوببودنِ وضع انسانها و نظامهای سیارهی زمین وابستگی متقابل دارند، لازم است مسئولیت را از نو تعریف كنیم تا مسئولیت شخصی را در زمان كنونی به مسئولیت جمعی برای آینده گسترش بدهیم. ما میتوانیم مسئولیت را به شیوههای بسیاری بیان كنیم، از جمله پذیرشِ مسئولیتِ پیآمدهای
مستقیم یا غیرمستقیم اقداماتمان در كوتاهمدت و درازمدت، پیوستن به دیگران و اتحاد با آنان برای انجام عملی مؤثر. این واقعیت كه مسئولیت با شناخت و اعمال قدرت نسبتِ مستقیم دارد، به این معنا نیست كه كسانی كه منابع و قدرتِ محدودی دارند نمیتوانند متناسب با امکاناتشان مسئولیتهای خود را اعمال کنند و برای ساختنِ قدرتی جمعی متحد شوند. مسئولیت به یك اصل اخلاقی در حیطهی فردی محدود نمیشود: برعكس، مسئولیت به تعهدی شهروندانه که هویتِ اجتماعی ما را میسازد مرتبط است. ابتكارِ منشور مسئولیتهای انسانی، تعمیقِ ارزشهای نهفته در این هویت را مد نظر قرار داده است.
ارزشها و كردارها: یگانگی و گوناگونی
در سراسر تاریخ انسانی، ارزشهای مرتبط با حکمت و فرزانگیِ سنتی، چه دینی و چه غیردینی، استنادهایی برای هدایتِ رفتار انسان به رویكردهای مسئولانه بودهاند. پیشفرض بنیادی آنها، كه هنوز هم درست است، این بوده كه ارزشهای فردی و اجتماعی بر كردارها تأثیر میگذارند. درواقع، كردارها و ارزشها بر هم تأثیر میگذارند. چنین ارزشهایی شامل حقِ كرامت، احترام به شكلهای زندگی موجوداتی غیر از انسان، اولویت قائلشدن برای گفتوگو به جای خشونت، شفقت و
ملاحظهی دیگران، همبستگی و مهماننوازی، درستی و صداقت، صلح و هماهنگی، عدالت و انصاف، و اولویت قائلشدن برای خیر مشترك به جای منافع فردی است. بااینهمه، واقعیت به گونهای است که ما بیشتر اوقات، چه فردی چه جمعی، با وضعیتهایی روبهرو میشویم که در آن ارزشهای یادشده در تقابل با یکدیگر قرار میگیرند. برای مثال هنگامی که ضرورتِ تشویقِ توسعهی اقتصادی همراه با محافظت از محیطِ زیست و همزمان با احترام به حقوقِ انسانی مطر
ح است. این مسائل همگی به هم مربوطاند و نمیتوانند جداگانه مورد بررسی قرار گیرند. كنشِ فراگیرِ مسئولانه ایجاب میکند كه شاخههای گوناگونِ فعالیتِ انسانی ادغام و یكپارچه شوند. این امر مستلزم حسِ تشخیص و روشننگری دربارهی ارزشها و الزاماتِ متضادی است که آگاهی از آنها مسئولیتِ تکتک افراد است. افزونبراین، هیچکس نباید اولویتهای متفاوتی را که برخاسته ا
ز تاریخ گذشته یا شرایطِ کنونیِ مشخصی است همچون بهانهای برای نادیدهانگاشتنِ مسائلِ مبرمِ دیگر به کارگیرد. اگرچه مفهومِ مسئولیت در میان تمامی گروههای انسانی یافت میشود اما در شیوهی پذیرش مسئولیت تفاوتهایی وجود دارد. در برخی از جوامع، به جای اینكه فرد به ابتكار خود مسئولیت را بر عهده گیرد، گروه مسئولیت را به فرد میدهد. در عمل، شیوههایی كه افراد پاسخگوی اعمالِ خود میشوند متفاوت است. وانگهی هنگامی كه مفهوم مسئولیت بستری قانونی مییابد، تفاوتهای فرهنگی نقش مهمی ایفا میكنند. همانطور كه كشورهای جهان ایدهی «حقوق بشر» را پذیرفتهاند، اكنون زمان آن نیز فرا رسیده كه مفهوم «مسئولیتهای
انسانی» را رواج دهیم. همكاری بینالمللی و زمامداریِ جهانی بدونِ پذیرشِ ایدهها و اصول جهانشمولی که، جدا از خاستگاهشان، برای نوع بشر، اشکالِ حیاتِ غیر از انسان، و نظامهای زیستبومی، مفید و حیاتیست، تصورناپذیر است.
منشور: تاریخچه و وضع كنونی آن
منشور چگونه آغاز شد
پس از حدود شش سال بحث در سطوح گوناگونِ «اتحاد برای جهانی مسئول، چندگانه و همبسته»، منشور مسئولیتهای انسانی در سال 2001 در مجمع جهانی شهروندان، كه به همت بنیاد شارل لئوپولد مایر سازماندهی شده بود، به جریان انداخته شد. هدفِ این طرح تشویقِ بازاندیشی در سطح بینالمللی دربارهی جایگاهِ مسئولیتهای فردی و جمعی در قبالِ آیندهی بشریت و سیارهی زمین، احترام به حقوق بشر و تحققِ صلح بود. سپس یك كمیتهی بینالمللی برای ارتقاء منشور ایجاد شد.