بخشی از مقاله
چکیده
بحث های متفاوت در باب جدایی دین و سیاست و سکولاریسم این فکر را در من برانگیخته کرد که آیا چیزی به عنوان جامعه دینی با دموکراسی سازگاری دارد یا خیر. زیرا باب وود در مباحث گفته شده عدم وجود دموکراسی در جامعه دینی و در نتیجه آن رسیدن جوامع دینی به حکومت های رتوتالیت یا دیکتاتوری عدم شکوفایی جامعه از جهات مختلف علمی و تکنولوژیک بوده است. این اعتقاد که جامعه دینی تحمل و ظرفیت پذیرش دیدگاههای مختلف را ندارد مجالی برای من ایجاد نمود تا در این مورد بیشتر بیندیشم و حاصل آن تحقیق پیش رو می باشد که سعی دارد به روش استقرائی از بررسی جزئیات به اثبات کلیتی برسد مبنی بر اینکه دین نفی کننده دموکراسی نمی باشد.
این پرسش اصلی تحقیق را تشکیل می دهد که آیا دین و دموکراسی با یکدیگر قابل جمع هستند؟ فرضیه های موجود نیز، بررسی می نماید رویکردهای فردگرایانه در جوامع بشری بهتر از رویکرد دینی است. رویکردهای فردگرایانه منطبق تر بر مبانی دموکراسی می باشد. دین زایشگاه، دموکراسی واقعی در جوامع انسانی است. فرضیه اهم در این تحقیق یافتن و قبول جایگاه اصلی انسان و خاستگاه واقعی او تطابق آن بر شریعت می باشد. متغیرها در تحقیق، جوامع مختلف بشری، خاستگاه فکری جوامع، میزان بینش آگاهی جامعه نسبت به دستورات دینی، ارتباط جامعه با روح کلام خداوند از طریق درک قرآن مجید، عقبه تاریخی و سیاسی جامعه، میزان تکامل فکری در فرآیند آمیزش در دهکده جهانی و متغیرهای دیگری که هر کدام در جایگاه خود می تواند استنباط از حقایق وجوه انسانی و کلام خداوندی را دگرگون سازد.
میلادی با دو واژه یونانی Demos مردم و کراتوس kratos حکومت در اشکال مختلف خود را در نظام های سیاسی نشان می دهد از monocracy یا فرد سالاری Aristocracy یا حکومت اشراف oligarchy یا حکومت عده ای معدود که به دنبال منافع خود هستند. در Democracy تعاریف بسیار زیادی وجود دارد که برخی جوهره دموکراسی را که یک آرمان است مد نظر دارد. بنا بر نظریه ابراهام لینکن »دموکراسی، حکومت کردن بر مردم به وسیله مردم و با رأی مردم است.« کارل کوهن دموکراسی را یک روش تعریف می کند »دموکراسی، حکومت جمعی است که در آن اعضای اجتماع به طور مستقیم یا غیرمستقیم در تصمیم هایی که به آنها مربوط می شود شرکت داشته باشند.«
دیوید هلد می گوید: »جوهر دموکراسی همان طور که نظریه پردازان حامی دموکراسی به درستی تأکید کرده اند توانایی شهروندان در جایگزین کردن یک حکومت با دیگری است و از حمایت از خویش در مقابل این خطر بود که تصمیم گیرندگان خود را به نیرویی غیرقابل تغییر تبدیل کنند.1« گی ارمه می گوید: »دموکراسی ساختار نهادینی است ... اما اعمال قدرت واقعی و مشخص در اختیار فرمانروایانی است که برگزیده شده اند.2« جووانی سارتوری معتقد است »دموکراسی نام طمطراقی است که هرگز وجود خارجی نداشته« دیکشنری وبستر - web ester's New Colleginge Dictionary - چنین معنای برای دموکراسی دارد: »دموکراسی زمام قدرت نه در دست فرد و نه در دست گروه خاص بلکه در دست عموم مردم است که از طریق نمایندگان منتخب مردم از کانال احزاب اعمال می شود.
« دیوید هلد می گوید: تقریباً» کلید نظریه پردازان تجربی، به رغم اختلاف نظرهایی که با یکدیگر دارند، دموکراسی را مجموعه ای از ترتیبات نهادی تعریف می کنند که یک بافت سیاسی و حکومت اقلیت های متعدد را ممکن می سازد.3« ولی تعریفی که با اقبال عمومی مواجه شده می گوید »دموکراسی حکومت مردم بر مردم به وسیله نمایندگان مردم است.« ابهاماتی در این تعریف وجود دارد که بعضی آنها عنوان می شود.
-1آیا ثروت و تبار مشخص، شرط برخورداری از حق مالکیت بر سرنوشت خویش است یا نه؟ بررسی نحوه انتخاب افراد و نیاز به سرمایه های بسیار بالا در شرکت در رقابت انتخاباتی یا یک نظام »الیگارش سرمایه داران« را ایجاد نمی کند.
-2آیا زنان نیز به میزان مردان می توانند در سیاست دخالت کنند؟ تا اواسط قرن بیستم زنان از چنین حتی محروم بودند. به زنان سوئس در دهه 1980 میلادی با موافقت مردان حق رأی اعطا شد.
-3نقش اقلیت در این نظام سیاسی چیست؟ چگونه می توان حقوق آنها را حفظ کرد؟ چگونه می توان مانع دیکتاتوری اکثریت شد؟ در فرانسه اکثریت تصمیم به ممنوعیت حجاب گرفته است. شرط دموکرات بودن رعایت حق اقلیت ها نیست؟ میل می نویسد: »بی رحمی و اجحاف اکثریت به طور کلی یکی از زیان های اساسی است که چشم و گوش جامعه باید در قبال آن باز باشد.4«
-4حضور اکثریت در حکومت چه جایگاهی در شکل گیری دموکراسی دارد؟ آقای آنتونی آربلاستر درباره نقش اکثریت در انگلستان می گوید: »در طی چهل سال گذشته و یا بیشتر دولتی در انگلستان با اکثریت خالص آرا انتخاب نشده بلکه هر دولتی فقط نمایندگان بزرگترین اقلیت از کسانی بوده که رأی داده اند.5«
-5آیا در دموکراسی اراده مردم ناحدود است و یا باید اراده آنان مهار شود؟ -6در تعارض میان آزادی و برابری کدام مقدم هستند؟