بخشی از مقاله
چکیده
در دیدگاه سنتی املاي کلمات انگلیسی بی قاعده فرض می شد و تنها راه یادگیري آن را استفاده از حافظه دیداري می دانستند. بعدها محققان با بررسی عمیق تر، بر الگوهاي نظاممند در سطوح مختلف زبانی متمرکز شدند . و فرایند رشدي فراگیر و مهم تر از آن، عوامل مختلف زبانی مورد استفاده در هجی کلمات را به عنوان عناصري تأثیرگذار در یادگیري املا مورد بررسی قرار دادند . در این مقاله نیز نگارنده سعی دارد بر اساس دیدگاههاي اخیر، دلایلی مبنی بر قاعدهمندي نظام نوشتاري زبان انگلیسی ارائه دهد و نشان دهد هجی کلمات انگلیسی بی قاعده نیست بلکه مهارتی پیچیده است که موفقیت در آن با تسلط بر عوامل مختلف زبانی امکان پذیر است.
.1 مقدمه
یادگیري املاي انگلیسی از اهمیت ویژهاي برخوردار است و نشان داده شده است پیشرفت در این مهارت، موفقیت در دیگر مهارتهاي زبانی همچون خواندن و نوشتن را در پی دارد. در این زمینه محققان بسیاري نشان دادهاند آموزش املا مهارت خواندن کلمات را به خصوص در فراگیران مبتدي افزایش می دهد و از سوي دیگر ساختار زبانی ، کمیت و کیفیت نوشته هاي آنها را تحت تأثیر قرار می دهد. با این وجود متأسفانه این بخش مهم از یادگیري زبان انگلیسی در برنامههاي آموزشی ما به ورطه فراموشی سپرده شده است. شاید علت آن باشد که نظام نوشتاري زبان انگلیسی بسیار بی قاعده به نظر می رسد به طوري که تنها با علم بر تطابق آوایی– املایی نمی توان به هجی درست کلمه دست یافت.
به عنوان نمونه در بسیاري از کلمات انگلیسی حروف نوشته شده تلفظ نمیشود. مانند <gh> در <night> ، <b> در <bomb> و <e> در .<home> در بعضی از کلمات آن نیز همخوانها تکرار می شوند مانند تکرار <t> در .<bitting> از طرفی بسیار اتفاق میافتد که یک آوا در کلمات مختلف انگلیسی با حروف متفاوت نشان دادهشود مثلاً واج /k/ در کلمات <back>, <quiet>, <kill>, <camel> و <ache> به ترتیب با حروف <ck>, <q>, <k> و <ch> متناظر است. یا گاهی یک حرف در کلمات متفاوت با آواهاي مختلف تطابق دارد مانند <c> در کلماتcity و cat که به ترتیب با واج /k/,/s/ تناظر دارد. واجهاي واکهاي نیز در زبان انگلیسی بسیار پیچیده به نظر میآیند مثلاً /au/ در کلمه <brown> با <ow> و در کلمه <house> با <ou> متناظر است.
همین امر باعث شده است معلمان از آموزش املا به فراگیران مأیوس شوند و به فراگیران پیشنهاد کنند که هجی کلمات را از بر کنند. حقیقت آن است که این رویکرد که دیدگاه آوامحوري نام گرفته است، در ابتداي قرن بیستم نیز توسط محققان آموزشی و روانشناسان اتخاذ شده است. در این دیدگاه یادگیري املا به خاطر سپردن زنجیرهاي از حروف فرض می شود و عقیده بر آن است که اصولی مانند تأثیر موقعیت یک واحد در زنجیره که بر انواع مختلف یادگیري زنجیره اي حاکم است، بر یادگیري املا نیز قابل اعمال باشد و به این ترتیب هجی کنندگان باید حروف نخست و پایانی را بهتر از حروف میانی هجی کنند.
اتخاذ این رویکرد در کلاس درس، یادگیري املا را به کاري طاقت فرسا و کسل کننده تبدیل کرده است به صورتیکه تصور دانش آموزان این است که یادگیري هجی کلمه همت و توجه عالی می طلبد اما نیاز چندانی به مهارت و خلاقیت زبانی ندارد به همین علت روز به روز از میزان علاقه آنها به یادگیري این جنبه از زبان دوم کاسته می شوداکثراً. معلمان در هنگام مواجهه با این مشکل سعی می کنند با کم اهمیت جلوه دادن خطاهاي زبان آموز آن را نادیده بگیرند یا با تدریس مجدد همان قسمت خاص با همان روشهاي قبلی به رفع مشکل بپردازند که متاسفانه این روش تدریس پیشرفت نسبتاً کمی را از جانب زبانآموز به دنبال خواهد داشت.با توجه به مباحث ذکر شدهاین سؤال پیش می آید که آیا واقعاً نظام نوشتاري انگلیسی بیقاعده است و تمام خطاهاي املایی فراگیران را می توان به این بینظمیها نسبت داد یا هجی کلمات مهارت پیچیده اي است که براي دستیابی به آن باید بر دیگر عوامل زبانی تسلط کافی داشت.
.2 قاعدهمندي نظام نوشتاري زبان انگلیسی
در نیمه دوم قرن بیستم تحلیلهاي جامعی از جنبههاي مختلف الفبایی، هجایی و ساختواژي زبان انگلیسی ارائه شده است که دال بر وجود سطوح قاعدهمند در نظام نوشتاري زبان انگلیسی است - چامسکی و هله 1968، آلبرو1972، کامینگز1988 3، ونزکی 1970 و . - 1999 به این ترتیب نشان داده شده است عملکرد فراگیر در هجی کلمه بیانگر میزان تسلط او بر جنبههاي مختلف زبانی مانند واجشناسی، دستور زبان، روابط معنایی و قواعد نگارشی است. این دیدگاه به اتخاذ رویکرد تازهاي نسبت به یادگیري املا منجر شده است. تحقیقات صورت گرفته در این زمینه نشان داده است که بیشتر فراگیران دانش نگارشی را با توالی مشابه کسب می کنند که می توان آن را به مراحل مختلف نانویسا ، آوابنیاد، نگارشی و بالاخره مرحله دانش کامل املایی تقسیم کرد.
طبق این نظریه مرحلهاي، فراگیر در مراحل اولیه هجی کلمات از دانشش در باره نام حروف، نظام واجی و در مراحل بعدي از منابع دیگري مانند دانش نگارشی و روابط ساختواژي استفاده می کند . البته آنچه طبق مشاهدا ت محققانی همچون تریمن و بوراسا - 2000 - واضح است آن است که فراگیر در همان تجربه هاي آغازینی که از نوشتار دارد از انواع مختلف دانشهاي زبانشناختی براي هجی کلمات بهره می گیرد و تنها در هر مرحله از رشد بعضی فرایندها غالب تر است. براي بر طرف کردن این نقصان در دیدگاههاي اخیر این نظریه ، بیشتر انواع مختلف دانش زبانی مورد استفاده در هجی کلمه یعنی خودآگاهی واجی، علم بر نظام نگارشی و ساختواژي کلمه و تصور ذهنی از آن مد نظر است و توجه به تمامی این دانشهاي زبانی که اطلاعات نگارشی را شکل می دهد در دورة فراگیري مهم قلمداد می شود.
همچنان که واضح است در دیدگاههاي اخیر، نظام نوشتاري زبان انگلیسی با دیدي سطحی گرایانه و تنها بر اساس تطابق حرف و آوا بررسی نمی گردد بلکه ماهیت آن بهگونهاي دیگر در نظر گرفته می شود. در این رویکردها عقیده بر آن است که املاي انگلیسی بی-قاعده نیست بلکه اهدافی غیر از تطابق حرف و آوا را دنبال می کند. از دیدگاه چامسکی که بعدها توسط همسر وي کارل چامسکی - 1970 - ، املاي واژگانی نام گرفت، در املاي کلمات نیاز فرد به قاموس ذهنی یا همان بازنمایی زیر ساختی واژگانی در نظر گرفته شده است نه نیاز او براي رسیدن به تلفظ حقیقی کلمه ، که رسیدن به این هدف با جدا کردن قواعد همگانی واجی از واژگان و ثابت نگه داشتن صورت تصریفی - <s> در <bags> و - <cats> و اشتقاقی کلمه - <g> در <sign> و - <signature> علیرغم تغییر در تلفظ آن امکانپذیر است.
استفاده از حروف غیر ملفوظ و ثابت نگه داشتن واکه و همخوان علیرغم تغییر تلفظ، کمک زیادي براي دستیابی به نظام خطی بهینه اي می کند که به گفته چامسکی وهله باید براي هر مدخل واژگانی تنها یک بازنمایی داشته باشد. به این ترتیب در نظام نوشتاري انگلیسی تسلط بر نظام واجی بدیهی تصور می شود که این امر به خصوص براي فراگیران زبان دوم مشکل ساز است. کامینگز - 1988:461 - به گونه اي دیگر به این مطلب اشاره دارد. او معتقد است املاي انگلیسی بین استلزام آوایی - آواها باید به طور ثابت از کلمهاي به کلمه دیگر هجی شوند - و استلزام معنایی - محتواي معنایی باید از کلمه به کلمه دیگر یکسان هجی شود - توازن ایجاد میکند.
وي به پیشرفت تاریخی املاي انگلیسی نیز اشاره میکند و اظهار می دارد زبان انگلیسی باستان یک نظام نوشتاري کاملاً الفبایی داشته است به صورتی که تطابق حرف و آوا از سمت چپ به راست در کلماتمشهود بوده است. مانند <bus> ، سپس زبان انگلیسی تحت تأثیر قرضگیري از زبان فرانسه قرار گرفته و به تبع از آن نظام نوشتاري زبان انگلیسی نیز به شدت از املاي کلمات فرانسه تأثیر پذیرفته است. بدین ترتیب بکارگیري الگوهاي نگارشی در املاي انگلیسی، در دورة میانه که زبان انگلیسی آمیزهاي از انگلیسی و فرانسه بوده، تقویت شده است. این الگوها به صورتی ثابت در سطح یک هجا، بین هجا و حتی در کلمات چند هجایی رعایت شده است.
- به عنوان مثال تکرار حرف در کلمه، تلفظ آواي قبل را نشان می دهد مانند snazzy در مقابل . - lazy پس از آن در اوایل دورة جدید یعنی در قرن شانزده و هفده تعداد بسیاري از کلمات یونانی و لاتینی وارد زبان انگلیسی شده که با استفاده از ترکیبات آنها، کلمات جدید ساخته شده است. وجود گسترة وسیعی از کلمات لاتین در زبان انگلیسی که از لحاظ اشتقاقی به هم ارتباط داشتند، در کلمات مختلف، نیاز به هجی یکسان واحدهاي معنایی را دوچندان کرد. هندرسون و تمپلتون - 1986:305-316 - لایههاي متفاوت اطلاعاتی را که در این روند رشدي تاریخی مورد بررسی قرار گرفته است، در سه مورد زیر خلاصه کردهاند:
لایه الفبایی: به تعداد بسیاري از کلمات اشاره دارد که در آنها از چپ به راست بین حرف و آوا تطابق وجود دارد.
لایه الگویی: اطلاعاتی را راجع به آواهایی که یک گروه را در درون هجا تشکیل میدهند فراهم میکند مانند نشان دادن واکه کشیده با حروف غیرملفوظ . - /bat/ bite - از طرف دیگر بیانگر الگوهایی است که در بین هجاها رخ میدهد مانند تکرار <t> در کلمه . bitting
لایه معنایی: اطلاعاتی را راجع به املاي پایدار واحدهاي معنایی یکسان، علیرغم تغییرات آوایی، در کلمات مختلف فراهم میکند. مانند criticize و . critic
آلبرو - 1972 - وجود لایه هاي تاریخی در نظام نوشتاري انگلیسی را به صورت دیگر مورد بحث قرار داده است. به عقیدة وي واحد نوشتاري در زبان انگلیسی همان نماد نگارشی است که به سه دسته ساده<c> ، مرکب<ch> و منقطع<a-e> تقسیم می شود و بر اساس سه نظام موجود در زبان انگلیسی به نامهاي انگلیسی پایه، رومیایی و نامتعارف قابل بررسی است. نظام اول به کلمات کوتاهی از انگلیسی باستان گرایش دارد - man و . - get نظام رومیایی کلماتی را در بر می گیرد که از لحاظ تاریخی از زبان لاتینی یا فرانسه نشأت گرفته است Chorus - و - cede و نظام نامتعارف نیز کلمات جدید انگلیسی را شامل میشود که از