بخشی از مقاله
چکیده
خطاهای زبانی بر توانایی کاربران زبان هنگام برقراری ارتباط تأثیرمیگذارد. از این رو، مطالعه خطا در آموزش زبان کاربرد داشته و نشاندهنده سطح دانش و تسلط آنها نسبت به قواعد زبان است. بهعلاوه، مطالعه خطاها نشان دهنده موفقیت یا عدمموفقیت روش های تدریس و مواد آموزشی در دستیابی به اهداف است. این تحقیق با توجه به اهمیت مهارت نوشتن در پیشرفت تحصیلی و اجتماعی و بهمنظور اندازهگیری میزان موفقیت دانشآموزان فارسیزبان در یادگیری مهارت نوشتن به زبان مادری، میزان و نوع خطاهای نوشتاری دانشآموزان فارسیزبان مقطع دبیرستان را از منظر تحلیلخطا بررسیکردهاست.
جامعه آماری متشکل از 88 انشای متعلق به دانشآموزان شهرهای تهران و قم بوده که خطاهای نوشتاری در 4 گروه املایی، واژگانی، ساختاری و گفتمانی در آنها مطالعه شده است. نتایج تحقیق نشانداد که با وجود مشاهده خطاهای املایی 9 - درصد - و واژگانی 3 - درصد - در متون نوشتاری موردمطالعه، خطاهای گفتمانی 53 - درصد - و ساختاری - 35درصد - بیشترین میزان وقوع را به خود اختصاص دادهاند. بهعبارتدیگر، میتوان چنین نتیجهگیریکرد که دانشآموزان فارسیزبان سطح پیشرفته در کاربرد ساختارها و نشانههای گفتمانی ضعف داشته و نیازمند آموزش بیشتر هستند.
کلیدواژهها: خطا، تحلیل خطا، خطاهای نوشتاری
مقدمه
در مراحل مختلف فراگیری زبان مادری، بروز خطا امری طبیعی است. شنیدن وگفتن، مهارت های زبانی اولیه ای هستند که به منظور برقراری ارتباط و برطرف ساختن نیازهای ابتدایی، از سنین پایین توسط کودکان فراگرفتهمی شوند. از آن هنگام خطاهای آوایی، واژگانی و ساختاری در گفتار کودکان بروز پیدا می کند و بهتدریج با افزایش شناخت، از میزان وقوع آنها کاستهمیشود. برخلاف این دو مهارت، تسلط بر خواندن و نوشتن فقط ازطریق آموزش امکانپذیر است. از آنجا که دستیابی به فرصت های تحصیلی، شغلی و امکان حضور موفق در اجتماع منوط به »باسوادی« است،کسب مهارت کافی در خواندن و نوشتن متون به زبان معیار اهمیت زیادی دارد.
دانش آموزان ایرانی که زبان مادری آن ها فارسی است، پیش از ورود به مدرسه، در محیط خانواده بر دو مهارت گفتار و شنیدار زبان فارسی تسلط پیدامی کنند، بنابراین هنگام ورود به مدرسه، با واژگان و دستور این زبان آشنایی کافی دارند. ازاینرو هدف این گروه از آموزش زبان فارسی در مدرسه صرفاً سوادآموزی است. بنابراین تصورمیشود آموزش خواندن و نوشتن به دانشآموزان فارسیزبان نسبت به دانشآموزان غیرفارسیزبان ایرانی سریعتر و با موانع کمتری اتفاقبیفتد.با این وجود در فرآیند آموزش مهارتهای زبانی، نوشتن دیرتر و دشوارتر از مهارتهای دیگر حاصل میشود و تعداد اندکی از گویشوران یک زبان در نوشتن انشا یا مقاله، توانایی لازم را بهدستمیآورند، بهطوریکه در اغلب متون نوشتاری خطاهای املایی،دستوری و کاریرد واژگان نامتعارف وجود دارد.
عطار - 1383 - با این نظر غالب که قرار نیست همه تحصیلکردگان و اهل سواد مهارت نوشتن را پیدا کنند، ابراز مخالفت می کند و معتقد است همه کسانی که تحصیلمیکنند، کم و بیش به نوشتن نیاز دارند و باید به آموزش مهارت نوشتن توجه بیشتری بشود.تحلیل خطاهای سوادآموزان به این جهت اهمیتدارد که نقاط ضعف را مینمایاند و از این طریق به معلمان و مولفان کتابهای آموزشی نشانمیدهد که برای برطرفکردن ضعفهای سوادآموزان از چه روشها و مواد آموزشی استفادهکنند. ازاینرو، بهمنظور شناخت محدودههای نیازمند توجه بیشتر در آموزش مهارت نوشتن، با بهره گیری از اصول نظری تحلیل خطا، اشکالات نوشتاری دانشآموزان ایرانی فارسیزبان سطح پیشرفته - مقطع دبیرستان - در این مقاله بررسی شده است.
پیشینه تحقیق
موضوع مشکلات نوشتاری همواره از جنبههای گوناگون موردتوجه بوده است. یادگیری مهارت های زبانی با عوامل متعددی مانند شرایط فیزیکی، شناختی، اجتماعی و رشد ذهنی دانشآموزان ارتباطدارد، بنابراین بیشتر مطالعات درباره این موضوع بهصورت بینارشتهای انجام شدهاست. با این وجود، پژوهشگران ایرانی خطاهای دانشآموزان را بیشتر از جنبههای علومتربیتی و روانشناختی مطالعهکردهاند. بهعنوانمثال، اسدالهی - 1371 - نارسانویسی دانشآموزان کلاس سوم ابتدایی مدارس شهر اصفهان را از دیدگاه روانشناختی بررسیکرده و فلاحچای - 1374 - با رویکردی روانشناختی، اختلال خواندن و نوشتن دانشآموزان دوره ابتدایی را مطالعه کرده است.
احمدی - - 1376 نیز به بررسی اختلالات نوشتاری دانشآموزان ایرانی از دیدگاه روانشناختی پرداخته است. وی به نقل از لرنر - 1971 - اشکالهایی را که باعث اختلال در نوشتن میشوند، چنین برمیشمارد: ضعف در مهارتهای حرکتی، خطا در ادراک بصری حروف و کلمات، دشواری در نگهداری تجارب بینایی، اضطراب و بی قراری. علاوه بر این، مشکلات خط فارسی بهعنوان یکی از دلایل اختلالات نوشتاری در نظر گرفته شده است. از تحقیقات انجامشده درباره انشانویسی با رویکرد علوم تربیتی می توان به احمدی و امین مقدسی - 1380 - اشارهکرد که تأثیر آموزش مهارتهای اجتماعی را بر مهارت انشانویسی دانشآموزان پایه سوم ابتدایی بررسیکردهاند. آنها ناتوانی در نوشتن انشا را با عواملی مانند محدودبودن تجربهها، نداشتن انگیزه، ناآگاهی از مهارتهای نوشتن و واژگان ناکافی مرتبطمی دانند.
در مجموع تحقیقات محدود و پراکندهای با رویکرد تحلیلخطاها درباره نوشتههای دانشآموزان ایرانی فارسیزبان انجامشدهاست که عمدتاً درقالب مقالات یا تحقیقات دانشگاهی ارایهگردیده و کمتر جنبه کاربردی داشتهاند. در بیشتر تحقیقات به بررسی یکی از ویژگیهای نوشتاری بسندهشدهاست. بهعنوانمثال، دوستمحمدیان - 1380 - ساختارهای نحوی مقالههای دانشجویان ایرانی را از منظر زبانشناسی بررسیکرده و به خطاهای زبانی توجهی نداشتهاست. تعداد اندکی از زبان شناسان به خطاهاینوشتاری دانشآموزان فارسیزبان که منشأ زبانی دارند، توجهنمودهاند که از آن جمله میتوان از اکبرپور - 1382 - و جبرئیلی - 1382 - نام برد.
علاوه بر این، خطاهای املایی از دیدگاههای روانشناختی و زبانشناختی همواره مورد توجه بودهاست بهطوریکه تحقیق در زمینه خطاهای نوشتاری عمدتاً به خطاهای املایی محدود شده و خطاهای انشایی اعم از واژگانی، ساختاری و گفتمانی کمتر مورد توجه قرار گرفتهاست. در این زمینه نیز زندی و همکاران - 1385 - با رویکردی بینارشتهای، خطاهای املایی دانشآموزان پایه دوم دبستان را از منظر روانشناسی- زبان شناسی طبقهبندیکردهاند. زندی بررسی خطاهای املایی کودکان از دیدگاه زبان شناسی را چنین توجیه میکند که زبانشناسان و متخصصان آموزش زبانفارسی با این کار درباره جنبههای دشوار نظام نوشتاری فارسی به هنگام یادگیری آشنا میشوند. بهعلاوه از دیدگاه روانشناسی زبان، مطالعه خطاهای املایی کودکان با این استدلال قابل توجیه است که دریچههای تازهای بهسوی کشف فرآیندهای زیربنایی روانشناختی و عصبشناختی دخیل در فرآیند تولید نوشتاری می گشایند.
بهنظر میرسد در ایران وجود لهجهها و زبانهای محلی دیگر در کنار زبان فارسی، باعث شدهاست که پژوهشگران ایرانی بیشتر به مشکلات دانشآموزان غیرفارسیزبان توجه نشاندهند، بهطوری که تحقیقات قابلتوجهی درزمینه مشکلات نوشتاری این گروه انجامشدهاست. از جمله این تحقیقات میتوان به خانبابازاده - 1388 - ، صارمی شهاب - 1388 - ، رستگاری - 1389 - و علویمقدم و خیرآبادی - 1391 - اشارهکرد. خانبابازاده به مطالعه خطاهای نحوی تالشیزبانها در گونه نوشتاری پرداخته و صارمی شهاب عوامل موثر بر خطاهای دانشآموزان شهرستان کبودرآهنگ را در نوشتن انشاء مورد توجه قرار دادهاست. رستگاری نیز علل ضعف دانشآموزان دوره راهنمایی شهرستان دهدشت را در مهارت نوشتن بررسی کردهاست. علویمقدم و خیرآبادی نیز خطاهای نوشتاری دانشآموزان ترکزبان شهرستان نیر را مطالعهکردهاند.
مبانی نظری
این تحقیق بر مبنای اصول نظری تحلیل خطا انجامشدهاست. شاخه تحلیلخطا در یادگیری زبان دوم در سال 1970 توسط کوردر و همکارانش پایهگذاریشد. تا قبل از آن ساختارگرایی تفکر غالب در زبانآموزی بود و یادگیری زبان بهعنوان دستیابی به یک سری عادات زبانی جدید تلقیمیشد. از این رو، در روش تدریس کلاسی، نسبتبه تصحیح خطاها4 یا اشتباهات5 زبانآموزان اهتمام زیادی ورزیده میشد تا اجازه بروز هیچنوع خطایی به زبانآموزان داده نشود.کوردر - 1967 - نظری کاملاً متفاوت را ارایهنمود و اظهار داشت که خطاها در فرآیند یادگیری زبان دوم دارای اهمیت هستند. به نظر او تحلیل نظام مند خطاهایی که از زبان آموزان سرمیزند، محدودههایی را که نیازمند توجه بیشتر در هنگام آموزش هستند به معلمان مینمایاند.
کوردر خطاها را بهعنوان شواهدی مبنی بر یادگیری زبان مورد توجه قرار داد.
به اعتقاد وی، مطالعه نظاممندخطاها، بینش قابلتوجهی درباره چگونگی یادگیری یک زبانبیگانه دراختیار معلمان قرارمی دهد و اطلاعاتی درباره میزان موفقیت شیوههای تدریس به آنها ارایه می کند. ویریش - 1991 - 6 هم خطاهای زبانآموزان را ابزاری برای یادگیری میداند. به اعتقاد استارک - 2001 - 7، برای معلمان زبان ضرورتدارد که خطاهای زبانآموزان را با دید مثبت بنگرند و آنها را نشانه عدمموفقیت زبانآموزان در یادگیری قوانین و ساختارهای زبان - جدید - تلقی نکنند؛ بلکه نشانههایی از یادگیری بدانند.
میشل و میلز - 2004 - 8 نیز ادعا میکنند که در صورت مطالعه، خطاهای زبانآموزان میتوانند این نکته را آشکار کنند که یادگیری زبان طبق یک نظام در حال پیشرفت انجاممیشود که پویا بوده و قابلیت تغییر و تنظیم مجدد پارامترها را دارد. - داروس، 487: 2009 و - 488تحلیل خطا از جنبههای گوناگونی برای معلمان و کارشناسانآموزش اهمیتدارد. اولاً با تحلیلخطا معلمان دانشی کلی درباره خطاهای دانش آموزان بهدستمیآورند . در یادگیری زبان بروز خطا اجتنابناپذیر است. بنابراین معلمان باید تحمل بعضی از خطاها را داشتهباشند. ثانیاً خطاها میتوانند به معلمان بگویند که عملکرد زبانآموزان در کدام موارد به هدف نزدیک بوده و کدامیک از حیطهها نیازمند توجه بیشتر هستند.
به عبارت دیگرخطاهای زبانآموزان بازخوردهای ارزشمندی هستند که ما ازطریق آنها میتوانیم درباره نقاط ضعف چاره اندیشی کنیمثالثاً. به دلیل اینکه ما میتوانیم از اشتباهات بهعنوان وسیلهای برای یادگیری استفادهکنیم، خطاها برای زبانآموزان ضروریهستند. و سرانجام اینکه بعضی از خطاها باید برطرفشوند؛ در غیر این صورت در ذهن زبانآموزان نهادینه میشوند. نظریه تحلیلخطا به همراه نظریات دیگر بر این نکته تأکید دارند که یادگیری بهصورت مرحلهای اتفاق میافتد و موفقیت، حاصل بهرهبرداری از اشتباهات است. - فانگ و خومی، - 13: 2007
روش تحقیق