بخشی از مقاله

چکیده:

این مقاله به بررسی موردي عبارات استعاري مربوط به مفهوم زندگی در گونهي نوشتاري فارسی امروز میپردازد. زندگی مفهومی انتزاعی است که اندیشیدن و سخن گفتن دربارهي آن به طور مستقیم بسیار سخت و حتی غیر ممکن است. از این رو براي درك و بیان این مفهوم از دیگر مفاهیم ملموستر بهره میجوییم و در واقع از استعارههاي شناختی استفاده میکنیم. در این مقاله به اختصار به معرفی زبانشناسی شناختی به عنوان بستر شکل گیري نظریهي جدید استعارهها می-پردازیم. پس از آن اصول کلی نظریهي معاصر لیکاف و جانسون پیرامون استعارهها را مطرح می-کنیم و در نهایت به بررسی دادههاي زبان فارسی مربوط به مفهوم زندگی که از گونهي نوشتاري - روزنامهها، مجلات، داستانهاي کوتاه - جمع آوري شده است، میپردازیم. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که استعارهها و مفاهیم استعاري در زبان فارسی در شکلدهی به نظام شناختی فارسی زبانان نقش اساسی دارند و همچنین مبانی فرهنگی، دینی و تاریخی در شکل گیري این نظام ادراکی موثرند.

-1 مقدمه

با توجه به جایگاه ویژهي علوم شناختی در دانش بشر امروز، زبانشناسی شناختی به عنوان شاخهاي از علوم شناختی بیش از پیش مورد توجه و مطالعه قرار گرفته است. تلاشهاي بسیاري در جهت پیشرفت این رویکرد در سطح جهانی انجام شده است اما در داخل کشور، توجه زیادي بدین مهم نشده است. از آنجا که استعارهها مقولههاي بنیادین در نظام ادراکی و شناختی انساناند، بررسی و تجزیه و تحلیل آنها به نحوي تجزیه و تحلیل نظام شناختی سخنگویان آن زبان است و چگونگی درك و تجربهي آنها از جهان و مقولههایش را نشان میدهد.

بنابراین با این پژوهش نه تنها به چگونگی و میزان ارتباط استعاره و شناخت در بین فارسی زبانان پی میمبریبلکه عملاً در جهت پیشرفت زبانشناسی شناختی و کمک به دیگر علوم شناختی گام بر میداریم. همچنین بررسی استعارهها در یک زبان به معنی برداشتن نخستین گام به سوي درك نظام شناختی سخنگویان آن زبان است. با بررسی استعارهها در زبان فارسی میتوانیم به چگونگی نگرش فارسی زبانان به جهان دست یابیم، از این رو نتایج این پژوهش می - تواند در مطالعات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و...کاربرد یابد

-2 زبانشناسی شناختی

زبانشناسی شناختی یکی از نگرشهاي در غالب زبان شناسی امروز است. در این رویکرد زبان به عنوان بازتاب الگوي تفکر آدمی و نشان دهندهي چگونگی طرح بندي ذهن اوست. زبان دریچه اي است براي درك عملکردهاي شناختی و جنبههایی از ذهن آدمی که تاکنون ناشناخته مانده است.در اینجا زبان نه به عنوان پدیده اي مستقل بلکه به عنوان نمودي از کل نظام مفهومی- ادراکی مورد مطالعه قرار میگیرد. از این روست که با دیگر علوم شناختی در تعامل و با آنها همگراست. همچنین در زبانشناسی شناختی تجزیه و تحلیل مبانی تجربی و تصویري مقولات از اهمیت اساسی برخوردار است...و بنابراین در معنا شناسی شناختی فرض آن است که عملکرد شناختی ما که معنا و استدلال را ممکن می سازد در واقع در امتداد فعالیتهاي حواس و تجربیات است و غیر قابل تفکیک از آنهاست. - گلفام، - 1381 در این نظریه، رویکرد حوزه اي آنگونه که چاسکی ادعا میکند، پذیرفتنی نیست.

یعنی »برخلاف آراء ساختگرایان، حوزههاي متمایز ذهنی و زبانی اگر چه براي برخی بررسی و مطالعات نحوي و ساخت واژي و ... کار آمدند اما واگرا و مجزا بودن آنها کاملاً رد شده و حتی ادعا بر این است که حوزهها و زیر يطبقهکاملاًها مجزا اصلاً وجود خارجی ندارند.« - ایوانز و گرین، - 28:1988 در این نگرش زبان در کاربرد بررسی می-شود که در واقع وجه اشتراك زبانشناسی شناختی با نظریات نقشگرایان است. بر این اساس در این دیدگاه کاربردشناسی از معناشناسی متمایز نیست. همچنین در اینجا تفکیک معناي تحت الفظی از معناي غیر تحت الفظی، مجازي و استعاري مطرح نیست به بیان دیگر نمیتوان زبان عادي و روزمره را در زبان تلویحی و مجازي جدا کرد و این به معنی رد »معنی فرهنگ وار« و پذیرش معنی »دایره المعارف وار« است. - دبیر مقدم، - 1386

اما آنچه در شکل گیري معناشناسی شناختی نقش اساسی دارد، تجسم تجارب فیزیکی3 است. این تجربیات فیزیکی و جسمی بر شناخت انسان نسبت به جهان پیرامون و در نتیجه شکل گیري مفاهیم، ذهن و زبان تأثیر میگذارد و این تأثیر در حوزهي فیزیکی به طور نظام مند در حوزهي انتزاعی نیز گسترش مییابد و در نتیجه کل تجارب و ادراك ما نسبت به تمام واقعیتهاي جهان را تحت الشعاع قرار میدهد - صفوي، - 1387 و بر این اساس است که دوگانگی ذهن و جسم4 نقض میشود. این تجسم از طریق فرآیندهاي مفهومی همچون فضاهاي ذهنی و طرح وارههاي تصویري حاصل میشود و با استعارههاي شناختی تعمیم مییابد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید