بخشی از مقاله

چکیده

هدف از پژوهش انجام گرفته رسیدن به این دستاورد است که آیا هوش هیجانی و سازگاری فردی و اجتماعی با هم ارتباطی دارند ؟ اگر ارتباطی وجود دارد به چه صورتی است ؟ چه اقداماتی در صورت تایید مثبت این ارتباط باید انجام گیرد ؟و به طور کلی نتایج این پژوهش چگونه می تواند بر سازگاری فردی و اجتماعی افراد تاثیر بگذارد. هوش هیجانی برعکس هوشبهر قابل تغییر، اصلاح و ارتقاء است، پس شناخت هوش هیجانی یک استفاده کاربردی نیز خواهد داشت فرضیه پژوهش :که بین هوش هیجانی و سازگاری فردی و اجتماعی ارتباط وجود دارد و این ارتباط به صورت مستقیم و مثبت می باشد. نمونه و جامعه آماری این تحقیق را کل دانش آموزان دبیرستانی مشهد تشکیل میدهد که شامل 2800 دختر و 3910پسر است.

این دانشآموزان درسال تحصیلی 93-94در مقطع دبیرستان دردوپایه هفتم وهشتم درشهرمشهدمشغول به تحصیل بودهاند. نمونه مورد پژوهش 80دانشآموز دبیرستانیهستند که شامل 40دختر و 40 پسر 12 تا 14 ساله است. به منظور نمونهگیری ابتدا مناطق مختلف شهر مشهد و دبیرستانهای دخترانه و پسرانه واقع در آنها مشخص شد. برای اینکه مدارس مورد تحقیق فقط از یک یا دو منطقه خاص نباشد و به منظور کنترل تأثیر متغیر منطقه زندگی بر روی نتیجه، در هر منطقه یک مدرسه به طور تصادفی خوشهای انتخاب شد.

روش آمار ی مورد استفاده همبستگی اسپیرمن می باشد با بررسی آماری داده های به دست آمده از دو پرسشنامه هوش هیجانی بار آن و سازگاری فردی و اجتماعی به دست آمد به این نتیجه رسیدیم که بین هوش هیجانی وسازگاری فردی و اجتماعی ارتباط معنادار وجود دارد و این ارتباط به صورت مستقیم و متوسط است به عبارتی با افزایش یک متغیر، متغیر دیگر نیز افزایش می یابد و فرضیه پژوهش پذیرفته می شود.

مقدمه

ارتباط با مردم یکی از پیچیده ترین بخش های زندگی افراد است. از آنجا که انسان ها بیشتر عمر خود را با دیگران سپری می کنند، چگونگی این ارتباط در زندگی آنان نقش بسیار مهمی خواهد داشت. اگر نوع ارتباط با مردم، صمیمانه و محترمانه باشد، این بخش از زندگی دلپذیر و دلنشین خواهد بود. امیرالمؤمنین - علیه السلام - می فرماید:: …با مردم مدارا و سازگاری داشته باش تا از برادری آنان بهره مند شوی. - اگر فرد بتواند رابطه ای سازنده و ثمر بخش با دیگران داشته باشد، در این صورت امکان دارد در همه زمینه ها به رشد و تکامل رسد و روح و روان وی نیز در آرامش قرار گیرد.

اما اگر فرد نتواند رابطه ای معقول و مثبت با دیگران داشته باشد، زندگی وی نابسامان خواهد گشت. به همین رو از نظر روان شناسی، مهم ترین نشانه سلامت روان فرد، سازگاری اجتماعی اوست؛ زیرا ناسازگاری با دیگران نشانه نوعی غرور و خود خواهی است که بی شک نتیجه آن نیز تنها ماندن و انزوای آدمی است. خود آگاهی-تشخیص هر احساس به همان صورتی که بروز می کند-سنگ بنای هوش هیجانی است .توانایی نظارت بر احساسات در هر لحظه برای به دست آوردن بینش روان شناختی و ادراک خویشتن نقشی تعیین کننده دارد.ناتوانی در تشخیص احساسات راستین، ما را به سردرگمی دچار می کند.افرادی که نسبت به احساسات خود اطمینان بیشتری دارند، بهتر می توانند زندگی خویش را هدایت کنند.

این افراد درباره احساسات واقعی خود در زمینه اتخاذ تصمیمات شخصی از انتخاب همسر آینده گرفته تا شغلی که بر می گزینند، احساس اطمینان بیشتری دارندافرادی با هوش هیجانی بالا دارای ویژگی های منحصر به فردی هستند که آنها را از دیگران متمایز می کند و ضامن موفقیت آنها در زندگی است. افرادی با هوش هیجانی بالا در زمین تعارض قادرند به طور عمیق و منطقی بیندیشند و به جای اینکه واکنش نشان دهند، گوش کنند و خواسته هایشان را به شکل مناسب اظهار نمایند این افراد، احساسات یا افکار خشم را سرکوب نمی کنند، بلکه به جای آن، این احساسات و افکار را با روش سازنده اظهار می کنند. همچنین این افراد بهتر می توانند خود را کنترل کرده و به خود انگیزه دهند..

بیان مسئله

میدانیم که در مغز ما چیزی بهنام - IQ هوشبهر - وجود دارد که سالها فکر میکردیم که فرمانروای بدن است و رفتار ما براساس تشخیصی که او میدهد کنترل میشود، هرکجا رفتار خردمندانهای از کسی سرمیزند یا برعکس، سریع به او IQ بالا یا IQ پایین میگوییم. اما در سال 1990 یکی از ناشناختهها توسط دانیل گلمن1 کشف شد که بهگونهای گسترده بهصورت بخشی از زبان روزمره درآمد و بحثهای بسیاری را برانگیخت.

گلمن - - 1995هوش هیجانی را چنین تعریف میکند. »هوش هیجانی نوعی دیگری از هوش است. این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویشتن و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیمگیریهای مناسب در زندگی است. عاملی که بههنگام شکست در شخص ایجاد انگیزه و امید میکند.او معتقد است که - IQ - در بهترین حالت خود فقط عامل 20 درصد از موفقیتهای زندگی است، 80 درصد موفقیتها به عوامل دیگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسیاری از موارد در گرو مهارتهایی است که هوش هیجانی را تشکیل میدهد حال یکی از مهارت های به تایید رسیده موفقیت در داشتن سازگاری با افراد و اجتماع است که ریشه آن در سازگاری های فردی می باشد این پژوهش در نظر دارد بررسی کند که آیا هوش هیجانی می تواند تاثیری بر سازگاری های فردی و اجتماعی در قشر بسیار مهم نوجوانان داشته باشد.

هدف پژوهش

هدف از پژوهش انجام گرفته رسیدن به این دستاورد است که آیا هوش هیجانی و سازگاری فردی و اجتماعیبا هم ارتباطی دارند ؟ اگر ارتباطی وجود دارد به چه صورتی است ؟ چه اقداماتی در صورت تایید مثبت این ارتباط باید انجام گیرد ؟و به طور کلی نتایج این پژوهش چگونه می تواند بر سازگاری فردی و اجتماعی افراد تاثیر بگذارد .هوش هیجانی بهعنوان یک پدیده مورد توجه، نهتنها حاوی جنبه تئوریک روانشناختی است، بلکه در میدان عمل با ارتقای آن میتوان برای بسیاری از مشکلات نهفته زندگی پاسخهای مناسبی یافت. هوش هیجانی برعکس هوشبهر قابل تغییر، اصلاح و ارتقاء است، پس شناخت هوش هیجانی یک استفاده کاربردی نیز خواهد داشت.

ضرورت تحقیق

رشد اجتماعی متضمن ارتباط سالم و منطبق با موقعیت است. از سوی دیگر، همراه با رشد در سایر مهارتها، پرداختن به جنبههای اجتماعی زندگی و کسب آمادگیهای لازم برای برقراری رابطه سالم با دیگران، یکی از چالشهای فراروی دانشآموزانِ در حال رشد است. اجتماعی شدن فرایندی است که در آن هنجارها، مهارتها، انگیزهها، نگرشها و رفتارهای اجتماعی فرد شکل میگیرد تا ایفای نقش کنونی یا آتی او در جامعه مطلوب شناخته شود. در این فرآیند، اکتساب و به کارگیری مهارتهای اجتماعی و چگونگی برقراری ارتباط و تعامل با دیگران، یکی از مؤلفه های اصلی رشد اجتماعی به خصوص در بین دانشآموزان محسوب میشود. هوش اجتماعی یکی از عوامل تاثیر گذار بر این روند می باشد ضرورت بررسی این پژوهش دریافت نحوه ارتباط این دو مولفه می باشد .

سوال پژوهش

آیا بین هوش هیجانی و سازگاری فردی و اجتماعی در نوجوانان مقطع دبیرستان ارتباطی وجود دارد ؟

اگر ارتباط وجودارد به چه صورتی می باشد؟

فرضیه پژوهش

فرض می شود که بین هوش هیجانی و سازگاری فردی و اجتماعی ارتباط وجود دارد و این ارتباط به صورت مستقیم و مثبت می باشد .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید