بخشی از مقاله

چکیده
از مهمترین ویژگیهای فضای مجازی گسترش اهمیت فرد و حیطه خصوصی در برابر جمع و حوزه عمومی است. افراد در فضای مجازی در عین حال که میتوانند در گروههای مختلف و گاهی متضاد با هویت حقیقی خود حضور داشته باشند، میتوانند خود را جدا از دیگران و به صورت تنها نیز حس کنند؛ به گونهای که فقدان مراتب قدرت در فضای مجازی باعث میشود، فردیت افراد در جمع حل نشود.
در جهان واقعی نیز قدرت انتخاب افراد همواره تحت تأثیر عواملی همچون جبر مکان، زمان، فرهنگ و حکومت محدود بوده است؛ اما در جهان مجازی مرزهای محدود کننده از میان برداشته شده، و شخص در مقیاس جهانی با گزینههای فراوانی برای انتخاب روبرو خواهد بود؛ لذا بر همین اساس در میان اقوام سنتی و مذهبی شاهد تأثیرات قابل ملاحظهای در ایجاد انعطافپذیری و شکستن مرزهای محدود کننده اعتقادی- فرهنگی هستیم.

این پژوهش که از نوع توصیفی- تحلیلی بوده، و با روش کتابخانهای انجام شده است، به بیان تأثیرات فرهنگی فضای مجازی بر عرصه دین پرداخته است.

مقدمه

در سال های اخیرز ا طریق گسترش فزاینده فنّاوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطی، تحولات بنیادینی در زندگی انسان ها در عرصه روابط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و دینی به وجود آمده است. پیامد این امر، شکل گیری نوع جدیدی از ارتباطات و تعاملات انسانی است. ظهور فضای مجازی، به خصوص اینترنت، به عنوان مهم ترین شاخصه ی فنّاوری ارتباطات، تأثیرات بسیاری در زندگی مردم، خاصّه جوانان داشته است که از جمله تأثیرات آن، می توان به شکل گیری یک جامعه آنلاین اشاره کرد که کاربران آن از طریق ایمیل و چت با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. در واقع، اینترنت با فراهم آوردن یک ارتباط شخصی و خصوصی که عموماً از کنترل مراجع دولتی نیز خارج شده، به مهم ترین وسیله در چنین فضایی تبدیل گردیده است.

از این رو، فضای مجازی، تحولات بنیادینی در تعاملات انسان ها به وجود آورده است. یکی از این تحولات، تحول در معنا و مفهوم هوّیّتاست. در گذشته، هوّیّت افراد از طریق تعاملات حضوری و به شکل رو در رو و در یک محیط جغرافیایی و سرزمینی مشخص شکل می گرفت. گر چه چنین تعاملی به طور کلی از بین نرفته، ولی کمرنگ تر شده است؛ درحالی که امروزه با ظهور پدیده ای به عنوان فضای مجازی، ضمن به چالش کشیده شدن چنین الگوی ارتباطی سنّتی، عملاً شرایط جدیدی در عرصه هویت انسان ها به وجود آمده است

جوانان امروز ایرانی نیز با هوّیّت های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، قومی و دینی خود هر کدام به نوعی با این بحران مواجه اند. فرضیه ای که در این خصوص می توان مطرح کرد، این است که: فضای مجازی با کم اهمیت و کم رنگ کردن سنّت های دینی و مؤلفه های آن، زمینه ساز ایجاد بحران دینی در بین جوانان ایرانی می شود. ازاین رو، بین استفاده از فضای مجازی و هوّیّت دینی، رابطه معنادار معکوسی وجود دارد؛ بدین معنا هرچه وسعت حضور در فضای مجازی بیشتر باشد، سطح هوّیّت دینی جوانان ایرانی تضعیف می گردد.

از آنجا که این مسئله می تواند مرتبط با فرضیه ما باشد، در ادامه مقاله به این موضوع نیز پرداخته می شود. از این رو، در این پژوهش سعی شده که به تعریف هوّیّت، فضای مجازی و نیز تأثیرات فرهنگی فضای مجازی بر عرصه دین وفرصت ها و چالش های هوّیّت در فضای مجازی، به ویژه در حوزه دینی، و پیامدهای آن و نیز رابطه ای که بین فضای مجازی و هویت وجود دارد، پرداخته شود.

چارچوب نظری

به نظر می رسد، در زمینه تحقیقات تأثیر فضای مجازی بر هوّیّت و بحران هوّیّتی ناشی از آن، تنها یک نظریه قادر به تبیین این موضوع نباشد. به همین جهت، در این مقاله سعی شده از نظریات اندیشمندان گوناگون که بحث های نظری آنها به نوعی مرتبط و مکمل همدیگر هستند، استفاده گردد. از آنجا که هوّیّت تحت تأثیر فضای مجازی دچار تغییراتی می شود،در این تحقیق، به رویکردهایی که قائل به تغییر هوّیّت ها در موقعیّت های گوناگون هستند، پرداخته شده است.

رویکردهای جدید شامل: رویکرد گفتمانی، پساساختارگرا و پسامدرنیسم است. »رهیافت گفتمانی« منکر نقش هر گونه عامل طبیعی و نیز عنصر کارگزار اجتماعیِ از قبل موجود، در شکل گیری و تعریف هویت ها هستند. »هویت ها در بستر گفتمان ها شکل می گیرند و ماهیّتی قراردادی دارند. البته گفتمان ها خود بر ماهیت و شکل پایداری استوار نیستند. بنابراین، مرزهای هوّیّتی، همواره لرزان، و منزلت ها و مواضع هوّیّتی، مستمراً در ریزش اند. پسامدرنیسم بر آن است که تهوّیّضرورتاً و یا مستمراً ثابت نیست؛ بلکه متغیّر و متحرّک است و از طریق نظام های فرهنگی که ما را احاطه کرده اند، شکل و تغییر شکل می پذیرند.

انسان، موضوع هوّیّت های گوناگون در زمان های مختلف است؛ هوّیّت هایی که پیرامون یک »من« منسجم نمی شود. از نظر پساساختارگرایان،هوّیّت، امری حادث، موقتی و اکتسابی - نه معیّن - می باشد. هوّیّت ها مطلق نبوده؛ بلکه ارتباطی و نسبی هستند؛ هر انسانی در ارتباط با چیزی دیگر، معنادار می شود و هوّیّت همیشه در قالب تفاوت و نه چیزی ذاتی فردی خاص تعریف می گردد

میشل فوکو معتقد است:در» عصر جدید که هیچ گونه پشتوانه تاریخی و گذشته ای ندارد. ناامنی، اوّلین و مهم ترین احساسی است که به انسان معاصر دست می دهد و وی را دچار بیگانگی از خود می کند. حاصل این فراگرد درونی و از خود بیگانگی، نوعی بی هوّیّتی و بحرانهوّیّت است -

مانوئل کاستلاز جمله نظریه پردازانی است که به رابطه بین فرهنگ، هوّیّت و فضای مجازی پرداخته است. وی از فضای مجازی به عنوان فضای مجاز واقعی یاد می کند و می گوید: »این سیستمی است که در آن، خود واقعیت - یعنی وجود مادی و نمادین مردم - کاملاً در متنی از تصاویر مجازی و در جهانی واقع نما غرق شده است که در آن چیزهایی که بر روی صفحه ظاهر می شوند، فقط تصاویری نیستند که تجربه از طریق آنها منتقل می شود؛ بلکه خود به تجربه تبدیل می شود. هر نوع پیامی در فضای مجازی محصور می شود؛ چون این فضا آن قدرفراگیر، متنوّع و انعطاف پذیر شده است که کل تجربه گذشته، حال و آینده آدمی را در خود جای می دهد و اشاره می کند که رسانه های الکترونیکی جدید، فرهنگ های سنّتی را به کناری نمی نهند؛ بلکه آنها را در خود جذب می کنند -

به تعبیر کاستلز، زمان و فضای تازه ای پدید می آید که باید از آن زمان و فضای مجاز یاد کرد. در این فضا، مرز بین واقعیت و حقیقت، بود و نبود، آنچه هست و آنچه گفته می شود هست، به میزان فراوانی کم رنگ شده است و شاهد آن هستیم که مجازها بر واقعیت ها مسلط گردیده اند و حتی واقعیتی بیش از آنها می یابند. به همین دلیل است که کاستلز، شاخصه اصلی جامعه شبکه ای قرن بیست و یکم را آن می داند که: »فرهنگ زمان مجازی، پدیده بنیادینی است که وجه بارز جامعه شبکه ای محسوب می شود -

مفهوم شناسی هویت و فضای مجازی هوّیّت:

هوّیّت از منظر اندیشمندان مختلف، تعاریف متفاوتی دارد. اندیشمندان با رهیافت های مختلف سعی کردند به این موضوع بپردازند. پرسش از اینکه »من کیستم«، همواره از پیچیده ترین پرسش هایی است که تاکنون پاسخ دقیق و روشنی به آن داده نشده است و همواره بین محقّقان و نظریه پردازان، اختلاف نظرهای بسیاری در این زمینه وجود دارد. واژه هوّیّت، نخستین بار اریکسونارائه کرد. وی هوّیّت را یک حس درونی کلی توصیف می کند. به نظر وی، هوّیّت جریان تلفیق تغییرات فردی و نیازهای اجتماعی برای آینده است

برخی هوّیّت را به نوعی تعلّق می دانند؛ بدین معناکه هوّیّت هرگونه تعریف شود،در نهایت بهتعلّق ختم می شود - دغاقله، . - 1386 برخی دیگر هویت را مرتبط با مفهوم معنا می دانند که این معنا خصیصه ذاتی فرد یا جامعه نیست؛ بلکه محصول توافق ها و عدم توافق هاست و مفهومی صددرصد نسبی است - عاملی، . - 1384 ویژگی های ژنتیکی - صفات - و فرایند یادگیری - نقش - ، دو عامل اساسی تشکیل دهنده هوّیّت است. همین نقش یا پذیرشِ یک نقش است که تأثیر متقابلی بین اعمال ما و دیگران دارد و هوّیّت ما از این طریق تأیید یا رد می شود

فهم هوّیّت، متضّمّن توجه به دو معنای اصلی آن است: اوّلین معنای آن، بیانگر مفهوم »تشابه مطلق« و معنای دیگر آن، به مفهوم »تمایزاست.« غالباً آنچه هوّیّت اشخاص و جوامع را می سازد، درک تفاوت ها و تمایزات میان ما و دیگری است. استرایکر، از جمله متفکّرانی است که به تعریف هوّیّت پرداخته است؛ از نگاه وی،هوّ»یّت، خودشناسایی است بر مبنای پذیرش نقشی که یا به وسیله خویشتن یا به وسیله دیگران و یا ترکیبی از این دو تعیین می شود. این نقش های پذیرفته شده، تعیین کننده رفتار ما در موقعیت های مختلف است -

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید