بخشی از مقاله

چکیده:

مقاله حاضر به نحلیل خطاهای نوشتاری دانشآموزان ترک زبان مقطع ابتدایی شهر اصلاندوز اختصاص دارد. در جریان زبان آموزی و به ویژه در یادگیری نوشتار که از جمله پیچیده ترین فعالیت های شناختی است کودکان و نوجوانان و حتی زبان آموزان سنین بالاتر از خطاها و اشتباهات زبانی مصون نیستند.

در انجام پژوهش حاضر که تحقیقی توصیفی است به بررسی تعداد 50 مورد نوشتار دانشآموزان دو زبانه ترک زبان در مقطع ابتدایی پرداختیم. با بررسی ها این نتیجه حاصل شد که دانشآموزان به ترتیب بسامد خطاهایی چون خطاهای املایی، عدم تطابق دستوری، خطاهای ویرایشی و خطاهای کاربرد حروف اضافه دارند که عمده دلیل آن تفاوت ساختاری و دستوری بین زبان اول دانشآموزان یعنی زبان ترکی آذری و زبان دوم یعنی فارسی است.

.1 مقدمه

نوشتار بعنوان یکی از مهارتهای چهارگانه ی زبانی از عالی ترین اشکال ارتباطی به شمار می رود که به دلیل ماندگاری و امکان تصحیح خطاهای احتمالی و نیز پیچیدگی خود این مهارت زبانی و نقش آن در آموزش همواره مورد توجه بوده است. در جریان زبان آموزی و به ویژه در یادگیری نوشتار که از جمله پیچیده ترین فعالیت های شناختی است کودکان و نوجوانان و حتی زبان آموزان سنین بالاتر از خطاها و اشتباهات زبانی مصون نیستند.

در مدارس ابتدایی درس املای فارسی دغدغه بسیاری از دانش آموزان و معلمان است از این رو مطالعه خطاهای املایی دانش آموزان می تواند ما را از چگونگی یادگیری و شناخت دانش آموز از نظام املایی زبان آگاه ساخته و پیامدهای مفیدی به همراه داشته باشد و نیز به پیشبر اهداف آموزش کشور کمک کند.

در واقع نوشتار یکی از جنبه های ارتباطی زبان است. این جنبه از زبان برخلاف گفتار که تنها بر محور زمان جاری است بر دو محور زمان و مکان جاری است. به هنگام نوشتن در واقع زنجیره ای از حروف به هم پیوسته که در کنار هم تشکیل واژهها و عبارات و جمله را می دهند با گذر زمان بر روی محور خطی شکل می گیرند. به هنگام املانویسی صورتهای آوایی به صورتهای نوشتاری تبدیل می شوند از این رو مهارت یافتن در املا به معنای یادگیری ارتباط صحیح بین واج ها و نویسه های فارسی است.

بر اساس همین ارتباط هارلی - 2008:211 - کلمات را به سه دسته تقسیم می کند:

الف - کلمات باقاعده: که بین آوا ونویسه آنها تطابق یک به یک وجود دارد. برای آگاهی از نحوه تلفظ این نوع کلمات تنها اطلاعات آوایی کافی است. مانند کلمه

ب - کلمات بی قاعده: که بین آوا و نویسه آنها تطابق یک به یک وجود ندارد بلکه رابطه آواها و نویسه های آنها غیرمعمول است از این رو به این کلمات کلمات استثنایی نیز گفته می شود.

ج - کلمه نماها و ناواژههای قابل تلفظ: در این نوع کلمات قادریم رشتهای از حروف را که قبلا هرگز آنها را ندیدهایم تلفظ کنیم و بنویسیم.

یادگیری کلماتی که بین نویسه ها و صورتهای واجی آنها ارتباط یک به یکی وجود داردآسان تر است. اما برخی ویژگی های خاص نظام نوشتاری زبان فارسی نیز وجود اردند که مشکلاتی را برای نگارش به وجود آورده اند.

بررسی ماهیت این خطاها و طبقه بندی آنها می تواند روند یادگیری مهارتهای املایی را هموارتر کرده و راهکارهایی برای حل مشکلات ارایه نماید.

پژوهش حاضر سعی دارد به بررسی و تحلیل نوشتار دانشآموزان مقطع ابتدایی شهر اصلاندوز بپردازد.

پژوهش حاضر از پنج بخش تشکیل شده است. بخش اول به مقدمه، بخش دوم به پیشینه مطالعات، بخش سوم به مبانی نظری و بخش چهارم به تحلیل دادهها اختصاص دارد. در نهایت نیز در بخش پنجم به نتیجه گیری اختصاص دارد.

.2 پیشینه مطالعات

اهمیت بررسی خطاهای املایی کودکان مقطع ابتدایی بر کسی پوشیده نیست و تاکنون پژوهشهای متعددی در این باب نگاشته شده است که از آن جمله می توان به پژوهش های زیر اشاره کرد:

اسداللهی و همکاران - - 1371 در پژوهشی به بررسی نارسانویسی در دانشآموزان مقطع سوم ابتدایی پرداختهاند که از دیدگاه روانشناختی این بررسی انجام شده است. زندی - - 1373 در مقالهای مشکلات املایی را از دیدگاه زبانششناختی بررسی کرده است . وی پس از ذکر عوامل برون برنامهای مانند عوامل زیست شناختی، انگیزشی و جامعهشناختی و برنامهای مانند روش آموزش و محتوای درسی، تاکید پژوهش خود را بر عوامل زبانشناختی قرار داده و بر این اساس خطاهای املایی را در سه گروه دسته بندی کرده است: نقایص نظام نوشتاری خط فارسی، عوامل ناشی از جنبههای گفتاری زبان - فرایندهای آوایی صرفی مانند قلب، حذف، افزایش و ابدال - و عوامل ناشی از لهجهها و گویشهای محلی. علوی مقدم و خیرآبادی - - 1391 در مطالعه خطاهای نوشتاری دانشآموزان به خطاهایی توجه نمودند که منشا زبانی دارند.

.3 مبانی نظری

این پژوهش بر مبنای اصول نظری تحلیل خطا - کوردر، - 1970 بنا شده است. تا اواخر دهه شصت میلادی ساختارگرایی تفکر غالب در زبان آموزی بود. در این تفکر یادگیری زبان به عنوان دستیابی به یک رشته عادات زبانی جدید تلقی میشد. ادعای نظریه تحلیل مقابلهای این بود که مانع اصلی برای یادگیری زبان دوم، تداخل ساختار زبان اول است و مقایسه عملی و نظام مند دو زبان افراد را قادر میکند که موانع را تشخیص داده و توصیف کنند که چه عاملی در یادگیری زبان دوم ایجاد اشکال می نماید.

از این رو در روش تدریس کلاسی نسبت به تصحیح خطاها و اشتباهات دانشآموزان اهتمام زیادی ورزیده میشد تا اجازه بروز هیچ خطایی به زبانآموز داده نشود. برخلاف تصور اولیه در نظریه تحلیل مقابلهای که منشا تمامی خطاهای زبان را تداخل زبان مادری میدانست تحقیقات ثابت کرد که تعداد زیادی از خطاها ریشه در زبان مادری ندارند از این رو نسخه ضعیفتری از این نظریه توسط وارداف - - 1970 ارایه گردید که معتقد بود بعضی خطاها از طریق تحلیل مقابلهای قابل پیشبینی هستند. نسخه ضعیف تحلیل مقابلهای در پی آن است که پس از رخ دادن خطا در گفتار یا نوشتار دانشآموزان علت بروز آن را معلوم کند.

شاخه تحلیل خطاها در یادگیری زبان دوم نیز توسط کوردر و همکارانش در سال 1970 پایهگذاری شد. کوردر خطاها را در فرایند یادگیری زبان دوم دارای اهمیت دانسته و معتقد است که تحلیل نظام مند خطاهایی که از زبان آموز سر میزند محدودههایی را که نیازمند توجه بیشتر در هنگام آموزش هستند به معلمان مینمایاند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید