بخشی از مقاله

چکیده

تولید علوم انسانی- اسلامی بدون استفاده از قرآن و حدیث امري تهی است به همین خاطر تنها در صورتی میتوان ادعاي تولید علم دینی را نمود که ابتناء کار بر قرآن و حدیث باشد. طبیعت کار با این دو منبع مقدماتی را میطلبد که در صورت بیاعتنایی به آنها نتایج به دست آمده از حجیت شرعی برخوردار نخواهند بود. به همین خاطر پژوهشگري که قصد ورود به عرصه تولید علوم انسانی- اسلامی را دارد بایستی آشنایی لازم در زمینه قواعد کار با این منابع را نیز داشته باشد. در این میان کار با احادیث به سبب لزوم احراز قطعیت صدور و همچنین پیچیدگیهاي فراوانی که از حیث سند و متن دارد توجه بیشتري را میطلبد. مقاله پیش رو با تمرکز بر اهمیت نقدسندي و همچنین معرفی روند آن سعی در معرفی قواعدي دارد که پژوهشگران علوم انسانی- اسلامی در زمینه تولید علم دینی بایستی متفطن بدان باشند.

کلمات کلیدي: علوم انسانی-اسلامی، قرآن، حدیث، نقد سند، نقد متن.

مقدمه

تولید علم دینی به معنایی که امروزه استعمال میگردد، در حقیقت تلاشی محسوب میشود که پژوهشگر را متمایل به استنطاق دین در زمینه موضوعات عصر حاضر مینماید تا در کنار دیدگاههاي بشري، منظر دین به مسایل روز نیز روشن گردد. طبیعی است که آَشنایی با دیدگاه دین جز با رجوع به منابع فراهم نخواهد گشت فلذا قرآن و روایات بزرگترین میراثی محسوب میگردند که تعامل آن براي اندیشوران دغدغهمند در این حوزه ضروري مینماید. ناگفته پیداست که این منابع پیش از آنکه منبعی براي تولید علوم انسانی- اسلامی محسوب گردند خود منبع ارزشمندي براي استخراج علوم اسلامی محسوب میشدند و به همین خاطر و با تلاش عالمان اسلامی به تناسب نیازهایی که در هر دوره پیش می آمد علوم پیرامونی فراوانی در اطراف آن دو شکل گرفته است و نگاهی گذار به منابع تفسیر و علوم حدیث و قدمت این علوم بر سایر علوم اسلامی گواهی بر این مدعاست.

دلیل شکل گیري شاخههاي مختلف علوم در ذیل این دو منبع خود حاکی از الزاماتی است که دانشمندان اسلامی در طول کار با این منابع بدانها دست یافتهاند و آن را براي ما بازگو نمودهاند. این مساله نشان میدهد که رجوع و استفاده از این منابع نیازمند به مقدماتی می باشد که بدون طی این مسیر نتایجی که نیز به دست میآید غیر قابل اعتنا میباشد. لکن در این میان حدیث به نسبت قرآن از پیچیدگیهاي بسیاري برخوردار میباشد چرا که بر خلاف قرآن که قطعی الصدور محسوب میشود در باب حدیث این قطعیت وجود ندارد و بایستی محدث تمام تلاش خود را براي احراز وضعیت حدیث از حیث قطعیت صدور یا عدم آن انجام دهد. ناظر به اینکه محقق امروز براي تولید علوم انسانی- اسلامی خود را بی نیاز از رجوع به منابع حدیثی نمی داند و از طرف دیگر قول معصوم براي وي حجت است تعامل و کار با احادیث به سادگی برایش میسر نیست و به صرف دریافت یک حدیث در منابع معتبر نمی تواند به صدق آن اذعان نماید بلکه صرفاً با بررسی سندي و متنی حدیث است که درجه اعتماد به یک روایت مشخص میشود . این مقاله با فاصله گرفتن از نقد متنی حدیث به سبب گستره وسیع این مساله و اقتضائات عنوان پیش رو صرفاً با توجه به نقد سندي حدیث اولاً دلایل رجوع به نقد سندي حدیث را براي مخاطب بیان میدارد و پس از آن روش و روندي که در این مسیر بایستی طی گردد را به شکل مختصر بیان مینماید.

1.    دلایل نیاز به نقد سندي حدیث

جایگاه و اهمیتی که حدیث در نزد مسلمانان دارد همواره ایشان را به مطالعه، بهرهبردارى و حفظ و نگاهدارى آن فراخوانده است؛ اما این میراث پر ارزش، همچون هر گوهر گرانمقدار دیگرى، از گزند غفلت، بی توجهی، حرص و دنیاپرستی، مصون نمانده است. کوتاهیهاى معتقدان به حدیث از یک طرف، و غرضورزىهاى منکران آن از سوى دیگر، آسیب هاي فراوانی را به احادیث متحمل نموده است. حدیث، همواره در کنار ثقل اکبر به عنوان ثقل اصغر قرار داشته، لکن آسیب پذیري آن در حوزه هاي متعددي همچون تحریف، تصحیف، تقطیع، نقل به معنا، وضع، درج، سقط، اضطراب، گسست حلقه هاي سند و همچنین مصونیت قرآن از این آسیب ها تفاوتهاى بنیادینی را میان این دو ثقل ایجاد کرده است.

البته طبیعی است که بروز این آسیبها از منشا صدور آن توسط معصوم ناشی نمی گردد؛ بلکه تمامی این اشکالات برخاسته از طریقی می باشد که از مجراي آن، ما به روایت دست می یابیم. به بیانی دیگر، وصول حدیث به ما، مبتنی بر کوششی بشرى است به همین خاطر دستخوش خطاها و کاستیهاى معمول انسان نیز میشود این آسیب ها در چند دسته قابل پیگیري می باشند دسته اول، آسیب هاي هنگام نقل و استماع هستند که در آن ممکن است راوي در استماع و یا نقل حدیث دچار اشتباه شود. دسته دوم خطاها در هنگام استنساخ رخ می دهد که بعضاً به سبب درست ندیدن یک کلمه و یا نگارش آن با خطی نامناسب پدید می آید. دسته سوم این آسیب ها به نحوه ي انتقال یک کتاب حدیثی به ما بر می گردد که گاه ممکن است کتاب ناقص باشد و یا طریق نقل حدیث دچار آسیب باشد. دسته چهارم آسیب ها نیز به مساله تقیه و تاثیر آن در نقل روایات بر می گردد چرا که گاهی امامان براى حفظ جان و دین خود و شیعیان، با توریه و تقیه سخن گفتهاند و حتی با احادیث مختلف، رفتارهاى پیروان خود را به شکلهاى متعددى درآوردهاند تا مبادا همه، یک گونه عملکنند و در چنگال دشمنان گرفتار شوند.

افزون بر آسیب هایی که در حوزه لزوم نقد سند مطرح گشت در حوزه متن حدیث نیز ما نیازمند به نقد متن می باشیم زیرا همه مخاطبان بهعنوان بهرهگیران از حدیث، با کاستیها و خطاهایی رو به رو هستند که هر کدام به نوبه خود می تواند به فهم مقصود نهایی آن آسیب برساند. این آسیبها گاه، برخاسته از نقص روش پژوهش است و گاهی نیز از منظر خاص محقق سرچشمه میگیرد و وي را به آسیبی همیشگی در مواجه با متن حدیث، دچارمیکند که یکی از بدترین صورتهاى آن، به شکل تاسیس فرق مختلف همچون اخباري گري، و سلفی گري خود را نشان می دهد. همه آنچه تا بدینجا به شرح آن پرداختیم به روشنی بیانگر نیاز مبرمی می باشد که در عرصه نقد احادیث بایستی بدان متفطن بود و نشان از اهمیت نقد یک حدیث در تولید علوم انسانی –اسلامی و بنیان نهادن یک نظریه بر مبناي آن میباشد زیرا چه بسا حدیثی که در وصول آن به جانب معصوم تردید وجود داشته باشد لکن به شکلی شاتبزده مورد استناد محققین قرار بگیرد.

همچنانکه از عنوان مقاله بر می آید وظیفه اصلی این نوشته، پرداختن به نقد سندي میباشد. از منظر نقد سند، همه احادیث از اعتبار یکسانی برخوردار نیستند بلکه تقسیم حدیث به صحیح، موثق، حسن و ضعیف حاکی از درجات اعتبار حدیث می باشد. طبیعی است که در تولید علوم انسانی- اسلامی روایاتی میتواند مبنا قرار بگیرند که سنداً و متناً از اعتبار عالی برخوردار باشد و به عنوان حدیث صحیح شناخته شود به همین خاطر آگاهی از روال دستی یابی به این اعتبار بسیار شایان توجه است. در حوزه نقد سندي حدیث، پژوهشگر علوم انسانی- اسلامی به طور کلی دو گام اساسی را باید بردارد. گام اول ناظر به تشخیص اصالت حدیث و گام دوم ناظر به بررسی میزان اعتبار سندي حدیث می باشد که هر کدام به گام هاي کوچکتري تقسیم می گردند. در ادامه به بررسی هر کدام از این گام ها پرداخته می شود.

.2 روند نقد سندي حدیث

.1,2 تشخیص اصالت حدیث

در این بخش اصل حدیث بودن یک روایت می بایست احراز گردد. یعنی پیش از آنکه مراحل نقد سند صورت پذیرد تکاپویی در زمینه اینکه آیا آنچه قرار است بر مبناي آن تولید علم صورت پذیرد اصالتاً حدیث محسوب می شود یا خیر باید انجام گیرد. زیرا چنانچه اثبات شود که آنچه ما در صدد نقد و بررسی آن بر آمده ایم گفتار مشهوري است که به اشتباه به عنوان حدیث تلقی شده است یا به خاطرانعکاس در منابع غیر قابل اعتماد نمی توان به آن استناد کرد یا به خاطر انتساب به غیر معصوم فاقد حجیت است دیگر نمی توان به آن اعتماد کرد و با این وضعیت نوبت به بررسی سایر مراحل نظیر اتصال سند یا بررسی هویت و شخصیت راوایان نمی رسد. عمده ي مباحثی که در این بخش بایستی پیگیري شوند در ادامه ذکر می گردد.

.1,1,2 جداسازي حدیث از حدیث نما

بعضی از عبارت ها معمولاً به سبب محتواي سرشار و یا زیبایی لفظی در اثر گذر زمان به عنوان حدیث تلقی شده و در مواردي به عنوان مدرك و مستند علمی یک دیدگاه مورد استفاده قرار گیرند و حال آنکه در صورت بازکاوي آن روشن خواهد گشت که آنها اساساً حدیث نیستند و به هیچ وجه به عنوان یک آموزه دینی نمی توانند مورد استفاده قرار بگیرند. به این دست از عبارت هاي حدیث نما»مشهورات فاقد اصالت« یا »مشهورات لا اصل لها« اطلاق می گردد. اطلاق »مشهورات« به آنها از آن جهت است که میان السنه رایج شده است و»لا اصل لها« نشانگر فقدان اصالت و حدیث نبودن آنها است. براي نمونه عباراتی همچون »حسنات الابرار سیئات المقربین« و یا »ان الحیاة عقیدة و جهاد« از این قبیل موارد محسوب می گردند.

.2,1,2 بررسی اصالت منبع

برخی از احادیث هرچند که به عنوان حدیث در منابع مختلف از جمله منابع حدیثی ذکر گردیده اند اما به دلیل فقدان اصالت منبع غیر قابل استناداند یا بایستی در مواجه با آن احتیاط زیادي به خرج داد. عدم توجه به اعتبار منابع در پارهاي از مواقع آسیب هایی جبران ناپذیر به فرهنگ دینی وارد میسازد همانطور که بخشی از تحریفات راه یافته در روایات واقعه کربلا ناشی از سست بودن برخی از منابع مورد استناد در این زمینه بوده است. به همین خاطر در بررسی منبع یک حدیث حداقل چهار شاخص بایستی احراز گردد که این موارد عبارتند از -1 مشخص بودن هویت پدید آورنده کتاب-2روشن بودن عقیده و گرایش پدیدآورنده-3مکانت علمی و معنوي و میزان دقت پدیدآورنده و -4 کم بودن فاصله زمانی میان ناقلان آنها و معصومان.

.3,1,2 بررسی انتساب حدیث به معصوم - ع -

گاه آنچه نقل می گردد حاکی از قول معصوم نبوده واشاره به قول، فعل و یا تقریر صحابه معصوم دارد. طبیعی است که این موارد بنا براعتقادات صریح نزد شیعه از حجیت برخوردار نمی باشند. این نظر بر خلاف عقیدهي اهل سنت در حوزه احادیث می باشد به گونهاي که ایشان روایات موقوفی که حاکی از قول و سیره اصحاب پیامبر است را نیز می- پذیرند. بنابر این در بررسی سندي یک روایت باید دقت داشت که در انتهاي سند، چه کسی قرار دارد و تنها در صورتی می توان یک حدیث را پذیرفت که سند آن به معصوم ختم گردد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید