بخشی از مقاله
دو فصل کاوش باستان شناختی در شهر تاریخی بلقیس اسفراین
چکیده:
از اسفراین در گزارشهای مورخان و جغرافی دانان اسلامی به عنوان یکی از آبادی های مهم ولایت اپرشهر(نیشابور) که بر سر شاهراه ابریشم قرار داشته، نام برده شده است. مسلماً سابقه اسفراین به پیش از اسلام، دست کم به دورههای اشکانی و ساسانی میرسد که این منطقه به عنوان بخش مرکزی دولت پارتی(قوم پرنی) به حساب می آمده است. ذکر نام اسفراین در حدودالعالم(سبراین)، البلدان یعقوبی، مسالک و الممالک اصطخری(سفراین ، تاریخ سیستان و تاریخ بیهقی(اسپراین)، برهان قاطع(اسپرایین ، ثعالبی، مقدسی، یاقوت حموی، قزوینی، ابن حوقل(اسفرائین) و احمد بهمنیار(میان آباد)، نشان از آبادانی اسفراین در
قرون اولیه اسلامی دارد که معقول است تصور کنیم که این شهر به یک باره ایجاد نشده و ریشه در گذشته های دور دارد. با وجود اینکه شهر بلقیس یکی از آثار تاریخی برجسته خراسان شمالی قلمداد میشود تنها زمانی در کانون توجه قرار گرفت که شرکت آب منطقهای خراسان برای انتقال آب سد بیدواز در شمال شرقی اسفراین به اراضی کشاورزی پایین دست حفریات گستردهای در محدوده شارستان شهر بلقیس انجام داد که تخریب بیسابقه آثار تاریخی را در بر داشت. پس از این، میراث فرهنگی خراسان شمالی در سال 1386 این محوطه را به منظور تعیین عرصه و حریم گمانه زنی کرد. پس از روشن شدن اهمیت شهر بلقیس در جریان مطالعات مقدماتی، تلاشهای استان در جهت معرفی این محوطه باستانی به عنوان پایگاه میراث فرهنگی آغاز و سرانجام شهر بلقیس در سال 1388 به عنوان پایگاه میراث فرهنگی مصوب شد. شهر بلقیس تاکنون به مدت چهار فصل مورد کاوش باستانشناختی قرار گرفته که خلاصه نتایج فصول اول و دوم این کاوش ها به چاپ رسیده و گزارش فصول سوم و چهارم این کاوش ها به زودی منتشر خواهد شد. در این مقاله نظر داریم خلاصه ای از نتایج دو فصل پایانی کاوش های باستانشناختی این شهر اسلامی را به صورت فشرده بیان کنیم.
کلید واژه: شهر بلقیس، اسفراین، کاوش های باستانشناختی، شهر اسلامی.
1
مقدمه:
فصول سوم و چهارم مطالعات باستانشناختی شهر تاریخی بلقیس اسفراین در چهار بخش و محدوده و با اهداف مشخصـی صـورت پذیرفته که مهم ترین این اهداف، لایه نگاری و شناخت فضاها و کارکرد آنها در محدوده شارستان و همچنین اجرای فعالیت هـای مرمتی و قبل از آن انجام پی کاوی و آواربرداری در بخش هایی که نیـاز بـه مرمـت داشـتند، خصوصـاً در بخـش جنـوبی بـاروی شارستان.
بخش ها و محدوده هایی که در فصول سوم و چهارم مورد کاوش قرار گرفته اند عبارتند از:
الف- پی کاوی دیوارهای بخش جنوبی شارستان که در چهار قسمت و در فاصله های نامنظم به انجام رسیده و به مشخص شـدن بخش هایی از باروی شارستان، مشخص شدن پی بارو و نحوه ساخت آن و مشخص شدن محل دو برج در محدوده جنوبی بـاروی شارستان این شهر تاریخی منجر گردید. در پایان فعالیت آواربرداری بخش های کاوش شده مرمت و بازسازی گردید.
ب- کاوش در بخش شمالی ارگ بلقیس و دروازه ورودی، که در این محل و محدوده هشت ترانشه(ابعاد 8,5×8,5 متر)، یک گمانه طولی و یک گمانه آزمایشی ایجاد شد.
ج- بخش سوم کاوش ها در محدوده تپه منار متمرکز بود که در فصول سوم سه ترانشـه افقی(ابعـاد 10×10 متـر) و یـک ترانشـه عمودی لایه نگاری(ابعاد 6×2 متر) ایجاد شده بود و در فصل چهارم کـاوش، سـه ترانشـه افقی(ابعـاد 10×10 متـر) و یـک گمانـه آزمایشی در این قسمت ایجاد شد.
د- بخش دیگری از کاوش ها به صورت پراکنده در قسمت های شرقی و غربی(ابعاد 3×2 متر) و همچنـین جنـوب شارسـتان(6×5 متر) به انجام رسیده است.
در فصل سوم کاوش ها که پنج ترانشه افقی و عمودی در محل های مختلف باز شد، شماره گذاری ترانشه هـا براسـاس ایـن کـه ترانشه ها به منظور لایه نگاری ایجاد شده اند یا به منظور شناخت فضاها متفاوت است و شماره ترانشه ها براساس اولویت زمان باز شدن یا کار شماره گذاری شده است. ترانشه های افقی با نام های H1، H2، H3، H4 و H5 و ترانشه های لایه نگـاری نیـز بـا همین شیوه به صورت S1، S2 و S3 شماره گذاری شدند. اما در فصل چهارم کاوش ها بـا نقشـه بـرداری و شـبکه بنـدی کامـل مجموعه شهر تاریخی بلقیس، ترانشه ها براساس شبکه بندی ایجاد شده 10×10 متر بر روی نقشه شـهر شـماره گـذاری شـدند و ترانشه های این فصل عبارت بودند از: BG107، BH107، BJ107، BK107، BH108، BI108، BJ108 و BK108 که در بخش شمالی ارگ و ترانشه های DJ115، DJ120 و DP118 در محدوده تپه منار ایجاد شدند.
لازم به ذکر است روش به کار برده شده در این کاوش شیوه لایه نگاری محتوایی(واحد (Context هریس ماتریس است. بـدین صورت، هر واحدی که از دیگر واحدها بر اساس تغییر رنگ، بافت، تراکم، ساختار و غیره مجزا تشخیص داده می شد با عدد نمایش داده شده و به برداشت اطلاعات و مواد آن به صورت کامل و مجزا پرداخته میشد. بدین ترتیب اولـین واحـد شـامل لایـه آشـفته سطحی و پس از آن واحدهای دیگر به ترتیب از شماره یک به بعد شماره گذاری میشدند.
موقعیت و جغرافیای طبیعی:
شهرستان اسفراین به مرکزیت شهر اسفراین در جنوب خراسان شمالی و شمال شرقی ایران قرار گرفته است. این شهرستان از شمال و شمال شرق با شهرستان های بجنورد، شیروان و فاروج، از خاور به شهرستان های قوچان و نیشابور، از جنوب و جنوب
2
غرب به شهرستان سبزوار و از باختر به شهرستان بجنورد و جاجرم محدود میگردد.
تشکیلات زمین شناسی اسفراین ادامه رشته کوه های البرز و همزمان با چینخوردگیآلپیاست. قدیمیترین این تشکیلات مربوط به دوران اول زمین شناسی است که از رسوبات آهکی دولومیتی فشرده مربوط به پرمو-کربونیفر تشکیل شده است. دوران دوم از آهک های ریز دانه همراه با رگههای کلسیت فراوان مربوط به ژوراسیک و نیز آهک و آهک مارنی مربوط به تشکیلات کرتاسه به وجود آمده است. در دوران سوم، گالههای آذرین با سیمانی از خاکستر آتشفشانی قرمز رنگ به همراه توف در جنوب دشت اسفراین دیده میشود.
مهم ترین گسل های موجود و موثر بر سیستم گسیختگی های منطقه و نواحی پیرامون آن عبارتند از:
گسله شیرویه،گسله راندگی کلاته آقازاده، گسله راندگی صفی آباد، گسله راندگی گراتَی، گسله جنوب حصاری، گسله راندگی عباس آباد، گسله راندگی جهان،گسله شمال سارمَران، گسل اسفراین، گسل تراستی سالوک»صعلوک.
به طور کلی، بر اساس نقشه طبقه بندی خاک های ایران، پراکنش و گروه های طبقه بندی شده خاک در سطح شهرستان اسفراین چهار گروه هستند: الف- خاک های رسوبی ریز بافت، ب- لیتوسل آهکی در ناحیه خاک های بیابانی و سیروزم، ج- خاک های سیرزوم، د- لیتوسل آهکی در ناحیه خاک ها برون چست(بی نا، .(21 :1384
شهرستان اسفراین از دو بخش کوهستانی و کم ارتفاع به وجود آمده است. کوه ها در دو بخش عمده رشته کوه های آلاداغ(شاه جهان) و هرده جوین(رشته اسفراین) و رشته کوچک هرده اسفراین قابل تفکیک می باشند.
گر چه در شهرستان اسفراین به معنای واقعی کلمه دشت وجود ندارد ولی با توجه به پستی و بلندی های ناحیه، بخش های کم ارتفاع و تقریبا همواری وجود دارد که آنها را می توان به عنوان دشت معرفی کرد. از جمله این دشت ها: دشت اسفراین است که در پایکوه های جنوبی رشته کوه آلاداغ و جنوب شهرستان قرار دارد که وسیع ترین دشت شهرستان اسفراین به حساب می آید. دشت صفی آباد –گراتی(دشت چارم)، این دشت از شمال غرب به دشت اسفراین متصل می گردد و رود قره سو(کال شور) در این دشت جریان دارد(فدایی،.(14 :1373 میاندشت، این دشت در قسمت جنوبی دشت اسفراین و در دامنه های شمالی هرده جوین و هم راستا با دشت صفی آباد می باشد و از لحاظ نوع خاک کاملا شبیه دشت صفی آباد است(توحدی،.(86 :1374 دشت دامنکوه، این دشت در بخش جنوبی و دامنه کوه های سالوک قرار دارد.
منبع عمده تامین آب دشت اسفراین، ذوب برف های دامنه جنوبی ارتفاعات آلاداغ و شاه جهان است. مهم ترین رودخانه های محدوده شهرستان اسفراین عبارتند از: کال بلقیس(چهل چشمه)، رودخانه روئین، کال شور(قره سو): کال ولایت، رودخانه بیدواز(میلانلو).
منبع عمده تامین آب های زیرزمینی دشت اسفراین، رودخانه های بیدواز و روئین اند که روند جریان آب آنها تابعی از عوامل، از جمله شیب زمین است. قنوات شهر بلقیس، هفت رشته قنات با نام های ذیل می باشد: چشمه زینل خان، چشمه خرینان، چشمه قصبه، چشمه کوشکی - جوشقان، چشمه قلعه حسین، چشمه کشتان و چشمه حسن آباد(روشنی زعفرانلو، .(177 : 1366
آب و هوای شهرستان، افزون بر تأثیر پذیری از تودههای مدیترانهای و تودههای مرطوب دریای مازندران، تحت تأثیر کوهستان آلاداغ و شاه جهان قرار دارد. به طور کلی قسمت های شمالی ناحیه اسفراین دارای آب و هوای معتدل کوهستانی و قسمت های جنوبی و جنوب غربی به سبب همجواری با کویر دارای تابستان های گرم و خشک و زمستان های سرد است(فدایی، .(18 :1373
در شهرستان اسفراینبادهای، محلی متعدّدی می وزد که مهم ترین آنها عبارتند از: کف باد، باد چاچ، باد سیاه خانه، باد نیشابور، باد
قبله، کوه باد(فدایی، .(22 :1373
به طور کلی در سطح شهرستان اسفراین دو نوع پوشش گیاهی عمده قابل تشخیص وجود دارد:
الف- پوشش جنگلی و مرتع که بیشتر در نواحی شمال و شمال غربی(ارتفاعات سالوک) و شمالی شرقی(ارتفاعات شاه جهان) شهرستان قرار دارند. ب- گیاهان، بوته ها و درختچه های پراکنده که بیشتر در نواحی شمالی و شمال شرقی وجود دارند(فدایی،.(37 : 1373
این منطقه به سبب داشتن مراتع و جنگل ها به صورت پراکنده، زیستگاه مناسبی برای حیوانات وحشی است. عمده ترین گونه های این حیوانات عبارتند از: شغال، گورکن و خرگوش که در دشت ها زیستگاه دارند و آهو، روباه و خوک که هم در دشت ها و هم در ارتفاعات دیده میشوند(فدایی،.(37 :1373 بنا بر گزارش ییت در گذشته برخی از انواع مرغابی های وحشی نیز در این ناحیه وجود داشتند(ییت،1365، .(358
اقتصاد شهرستان اسفراین مبتنی بر زراعت، صنایع دستی و دامداری است. حاصلخیزی خاک و فراوانی آب، منطقه اسفراین را به صورت یکی از مراکز عمده کشاورزی استان خراسان درآورده است.
مهم ترین منابع معدنی اسفراین عبارتند از، سنگ آهک، گچ، ذغال، باریت، چند معدن سنگ لاشه ساختمانی و معدن سنگ آهن را می توان نام برد. علاوه بر این، با توجه به شواهد به دست آمده از منطقه جنوب شرقی اسفراین تعدادی از معادن متروکه نیز در این منطقه وجود داشته که در گذشته های دور از آنها گچ استخراج می شده است().
وجه تسمیه و جغرافیای تاریخی:
اولین باری که به نام این شهر در تواریخ اشاره شده، در دوره ساسانی است که حاکم نیشابوری به آن اشاره کرده و طبری نیز به نوعی آن را تائید کرده است(حاکم نیشابوری،216 :1375 و طبری ج2، .(638 : 1375 مورخان و جغرافی دانان اسلامی، از اسفندیار پسر گشتاسب به عنوان بنیان گذار این شهر نام برده اند که از پادشاهان پیشدادی ایران است و به قاعده انتساب به بانی، آن را اسفراین خوانده اند(حاکم نیشابوری، .(216 : 1375
سمعانی، ابوالفدا و به خصوص جغرافیانویسانی همچون اصطخری، ابن حوقل،قدِمَ سی که از فواصل شهرهای خراسان یاد کردهاند، اسفراین و مهرجان را دو محل جدا از هم دانسته و فاصله آن دو را دو روز راه نوشتهاند. ادریسی علاوه بر آنکه اسفراین را به وفور نعمت و مردمش را به نیکی ستوده، مهرجان را جداگانه وصف کرده، ولی یاقوت مهرجان را نام قدیم اسفراین دانسته که بعدها این نام به دهکدهای در کنار شهر اسفراین داده شده است. زینالعابدین شیروانی اسفراین را قصبهای دلنشین، با آب و هوایی »معتدل« و بهجت قرین دانسته که میوه سردسیرش ممتاز و گردکانش به امتیاز« بوده است(مستوفی،. 183 : 1337
اولین فردی که در کتاب جغرافیای خود از اسفراین نام برده، ابن واضح یعقوبی(284 یا 292هـ.ق) است که در مبحث مربوط به خراسان بعد از شرح و توضیح قسمت های مختلف خراسان به شرح و توصیف بخش های مختلف شهر نیشابور و توابع آن می پردازد و آن را شهری می داند که بر سر راه گرگان و ناحیه مازندران قرار گرفته است(یعقوبی،.(54 :1343 ابن حوقل، اسفراین را بعد از دیواره و مهرجان و قبل از خوجان(قوچان) آورده و ترتیب جغرافیایی را رعایت کرده است» نیشابور حدود پهناور و روستاهای آباد دارد و شهرهای معروف آن عبارتند از: بوزجان، ...، مزینان، دیواره، مهرجان، اسفرایین، خوجان و ریوند و ... )«ابن حوقل،:1366 .(169
4
جامع ترین و جالب ترین توصیف را از اسفراین مقدسی جغرافی نویس قرن چهارم(375هـ.ق) بیان کرده و می نویسد:» اسفرائین روستایی بزرگ، گرانمایه و مرکز انگور خوب و کشتزار برنج و حبوب است. جاده گرگان آن را به دو نیمه می کند و شهر آن نیز به همین نام است. آباد و گرانقدر است از نهری که از کوه می آید، می آشامند و در شهرهای این(نیشابور) روستاها مهم تر از آن نیست. بازارهای زیبا و ویژگی های دیگر نیز دارد، مردم آن اهل حدیثند.)«مقدسی، .(566 :1361 در حدودالعالم که اولین کتاب جغرافی به زبان فارسی است اسفراین را به صورت »سبراین« نام برده و آن را شهری آبادان و با نعمت دانسته است(حدودالعالم،.(40 :1362
یاقوت راجع به وجه تسمیه این شهر بزرگ توضیحاتی داده که قبلا در تاریخ بیهقی آمده:» اسفرایین، شهرکی بارودار در بخش های نیشابور، در نیمه راه گرگان، نام باستانی آن مهرگان است. یکی از شاهان(قباد) آن را از خرمی که داشت، بدین نام خواند. مهرگان(احتمالا صفی آباد) نیز نام دیهی در کارگزاری آن است. ابوالقاسم بیهقی گوید: اصل آن واژه اسپرآیین است و اسپر به معنی سپر است و آیین - روش باشد، گویا مردم آنجا به برداشتن سپر خو کرده بودند که شهر ایشان بدین لقب خوانده شد و نیز گویند: اسفندیار آن را بنیان نهاد و به نام او نامیده شد، سپس با گذشت روزگار دگرگون شد(نیک گفتار، .(144 :1387 ابوالفداء دمشقی می نویسد:» کسری قباد اسفراین را به مهرگان و یا مهرجان ملقب ساخت به سبب گوارایی آب و خوشی هوا و سبزی صحرایش. چه مهرگان در بهترین فصل هاست و اسفراین نیز چنان است.)«ابوالفدا دمشقی،.(519 : 1349
حمداالله مستوفی در توصیف این شهر تاریخی می نویسد:» اسفراین، شهری وسطست و در مسجد آنجا کاسه ای بزرگست از روی، دورش دوازده گز خیاطی و از آن بزرگتر کاسه پیش از این کسی نشناخته است و بر جانب شمال آن شهر، قلعه ایست محکم، آن را دز صعلوک(سالوک) خوانند و قریب پنجاه دیه از توابع اسفراین است و هوایش معتدل است اما چون آب از رودخانه ای که در پای قلعه است می آید و آنجا درخت جوز بسیارست، ناسازگار می باشد و ولایت و توابع آن قنوات دارد و همه را محصول است از انگور
و میوه و غله)«مستوفی،.(183 :1336 حافظ ابرو در جغرافیای خود، اسفراین را بخشی از ولایت جوین دانسته و در بخش های پایانی از این ولایت یاد می کند و آن را هم ردیف اَرغیان و کَلیدَر می داند(حافظ ابرو،70 :1370و .(71
کلاویخو سفیر دربار پادشاهی اسپانیا اولین شخص اروپایی است که از اسفراین عبور کرده، وی بعد از گذر از دشت جاجرم و سنخواست وارد جلگه اسفراین شده راجع به اسفراین می نویسد:... » به راه پیمایی همچنان ادامه دادیم و بر سر راه خویش هیچ آبادی و محل مسکون ندیدیم. به هنگام فرارسیدن شب به اسفراین رسیدیم. این آبادی بزرگی است با ساختمان های زیبا و بسیار که همه خانه شخصی یا مسجد بودند. اما بیشتر آنها اینک متروک مانده اند. سپس آنان به ما اسب های تازه نفس دادند و آن شب را همچنان راندیم.)«کلاویخو، .(188 :1366
زمانی که جیمز بیلی فریزر در 1821م از این منطقه میگذشت به ویرانههای شهر کهن اسفراین در نزدیکی میانآباد اشاره می کند:... » در نزدیکی میانآباد ویرانههای شهر کهنی است که به آن اسفراین میگویند و طبق روایات به دست افراسیاب بنا شده است. من نتوانستم این شهر را از نزدیک ببینم ولی به من گفتند که هنوز خرابههای وسیع و بقایای دو مناره در آنجا موجود است که بر اساس عقاید خرافی محلی در زیر یکی از این منارهها گنج یکی از شاهان پیشدادی پنهان شده و اژدهایی آتشبار از آن محافظت میکند که مردم آتش آن را در شبهای جمعه میبینند)«وحدتی، .(75 :1389
کمتر از یک سده بعد، زمانی که کلنل ادوارد ییت در 1896 م از منطقه میگذشته، خرابههای شهر کهنه هنوز به خوبی مشهود بوده
و محدوده بزرگی را در نزدیکی میانآباد در بر گرفته بود. در آن زمان مردم محلی(همانند امروز) به این خرابهها »شهر بلقیس«
5
میگفتند. قدیمیترین توصیف در مورد شهر بلقیس را میتوان در نوشته های ییت یافت(ییت، .(356 : 1365 سایکس یکی از افسران انگلیسی در 1893م از منطقه اسفراین دیدن کرده و اولین کسی است که از شهر بلقیس نقشه برداری کرده است(نیک گفتار، ).(207 :1388تصویر (1 در مورد وجه تسمیه بلقیس و شهر اسفراین در منابع مختلف مطالب زیادی بیان شده است. برای اولین بار کلنل ییت در سفرنامه
خود از شهر بلقیس یاد کرده، می نویسد:... » اینکه چطور نام شهر بلقیس که شنیدم به آن شهر سبا هم میگفتند به این محوطه اطلاق شده را نمیدانم. من هرگز نشنیدهام که بگویند ملکه سبا از خراسان آمده باشد. با وجود این، در بین ملتهایی که می شناسم ایرانیان زندهترین تخیلات را دارند و حتی ممکن است این هم از خیال پردازیهای آنها باشد(ییت، .(356 : 1365
اعتقاد برخی است، که این نام بعد از حمله اعراب به ایران و تصرف این شهر قبل از تصرف نیشابور به دست عبداالله بن عامربن کریز و مشابهت های آن از لحاظ اقلیم با منطقه محل سکونت ملکه سبا»بلقیس« این نام را به آن اطلاق کرده اند. عده ای نیز اعتقاد دارند به دلیل این که دستور مرمت این شهر در دوره تیموری به دستور بلقیس خاتون مادر تیمور به اجرا درآمده این نام بر آن نهاده شده است. دلیل دیگری که تا حدودی منطقی تر به نظر می رسد، این است که، این نام را جویندگان و قاچاقچیان عتیقه و اشیا تاریخی به دلیل گنجینه ها و دفینه های فراوانی که از این محل به دست آمده، به آن داده اند(ییت، .(356 :1365 به نظر می رسد این اسم گذاری ها در دوره قاجار در سراسر ایران رواج داشته و نام هایی مانند تخت کیکاووس، تخت سلیمان، شهر دقیانوس، نقش رستم و ... نمونه ای از این نام گذاری ها می باشد.
نام دیگر برای این محل، میان آباد است که با ورود کردها در قرن یازدهم هـ.ق به این منطقه در محل چشمه ای به نام زینل خان خانه ساختند و این خانه ها را به نشیمن گاه دائمی خود بدل کردند و این محل را میان آباد نام دادند. کردها میان آباد را »میان آوت« می گفتند. »می« در کرمانجی به معنای »میش« است و جمع آن »میان« می باشد. میان آباد یعنی مکانی که قدرت اقتصادی گله های میش آن را آباد کرده است(توحدی، .(9 :1374
پیشینه پژوهشی
اشمیت اولین باستانشناسی است که مستقیما این شهر را دیده و عکس هایی هوایی خوبی را نیز در 11می سال 1937م تهیه کرده است(اشمیت، 139 :1376و .(140 اما کاوش در این شهر دوران اسلامی برای نخستین بار در سال 1352 هـ.ش به سرپرستی مشیری، از سوی دفتر فنی سازمان ملی حفاظت آثار باستانی در این محوطه صورت پذیرفت(وحدتی، .(19 :1386 در سال 1370هـ.ش میراث فرهنگی خراسان به سرپرستی محمود طغرایی نیمه جنوبی شهرستان اسفراین را بررسی کرد. بعدها، زمانی که حفر کانالهای آبرسانی به منظور تامین آب کشاورزی اراضی قصبه اسفراین آغاز گردید و در مسیر حفر کانال های آبرسانی که برخی از آنها از میانه قسمت غربی اراضی قصبه و از وسط این شهر تاریخی عبور می کرد باعث تخریب گسترده آثار تاریخی این شهر شد. انجام این عملیات باعث گردید تا سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خراسان شمالی در صدد تعیین حریم شهر تاریخی بلقیس برآید. به همین منظور، در بهار 1386هـ.ش گروهی از باستانشناسان به سرپرستی علی اکبر وحدتی و به مدت 2 ماه در این محوطه شروع به گمانهزنی برای تعیین حریم نمودند.
فصل دوم کاوش های شهر تاریخی بلقیس به منظور مطالعه گاهنگارانه ارگ شهر بلقیس و تکمیل مطالعات پیشین در محدوده شارستان، در تابستان 1388هـ.ش به سرپرستی مشترک علی اکبر وحدتی و احمد نیکگفتار به انجام رسید.
6
فصل سوم این کاوش ها در سال 1389هـ.ش و همزمان با فعالیت های مرمتی و هم راستا با آن آغاز شد، چرا که در برخی از قسمت های شهر قبل از اجرای برنامه های مرمتی احساس می شد که نیاز به پی کاوی و آواربرداری دارد.
فصل سوم کاوش های شهر تاریخی بلقیس اسفراین در سه مبحث متفاوت برنامه ریزی و مدیریت گردیده که عبارتند از:
الف- اولین مبحث در این فصل، پی کاوی و آواربرداری در بخش هایی که نیاز به مرمت و حفاظت اضطراری داشتند، به همین منظور این قسمت که شامل آواربرداری از کناره دیواره های بارو در بخش جنوبی شارستان و محل چهار برج در همین بخش بود که این فعالیت ها هم راستا با فعالیت های حفاظتی و مرمتی صورت گرفت و اولین فعالیت باستانشناسانه در فصل جدید کاوش ها نیز به حساب می آید.
ب- بخش دوم، کاوش افقی به منظور شناسایی فضاها و کارکردهای مختلفی که در این شهر قرون میانه اسلامی وجود داشته و همچنین بهسازی و مرمت این بخش ها به منظور ایجاد مکانی برای بازدید عموم یا سایت موزه(موزه فضای باز) است.
ج- بخش سوم، کاوش عمودی و لایه نگاری است، که به منظور شناخت لایه های فرهنگی و باستانشناختی در محدوده شارستان شهر تاریخی بلقیس صورت پذیرفته است.
مهم ترین اهداف فصل سوم کاوش:
-1 عمده استقرار و سکونت در این شهر تاریخی و کهن مربوط به چه دوره یا دوره هایی است.
-2 با توجه به نام و معروفیت محل تپه منار به عنوان محل مناره متعلق به دوره میانه اسلامی، این محل در بردارنده نام و شهرت خود می باشد یا خیر و تجمع سرباره های فلزی در این محل چه معنایی می تواند داشته باشد.
-3 بررسی و تست داده های به دست آمده از بررسی های ژئوفیزیک به روش ژئومغناطیس در بخش های جنوبی شهر بلقیس. -4 شناخت بخش های مختلف شهر اسلامی بر اساس داده های به دست آمده و موجود.
-5 قدمت یافته ها در شهر کهن اسفراین به چه دوره ای بازمی گردد.
-6 به دلیل وجود نهشته ها و آبرفت های رودخانه ای در این قسمت از دشت اسفراین، عمده آثار این شهر کهن در زیر لایه ای از نهشته های آبرفتی مدفون گشته است.
-7 میزان رسوب گذاری در دوره های مختلف تاریخی در محدوده شهر بلقیس به چه نحو صورت پذیرفته است؟
نتایج فصل سوم کاوش:
ترانشه:S1
از این ترانشه در مجموع تعداد 35 واحد شناسایی شد که آخرین واحد در عمق 8 متری از نقطه صفر قرار گرفته است. این گمانه تا آخرین لایههای فرهنگی و همچنین خاک بکر مورد کاوش قرار گرفت.
خاک بکر این گمانه در عمق 7/10 سانتیمتری نسبت به نقطه صفر واقع شده و واحد شماره 32 شناسایی شد. البته برای اطمینان
7
از اتمام لایههای باستانی و فرهنگی کاوش تا حدود 90 سانتیمتر در درون خاک بکر نیز ادامه یافت و دو واحد(لایه) رسوبی نیز شناسایی شد که هر دو فاقد مواد فرهنگی بودند.
با وجود تمامی تمهیداتی که برای ایجاد این ترانشه اندیشیده شد ولی در لایه های تحتانی بـا برخـورد بـه سـازه هـای معمـاری از کمترین داده ممکن برخوردار شد. از این ترانشه یافته های چهار دوره مختلف به دست آمده که عبارتند از، واحد های 25 تا 31 کـه داده های به دست آمده از این واحدها آثار و نشانه هایی از یافته های دوره تاریخی(؟) را نشان می دهد و یافته های سـفالی آن بـا وجود اندک بودن ولی احتمال می رود آثار این دو واحد به دوره تاریخی(ساسانی) تعلق داشته باشند. گر چه نسبت دادن یافته ها بـه این دوره کار بسیار مشکلی است ولی نوع داده ها(خشت و سفال) نشان از حضور یافته های این دوره در این بخـش از شـهر کهـن اسفراین است. البته اثبات کامل و متقن این فرضیات می تواند در کاوش های بیشتر در این بخش صورت گیرد.
دوره دوم براساس داده های به دست آمده از واحدهای 20 تا 24 می باشد. با وجود مشابهت هایی که میان یافته های این واحدها با واحدهای قبل از خود دارند ولی این یافته ها را با اطمینان زیاد به قرون چهارم و پنجم هجری می توان نسبت داد. البته به دلیـل میزان کم داده ها به جز یافته های معماری(خشت) این اظهار نظر نیز می تواند در آینده با کاوش ها و بررسـی هـای بیشـتر تغییـر یابد.
دوره سوم استقراری در محدوده تپه منار براساس داده های سفالی و یافتـه هـای معمـاری بـه دسـت آمـده از ترانشـه یـک لایـه نگاری(واحدهای 11 تا (18 یافته های سفالی و معماری است که در میان آنها البته سفال هایی متعلق به دوره های قبل آن نیز بـه چشم می خورد ولی می توان این لایه ها را به مهم ترین دوره استقراری در شهر بلقیس یعنی دوره بعد از مغول و سربداری نسبت داد.
دوره چهارم و آخرین دوره استقراری در این محل شامل لایه های 4 تا 10 است که داده های سفالی به دست آمده ارتباط آنهـا بـا همدیگر را به اثبات می رساند. به نظر می رسد، آخرین دوره استقراری در این محل متعلق به دوره صفوی باشد که اقـدام بـه کـف سازی های متعدد با آجر و گچ نموده اند و حتی از فضاهایی معماری قبلی نیز استفاده کافی را برده اند.
ترانشه :S2
این ترانشه در غربی ترین بخش شارستان شهر ایجاد شد و همان گونه که قبلا بیان شد با هدف شناخت لایه ها در این بخش حفر گردیده است. از این ترانشه به جز لایه های رسوبی و مواد باستانشناختی غیرهمگن و لایه های سیلابی متعدد، یافتـه دیگـری بـه دست نیامد. با توجه به گمانه ها و ترانشه هایی که در فصول قبلی(گمانه های K10 و I10 و J9 و (M7 در ایـن بخـش از شـهر ایجاد شده، این گونه می توان نتیجه گرفت که هیچ گونه استقراری در این بخش از سطح شهر به جز بناهای اندکی که در برخـی قسمت ها به صورت جداگانه و دور از یکدیگر قرار داشته است. شدت سیلاب به حدی بوده که در فاصله قرون چهـارم و پـنجم تـا قرون هشتم و نهم هجری قمری بیش از 150 سانتی متر به ارتفاع دشت اضافه شده که این نشان از شدت فعالیت هـای سـیلابی در این دشت می باشد و نشان از شدت فعالیت های اقلیمی در دوره میانه اسلامی دارد. لازم به ذکر این شکل رسوب گذاری تنهـا در بخش های غربی و شرقی(خارج از حصار) قابل مشاهده است که شاید به دلیل ارتفاع بیشتر بخش های میانی شهر سـیلاب هـا به دو طرف پخش می شده است.